علی لهراسبی و درگیری اش با مجاز و غیر مجاز
علی لهراسبی یکی از خوانندگان جوان در عرصه موسیقی پاپ است. او فارغ التحصیل رشته الکترونیک است و از سال ۱۳۷۹ با خواندن تیتراژ سریال «کلبه سپید» به شکل رسمی به عرصه موسیقی قدم گذاشت.
این هنرمند جوان تا امروز آلبوم های متعددی نیز منتشر کرده است که «دریایی ها» ،«مثلث»و... ازاین جمله اند.«کار من و دل»، «بی طاقت»،«حس غریب»،«دوسم نداری»،«شرشر بارون»،«سفر» و...نیز از دیگر ترانه های منتشر شده این هنرمند جوان هستند. لهراسبی روز شانزده اردیبهشت ماه در محل دائمی نمایشگاه های تهران به اجرای کنسرت پرداخت. وی هم چنین در روزهای گذشته در ساری نیز کنسرت داد و قراراست در هفته جاری در برخی از دیگر از استان های کشور به اجرای برنامه بپردازد. با او به بهانه اجرای این کنسرت ها به گفت وگو نشسته ایم.
با توجه به این که طی روزهای اخیر در ساری و بعد از آن در تهران به اجرای کنسرت پرداخت اید اگر ممکن است درباره تاثیر برپایی کنسرت ها در شهرستان ها بگویید؟
ـ بازار کنسرت مدت هاست که از رونق خوبی برخوردار شده است.به ویژه در شهرستان ها که مردم به خوبی از کنسرت های پاپ و اصولا موسیقی استقبال می کنند. تصور می کنم عملکرد پیروز ارجمند در دفتر موسیقی وزارت ارشاد و کادری که در حال حاضر در وزارت ارشاد فعالیت می کنند در این رونق تاثیر زیادی داشته اند، از رهگذر فعالیت موثر آنها می توان شاهد چشم انداز روشن تری برای موسیقی بود.این مسئله موجب شده تا حتی شهرهایی که ممکن بود سالی یکی دوبار در آنجا کنسرت برگزار شود، طی سال های اخیر هفتهای چند بار میزبان خوانندگان مختلف شوند.به نظرم این اتفاق خوبی است، زیرا نشان می دهد مردم به این نتیجه رسیده اند، موسیقی فقط یک سرگرمی نیست، بلکه بخشی از زندگی نیز به شمار میرود.با این حال، هنوز آن اشکالی که در کنسرت های موسیقی ایران وجود داشته به قوت خود باقی است و آن قیمت بلیت هاست.قیمت بلیت در حال حاضر در شهرستان ها از پنجاه هزار تومان شروع می شود و به هشتاد هزار تومان می رسد، درحالی که شاید این قیمت در تهران کمتر نیز باشد.زیرا ما در کنسرت های تهران، بلیت چهل هزارتومانی هم داریم. قیمت بالای بلیت ها در شهرستان ها گاه موجب می شود که همه دوستداران موسیقی نتوانند برای حضور دراین کنسرت ها بیایند.چون این قیمت ها بالاخره از عهده خرید عده زیادی از مخاطبان موسیقی خارج است.
به نظرتان علت افزایش بلیت کنسرت ها چیست؟
ـ تصور می کنم به تبع رونقی که در حیطه موسیقی صورت گرفته است،اجاره بهای سالن ها نیز افزایش یافته اند.به ویژه در شرایط کنونی که تعداد سالن های استاندارد که مخصوص اجرای کنسرت هم باشد معدود و انگشت شمار است.درواقع، سالن هایی که امروز برای کنسرت در نظر گرفته می شوند، ظرفیتی بالغ بر هشتصد نفر دارند،حالا شما فرض کنید اگر عدد هشتصد را در پنجاه هزار تومان که قیمت بلیت است ضرب کنیم، چهل میلیون تومان می شود.ازاین مبلغ، هنرمندی که کنسرت می دهد، ترانسفر نوازنده،هزینه هتل،نور، صدا،تبلیغات، اماکن و... را پرداخت می کند که حددو بیست میلیون تومان می شود.می خواهم بگویم،حتی کنسرتی که در شرایط فعلی خوب هم می فروشد و خوب از سوی مردم استقبال می شود، برای تهیه کننده بازگشت سرمایه را به همراه ندارد.حتی گاه دستمزد ما در کنسرت های شهرستان از دستمزد برنامه هایی که به مناسبت های مختلف از ما دعوت می شود و اجرا می کنیم کمتر است.به عنوان مثال ما در یک کنسرت، دو ساعت از انرژِی مان پرا می گذاریم و به اجرا می پردازیم، ولی در یک برنامه در چهل دقیقه شش آهنگ می خوانیم و به هرحال اجرایمان به مراتب سبک تر از یک کنسرت است و بار مالی بیشتری هم برایمان به همراه دارد.
س در مجموع بعد مالی کنسرت های شهرستان را مطلوب ارزیابی نمی کنید؟
مقصودم این است که قیمت گذاری بلیت کنسرت ها در حال حاضر صحیح و اصولی نیست.ضمن این که تصور می کنم کنسرت باید در سالنی برگزار شود که دست کم سه هزار نفر مخاطب به آنجا بیایند. قیمت بلیت هم بیست هزار تومان در نظر گرفته شود.
این تعبیر خیلی ایده آلیستی نیست؟
ـ چرا نشود؟ این اتفاق می افتد مشروط بر آن که اجازه بدهند کنسرت ها در استادیوم های ورزشی برگزار شود.ضمن این که وقتی قیمت یک کنسرت، بیست هزار تومان می شود اطمینان داشته باشید که مخاطبان زیادی به آن کنسرت خواهند آمد.در تهران حتی قیمت بلیت گاه به صد و بیست هزار تومان هم می رسد که این قیمت به خاطر اجاره بهای فلان سالن است. می خواهم بگویم قیمت بلیت کنسرت در حال حاضر منطقی نیست، به همین خاطر خیلی ها نمی توانند به کنسرت بیایند.شرایط موسیقی ما زمانی بهبود می یابد که برای برگزاری یک کنسرت،سوبسید اختصاص داده شود و سالن ها از سوی دولت مجانی در اختیار هنرمندان قرار بگیرد.قیمت بلیت هم از صدهزار تومان به چهل هزار تومان برسد و هنرمند هم به جای آنکه دو سئانس کنسرت بدهد، شش سئانس کنسرت برگزار کند.
در حال حاضر سالن های استانداردی که برای برگزاری کنسرت در تهران مناسب هستند کدامند؟
ـ اول از همه برج میلاد و بعد از آن موسسه نمایشگاه بین المللی، ولی برج میلاد به مراتب دارای سالن خوب و استانداردتری است، اگرچه در حال حاضر برگزاری کنسرت های پاپ در آن ممنوع اعلام شده است.
ولی جالب است که در ایام جشنواره موسیقی فجر، برج میلاد میزبان اجراهای پاپ می شود؟
ـ بله، خودم هم هیچ وقت این تناقض را درک نکردم که چرا باید این طور باشد.
صرف نظر از مسئله بلیت و سالن که اشاره کردید فکر می کنید مهم ترین دست اندازی که در حال حاضر بر سر راه کنسرت های پاپ قرار دارد چیست؟
ـ ببینید،موسیقی ما در شرایط کنونی دستخوش آشفتگی شده است که بخش اعظم این آشفتگی به تقسیم بندی مجاز و غیر مجاز است.ازاین ها گذشته آن توازنی که باید در موسیقی ما وجود ندارد. روی این اصل، خیلی از آدم ها سر جای خودشان نیستند.
در عرصه موسیقی سنتی هم برخی از هنرمندان به این نکته اشاره می کنند که امکاناتی که به موسیقی پاپ داده می شود به موسیقی سنتی داده نمی شود.نظر شما چیست؟
ـ این اعتراضات همیشه بوده و هست، به نظرم این مسائل باید ریشه ای حل شود، هنرمندان عرصه موسیقی سنتی هم باید به طور مشخص اشاره کنند که چه امکاناتی به موسیقی پاپ داده شده که آنها از آن بی بهره اند.به نظرم آنها اعتراض می کنند، چون می بینند که کنسرت های پاپ به مراتب از کنسرت های سنتی شلوغ تر است.این را هم دیگر باید از مردم پرسید که چرا از کنسرت پاپ، بیشتر استقبال می کنند، اما نکته ای که درباره موسیقی سنتی وجود دارد این است که شمار کمی از هنرمندان این عرصه سعی می کنند آن را به روز کنند و به نوعی، همگام با زمان پیش بروند.باید به این نکته توجه داشته باشیم که موسیقی،فقط خواندن نیست، ابداعات و نوآوری هم در پیشبرد آن دخیل است و وجود همین مولفه ها می تواند در رونق معنوی و اقتصادی موسیقی نقش داشته باشد.
برخی معتقدند ما با یک جور فقر ریتم و اصولا نشاط در جامعه مواجه هستیم و همین مسئله موجب می شود تا مردم برای اقناع این کمبودها به سمت کنسرت های پاپ بروند، با این حال خود شما فکر می کنید چند درصد از مخاطبانی که به تماشای موسیقی پاپ می آیند برای سرگرمی و چند درصد اگاهانه در یک کنسرت حضور می یابند؟
ـ ببینید، وقتی کسی بلیت می خرد و به کنسرت می آید، قطعا از روی سرگرمی این هزینه را پرداخت نمی کند، او به الزام موسیقی پی برده است.یعنی ضرورت کنسرت را درک کرده است و دیگر به کنسرت به چشم یک تفریح صرف نگاه نمی کند.از اینها گذشته، موسیقی پاپ نه در ایران که در همه جای دنیا پرطرفدارتر است. زیرا هم مردمی تر است و از طرفی موسیقی غیرقابل پیش بینی است.یعنی مخاطب نمی تواند حدس بزند که الان چه می خواهد گوش کند. چون موسیقی پاپ بدون چارچوب است. به طور نمونه گاه ممکن است در یک کنسرت پاپ، هنرمندی با گیتار و سوت بخواند، گاهی یک هنرمند به وسیله یک ارکستر بزرگ می خواند و....همه این ها در جذابیت این نوع موسیقی تاثیر دارد.
منظورتان این است که در این نوع موسیقی می شود به ابداعات زیادی پرداخت؟
ـ دقیقا،موسیقی پاپ مثل اپرا نیست که با محدودیت و چارچوب مشخصی مواجه باشد. در موسیقی پاپ می توان فارغ از هر محدودیت و مرزبندی فعالیت کرد به شرط آن که از نظر موسیقی،مولفه های لازم رعایت شده باشد.بعد هم تنوع در موسیقی پاپ بیشتر است.
یک سوال هم درباره آهنگسازی داشتم، در سال هاي اخير برخي از هنرمندان عرصه موسيقي سنتي به اين مسئله اشاره مي كنند كه موسيقي دستخوش ضعف آهنگسازي شده است.آيا در عرصه پاپ هم این طور است؟ اصلا به طور کلی وضعیت آهنگسازی در حوزه پاپ را چطور می بینید؟
ـ خب، پیشرفت های زیادی داشته ایم و جلو رفته ایم، ولی به نظرم مقايسه كردن دوران آهنگسازي با يكديگر درست نيست.
منظورم اين است كه در حال حاضر كيفيتي كه بايد از آهنگسازي در موسيقي پاپ وجود دارد؟
ـ من هم منظورم همان كيفيت است و براين باورم كه نبايد حتي وضع كيفي دوران مختلف آهنگسازي را با يكديگر مقايسه كرد. به عنوان مثال برخي مي گويند، فلان آهنگي كه الان دارد اجرا مي شود سي سال پيش از اجراي بهتري برخوردار بود. اين مقايسه درست نيست.
چرا؟
ـ به اين خاطر كه ملودي به فراخور شرايط زمان دستخوش تغيير مي شود. كما اين كه در دهه هفتاد ميلادي، يك بار موسيقي تمام شد، يعني هر چه ملودي خوب بود ساخته شد و تمام شد.با اين حال تصور مي كنم در شرايط كنوني آهنگسازي به لحاظ كيفي در شرايط مطلوبي قرار دارد.البته امروز موسيقي پاپ بيش از مولفه هاي ديگر شعر محور شده است و مي توان گفت اين نوع موسيقي بيشتر بر پايه ترانه استوار است.يك دوره اي بود كه تنظيم آثار مولفه آنها به شمار ميرفت، در دوره ديگر موسيقي پاپ بر ملودي استوار بود و امروز همان طور كه اشاره كردم به ترانه اتكا دارد.حتي گاهي آهنگ هايي كه از اين رهگذر ساخته مي شود ملودي خاصي هم ندارد، ولي ترانه اي كه روي آن اهنگ قرار گرفته آن را زيبا ساخته است.يعني آن ترانه به واسطه اين كه حرف تازه اي دارد توانسته مخاطب را به خود جلب كند، ولي درعين حال از منظر آهنگسازي هم در حال حاضر جوانان مستعدي در حيطه موسيقي پاپ فعاليت مي كنند و كارهاي خوبي هم ارائه مي دهند.فقط بايد بستر مناسبي فراهم شود تا آنها اين آثار را ارائه دهند.
حالا كه به ترانه اشاره كرديد، مي خواستم بدانم اصولا ترانه هايي كه براي خواندن انتخاب مي كنيد بر اساس چه معياري انتخاب مي شوند؟ خودتان به شكل مستقيم به انتخاب مي پردازيد و يا از سوي اطرافيانتان اين ترانه ها به شما پيشنهاد مي شود؟
ـ هر دو. يعني هم می بینم و سفارش مي دهم و هم روي پيشنهاد اطرافيان براي انتخاب يك ترانه فكر مي كنم.
بیشتر به سمت چه ترانه سرایانی گرایش دارید؟
ـ خب! بستگی دارد،ولي خيلي از آدم ها از آهنگساز و ترانه سرا در آلبوم هاي من كار اولي بودند. به عنوان مثال، در حوزه ترانه سرايي، «فاصله ها» اولين كار حديث دهقان بود يا «حس غريب» از سياوش پورشير محمد به همين ترتيب.
پس مخالف این نیستید با جوانانی کار کنید که تازه در ابتدای راه ترانه سرایی هستند و حتی به شهرتی هم که باید هنوز دراین عرصه نرسیده اند؟
ـ نه اصلا،بلكه از ترانه هایی هم كه برايم ارسال مي شود استقبال مي كنم. البته این طوری هم نیست که هر کسی ترانه اش را بفرستد آن را بخوانم. سعی می کنم به هرحال، بهترین هایش را گزینش کنم. درباره اهنگسازی هم همین طور. کما این که فواد غفاری اولین خروجی آهنگسازی اش در این با يكي از آثار من بود كه خيلي هم گل كرد و با استقبال خوبی از سوی مردم مواجه شد.
از ترانه سرایان معروف بیشتر تمایل دارید که با چه کسانی کار کنید؟
ـ من با روزبه بمانی خیلی کار کردهام، حدیث دهقان، مونا برزویی، زهرا عاملی و مهرزاد امیرخانی هم از جمله ترانه سرايان جواني بوده اند كه با آنها همكاري زيادي داشته ام.
با یک نسل قبل تر چطور؟ مثل افشین یداللهی، عبدالجبار کاکایی و...؟
ـ با عبدالجبار کاکایی چند کار موفق انجام دادم که «دلنوازان» از این جمله بود. «شیدایی» و «نجاتم بده» را هم همین طور. كاكايي از جمله ترانه سرايان با تجربه و مسلط است اما با ديگر ترانه سرايان افتخار همكاري نداشته ام كه اميدوارم در آينده نزديك اين مسئله ميسر شود.
با توجه به اين كه برخي براين باورند كه آثار يك هنرمند بايد بازتابي از مسائل جامعه خود باشد، درباره خود شما این مسئله چطور بوده است؟
ـ یک سری كارهايي براين اساس انجام داده ام، اما بايد اعتراف کنم که خب یک سری از چیزهایی هم که خوانده ام بیشتر مبتنی بر عاشقانه ها بوده است. درواقع آنچه که الان روی آن تمرکز دارم عاشقانه است، ولی عمدتا ترانه خنثی نمی خوانم و سعی می کنم، ترانه هاي سوژه محور را انتخاب كنم. درباره مسائل اجتماعی هم که پرسیدید باید بگويم در سال هاي اخير ترانه هايي با تم جنگ خوانده ام، حتي درباره زناني كه شهيد شده اند، يا درباره كساني كه در طول جنگ اسير شده اند و کارهایی ازاین دست که اغلب هم ترانه سرايي اين آثار به وسيله روزبه بمانی بوده است.
خودتان تمایل دارید در جایگاهی که امروز در حیطه موسیقی پاپ ایستاده اید چه ترانه ای را اجرا کنید، یعنی بيشتر به سمت وسوی چه مضامینی گرایش دارید؟
- ببينيد، من دوست دارم كه كارهاي اجتماعي را اجرا كنم، و لي مسئله اين است كه مخاطبان موسيقي پاپ ظاهرا كارهاي اجتماعي را نمي پذيرند. بنابراين به نظرم كارهاي اجتماعي از سوي رپرها خوانده شود. به عنوان مثال وقتی خواننده ای مثل «یاس» یک شعر اجتماعی را در قالب رپ می خواند در نظر مردم ملموس تر است.چون جنس آن موزيك مي طلبد كه كار اجتماعي را اجرا كند.
با توجه به این که اولین قدم رسمی شما در حیطه موسیقی با خواندن تیتراژ سریال «کلبه سپید» شروع شد فکر می کنید تلویزیون چقدر می تواند در معرفی صداهای تازه نقش داشته باشد، درباره خود شما چگونه بوده است؟
ـ «کلبه سپيد» براي من كه جواني تازه كار بودم يك تجربه بود. آن زمان يعني سال هفتاد و نه جواني بودم كه فقط صدايم قشنگ بود و تجربه ديگري از حيطه موسيقي نداشتم.
اصلا چطور شد که از شما برای خواندن تیتراژ این سریال دعوت شد؟
ـ من تک خوان گروه های سرود در مدرسه و بعدها در دانشگاه بودم. خودم هم گروه سرود داشتم و مربی سرود هم بودم.عوامل آن سريال نيز از بچه هاي كانون پرورش فكري كودكان ونوجوانان بودم كه به من خواندن آن تيتراژ را پيشنهاد كردند و من هم پذيرفتم.بعد از «كلبه سپيد»،سه سال از تلويزيون فاصله گرفتم و سعي كردم در اين مدت روي آواز تمركز كنم كه همين طور هم شد و با محمدرضا صادقي روي آواز متمركز شدم.بعد هم برگشتم و تيترا «دريايي ها» را خواندم.
اگر باز هم دراين زمينه پيشينهاد داشته باشيد مي پذيريد؟
ـ بله، همان طور که شب عید تيتراژ سریال «همه چیز آنجاست» را خواندم اگر پیشنهاد بهتری شود بازهم این کار را انجام خواهم داد.
برخی براین باورند که در حیطه هنرهای تجسمی،اين مقوله طراحی است که حرف اول را می زند و تا هنرمندي طراحی را بلد نباشد نمی تواند به سمت هنرهای دیگر برود، درباره موسیقی هم می گویند کسی که زیربنا یعنی موسیقی اصیل را نداند، نمی تواند به سمت دیگر شاخه های موسیقی برود. نظر شما چیست و چقدر به موسيقي سنتی اشراف دارید؟
ـ به موسیقی سنتی اشراف چندانی ندارم، ولی تئوری موسیقی را می دانم و سولفژ کار کرده ام. البته قبول دارم دانستن مباني مي تواند در ارتقای فرهنگ شنيداري يك هنرمند تاثيرداشته باشد، ولي نبايد خيلي توقع داشت اگر خواننده ای می خواهد در موسیقی پاپ موفق شود این مبانی را بیاموزد، به نظرم ربط زیادی ندارد. در موسیقی اپرا و کلاسیک این صداست که حرف اول را می زند، ولی در موسیقی پاپ این طور نیست. يعني واقعا معلوم نيست چه مولفه اي غالب مي شود.گاهي ترانه غالب است، گاهي آهنگ و.....
اگر مایل باشید در این گفت وگو یادی هم از زنده یاد مرتضی پاشایی کنیم، به ویژه این که وی صرف نظر ازاینکه یکی از دوستان نزدیک شما بود، آهنگسازی برخی از کارهایی که اجرا کردید مثل «دلهره»،«شرشر بارون»،شیدایی، حالم خوبه و... را نیز برعهده داشت.
ـ البته حالا كه اين سوال را پرسيديد اضافه كنم چند روز پيش هم كاري به آهنگسازي او با صداي من منتشر شد كه «بهت حق مي دهم» نام دارد و با استقبال زيادي هم مواجه شده است. قراراست به زودي دو اثر ديگر به آهنگسازي مرتضي با عنوان «غبار غم» و «منطق» هم با صداي من منتشر شود.
اصلا اولین آشنایی شما با زنده ياد پاشايي چطور شکل گرفت؟
سه سال پیش با هم آشنا شدیم،قبل از آن من آهنگ «يكي هست» او را شنيده بودم و با اين كه خواننده اين اثر را اصلا نمي شناختم خيلي تحت تاثير آهنگ قرار گرفتم.جوري كه تا مدت ها آن را گوش مي دادم.بعد هم در يكي از جلسات با هم آشنا شديم و خيلي زود با هم صميمي شديم.بعد از آن، خواندن تيتراژ «شيدايي» به من پيشنهاد شد كه او هم آهنگسازي اين كار را برعهده گرفت و خيلي هم كار خوبي از آب در آمد.
چقدردرگذشت او روی شما اثر گذاشت؟
خیلی به هم نزدیک بودیم، حتي در پروسه بیماری اش، من هم مثل او درگير شده بودم و با هم پزشكان مورد نظرش را پيدا مي كرديم.به نظرم مرتضي يكي از هنرمنداني بود كه اگر مي ماند مي توانست آثار زيباتري خلق كند. كما اين كه در دوران حيات خود نيز آثار ماندگاري به جا گذاشت. از اينها گذشته انسان و دوست خوبي بود و همان طور كه اشاره كردم موسيقي كه ارائه مي داد اثر گذار بود.
ارسال نظر