اگر دلتان هوس اشک ریختن کرده، این مقاله برای شماست!

برترین‌ها- مهسا شفیعی: فرقی ندارد که از آن دسته از آدم‌ها باشید که اصطلاحا اشکشان دم مشکشان است و یا از دسته‌ای که مانند من خیلی میانه خوبی با گریه کردن و اشک ریختن ندارند و در هر دو صورت حتما قبول دارید که گاهی تمام چیزی که آدم احتیاج دارد همین اشک ریختن به پهنای صورت است و در زمان‌هایی هیچ شادی و جشن و لذتی نمی‌تواند مانند گریستن، جسم و روح انسان را از استرس و فشار خالی کند. حالا اگر این اشک ریختن به خاطر تماشای یک اثر هنری مانند فیلم و سریال باشد و نه مشکلات و دلتنگی‌ها و فقدان‌ها و اتفاقات بد احتمالا فایده‌اش از هر جشن و سروری بیشتر است.

جرقه اولیه این مقاله مانند بسیاری از مقالات مشابه منتشر شده در برترین‌ها با طرح یک پرسش جالب در پلتفرم ردیت زده شد و طبق معمول کاربران همیشه آماده با سیل پاسخ‌هایشان به تکمیل این مقاله کمک کردند. کاربری در ردیت از باقی کاربران پرسید:" اگر دلتان هوس یک گریه درست و حسابی را کرده باشد، به سراغ کدام فیلم می‌روید؟"

کاربران ردیت خیلی زود دست به کار شدند و هر کدام از نقطه‌ای از دنیا و با توجه به روحیات و شخصیتشان به فیلم‌هایی اشاره کردند که ممکن نیست مشغول تماشایشان شوند و صورتشان از اشک خیس نشود. در ادامه قرار است همراه هم برخی از محبوب‌ترین و پرتکرارترین پاسخ کاربران به این پرسش را مرور کنیم تا بلکه برای دفعه بعدی که دلمان هوس گریه کرده بود یک فهرست مفید از فیلم‌های اشک‌دربیار داشته باشیم. در نهایت فراموش نکنید که مانند همیشه شما مخاطبان همیشگی برترین‌ها می‌توانید این مقاله را کامل کنید و با ذکر کردن پاسخ خودتان به پرسش مقاله در بخش نظرات، ما و باقی کاربران را در جریان سلیقه سینمایی خود قرار دهید.

مسیر سبز (The Green Mile)

پاسخ این کاربر شاید به ذهن شما هم رسیده باشد. یک فیلم پر از احساس که داستان برخورد یک سرنگهبان زندان(با بازی تام هنکس) با یک زندانی سیاه‌پوست متهم به قتل دو دختربچه را روایت می‌کند. متهمی که با نگاه خاصش به دنیا و البته شخصیت معنوی‌اش نگاه نگهبان و بسیاری از تماشاچیان فیلم را به دنیا و زندگی تغییر می‌دهد.

انیمیشن بالا (Up)

شاید اگر این فیلم را ندیده باشید از قرار گرفتن نام یک انیمیشن خوش رنگ و لعاب در لیست فیلم‌های اشک در بیار تعجب کنید اما طرفداران این انیمیشن ساخته شده توسط دیزنی و پیکسار خوب می‌دانند که نمی‌شود بدون خیس شدن چشم‌ها این فیلم را شروع کرد و به پایان رساند. داستان مواجهه پیرمردی که همسر و عشق زندگی‌اش را از دست داده با واقعیت تلخ دنیای امروزی، مرد عاشقی که حالا انگار در جهانی زندگی می‌کند که دیگر آن را نمی‌شناسد.

فهرست شیندلر (Schindler's List)

اکر به فیلم‌های ساخته شده بر اساس رخدادهای واقعی علاقه دارید و دلتان هوس یک گریه حسابی را کرده، فهرست شیندلر بهترین انتخاب است. اثر فوق‌العاده دیگری از اسپیلبرگِ بزرگ که بر اساس رخدادهای واقعی پیرامون جنگ جهانی دوم و قتل عام یهودیان ساکن اروپا ساخته شده است. اگر دلتان می‌خواهد در عین حال هم به خاطر ددمنشی انسان غرق در ایدئولوژی و تعصب از انسان بودن خود خجالت بکشید و هم بابت شجاعت و فداکاری انسان‌هایی که در سخت‌ترین شرایط هم‌نوعانشان را فراموش نکردند، به خود ببالید همین حالا به سراغ تماشای این فیلم بروید.

مگنولیاهای پولادین (Steel Magnolias)

قبول دارم که این اظهار نظر اندکی جنسیت‌زده به نظر می‌رسد اما به نظر من تقریبا ممکن نیست یک زن به تماشای این فیلم بنشیند و اشک نریزد. شاهکاری از کِنی لئون که حول زندگی و ماجراهای شش زن در یک سالن زیبایی می‌گذرد و زن باشید یا مرد اگر این فیلم را به پایان رساندید و اشک نریختید باید نگران احساسات و قدرت همذات پنداریتان باشید.

مدفن کرم‌های شب‌تاب (Grave of the Fireflies)

بدون تعارف اگر روحیه و شرایط احساسی مناسبی ندارید به هیچ وجه به سراغ این انیمه ساخته ایسائو تاکاهاتا نروید. انیمیشنی هم‌سبک با ساخته‌های میازاکی که واقعیت جنگ را به عریان‌ترین و زشت‌ترین حالت ممکن در مقابل تماشاچی‌هایش می‌گذارد. مدفن کرم‌های شب‌تاب داستان پردرد دو کودک را در ژاپن در خلال جنگ جهانی دوم روایت می‌کند و بعد از تماشای این انیمیشن حتما با من موافق خواهید بود که هیچ چیز در دنیا از مواجهه یک کودک با جنگ غم‌انگیزتر نیست.

درخشش ابدی یک ذهن پاک (Eternal Sunshine of the Spotless Mind)

هرچه حتی فکر کردن به داستان مدفن کرم‌های شب‌تاب کام شما را تلخ می‌کند، این ساخته میچل گاندری شیرینی‌هایی هم در خود دارد. داستان این فیلم فوق‌العاده به عشق با تمام شیرینی‌ها و تلخی‌هایش می‌پردازد و درخشش جیم کری و کیت وینسلت این اثر را به فیلمی بدون نقص تبدیل کرده است. داستان فیلم در دنیایی اتفاق می‌افتد که هر فردی با مقداری هزینه می‌تواند تمام خاطره یک فرد دیگر را از ذهنش پاک کند و احتمالا اگر در عمرتان عشق را تجربه کرده باشید حسابی با این فیلم رمانتیک اشک خواهید ریخت.

زندگی زیباست (Life is Beautiful)

حتما درباره غمِ درون دلقک‌ها شنیده‌اید و زندگی زیباست دقیقا داستان غم درون روبرتو بنینی است که عموما او را با نقش‌های کمدی می‌شناسیم. این فیلمِ به معنی واقعی کلمه غم‌انگیز داستان زندگی مرد یهودی ایتالیایی به نام گویدو با بازی بنینی و خانواده‌اش را در خلال جنگ جهانی دوم و حضور نیروهای آلمان نازی در ایتالیا روایت می‌کند. در بین اهالی سینما مشهور است که اگر توانستید با سکانس پایانی این فیلم اشک نریزید احتمالا روح ندارید.

یِلِرِ پیر(Old Yeller)

اگر از کاربران جوان برترین‌ها هستید احتمالا پدر و مادرتان باید این فیلم را خوب به یاد داشته باشند. فیلمی محصول سال 1957 و ساخته رابرت استیونسون که تجربه داشتن حیوان خانگی داشته باشید یا نه حتما اشکتان را در خواهد آورد. این فیلم داستان رفاقت یک پسربچه به نام تراویس را با سگ پیر و ولگردی به نام یلرِ پیر روایت می‌کند و اگر مانند من عاشق حیوانات هستید شاید بهتر باشد بیخیال تماشای آن شوید.

وال-ای(Wall-E)

یک شاهکار کامل از استودیو دیزنی که شاید باتوجه به شهرتش نیاز چندانی به معرفی نداشته باشد. این انیمیشن فوق‌العاده که توسط اندرو استانتون ساخته شده داستان یک ربات ساده در آینده کره زمین را روایت می‌کند، رباتی که مسئول تمیز کردن سطح زمین از زباله‌هاست. شاید فقط یک هنرمند می‌توانست با روایت داستان یک ربات نظافتچی تقریبا تمام احساسات تماشاچیانش را از عشقِ دور از دسترس گرفته تا تنهایی و احساس تعلق و خانواده و بحران هویت و ... درگیر کند.

و در نهایت محبوب میلیون دلاری(Milion Dollar Baby)

یک شاهکار ساده و پر از احساسات از کلینت ایستوودِ بزرگ که با بازی‌های درخشان هیلاری سوانک، خود ایستوود و مورگان فریمن یک فیلم بدون نقص را ساخته است. این فیلم داستان دختری به نام مگی را روایت می‌کند که آرزوی قهرمان شدن در بوکس زنان را در سر دارد. مگی البته باید با سن و سالش، با فضای مردانه ورزش بوکس و از همه مهمتر وضعیت بد مالی حتی پیش از ورود به رینگ بوکس بجنگد. مگی با سختکوشی بالاخره مربی پیر و بداخلاق بوکس مردان یعنی فرانکی را راضی می‌کند که او را تمرین بدهد و این گونه داستانی پر از خون و اشک و عرق ساخته می‌شود. یک فیلم فوق‌العاده که پس از تماشایش شاید ترجیح می‌دادید ایستوود بیخیال واقعیت و واقع‌بینی می‌شد و پایانی هرچند دروغین اما شیرین برای مگی دوست‌داشتنی به تصویر می‌کشید تا شاید برای لحظاتی فراموش کنیم دنیا و زندگی چقدر بی‌رحم است.