گزارشی از واشینگتن پست به بهانه اکران «درباره الی» در آمریکا
چهره ای متفاوت از ایران با «درباره الی»
بعد از شش سال در نهایت «درباره الی» اصغر فرهادی فرصت حضور در سینماهای آمریکا را به دست آورد. فیلمی که هر چند بسیاری از منتقدان داخلی اعتقاد دارند از دیگر ساخته قابل توجه فرهادی یعنی «جدایی نادر از سیمین» بهتر است اما به همان اندازه در صحنه بین المللی مورد توجه قرار نگرفت.
روزنامه هفت صبح - محمد طالبیان: بعد از شش سال در نهایت «درباره الی» اصغر فرهادی فرصت حضور در سینماهای آمریکا را به دست آورد. فیلمی که هر چند بسیاری از منتقدان داخلی اعتقاد دارند از دیگر ساخته قابل توجه فرهادی یعنی «جدایی نادر از سیمین» بهتر است اما به همان اندازه در صحنه بین المللی مورد توجه قرار نگرفت.
«جدایی» در همان سال ابتدایی اکران توانست از طریق سونی به عنوان پخش کننده وارد سینماهای خارج از کشور شده و مجموع فروش 19 میلیون دلار در جهان را به خود اختصاص دهد. آماری فوق العاده که تاکنون هیچ کدام از فیلم های ایرانی موفق به تکرار آن نشده اند.
اکنون سینما گیلد که در زمینه پخش فیلم های غیر آمریکایی شناخته شده است، «درباره الی» را تنها در سه سالن سینمای خیابان ای اکران کرده است. با توجه به اکران کاملا محدود درباره الی، این فیلم در ۲۳ روز اکران خود توانست ۵۱ هزار دلار فروش کند. با اکران «درباره الی» واشینگتن پست مطلبی متفاوت را درباره این فیلم منتشر کرده که در ادامه بخش هایی از آن را مرور می کنیم.
کریستین پیج به عنوان خبرنگار واشینگتن پست مطلب خود را اینگونه شروع کرده؛ زمانی که برای اولین بار اصغر فرهادی را در سال ۲۰۱۱ همزمان با اکران جدایی ملاقات کردم، از این می ترسیدم که رفتاری گستاخانه از خود به نمایش درآورده باشم. زمانی که وارد اتاق شدم، اصغر فرهادی و مترجمش را مجبور به دست دادن با خود کردم. شاید آن موقع فکر نمی کردم که مجبور کردن مردهای ایرانی به دست دادن با یک زن کار اشتباهی باشد اما یک ماه بعد زمانی که رفتار مدونا با فرهادی در زمان دریافت جایزه گلدن گلاب را مشاهده کردم، به رفتار اشتباه خود پی بردم. آنجا بود که آموختم برای رویارویی با مردهای ایرانی باید شیوه دیگری را انتخاب کنم. تا پیش از این هیچ ملاقاتی با مردم ایران نداشتم و فکر می کردم که تمام وقت خود را مشغول ظلم کردن هستند.
پیش از تماشای جدایی که یکی از بهترین فیلم های من در سال ۲۰۱۱ بود تنها تفکر سینمایی که از ایران داشتم توسط «بدون دخترم هرگز» شکل گرفته بود. این فیلم در سال ۱۹۹۱ میلادی اکران شده بود. مردی ایرانی را نشان می داد که همسر و دختر خود را مجبور به باقی ماندن در ایران می کرد. این فیلم، مرد ایرانی را در نگاه مخاطب تبدیل به موجودی ظالم می کرد که تمامی نیرو و زمان خود را به آزار و اذیت جنس مخالف اختصاص می دهد. گویی این مشخصات در هوای ایران وجود دارند.
زمانی که برای مصاحبه با فرهادی آماده می شدم، فیلم قبلی او یعنی «درباره الی» را تماشا کردم؛ فیلمی درباره گروهی از دوستان که یک مرد و زن مجرد را برای سفر همراهی می کنند. در کنار این موضوع، دیگر اعضای گروه سعی دارند این دو نفر را به یکدیگر ارتباط دهند تا اینکه فاجعه اصلی رخ می دهد. اشتباه نکنید، فاجعه اشاره شده هیچ شباهتی به «بدون دخترم هرگز» ندارد. اتفاقی که جریان فیلم را تغییر می دهد در هر نقطه دیگری از دنیا نیز ممکن است. شخصیت های حاضر در فیلم همچون افراد عادی با یکدیگر بازی کرده، در کنار یکدیگر به مشکلاتشان پرداخته و در نهایت معنای دوستی را به نمایش درمی آورند.
فیلم فرهادی به هیچ کدام از مشکلات سیاسی ایران که چهره این کشور را شکل داده اند ارتباطی ندارد. به سفرهای خودم با دوستانم که نگاه می کنم، چیزی شبیه به درباره الی را می بینیم. فیلمی که می تواند چهره درستی از ایران را به نمایش درآورد.
ارسال نظر