ادبیات در سالی که گذشت...
ادبیات ایران در سالی که گذشت دستاور چشمگیری نداشت. اثری ایرانی که بتوان از آن به عنوان اتفاقی بزرگ در ادبیات ایران یاد کرد منتشر نشد.
در سازوکار ممیزی هم به زعم صحبت هایی در مورد مشارکت ناشران در بررسی کتاب و نوشته شدن آیین نامه ای بر این مبنا، تغییر محسوسی اتفاق نیفتاد و راهروهای وزارت ارشادمثل سال های قبل محل تردد نویسندگان و مترجمانی بود که برای چانه زدن بر سرکتابشان که غیرقابل چاپ اعلام شده بود به ارشاد آمده بودند. جوایز ادبی خصوصی هم رونقی نداشتند و مهم ترین این جوایز یعنی جایزه گلشیری توسط خود بنیاد گلشیری تعطیل شد. بنابراین عرضی نیست و برویم بر سر آنچه گذشت.
بالاخره چه کسی ممیزی خواهدکرد؟
واگذاری ممیزی به ناشران بحثی بود که علی جنتی وقتی کار خود را به عنوان وزیر ارشاد دولت یازدهم آغاز کرد، به میان آورد و البته بسیاری از ناشران و نویسندگان با آن مخالفت کردند و گروهی از نویسندگان نامه ای به وزارت ارشاد نوشتند و خواهان برداشتن ممیزی به جای عوض کردن سازوکار آن شدند. اما این بحث سال گذشته نیز همچنان ادامه داشت. چنانکه علی شجاعی صایین که تا اواسط زمستان هنوز مدیریت دفتر توسعه کتاب و کتاب خوانی وزارت ارشاد را به عهده داشت از تدوین آیین نامه ای از طرف هیات نظارت بر ضوابط نشر خبر داد که مطابق آن ناشران داوطلب می توانند با تشکیل گروه های کارشناسی و پیشنهاد دادن آنها به هیات نظارت بر ضوابط نشر، کار بررسی کتاب هایشان را خودشان انجام دهند که البته نتیجه این بررسی ها باید از طرف دفتر توسعه کتاب و کتاب خوانی تایید شود.
با این همه چندی بعد شجاعی صایین وضعیت فعلی ممیزی را بیشتر به نفع صنعت بشر دانست و با تاکید بر اینکه هنوز بسترهای تغییر شکل ممیزی کتاب ایجاد نشده گفت: «به نظرم برای تغییر در شکل ممیزی کتاب خیلی زود است.» آخرین اظهارنظر شجاعی صایین در مورد سرنوشت ممیزی این بود که مراحل مقدماتی اجرای طرح مشارکت ناشران در ممیزی کتاب در حال انجام است.
برکناری شجاعی صایین و آمدن امیرزاده
زمان زیادی از آخرین اظهارنظر شجاعی صایین درباره وضعیت ممیزی کتاب و انجام مراحل مقدماتی طرح مشارکت ناشران در ممیزی کتاب نگذشته بود که علی شجاعی صایین از مدیریت دفتر توسعه کتاب و کتاب خوانی برکنار و همایون امیرزاده به عنوان سرپرست این دفتر انتخاب شد. حال باید دید که این اتفاق چه تاثیری بر آینده وضعیت ممیزی کتاب خواهدگذاشت. شجاعی صایین از مدیران دولتی به جامانده از دولت های نهم و دهم بود و وقتی در دولت یازدهم به عنوان مدیر دفتر توسعه کتاب و کتاب خوانی انتخاب شد عده ای ابراز نگرانی کردند که مبادا دولت یازدهم بخواهد همان سیاست های دولت قبل را درخصوص ممیزی کتاب دنبال کند. اکنون که او رفته باید دید سازوکار بررسی و ممیزی کتاب تغییری خواهدکرد یا همان روال پیشین ادامه خواهدیافت.
تعطیلی جایزه گلشیری
امسال جوایز ادبی خصوصی اوضاع رو به راهی نداشتند و تنها جایزه مهرگان ادب بود که نامزدهای خود را اعلام کرد. اما مهم ترین جایزه ادبی خصوصی، یعنی جایزه گلشیری، امسال با انتشار نامه ای اعلام تعطیلی کرد. در بخشی از نامه ای که از طرف بنیاد گلشیری منتشر شد درباره تعطیلی این جایزه آمده بود: «امروز ما به این نتیجه رسیده ایم که بهتر است در وضع کنونی آن نیرو و منابع اندکی را که برای بنیاد گلشیری باقی مانده وقف بخشی دیگر از هدف های مندرج در اساسنامه بنیاد کنیم که به دلیل مشغله نفس گیر جایزه تاحدی مغفول مانده است.»
در بخشی دیگر از این نامه درباره آنچه بنیاد گلشیری در نظر دارد در دوران تعطیلی جایزه گلشیری انجام دهد آمده بود: «اینک اما بر آن شده ایم تا تلاش هایمان ر معطوف به غنی تر کردن وب سایت بنیاد کنیم تا منابع مربوط به هوشنگ گلشیری را هرچه کامل تر در اختیار علاقه مندان این نسل و نسل های آینده قرار بدهیم. از دسترس پذیر کردن نوشته ها و مصاحبه ها و مقالاتی که در جهان مجازی در دسترس نیستند گرفته تا جمع آوردن و عرضه تصاویر و فیلم ها و صدای او و نیز آنچه در نقد و بررسی آثارش نوشته اند و خواندنش را مفید می دانیم. قصد داریم آرشیو مربوط به گلشیری را کامل کنیم و در این راه به یاری همه آنها که یادگاری از گلشیری در اختیار دارند نیاز خواهیم داشت. پس نیازهایمان را و فراخوانمان را در وب سایت اعلام خواهیم کرد.
قصد داریم بخشی از وب سایت را نیز به نقد و نظر اختصاص دهیم و تلاش خواهیم کرد که این بخش چیزی به فضای مجازی در حوزه داستان نویسی اضافه کند. امیدواریم این بخش به کمک اهل فن آنقدر گسترش و عمق بیابد تا بتوان بر آن نام نشریه ادبی گذاشت. کم و کیف این صفحات و نحوه کار متعاقبا اعلام خواهدشد. انتشار تک داستان های برگزیده چند دوره در مجموعه نقش که مدتی به تعویق افتاده بود نیز در دستور کار قرار خواهدگرفت.»
اما به دنبال انتشار خبر تعطیلی جایزه گلشیری بسیاری از نویسندگان بر آن شدند در نامه ای به فرزانه طاهری که ریاست هیات مدیره بنیاد گلشیری را به عهده دارد، از او و از بنیاد گلشیری بخواهند که جایزه گلشیری را دوباره راه اندازی کند. طاهری اما در پاسخ به این درخواست نوشت: «دوستان و علاقه مندان جایزه گلشیری و داستان نویسان عزیزی که با نوشته های خود و نیز امضا نامه جمعی، ما را به تداوم جایزه گلشیری فراخوانده اید، از همه شما بابت حسن نظرتان سپاسگزارم. شاید نیازی به تاکید بر این واقعیت نباشد که گرفتن این تصمیم برای من و ما دست اندرکاران جایزه ابدا ساده نبوده و حاصل ماه ها اندیشیدن و ارزیابی و بحث بوده است. تردید نکنید که اگر راهی می یافتیم تا جایزه را در همان سطح کیفی مورد نظرمان ادامه دهیم مطمئنا چنین می کردیم. پس با احترام به همگی شما، امیدوارم موقعیت ما را درک کنید، به تصمیم ما احترام بگذارید و ما را در ادامه راهی که برگزیده ایم یاری کنید.»
جایزه جلال و حاشیه هایش
بین جوایز ادبی، جایزه دولتی جلال آل احمد با ۱۱۰ سکه ای که به برگزیدگانش می دهد، گران ترین جایزه ادبی ایران لقب گرفته است. این جایزه که از بدو راه اندازی، شهرتش بیشتر بابت قیمت و کمیت سکه هایش بود تا کیفیت برگزاری و معیارهای ارزیابی اش، در سال گذشته رمانی مستقل را وارد لیست برگزیدگان خود کرد و جایزه بهترین رمان را برای رمان «ملکان عذاب» به ابوتراب خسروی داد؛ البته نه تمام جایزه را، بلکه نیمی از آن را. چون ابوتراب خسروی با محمدکاظم مزینانی- برای رمان آه با شین- به طور مشترک این جایزه را دریافت کردند. این اولین بار بود که جایزه جلال، نویسنده ای نام آشنا و در عین حال مستقل را به عنوان برنده این جایزه معرفی می کرد. در فهرست نامزدهای هفتمین دوره جایزه جلال آل احمد نام رمان هایی از نویسندگان مستقل دیگری هم به چشم می خورد.
از دیگر نویسندگان مستقل نام آشنا که در بخش رمان هفتمین دوره جایزه جلال نامزد بودند می توان به محمدرضا کاتب و محمدرضا صفدری اشاره کرد. کاتب با رمان «بی ترسی» و صفدری با رمان «سنگ و سایه» از نامزدهای بخش رمان در این دوره از جایزه جلال بودند. گفتنی است که دو تن از برندگان هفتمین دوره جایزه جلال، خود از دست اندرکاران این جایزه هم بودند: یکی ابوتراب خسروی که در بخش داستان کوتاه داور بود و دیگری حسین پاینده که عضو هیات علمی این جایزه بود و در بخش نقد ادبی نیز برای کتاب «گشودن رمان» برگزیده شد.
این مساله باعث شد که جایزه جلال به لحاظ داوری کاملا بری از انتقاد نماند و این بحث مطرح شد که داوران و دست اندرکاران یکی جایزه نباید در لیست نامزدهای همان جایزه قرار بگیرند. از طرفی همان توجه کوچک به برخی آثار مستقل ادبیات داستانی باعث شد که هفتمین دوره جایزه جلال از انتقادهای دست اندرکاران قدیمی این جایزه نیز مصون نماند. چنانکه شهریار زرشناس- عضو هیات علمی جایزه جلال در سال های قبل- در مصاحبه ای با خبرگزاری فارس با اشاره به اینکه ابوتراب خسروی نویسنده ای تکنیک زده و از شاگردان هوشنگ گلشیری بوده است، از اینکه جایزه جلال آل احمد به او داده شده انتقاد کرد و گفت: «جایزه جلال که باید مروج تعهد در ادبیات باشد این روزها به کسانی داده می شود که دشمن ادبیات متعهد و آرمان گرا هستند. کسانی که اصلا افتخار خود را در این می دانند که یک نوع ادبیات غیرمتعهد ادبیات مدار تکنیک زده را ترویج می دهند، بنابراین در پس این بازی های تکنیکی نوعی تایید نسبی انگاری و آرمان ستیزی نولیبرال امروزی است.»
زرشناس همچنین در هفتمین دوره جایزه جلال آل احمد گفت: «این جایزه گلشیری است نه جلال.»
تنها «کلنل» نیست که مجوز نمی گیرد.
در اواخر سال ۹۲ وقتی زمزمه هایی از اینکه رمان «کلنل» محمود دولت آبادی مجوز گرفته به گوش رسید، جواد مجابی در مصاحبه ای با یکی از روزنامه ها گفت که ممیزی فقط مربوط به کلنل نیست و آثار زیادی را در بر می گیرد. (نقل به مضمون) چنانکه خود مجابی مطرح کرد، آثار زیادی دارد که همچنان در انتظار مجوز مانده اند. از جمله تجدید چاپ رمان «برج های خاموشی»، «حرف چ» از «کتاب کوچه» شاملو هم هنوز مجوز نگرفته و همچنین رمان های امیرحسن چهلتن از جمله رمان «آمریکایی کشی» او که بخشی است از سه گانه تهران. از این سه گانه، تنها رمان «تهران، شهر بی آسمان» است که در ایران منتشر شده.
تجدید چاپ های مهم
سالی که گذشت، بیشتر سال تجدید چاپ آثاری از نویسندگان قدیمی و مشهور ایرانی بود. نویسندگان مثل غلامحسین ساعدی، احمد محمود و رضا براهنی که آثاری از آنها بعد از سال ها تجدید چاپ شدند. از ساعدی آثاری نظیر «عزاداران بیل»، «شب نشینی باشکوه»، «کلاته گل»، «ترس و لرز» و «آی بی کلاه، آی باکلاه» تجدید چاپ شدند.
از براهنی رمان های «آواز کشتگان» و «چاه به چاه» و همچنین کتاب «قصه نویسی که با مقدمه ای جدید و مفصل از براهنی تجدید چاپ شد و از احمد محمود هم مجموعه داستان «قصه آشنا» و همچنین گفت و گوی خواندنی لیلی گلستان با او، تحت عنوان «حکایت حال» تجدید چاپ شدند.
بازگشت چند نویسنده غایب
سال گذشته همچنین سال بازگشت چند نویسنده نام آشنا به عرصه ادبیات، بعد از غیبتی چندساله بود. امیرحسن چهلتن با این که دو رمانش همچنان در انتظار مجوز ماندند یک مجموعه داستان تازه با عنوان «چند واقعیت باورنکردنی» منتشر کرد که شامل شش داستان مستندگونه از زندگی اشخاص حقیقی است.
از رضا جولایی هم پس از سال ها مجموعه داستانی تازه با عنوان «برکه های باد» منتشر شد. دیگر کار داستانی منتشر نکرده بود. این در حالی بود که مدرس صادقی را به عنوان نویسنده ای می شناختیم که هر سال حداقل یک کار داستانی منتشر می کرد و توقف ناگهانی این روند به ممیزی بر می گشت نه به کم کار شدن نویسنده. تنها کتاب منتشرشده از مدرس صادقی بعد از «توپ شبانه»، کتاب «اندر آداب نوشتار» بود که اثری داستانی نبود. اما سال گذشته سرانجام بعد از غیبت شش ساله مدرس صادقی داستان نویس، دو اثر داستانی از این نویسنده منشتر شد؛ یکی «خاطرات اردیبهشت» و دیگری «روزنامه نویس» که هر دو داستان هایی بلند بودند و کم و بیش در حال و هوای همیشگی آثار مدرس صادقی.
نویسنده دیگری که در سال ۹۳ بعد از سال ها دو کار تازه منتشر کرد گلی ترقی بود. مجموعه داستان «فرصت دوباره» و رمان «اتفاق» دو کتابی بودند که سال گذشته از گلی ترقی منتشر شدند و این در حالی بود که از گلی ترقی هم سال ها بود که کار داستانی تازه منتشر نشده بود.
ناشرانی که بازگشتند
در سال ۹۲ نشرهای آگاه، اختران و چشمه رفع تعلیق شدند و به عرصه نشر کتاب بازگشتند. البته در سال ۹۳ که این ناشران دوباره رسما آغاز به کار کردند تنها نشر چشمه بود که کارهای زیادی منتشر کرد و دو نشر آگاه و اختران مانند سال های پیش از تعلیق شان، فعال نبودند و گویا هنوز مسایل شان کاملا مرتفع نشده است. این در حالی بود که این دو ناشر، همواره از ناشران فعال در حوزه علوم انسانی بودند و نام هاشان تداعی کننده آثاری درجه یک و در این حوزه است.
انتشارات آگاه در حوزه ادبیات، روزگاری آثار ساعدی را منتشر می کرد و بعدها هم در حوزه ترجمه ادبی رمان هایی نظیر «نقطه ضعف» ساماراکیس و «منم فرانکو» ی مونتالبان و در حوزه نقد ادبی کتابی چون «صور خیال در شعر فارسی» شفیعی کدکنی را منتشر کرد و بسیار کتاب مهم دیگر. نشر اختران نیز علاوه بر کتاب های بسیاری که در حوزه اندیشه منتشر کرده، در زمینه هنر و ادبیات آثاری چون «نوشتن با دوربین» (گفت و گو با ابراهیم گلستان)، داستان بلند «خروس» از ابراهیم گلستان و ترجمه رمان «مرد معلق» سال بلو را در کارنامه دارد.
درگذشتگان
سال گذشته شعر ایران، یکی از چهره های مشهور و محبوب خود را از دست داد؛ سیمین بهبهانی، شاعری که در تحول غزل معاصر و آوردن وزن هایی نو به این قالب کلاسیک سهمی بسزا داشت و همچنین شعرهایش به لحاظ مضمونی حاوی دغدغه های اجتماعی بود. در ۲۸ مرداد ۹۳ درگذشت و کتاب خاطراتش در مجموعه تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران، وقتی سرانجام مجوز گرفت و منتشر شد که خود او دیگر در میان ما نبود.
در سال گذشته همچنین احمد بیگدلی، نویسنده معاصر نیز در ۲۶ شهریور درگذشت؛ همچنین دکتر خلیل خطیب رهبر، که از چهره های قدیمی آکادمیک در زمینه ادبیات کلاسیک ایران بود. ادبیات ایران همچنین در سال گذشته سه مترجم ادبی را هم از دست داد؛ یکی از این سه، دکتر روشن وزیری بود که او را بیش از هر چیز با ترجمه هایش از ادبیات لهستان می شناختیم و چند ماهی قبل از درگذشتش هم مجموعه ای با عنوان «بانوی بهشتی» با ترجمه او منتشر شد که شش داستان کوتاه بود از نویسندگان لهستانی. روشن وزیری روز ۱۸ آذرماه ۱۳۹۳ درگذشت.
دیگر مترجم از دست رفته سال گذشته، کیکاوس جهانداری مترجم قدیمی و نام آَشنای ادبیات و تاریخ بود که ترجمه آثاری چون «گرگ بیابان» هرمان هسه و «قطار به موقع رسید» و «بیلیارد در ساعت نه و نیم» هاینریش بل را در کارنامه داشت. کیکاووس جهانداری روز دوم بهمن ۱۳۹۳ درگذشت. اما پیش از این دو مترجم، در اوایل سال گذشته یعنی یازدهم فروردین ماه، ساسان تبسمی درگذشت که مترجم زبان فرانسه بود و ترجمه آثاری از کریستین بوبن و فرانسوا موریاک و پاتریک مودیانو را در کارنامه داشت. در سالی که گذشت همچنین یکی از ناشران مطرح و قدیمی ایرانی هم از میان ما رفت؛ محسن باقرزاده، مدیر انتشارات توس که در چهاردهم بهمن ۹۳ درگذشت. ان
تشارات توس سهمی مهم در انتشار کتاب در حوزه های مختلف علوم انسانی داشت و دامنه فعالیتش از تاریخ و ادبیات قدیم ایران تا ادبیات معاصر ایران و جهان و اسطوره شناسی و نقد ادبی و... را دربر می گرفت و در تمام این زمینه ها هم با سلیقه و توجه به کیفیت کار می کرد. انتشارات توس در سال های اخیر فعالیت های چندانی نداشت و به جز تجدید چاپ برخی آثار قدیمی کمتر سراغ چاپ کارهای تازه رفت. این ناشر، کتاب هایی چون «در هوای کوچک پاییز، در زندان...» مهدی اخوان ثالث «نماد و نمایش» و «آیین و اسطوره در تئاتر» به ترجمه جلال ستاری، «خانه ادریسی ها»ی غزاله علیزاده، «انسان در شعر معاصر» و «حماسه در رمز و راز ملی» محمد مختاری، «در کوچه باغ های نشابور» شفیعی کدکنی، «ادبیات نمایشی در ایران» جمشید ملک پور، «ارداویراف نامه» و «جهان، متن، منتقد» ادوارد سعید با ترجمه اکبر افسری را در کارنامه داشت.
ارسال نظر