چهار اثر خارجی که به ایرانیها درس سریالسازی میدهند
در روزهای سوت و کور سریالسازی ایرانی، خارجیها چه ساختهاند؟
برترینها: زندگی مردم دنیا در حال حاضر هیچ قرابت و نزدیکیای حتی با یک دهه پیش ندارد. الگوها تغییر کردهاند و دیگر دنیای «فیلم» و «سینما» محلی از اعراب در میان سلیقه نسل جوانتر ندارد. جوانان اگر علاقه زیادی به پیگیری دنیای فرهنگ و هنر نداشته باشند و کارشان با این قبیل مسائل نباشد، قطعاً تماشای یک فیلم کلاسیک یا حتی پُستمدرن از عالم سینما برایشان موضوعیت ندارد و بهراحتی آن را پس میزنند.
ایمان عظیمی در فرهیختگان مینویسد: اکنون فرمان در دست سرویسهای پخش استریم و در رأس آنها «اچ. بی. اُ»، «آمازون»، «اَپل» و بهویژه «نتفلیکس» است و آنها دارند در مطبخ خود، ذائقه تماشاگر امروزی را میسازند. از طرف دیگر وقت و حوصلهای هم برای تمرکز بر محصولات فرهنگی و هنری مثل سابق وجود ندارد و آدمها برای فرار از روزمرگی و سرگرمی محض، نشستن پای«مجموعههای تلویزیونی» را به تماشای یک فیلم سینمایی چندساعته ترجیح میدهند. باری، حرف ما در این گزارش نقد جریانشناسی مخاطبان آثار تلویزیونی نیست و تصمیم داریم در مورد آثار برجستهای که بهتازگی پخش خود را آغاز کردهاند یا در آینده نزدیک وارد بازار میشوند صحبت کنیم.
جداسازی
فصل نخست سریال «جداسازی» در سال 2022 منتشر شد و توانست نظر جمیع منتقدان و خورههای سریالبین را جلب کند. خالق یا کریتور این اثر «دن اریکسون» بود و «بن استیلر»، ستاره سرشناس هالیوودی هم چند اپیزود آن را کارگردانی کرد. ایده روایی و جذاب «جداسازی» باعث شد تا سازندگان آن به فکر فصل دوم هم بیفتند و ساخت آن را در دستورکار قرار دهند. اکنون که در حال نوشتن این گزارش هستم، قسمت پنجم این سریال به فارسی ترجمه شده و در اختیار مخاطبان ایرانی قرار گرفته است. اما چه دلیلی باعث شده تا پیگیری «جداسازی» به اتفاق مرسومی بدل شود؟
این مجموعه در قالب ژانر سافیفای (علمی تخیلی) به مخاطبان عرضه میشود و همین دلیل کافی و مهمی است که تماشاگران به سمت دیدن آن متمایل شوند. اما داستان از چه قرار است؟ چه میشد که ما بتوانیم میان زندگی شخصی و کاریمان تمایز قائل شویم و عملکرد مغزمان را در محیط کار یا منزل بهبود ببخشیم؟ بدون شک انتقال این آرزو به متن فیلمنامه و درنهایت شیوه پرداخت فیلمساز به آن در وادی فیلم و سریال میتواند سیل مخاطبان را به سمت دنبال کردن ماجراهای خود جلب کند. «جداسازی» نمونهای است که «کارمندان» بهواسطه تماشای آن خواهند توانست به آرزوی خویش مبنی بر تفکیک زندگی عادی و کاری از یکدیگر حداقل در بُعد نمادین و مجازی جامه عمل بپوشانند و پایشان را از زمین سفت واقعیت برای دقایقی هم که شده بلند کنند.
دکستر: گناه نخست
«دکستر: گناه نخست» پیشدرآمدی بر مجموعه «دکستر» است. اولین فصل از سریالِ «دکستر» در سال 2006 از شبکه «شوتایم» منتشر شد. دستپخت «جیمز منوس جونیور» در ساخت و توسعه این مجموعه بهقدری برای مخاطبان شبکه آمریکایی شوتایم لذیذ بود که هفت فصل دیگر هم به این مجموعه اضافه شد و عملاً «دکستر» را به یکی از بهیادماندنیترین محصولات جذاب تاریخ سرگرمی آمریکا در هزاره جدید بدل کرد. «دکستر» با بازی «مایکل سیهال» زندگی دوگانه فردی به اسم «دکستر مورگان» را روایت میکرد که در عین خدمت برای اداره پلیس میامی یک جنایتکار حرفهای و قاتل زنجیرهای هم بود و کارش را با خونسردی و دقت بالایی انجام میداد.
اقبال عمومی به حدی بود که پس از اتمام فصل هشتم در سال 2013 خبر انتشار مجموعه جدیدی با عنوان «دکستر: شروعی تازه (خون تازه)» در نوامبر 2021 بسیاری را شگفتزده کرد. «دکستر: شروعی تازه» ادامهای بر آن هشت فصل بود و در قالب مینیسریال داستانش را روایت میکرد. اما ماجرای «دکستر: گناه نخست» به کُل از مینیسریال پیشین جداست و بهنوعی پیشدرآمدی بر مجموعه اصلی و داستان برآمدن «دکستر» بهعنوان قاتلی زنجیرهای اشاره میکند. کارگردانی این سریال برعهده «مایکل لمان» و «مونیکا ریموند» است و ماجرای «دکستر مورگان» جوان را 15 سال پیش از تبدیل شدنش به جنایتکاری حرفهای در کانون روایت قرار میدهد. اخباری که در حال حاضر دست به دست میشود حاکی از آن است که فصل دوم «دکستر: گناه نخست» از اواخر سال ۲۰۲۵ یا اوایل ۲۰۲۶ منتشر میشود و دوستداران این قاتل خوشخُلق باید فعلا اندکی برای تماشای قسمت جدید این مجموعه صبر کنند.
چاله
سریال «چاله» (Pitt) که فصل اول آن اکنون در حال پخش از «اچ. بی. اُ مکس»، سرویس آنلاین ویدئو متعلق به غول رسانهای دنیا، یعنی وارنر مدیاست، توانسته نظر مخاطبان زیادی را به خود جلب کند. ماجرای مجموعه زندگی روتین و روزمره عدهای از کارکنان مرکز درمانی پیتزبورگ را روایت میکند که به شکل شبانهروزی در حال انجام ماموریتند. این خط داستانی شباهت بسیار زیادی به بسیاری از سریالهای تلویزیونی در همه این سالها دارد و «خالق» (کریتور) بدون آنکه دست به ترکیب برنده بزند با پا گذاشتن در جای اسلاف و گذشتگان اثری پدید آورده که چندان ویژگی خاصی ندارد و با استفاده از فرمولهای از پیشتعیین شده ژانری، داستان پرستاران و خدمه مرکز درمانی را پیش میبرد.
اما همین رویکرد برگ برنده «چاله» است و فیلمساز سعی کرده با استفاده از منطق رواییای که بند تعلقش به «رئالیسم» و «واقعگرایی» غیرقابل کتمان است افراد علاقهمند به «ملودرامهای اجتماعی» را با روند داستانپردازی خود همراه کند. اکنون هفت قسمت از «چاله» منتشر شده و اینطور بهنظر میرسد که باتوجه به اقبال عمومی، تولید فصلهای آتی نیز در دستورکار قرار گرفته است.
پارادایز
در تاریخ صنعت سرگرمی و سریالسازی آمریکا، تعداد بیشماری اثر در مورد رئیسجمهور و تیم حفاظت او ساخته شده و تقریباً سالی نیست که به این سوژه پرداخته نشود. «پارادایز» محصول سرویس استریم «هولو» (hulu) است و تاکنون تنها ۵ قسمت از آن منتشر شده، اما همین 5 قسمت کافی بود تا هم مخاطبان و هم منتقدان و کارشناسان حوزه فیلم و سریال بتوانند قضاوت خود را نسبت به کیفیت آن ابراز کنند و بر این نکته پای فشارند که «پارادایز» مجموعهای سرگرمکننده است و توانسته از پس «سوژه» خود بربیاید. اما ماجرای «پارادایز» از چه قرار است؟
قتلی درمیگیرد و رئیسجمهور ایالات متحده در آن کشته میشود؛ اکنون «خاویر کالینز» بهعنوان مامور سرویس مخفی درگیر داستانهای مربوط به این قتل میشود و خودش را در میانه ماجرا مشاهده میکند. حال او باید پرده از این ماجرا بردارد و خودش را وارد هزارتوی گیجکنندهای کند که عاقبتش مشخص نیست و هیچ درکی از آن ندارد.
ارسال نظر