پیمان معادی از سینمای هالیوود می گوید
پیمان معادی بازیگر بین المللی سینمای ایران این روزها فیلم «کمپ ایکس ری» را بر پرده سینمای جهان دارد. او در گفتگوی اختصاصی از تجربیات بین المللی اش می گوید.
روزنامه هفت صبح - آرش خوشخو: پیمان معادی بازیگر بین المللی سینمای ایران این روزها فیلم «کمپ ایکس ری» را بر پرده سینمای جهان دارد. او در گفتگوی اختصاصی از تجربیات بین المللی اش می گوید.
پیمان معادی را تحسین می کنم. در 22 سالی که در حاشیه و متن سینما حضور دارم آدم های مختلفی را دیده ام؛ آدم های دوست داشتنی، آدم های باحال، آدم های شیرین ... اما آدم هایی را که بتوانم از ته قلب تحسین شان کنم اندک بوده اند. اینکه در کارشان عنصری فراتر از معیارها و اندازه های محلی و ملی مان داشته باشند، مثل مهرجویی سال های 65 تا 76 و کیمیایی سال های 65 تا 72 و کیا رستمی. همه این سال ها و یکی دو نفر دیگر (گاهی افخمی، گاهی فرهادی و البته لیلا حاتمی).
پیمان هم در این دسته است. گویی اصول رسیدن به موفقیت را از زندگی او اقتباس کرده اند. ترکیبی از استعداد، برنامه ریزی، تلاش، تواضع و پشتکار. باید اعتراف کنم که این معادی تحسین آمیز برای من به فیلمنامه ها یا تجربه فیلمسازی اش ارتباطی ندارد. در همه آن مشاغل هم خوب است اما حداقل برای من به عنوان بازیگر، کیفیتی شگفت انگیز از خود ارائه می دهد که حداقل در میان بازیگران مرد ما کم سابقه و شاید هم بی سابقه است.
وقتی بازی او را در جدایی نادر از سیمین دیدم شگفت زده شدم. در نقشی چنین پیچیده که در مرز عشق و نفرت تماشاگر قرار می گیرد، بازی اش باورنکردنی بود. آنقدر قدرتمند که دیده نشد. مثل صدای مهیب گردش زمین. آنقدر «خود نادر» بود که هنر بازیگری اش در نقشی این همه سخت از دیدمان پنهان ماند.
خوشبختانه در آن سوی آب ها هنر او پنهان نماند. در همان نمایش جدایی از سیمین تحسین های بین المللی از کیفیت بازی او شروع شد و حتی آن را بهتر از بازی نامزد اسکار برد پیت برای مانی بال رده بندی کردند.
حالا او ثمره مهارت هایش به عنوان بازیگر را در هالیوود درو می کند. خودش را در بدنه سینمای حرفه ای هالیوود جا داده است. می گویند خوش شانس است. شاید. اما بدشانس ما بودیم که نتوانستیم در ایران کیفیت بازی فوق العاده اش در جدایی را ببینیم؛ چیزی که در آن سوی آب ها دیدند.
مصاحبه با پیمان از طریق وایبر انجام شد. بهانه مان هم اکران موفق کمپ ایکس ری است و نقدهای عموما مثبتی که در مورد بازی پیمان در مطبوعات و سایت های آمریکا منتشر شده است. گزیده ای از این نقدها را در کنار مصاحبه آورده ایم و همینطور توضیحاتی درباره فیلم کمپ ایکس ری. پیمان این روزها در نیویورک است و به بازی در یک مینی سریال مشغول است. با خواندن این مصاحبه شاید شما هم متوجه شوید که پیمان معادی در جایی قرار گرفته که استحقاقش را دارد.
کمپ ایکس ری در آمریکا اکران شد و آنطور که من چک کردم تماشاگران، فیلم و بازی ات را پسندیده اند. خودت در مورد بازخوردهای انتقادی فیلم در آمریکا به خصوص بازی خودت به چه جمع بندی رسیدی؟
اینجا من تقریبا هر نقدی که راجع به فیلم و بازی خودم نوشته می شود می خوانم. گروه رسانه ای فیلم به شکل منظم این مطالب را از روزنامه ها و مجلات و سایت ها برای من می فرستد و من به دلیل نیاز حرفه ای ناگزیر از خواندن آنها هستم تا همواره در جریان نقدها و یادداشت های پیرامون فیلم و بازی خودم باشم.
فکر کنم تا همین الان چهل و چند نقد در این باره خوانده ام. آخریش مثلا بازتاب رسانه ای فیلم در جشنواره ابوظبی بود. یعنی می خواهم بگویم ما در جریان بازخوردهای انتقادی فیلم چه در میان تماشاگران و چه منتقدان به شکل کامل هستیم.
بر این مبنا می توانم بگویم بازخوردها در مورد بازی من خدا را شکر بالاتر از انتظار خودم بوده است، آن هم در سینمایی که همچون قاره ای تازه کشف شده با قوانین و اتمسفر جدید است؛ سینمایی که بسیاری از پارامترها و معیارهای خوب و بدش زمین تا آسمان با ایران متفاوت است؛ به علاوه از آنجایی که من در اینجا هم مثل ایران رابطه ای با لابی های مرسوم رسانه ای و تبلیغاتی و اینجور حواشی ندارم، اتفاقی که اینجا در حوزه نقد کار من به عنوان بازیگر رخ داده یک جریان خاص و بدون شیله پیله است.
حاصل دیده شدن کارهایم است. دیده شدن کمپ اکیس ری و البته همینطور جدایی نادر از سیمین و درباره الی و قصه ها و باید بگویم ارزیابی آنها از توان بازیگری من برای خود من هم غافلگیرکننده بوده است.
من کلان نقد پذیرم. در ایران هم مطالب انتقادی را با دقت می خوانم و مقابل انتقادها سعی می کنم باز عمل کنم. هرگز به خودم نمی گویم همینم که هستم! سعی می کنم با تلاش بیشتر بهانه ای برای خودم به جا نگذارم. بی اغراق می گویم تندترین نقدها را هم سعی می کنم به دستمایه ای برای کار بعدی و بهتر شدنم تبدیل کنم. اصلا هم این حرف را از روی عادت مرسوم نمی زنم که بگویم نقدپذیرم اما نقدها را اصطلاحا از یک گوش بگیرم و از گوش دیگر در کنم.
درسته که برای رسیدن به اهدافم برنامه ریزی شخصی خودم را دارم اما نقدهای موثری در این راه به من کمک کرده است؛ نقدهایی از سوی همکارانم، منتقدان و حتی گاهی نظرات و پیشنهاداتی از سوی مردم عادی که مرا در مسیر اهدافم یاری داده اند.
اینجا اما با خواندن نقدهایی که در نشریات معتبری مثلا هالیوود ریپورتر، نیویورک تایمز، هافینگتن پست، راجر ایبرت دات کام و به قلم معتبرترین نویسندگان آنها منتشر شده، می توانم با تواضع بگویم که ظاهرا آدم های این صنعت بزرگ را تحت تاثیر قرار داده ام. این اتفاق را نه تنها بر مبنای بازخوردهای انتقادی کار که با توجه به ایمیل ها و پیام هایی که به دستم می رسد می گویم. آدم های مهم این صنعت، تهیه کننده ها، کارگزارها، کارگردان های مشهور و ستاره های بازیگری که حتی با آنها ملاقاتی هم نداشتم به شکل های مختلف پیام های تحسین شان را به من رسانده اند و خب این دلگرمی بسیار بزرگی برای من است.
پیمان یک نکته عجیبی اینجا رخ داد. من یک بار در یادداشتی به آن اشاره کردم. شخصا بازی ات را دوست دارم اما پس چرا در ایران از تحسین عمومی نسبت به فیلم هایی که بازی کردی سهم تو اینقدر کم بوده است؟ چرا مکانیسم ارزیابی بازیگری در ایران و آمریکا اینقدر متفاوت است؟
- ببین یادم می آید اصغر فرهادی سر تمرینات فیلم درباره الی و بعد هم جدایی همیشه به من می گفت طوری بازی کن که همه بگویند اینکه کار خاصی نکرده فقط خودش است! می گفت اگر پیچیدگی بازی ات دیده نشود این همان نوع بازی است که در ایران نداریم. من سعی می کنم اینطوری بازی کنم و خب در ایران این نوع بازی دیده نمی شود.
من تا به حال یک بار هم نامزد بازیگری در جشنواره فجر نشده ام. جدایی نادر از سیمین در ۱۱ رشته نامزد شد. تقریبا در همه رشته ها اما من کاندیدا نشدم. همینطور درباره الی، قصه ها و ملبورن. راستش نه ناامید شدم و نه شکایتی دارم. معیارهای ارزیابی بازیگری در ایران تا به امروز طوری بوده که نوع بازی مرا نمی بیند یا نمی پسندد؛ ولی من خودم می دانم در حال چه کاری هستم و تمام توانم را برای بهتر شدن به کار گرفته ام.
من تا به حال چندین دوره بازیگری گذرانده ام و شرکت در چند کلاس و دوره بازیگری دیگر را هم در برنامه های آینده ام گنجانده ام. همین حالا در نیویورک در حال گذراندن یک کورس پیشرفته مرتبط با بازیگری هستم. اینجا اما همان بازی من در جدایی نادر از سیمین ملاک جذب من به این سینما بوده است. فیلمی که اینجا عاشقش هستند و در بسیاری از محافل از شیوه بازی ها و لحظات خوبی که در آن شکل گرفته یاد می کنند.
یک مثال می زنی؟
- بله... مثلا یک میهمانی خصوصی بود با عوامل فیلم جدایی حضور داشتیم. مریل استریپ با هیجان و اشتیاق درباره شکل بازی بازیگران فیلم از من و لیلا حاتمی سوال می کرد و با جدیت می خواست بداند که تکنیک مورد استفاده هر یک از ما در صحنه های مختلف فیلم چه بوده است.
با اشتیاقی که انگار نه انگار غول بازیگری جهان است. مثل یک دانشجوی مشتاق و کنجکاو بازیگری. تشنه دانستن بود. آنجا برایش از تکنیک های فرهادی گفتم و او بدون کوچکترین تظاهری گفت که آرزویش کار با چنین کارگردانی است.
خوب یادم است که به او گفتم تو با سوال هایت تمام تکنیک و شیوه های من برای رسیدن به نقشم را که طی چند ماه به آنها رسیده بودم در نیم ساعت فهمیدی ولی من اگر بخواهم در مورد شیوه بازیگری تو و چگونگی پرداخت نقش هایت در فیلم هایی همچون انتخاب سوفی، کرامر علیه کرامر، پل های مدیسون، کانتی، اقتباس و ... حرف بزنم ماه ها به طول خواهد انجامید و به همین بهانه گفتگویی طولانی در مورد لحظات بازیگری ایشان داشتیم. همین هم صحبتی با بازیگرانی به بزرگی و توانمندی مریل استریپ یکی از دستاوردهای ارزشمند حضور فیلم ها و موفقیت شان در عرصه های جهانی بوده است.
فکر می کنی این تفاوت سیستم ارزیابی از کجا نشأت می گیرد؟
- اگر منظور شما تفاوت دید داورهای فستیوال های ایرانی است باید بگویم این تفاوت بیشتر ناشی از اختلاف سلیقه من و داوری جشنواره ها صورت می گیرد. یاد زمانی می افتم که درباره الی در جشنواره حضور داشت و هیچ یک از ۹ بازیگر فیلم حتی نامزد دریافت سیمرغ هم نشدند؛ همان روزها من از یکی از داورهای جشنواره که از کارگردان نام آشنای سینمای مان هم هست شنیدم که معتقد بود بازیگران درباره الی شایسته نامزدی جایزه نیستند، آن هم به دلیل اینکه شرایط فیلمبرداری در آن شهرستان طوری فراهم شده بود که بازیگران تحت فشار و شکنجه جلوی دوربین رفته اند و به این دلیل بوده که اینطور نقش آفرینی کرده اند!!! به نظر شما شنیدن چنین حرفی از داور سطح بالاترین جشنواره سینمایی ایران خنده دار نیست؟
چنین طرز تفکری که در بین داورهای جشنواره های ایرانی کم هم نیست باعث ایجاد تفاوت ارزیابی در جشنواره های ایرانی و فستیوال های جهانی می شود. البته به نظر من در مواجه با چنین شرایطی بهترین کار پذیرش اختلاف سلیقه هاست؛ چرا که تحسین شدن یا نادیده گرفته شدن چه در جشنواره فجر چه در بسیاری از فستیوال های معتبر جهانی نمی تواند چراغ راه هنرمندان باشد و بهترین راه هر سینماگری همان الگویی است که خودش در ذهن برای رسیدن به موفقیت طراحی کرده. تشویق شدن همیشه شیرین و خوشایند است اما این تشویق ها و تمجیدهای جشنواره ها هم خط مشخصی برای موفقیت یک هنرمند نخواهد بود.
شروع خوبی در سینمای هالیوود داشتی، رقابت در آنجا سخت است؟
- من از قبل خودم را برای این روزها آماده کرده بودم. در این مدت پس از «جدایی...» من زحمت کشیدم. این را بدون تظاهر و خودنمایی می گویم. تحقیق کردم، تمرین کردم، سرچ کردم. به بسیاری از پیشنهاد چه ایرانی و چه خارجی نه گفتم تا بتوانم خودم را قوی تر کنم. در مسیر یادگیری و تمرین زحمت زیادی کشیدم. یک نمونه اینکه بی اغراق بگویم آخرین باری که هشت ساعت کامل خوابیدم را به خاطر ندارم. خیلی از شب ها دو یا سه ساعت بیشتر نمی خوابم و همه اینها برای رسیدن به حد مطلوبی است که در نظر خودم دارم.
هرگز به خاطر ندارم برای بازی در نقشی کمتر از سه ماه تمرین کرده باشم. حتی برای فیلم ملبورن از چهار ماه قبل به طور مداوم با کارگردان در بحث و تعامل بودیم و روش های مختلف اجرای نقش را تمرین و تفسیر می کردم.
در این مدت کار کردم و عرق ریختم. دوتا تئاتر کار کردم. هفت ماه تئاتر سنگین در انتظار گودو را در تهران بازی کردم با کمترین دستمزد آن هم در حالی که پیشنهادهایی با دستمزدهای بسیار کلان را رد کرده بودم. این کارها را کردم چون می خواست پیشرفت کنم. اینها جزیی از برنامه ریزی من به عنوان بازیگر بود.
پس معتقد نیستی که خدا بغلت کرده است؛ چیزی که بعضی ها درباره ات می گویند؟
- آرزویم این است که خدا بلغم کند و از بغلش پایین هم نیایم!
البته که من قبول دارم در راه موفقیت هایم لطف خدا شامل حالم شده؛ اصلا همین که تن سالم داریم تا بتوانیم کار کنیم مگر چیزی غیر از لطف خداست؟ همین جامعه، دوستان و مردم خوبی که داریم همه و همه از لطف خداست و من دعا می کنم خداوند هرگز این الطافش را از من دریغ نکند اما در مورد شانس باید بگویم که شما در هر کاری و برای رسیدن به هر موقعیتی به شانس نیاز دارید اما نکته مهم اینکه شما باید در مرحله اول خودتان را در مسیر درستی قرار دهید تا شانس به شما روی خوش نشان دهد، یعنی نمی توان برای رسیدن به مقصد راه اشتباه پیش گرفت و عدم موفقیت را بدشانسی خواند، ضمن اینکه ممکن است شما در مسیر درستی که قرار گرفتید خوش شانس هم باشید اما به قول معروف شانس یک بار در خانه آدم را می زند؛ بعد از آن یک بار دیگر همه چیز به خود آدم بستگی دارد.
اینکه چگونه از شانست استفاده کنی و ادامه راه را چطور قدم برداری به انتخاب، دانش و ممارست خود فرد بستگی دارد. از طرف دیگر نمی توان عدم توفیق را به حساب بدشانسی گذاشت. اگر کاری موفق نشده، بدون شک جایی از آن می لنگیده و نباید موضوع را به گردن بدشانسی و بداقبالی انداخت.
من همیشه می خواستم استانداردی از خودم درست کنم که در ایران بگویند فلانی در اینکار حضور دارد پس برویم کار را ببینیم. می خواستم تضمینی برای کیفیت کار باشم. اگر به این مرحله نزدیک شده ام روی شانس و اقبال نبوده است؛ روی کار، تلاش و همینطور «نه» گفتن های بسیاری بوده است. بخش عمده ای از فعالیت هنری من در ایران به این شکل است.
من مدام در حال خواندن فیلمنامه هستم اما ببینید که در چند فیلم بازی کرده ام. انتخاب صحیح بخشی از همان قدم های حساب شده ای هست که گفتم برای موفقیت لازم است. البته بخش بزرگی از نه گفتن در این طرف آب به دلیل رد شدن فیلمنامه از خط قرمزهای من است. چه کسی می داند که من اینجا چند فیلم با موقعیت های بی نظیر را رد کردم. فیلم هایی که بازیگرانشان شانس های اسکاری شدن داشتند و بعضی از آنها همین الان اکران های بی نظیری دارند؛ واقعا چه کسی می داند که من از حضور در این فیلم ها به خاطر خط قرمزهایی که برای خودم تعیین کردم، سر باز زدم؟
اصولا خط قرمزهای مشخص و از پیش تعیین شده ای برای کار در هالیوود داری؟
- نه فقط در هالیوود و بازیگری؛ بلکه مثل هر کسی که در هر جایگاهی برای حرفه و زندگی خودش خط قرمزهایی دارد؛ پذیرفتن نقش در هالیوود هم برای من از این امر مستثنا نیست. اصولا مبنای تعیین خط قرمز به جغرافیا و ملیت و دین محدود نمی شود بلکه ایدئولوژی و پرنسیب شخصی هر آدم باعث می شود که دست به انجام یکسری از کارها نزند.
به طور مثال در همین آمریکا بسیاری از بازیگران تر از اول تن به بازی در صحنه های غیراخلاقی نمی دهند. البته ممکن است خط قرمزهایی که در ذهن هر کدام از ما وجود دارند با هم قدری تفاوت داشته باشد ولی عرف و اصول همواره جزو معیارهای اصلی من در انتخاب کارهایم بوده.
با این حساب فرصت بازی در خیلی از فیلم های هالیوودی از تو سلب می شود...
- همینطور که می گویی بوده و هست؛ ببینید من هیچ وقت نخواستم که به هر قیمت وارد هالیوود بشوم. همیشه در مواجهه با پیشنهادهای بین المللی این را در ذهن داشتم که قرار است و دلم می خواهد بعد از این هم به ایران برگردم و در سینمای مملکت خودم کار کنم.
همین ذهنیت خط قرمزهای مشخصی را برای من تعیین می کند، ضمن اینکه من فیلم هایی که برخلاف اصول اخلاقی باشد؛ یا فیلم هایی که ضدیتی با مردمم، مذهبم و مملکتم داشته باشد را حتی نمی خواهم تماشا کنم چه برسد که در ساخت آن مشارکت داشته باشم. بنابراین خیلی از پیشنهادها را برای خودم فرصتی قلمداد نمی کنم که حالا بخواهد از من سلب شود چرا که با روش و منش فکری خودم در تضاد و تقابل هستند.
به نظرم اینکه در عرصه بین المللی ورود کردم بزرگترین افتخار من نیست؛ بزرگترین افتخار من این است که بعد از کار در عرصه بین المللی بتوانم باز هم فعالیت هنری ام در ایران را ادامه دهم و پز ایرانی بودنم را بدهم. همینطور که الان در هر جا با افتخار پز می دهم که ایرانی هستم.
پس کار در ایران برایت نسبت به کار در هالیوود ارجحیت دارد؟
- البته که همینطور است. من همین الان که در آمریکا مشغول بازی هستم مدام پیشنهادهای ایران را بررسی می کنم. همواره علاقه دارم فرصت حضور جلوی دوربین بزرگان سینمای ایران از جمله آقای فرهادی، کیارستمی، فرمان آرا، تقوایی و خانم بنی اعتماد و امثال اینها را داشته باشم. حتی فکر می کنم یکی از بزرگترین دستاوردهای بازی در سطح اول سینمای جهان می تواند همین باشد که با برگشتم به ایران بتوانم سهم کوچکی در بهبود اوضاع سینمای ایران داشته باشم و حضور من در عرصه بین المللی بتواند شروعی باشد بر این تعامل تا بقیه همکارهای من هم بتوانند همین راهی که من آمدم را پیش بگیرند و در برگشت شان به سینمای ایران سطح کیفی سینمای مملکت خودمان را ارتقا بدهند.
کمپ ایکس ری از خط قرمزهای تو عبور نمی کند؟
- ابدا. من از روز اولی که فیلمنامه را خواندم می دانستم که این فیلم نگاهی اخلاقی و انسانی به ارتباطات انسانی دارد و امکان اکران در سینمای ایران را دارد. از همان روزهایی که جلوی دوربین کمپ ایکس ری بودم هم برای اکران فیلم در ایران تلاش و تقلا کردم. سعی کردم با مدیران سطح بالا تماس بگیرم اما به هر طریق و بهانه ای فرصت حرف زدن با آنها از من سلب شد.
گاهی فکر می کنم واقعا من باید همه این تلاش ها را بکنم یا مسئولان سینمایی باید به سراغ فیلم بیایند و آن را پخش کنند. برای من دیده شدن فیلم توسط مردم ایران بسیار مهم بود. الان هم فیلم از طریق سی دی های غیرقانونی دیده می شود. به قول خانم بنی اعتماد هیچ فیلمی در گوشه کمد نمی ماند اما اکران عمومی فیلم در ایران لذت دیگری دارد. غیرممکن ها را ممکن کردیم دیگر ببینیم خدا چه می خواهد.
بیا برویم سراغ فیلم... نکته جالب در مورد فیلم تو شیمی و ارتباط حسی است که بین تو و کریستین استوارت شکل گرفته، این اتفاق چطوری رخ داد؟
- این نکته مهمی است. من در کارهای فرهادی دیدم که چطور روی درآمدن شیمی میان بازیگرها تاکید دارد. حتی از دو شیوه متفاوت در درباره الی و جدایی نادر از سیمین برای این اتفاق استفاده می کرد. در درباره الی به شکل گروهی و در جدایی به طور تک تک و انفرادی. خودمدر فیلمی که کارگردانی کردم یعنی برف روی کاج ها متوجه اهمیت درآوردن رابطه زنده و جاندار میان بازیگرهایم بودم و اینکه چه کار پرمخاطره ای است. این که بتوانی بده بستان تکنیکی بازیگرها را هدایت کنی.
خب در کمپ ایکس ری این اتفاق افتاد. بخشی از آن به خاطر انتخاب درست پیتر ستلر کارگردان فیلم بود. کریستین استوارت و پیمان معادی انتخاب های اول او بودند. او می دانست دنبال چه چیزی است. در همان گفتگوهای اولیه با استوارت از طریق اسکایپ می دانستیم این شیمی درمی آید.
بخش دیگر این اتفاق حاصل کار ما دو نفر به عنوان بازیگران این فیلم است. ما باید روی کار و ارتباط دو کاراکتر تمرکز می کردیم، پس چیزی کم نگذاشتیم. در روزهای اول تمرین تقریبا هر شب همراه با گروه قرار شام می گذاشتیم و جفت مان با چند صفحه کاغذ درباره پیشنهادهای مان برای درآوردن صحنه ها و شکل بازی خود و طرف مقابل مان در این قرارهای شام حاضر می شدیم و پیشنهادها را بین خودمان و همینطور دیگر اعضای گروه مبادله می کردیم و درباره اش بحث می کردیم. این نکته مهمی بود که بخشی از آن مدیون روحیه کریستین استوارت بود.
او نگران کیفیت بازی خودش بود و می خواست بازیگر بهتری باشد و از هر پیشنهاد سازنده ای بدون کوچکترین گاردی استقبال می کرد و از آن سو سعی می کرد به بهتر شدن نقش آفرینی من هم کمک کند.
در واقع ما هر دوس می کردیم به بهتر شدن کیفیت بازی طرف مقابل مان کمک کنیم. من می خواستم او بازیگر بهتری باشد و او هم متقابلا سعی می کرد به من کمک کند.
یک نکته مهم دیگر شکل فیلمبرداری کار بود. ما «رج» نزدیم و توالی صحنه های بازی شده همان توالی فیلمنامه است و خب این به تداوم احساسی ما به عنوان بازیگرهای فیلم خیلی کمک می کرد.
کدام صحنه فیلم بیشتر برایت چالش برانگیز بود؟
- یک نکته ای این وسط هست آرش جان... عموما صحنه هایی که به نظر برای تماشاگر ساده می آید برای بازیگر سخت ترین صحنه ها بوده اند اما در مورد کمپ ایکس ری سخت ترین چالش من به دو روز انتهایی فیلمبرداری مربوط می شد که در واقع همان فصل انتهایی فیلم است. دو روز پر از استرس و اضطراب، با روزی ۱۵ یا ۱۶ ساعت کار مداوم و تو باید در طول این همه ساعت تداوم حسی ات را حفظ کنی.
شکل لوکیشن کار و موقعیت صحنه طوری بود که نیازمند حداقل هفتاد درصد تکنیک و سی درصد حس بود. نمی توانستی بر مبنای غریزه ات هر کاری بکنی. فشار بزرگی روی دوش من بود. ستلر بعدا می گفت پیمان طوری این صحنه ها را بازی می کرد و طوری در سلول خود ایزوله شده بود که انگار هیچ کس را نمی دید. انگار ما دور و برش نیستیم. انگار سال های سال است که در این سلول زندانی شده است.
می گفت در انتهای هر برداشت وقتی کات می دادیم پیمان حتی به ما نیم نگاهی هم نمی کرد و برمی گرشت به درون نقش خودش... خب این اتفاق کار سختی بود. حفظ کردن این تداوم حسی و در میان آن همه آدم که در صحنه حضور دارند در تقابل با پارتنرت و رد و بدل کردن دیالوگ و احساس و گریه آن هم در عرض ۱۵ یا ۱۶ ساعت کار واقعا طاقت فرسا بود. یک چالش تکنیکی خالص بود.
راستی چالش زبان نداشتی برای حضور در هالیوود؟
- داشتم اما برای این فیلم به شکل معکوس! در همان اولین جلسه روخوانی متن که من و پیتر ستلر و لین گریسون و کریستین استوارت حضور داشتیم و گپ می زدیم اولین چیزی که ستلر گفت مسئله زبان انگلیسی بود. او نگران بود که انگلیسی من برای ایفای نقش علی بیش از حد لزوم خوب است! در واقع علی انگلیسی اش را در سال های حضور در زندان یاد گرفته و خب سطح انگلیسی من حداقل از نقش علی بیشتر بود.
برای حل این مشکل ملاقات هایی بین من و یک زندانی عرب که انگلیسی را همینطوری یاد گرفته ترتیب دادند و من از شکل صحبت کردن او یادداشت برمی داشتم. از طرفی کل دیالوگ های من به شکل شکسته و غیررسمی نوشته شده بود و من باید آکورد حرف زدنم را حفظ می کردم. در واقع اگر در صحنه ای اشتباه گرامری داشتم تا آخر باید این اشتباه را تکرار می کردم.
و الان در نیویورک چه کار می کنی؟
- در حال بازی در یک مینی سریال به کارگردانی استیو زیلان و با بازی جان تور تورو که از بازیگران مورد علاقه من است، هستم. اسم سریال Crime است که تا یکی دو ماه دیگر ادامه دارد. اینجا که هستم بی وقفه می نویسم.
در واقع همزمان روی سه فیلمنامه کار می کنم. یکی کاری است که خیلی دوستش دارم و بعد از دو سال تمامش کردم؛ یک فیلمنامه طنز به اسم خندنده که نوشتنش را از دو سال پیش با رامبد جوان و امیررضا کوهستانی شروع کردیم و الان طی سه ماه گذشته همراه با دستیارم پویا مهدوی زاده هر روز بدون استثنا از طریق وایبر، اسکایپ و ایمیل مشغول بازنویسی آن هستیم؛ خندنده را رامبد می خواهد بسازد و قرار است که من در آن بازی کنم. یکی دیگر فیلمنامه ای است که به همراه خانم بنی اعتماد، فرید مصطفوی، نغمه نمینی و حبیب رضایی در حال نوشتن هستیم برای خانم بنی اعتماد و شخصا بگویم پس از لذت بازی در فیلم قصه ها، از کار دوباره با خانم بنی اعتماد واقعا هیجان زده هستم و یک کار دیگر که می خواهم خودم بسازم.
فیلمنامه ای که نوشتنش با وسواس های همیشگی من تا به امروز چهار سال طول کشیده و قصد دارم به محض برگشتن به ایران مقدمات ساختنش را شروع کنم.
با همه این تفاسیر چقدر به اکران کمپ ایکس ری در ایران امیدواری؟
- آرزویم اکران کمپ ایکس ری در ایران است. می دانم که فیلم با واکنش های منفی برخی از سیاستمداران درون سیستم آمریکا مواجه شده است. در واقع کمپ ایکس ری اولین فیلمی است که درباره زندان گوانتانامو ساخته شده و با جهت گیری ضد سیستمش در نقش یک فیلم رادیکال ظاهر شده. گوانتانامو روی وجدان افکار عمومی آمریکا به شدت فشار می آورد و رسانه ها سعی داشتند آن را به فراموشی بسپارند اما کمپ ایکس ری دوباره این واقعیت نابهنجار سیستم قضایی آمریکا را به آنها یادآور شده است.
در اینجا فیلم کاملا به عنوان یک فیلم ضد سیستم ارزیابی شده است. به نظرم در ایران باید این اتفاق را تبدیل به یک فرصت بکنیم. اکران فیلم در ایران اتفاق بسیار خوشایندی است و دوست دارم مردم کشورم، مردم با فرهنگ کشورم در تهران و شهرستان های کوچک و بزرگ دیگر این فیلم را ببینند و این را از صمیم قلب می گویم. دوست دارم مردم ایران بدانند که من تا می توانستم برای اکران فیلم در ایران تلاش کردم و می دانم که مسئولان هم بخصوص رییس زحمتکش سازمان سینمایی تمام تلاش را کرده اند. اگر شرایط مهیا باشد ان شاء الله اصلا بعید نمی دانم.
در مصاحبه دیگری عنوان کرده بودی که قصد داری بخشی از عواید اکران فیلم در ایران را به قربانیان حادثه اسیدپاشی اختصاص بدهی؟
- بله، چنین قصدی دارم و اعلام هم کردم؛ ولی احساس می کنم با جوی که پیرامون این حادثه به وجود آمده بهتر است در مورد این موضوع حرفی نزنم. اصولا فکر می کنم بهتر باشد همه در مواجهه با چنین مسائلی از حرف زدن بیش از حد و حاشیه سازی خودداری کنند و بیشتر دست به اقدامات مفید و موثر بزنند؛ تا این ماجرا هم به سرانجام بسیاری از حوادثی که چند روزی نقل محافل و مباحث داغ و جنجالی هستند ولی خیلی زود بدون اینکه کاری از پیش برود از خاطره ها محو می شوند دچار نشود.
نام پروژه: کمپ ایکس ری/ سریال عدالت کیفری/ آخرین شوالیه
کارگردان هایی که با آنها همکاری کرد: پیتر ستلر/ استیون زیلیان / کازواکی کریا
محصول: معادی سال پیش در «کمپ ایس ری» که از تولیدات آمریکا است بازی کرد. سریال «عدالت کیفری» محصول شبکه معتبر اچ بی او است و فیلم «آخرین شوالیه» را کره ای ها با همکاری هالیوود ساخته اند.
نمره در Imdb: کمپ اشعه ایکس: ۷.۴ از ۱۰
تعداد کاربران: ۵۳۵۹
ماحصل همکاری: «کمپ ایکس ری» به تازگی اکران شده. تا الان عمده کامنت های خارجی و داخلی همگی در ستایش بازی پیمان معادی است. این تحسین ها در رسانه های آمریکایی قابل تامل است. سایت رسمی راجر ایبرت منتقد فقید و سرشناس درباره او اینطور نوشته: «پیمان معادی می تواند پسرخاله داستین هافمن در خاورمیانه باشد.»
همچنین نیویورک تایمز در یادداشتی نوشته: «معادی نقش را چند لایه کرده و طوری به اجرای آن پرداخته که هرگز هیچ بازیگر دیگری نمی تواند چیزی به آن اضافه کند.» انتخاب های معادی تا الان با دقت پروژه های پیشنهادی را انتخاب کرده و اگر با همین دقت پیش برود، می توان او را ستاره بی همتای ایرانی در پروژه های بین المللی دانست.
بازی پیمان معادی از نگاه منتقدان بین المللی
«کمپ ایکس - ری» (Camp X-Ray) نخستین بار در سطح بین المللی در جشنواره فیلم ساندنس به نمایش درآمد و عموم منتقدان به ویژه با ستایش بازی معادی و استوارت به فیلم واکنش مثبت نشان دادند که به اختصار به تعدادی از این اظهارنظرها پرداخته ایم.
دیوید رونی/ هالیوود ریپورتر : «استوارت با بازی در نقش یک نگهبان نظامی بی تجربه، شاید بهترین اجرای سینمایی اش تا امروز را به نمایش گذاشته باشد. در مقابل، معادی نیز با بازی در نقش یک زندانی قدیمی که موفق می شود به لاک دفاعی زندانبانش نفوذ کند، به همان نسبت شخصیتی باورپذیر را به تصویر کشیده است.»
مارلو استرن/ دیلی بیست: «... در پایان تماشای کمپ ایکس - ری، بازی های چند لایه استوارت در نقش کول و معادی در نقش علی، یک زندانی سرکش شما را مغلوب جذابیت خود می کند.»
راب نلسون/ ورایتی : «بازی دو بازیگر اصلی (استوارت و معادی) فوق العاده است و هر دو به طرزی ماهرانه به بهتر شدن بازی یکدیگر کمک کرده اند.»
اسکات مندلسن/ فوربز: «کریستین استوارت جذاب است و پیمان معادی با مهارت از افتادن به دام کلیشه «وحشی نجیب» دوری می کند. اجرای بازیگران بسیار قوی تر از خود فیلم است اما از آنجا که صحنه های فیلم عمدتا به نمایش دو نفره اختصاص دارد، این ایراد آنقدرها هم مهلک به نظر نمی رسد.»
زن بروکس/ گاردین : «معادی (به همان خوبی که در «جدایی نادر از سیمین» در نقش پدری غیرقابل اعتماد ظاهر شد) نقش کاراکتر زجر دیده علی را نیز به بهترین شکل ممکن ایفا کرده است.»
بتسی شارکی/ لس آنجلس تایمز: «معادی همیشه حضوری جذاب و اسرارآمیز بر پرده دارد. یک جور اخم پنهان در چهره اش دیده می شود که به او ظاهری مرموز و احتمالا تهدیدآمیز می بخشد، حتی وقتی هیچ المان دیگری برای تاکید بر این موضوع وجود ندارد. با اینحال، این شیوه او در استفاده از چشم هایی است که زیر آن ابروها قرار گرفته و بسیار قدرتمند و تاثیرگذار است. او ذکاوت، خشم، مهربانی و سردرگمی اش را تنها با یک نگاه به تماشاگر منتقل می کند.»
نظر کاربران
بازیش که حرف نداره, خودشم خیلی با شخصیته
مایه افتخار مایی
آقای معادی
فراموش نکنید در فیلم جدایی نادر از سیمین یکی از علتهای موفقیت این فیلم بازی قوی شما و خانم حاتمی بود.
تسلط و شخصیت شما حرف نداره
خیلی عرضه داشتی سینمای خودمون رو درست می کردی .