سینمای ایران، سوپراستار ندارد
اول «سر لارنس اولیویه» را می شناسید؟ او هیچ وقت «سوپراستار» نبود اما بازیگر فوق العاده ای بود یا «پل اسکافیلد» همینطور. از آن طرف «مرلین مونرو» بازیگر فوق العاده ای نبود اما سوپراستار شد.
روزنامه چلچراغ - حمید جعفری: اول «سر لارنس اولیویه» را می شناسید؟ او هیچ وقت «سوپراستار» نبود اما بازیگر فوق العاده ای بود یا «پل اسکافیلد» همینطور. از آن طرف «مرلین مونرو» بازیگر فوق العاده ای نبود اما سوپراستار شد.
در طرف دیگر ماجرا یکی مثل «سیلوستر استالون» که بازیگر خوبی هم نیست دو فیلم می سازد و بدل به سوپراستار می شود اما مردم فیلم های «راکی» و «اولین خون» او را دوست دارند و فیلم هایش می فروشد و «سوپراستار» می شود.
در ایران هم «محمدرضا گلزار» در مقطعی وضعیتی شبیه به «سیلوستر استالو» دارد؛ بازیگر خوبی نیست و شاید تلاش می کندبازیگر خوبی شود ولی فیلم های اولش می فروشد. «گلزار» در زمان خودش سوپراستار شد و امروز خبری هم از او نیست.
چرا امروز شاهد حضور «سوپراستار» در صحنه و پشت صحنه سینمای ایران نیستیم؟ پیش از این اگر تهیه کننده ای به مشکل اقتصادی برمی خورد کافی تا کارگردانی مانند «ایرج قادری» یا بازیگری مثل «بهروز وثوقی» به دادش برسد. یکی دو فیلم ساخته و مشکل اقتصادی هم برطرف شده بود... «سوپراستار» در سینمای ایران یعنی همین... نقش نجات دهنده گیشه را بازی می کنند... اما امروز سیستم پرداخت و معرفی «سوپراستار» تغییرل کرده است. هیچ پخش کننده ای تا زمانی که فیلم به پایان نرسیده باشد هزینه فیلم را تقبل نمی کند... واین یعنی سینمای ایران «سوپراستار» ندارد...
«سوپراستار» و فقدان آن در سینمای امروز ایران کم کم می رود تا بدل به یک بحران شود. عطف به ما سبق این مسئله در سه دهه اخیر چندان دوامی ندارد... بودندکسانی که مقطعی آمدند و تکانی به آسمان ستاره های سینمای ایران دادندو نماندند یا نشد که بمانند... وقتی با یکی از آنها قرارداد می بستند، پخش کننده فیلم ها متوجه بودند چه کاری انجام می دهند. هزینه فیلم را می پرداختند تا پخش فیلم با حضور این ستاره بالا برود اما امروز چه اتفاقی می افتد؟ انگار ما «سوپاستار» نداریم و نخواهیم داشت.
یعنی کسی نیست در این آسمان سینمای ایران تا با او قراردادی بسته شود و هزینه های فیلم بعد از پخش آن تامین شود... فیلمی که مردم برای تماشای آن و بازی یک «سوپراستار» در آن سر و دست بشکنند... مردمی که ویژگی های یک «سوپراستار» را تعریف می کنند...
دوم انگار که «سوپراستار» با فضای سینمای ایران هیچ سنخ و ارتباطی ندارد. «سوپراستار» از هالیوود و بالیوود می آید... در تعریف آن می شود گفت؛ بسیاری از بازیگران، سوپراستار خوبی هستند اما هنرپیشه خوبی نیستند و بسیاری هم هنرپیشه خوبی هستند اما سوپراستار خوبی نیستند... حجم فعالیت سینمایی در هالیوود و بالیوود بالاست و از آنجایی که منحصر به یک کشور نیست، در دنیا شهرتی برای بازیگران رقم می زند... سینمای ایران بازار جهانی ندارد و همین کافی است برای اینکه استاندارد «سوپراستار» در ایران متفاوت از هر نقطه دیگری از دنیا باشد..
هر از گاهی از چهره ای در سینما رونمایی می شودکه با اقبال مخاطبان به دلیل حضور آن چهره پرمخاطب می شود و بازیگر به «سوپراستار» به معنای عمومی آ« بدل می شود اما بعد از مدتی دیگر خبر و نشانی از او دیده نمی شود.
از آنجا که بستر تعریف و معنا پیدا کردن «سوپراستار» ریشه در اقتصاد دارد و اهمیتش در ویترین هنر معنی می شود خلاء نبود «سوپراستار» در سینمای ایران را شاید بتوان از دل همین موضوع بهتر فهمید.
با نگاهی به گذشته سینمای ایران و بیشترین فروش فیلم ها می توان سیر نزولی «سوپراستار» در سینمای ایران را نیز بهتر درک کرد. اگر از «فردین» و «وثوقی» و «بیک ماوردی» و بازیگران پیش از انقلاب بگذریم می رسیم به «جمشید آریا»، «بیژن امکانیان»، «نیکی کریمی»، «هدیه تهرانی»، «محمدرضا گلزار»، «بهرام رادان» و نسل تازه ستاره شده در سینمای ایران که اقبال «سوپراستار» شدن را پیدا نکردند؛ بازیگرانی که فیلم هایشان «بفروش» بود و تهیه کنندگانسینما برای کار کردن با آنها سر و دست می شکستند. چرایی این «بفروش» بودن خودمحل مسئله ای است که به زمانه، شرایط اجتماعی و خواستگاه های اجتماعی دوران های متفاوت جامعه ایران بازمی گردد.
سوم اصولا سینما با سه مولفه معرفی می شود: «هنر، صنعت و رسانه»... وجود «سوپراستار» در غرب به عنوان صاحب صنعت سینما کارکردی کاربردی در چرخش اقتصادی این صنعت دارد. ر تولید می شودتا به عنوانیکی از ابزار مدرناسیون - به معنای دستگاه توسعه مدرنیته - عمل کند. «سوپراستار» چون کالایی فرهنگی در ویترین سینما جدای فروش وگیشه فیلم تبدیل به «نماد» شود؛ نمادی که می تواند مبلغ مد، لباس و آرایش، فرهنگ رفتاری، نماد رسانه ای و اقسام وابسته به رسانه و تبلیغات شود تا از دلش اقتصاد صنعت فرهنگ به گردش درآید.
نگاه غرب به عنوان صاحب صنعت سینما به «سوپراستار» نگاه دیگری است و اینگونه نیز وود «فوق ستاره» اهمیت پیدا می کند ودستگاه صنعتی سینمای غرب در تولیداین کالای فرهنگی پویاست.
حالا اگر با توجه به نکات «سوپراستار» در ایران جز در فروش گیشه فیلم چه معنای دیگری می تواندداشته باشد؟ «سوپراستار» چه تاثیری بر دیگر اقسام صنعت فرهنگ در ایران داردو هویتش چگونه تعریف می شود؟
«سوپراستار»های پیشین سینمای ایران در زمانی که این پدیده معنای بیرونی داشت نیز جز در هویت شخصی شان تاثیر بیرونی با توجه به این نکات نداشتند. با این تفاسیر بی راه نیست که امروز در سینمای ایران نه اینکه «سوپراستار» نداریم بلکه بالکل وجود «سوپراستار» نیز در این سینما خالی از معنا باشد.
در این میان فرق «ستاره» در سینما و «سوپراستار» نیز هویداست. ستاره در سینما همان چهره شناخته شده ای است که با تکیه بر فن بازیگری یا جوایزی که در جشنواره و فستیوال ها دریافت کرده یا با اقبال بخشی از طرفداران سینما مواجه است، معنا پیدا می کند.
این چهره یا همان ستاره می تواند در اقسام صنعت فرهنگ کار کرد داشته باشد اما در یک بستر یکسان با دیگر «ستاره»ها سنجیده می شود و به یک نگاه خاص در صنعت سینما بازنمی گردد.
این همان تفاوتی است که با توجه به شرایط امروز و فضای مجازی که پتانسیل چهره سازی اش به اوج خود رسیده است، «سوپراستار» را در جامعه نیمه صنعتی و نصف و نیمه ایران محو و به فراموشی سپرده است. حال اینکه بودن «سوپراستار» نیز در چنین صنعتی و در ایران نیز بود و نبودش شاید با وجود سیل چهره های یک شبه و دو شبه و حتی چند شبه فرق آنچنانی نمی کند.
نظر کاربران
بنظرمن کار آقای پرویز پرستویی وشهاب حسینی بسیار عالیه و سوپر استارن
قطعاآقای شهاب حسینی عزیزسوپراستارن