کیمیایی دلتنگ بهروز شده؛ ما هم آقا مسعود، ما هم!
روز گذشته و به مناسبت ۵۵امین سالگرد اکران فیلم قیصر بزرگداشتی برای مسعود کیمیایی، خالق این اثر جریانساز برگزار شد.
برترینها: روز گذشته و به مناسبت 55امین سالگرد اکران فیلم قیصر بزرگداشتی برای مسعود کیمیایی، خالق این اثر جریانساز برگزار شد. خب قیصر از همنشینی چند بازیگر تراز اول ساخته شد. بهروز، پوری بنایی، بهمن مفید، جمشید مشایخی و ناصر ملکمطیعی. اما خب شاید نقش اول این کار که بهروز بود جایش در مراسم دیروز بیشتر از همه خالی بود و کیمیایی هم در رفاقت کم نگذاشت و با ابراز دلتنگی، او را دوباره به صدر، جایی که همیشه بوده برگرداند. در این مطلب به سراغ مرور رفاقت صمیمانه این دو میرویم. با ما همراه باشید.
اولین همکاری؛ بیگانه بیا سال 47
دیماه سال 1347 مجله تهران مصور در یادداشتی کوتاه از بیگانه بیا بهعنوان اولین فیلم طویل ایرانی برای جشنواره کن نام برد. از استودیو مولن روژ گفت و از کیمیایی و بهروز وثوقی و فرخ ساجدی و مصطفی عالمیان و اسفندیار منفردزاده. از دوربودن فیلم از فضای رایج فیلمفارسی نوشت و از این گفت که فیلم، جدی است؛ ولی جز این ستون خلاصه، دیگر کسی چندان درباره فیلم ننوشت، مگر پرویز دوایی که در نوشتهای در مجله سپید و سیاه استعداد کیمیایی را ستود و دل به دیدن کارهای بعدی او بست. «بیگانه بیا» نقطه عطفی ست برای کیمیایی؛ جایی است برای چرخش و تغییر. این نقطه زمانی است که فرنگیس در دو راهی انتخاب میان محمود (بهروز وثوقی) و احمد میگوید «نمیدانم» و این «ندانستن» تا به امروز یکی از ویژگیهای ثابت زنان کیمیایی است.
شاهبیت رفاقت کیمیایی و بهروز؛ قیصر
شاید برای بسیاری نخستین تجربه سینمایی کیمیایی «قیصر» باشد، تصویری از یک عصیانگر طبقه فرودست که برای انتقام خون خواهرش، سه برادر را به قتل میرساند و در آرامشی یگانه، عروج میکند. قیصر آن روزها بدل به تصویری قهرمانانه از اسطوره تنها میشود و شمایلش بدون آن کلاه مخملی باب روز سینمای فارسی، صرفا با نگاه نشسته بر زمین با همراهی دوربینی که او را مدام تعقیب میکند، علیه یک سیستم طغیان میکند. او به سراغ برادران آبمنگل میرود و انتقام تمام زخمهای که به واسطه آنها خورده بود را میگیرد. در واقع شاید قیصر نخستین گنگستر سینمای ایران باشد. گنگستری که با در فضایی کاملا سنتی اما به اندازه خلق شد. شاهبیت همکاریهای بهروز و مسعود و آغاز جریانی که هنوز در ذهن قلب یک ملت میتپد.
رضا موتوری؛ با چشمهای محروم، با پاهای خسته
یک سال بعد از توفان «قیصر»، «رضا موتوری» روی پرده آمد. سومین ساخته مسعود کیمیایی از آذر ۱۳۴۹ در ۱۶ سینمای تهران اکران عمومی شد. اساسا ضدقهرمان سینمای خیابانی که با بهروز وثوقی تجلی پیدا کرد و شاخه حسی و غریزی موج نو از این فیلم کیمیایی متأثر بوده است. این تأثیرپذیری را میشود در فیلمهای جوانانه دهه ۵۰ هم که سازندگانشان میکوشیدند در سطحی فراتر از سینمای فارسی حرکت کنند نیز مشاهده کرد. از فیلمهای دلجو گرفته تا «فریاد زیر آب» که سازندهاش سیروس الوند، با سوار موتور کردن قهرمان زخمیاش یا بهره گرفتن از ترانهای تلخ، ادای دینی آشکار به رضا موتوری کرد.
داش آکل؛ یک عاشقانه تراژیک
مسعود کیمیایی سال۱۳۵۰ تصمیم به همکاری مجدد با بهروز گرفت. او بر اساس داستان هدایت فیلمی میسازد که در عین وفاداری به چارچوب اصلی داستان، تغییراتی هم در آن داده شده؛ تغییراتی، هم برای سینمایی کردن اثر و هم اضافهکردن مولفهها، خصایص و ویژگیهای کیمیایی به اثر و نتیجه داشآکل کیمیایی است. فیلم کیمیایی روایتگر تنهایی عمیق مردی است که هیچچیزی در دنیا نمیتواند زخمش را التیام ببخشد؛ زخم عشق مردی که خود همه کارهای عروسی دختر موردعلاقهاش را بهسامان میرساند. لجنمال و تحقیر میشود، ولی در نهایت میایستد و مرگ سرافرازانه را تجربه میکند. اگر داشآکل هدایت مرگش شبیه خودکشی است، کشتهشدن داش آکل کیمیایی با بازی بهروز بیشتر به شهادت میماند. داشآکل روایت پرحس و حال عشقی است که کمر مرد را میشکند که وقتی از اقدس نام گوینده جمله «وقتی مرد غم داره، یه کوه درد داره» را میپرسد جواب میشنود «مرجان»!
گوزنها؛ کسی نمیدانست آخرین است!
کیمیایی پس از داش آکل دو فیلم دیگر با بهروز کار کرد؛ بلوچ و خاک. اما هیچکدام به قدرتمندی سایر آثار پیشین نبود. پس تصمیم گرفت به سراغ گوزنها برود. انگار بهروز در این فیلم این دیالوگ را به خود کیمیایی میگوید: "رفاقتمون که جایی نرفته باوفا". گوزنها شرح رفاقتی بود که در مرام این دنیای زبون و حقیر نیست. اثری کالت که پس از گذشت نیمقرن هیچ فیلمی در این سینما نزدیکش هم نشده. در واقع گوزنها صمیمانهترین همکاری بهروز و مسعود است. مسعود هم حق دارد این روزها دلتنگ کهنهرفیقش باشد. ما هم دلتنگیم آقا مسعود.
نظر کاربران
بهروزافتخارایرانه ملت دوستش دارن.این ۲۰درصداقلیت تندرونمیزارن بیادایران
پاسخ ها
بهروز بدنه سینمای ایرانه
تندروها ۵٪ هم نیستند منتها انقدر قدرت پیدا کردند که تو همه کار سرک میکشن و خون همه مردم رو کردند تو شیشه
بهروز خان عزیز واسه همه
کسانیکه چند فیلم از این شخص دیده باشند متوجه بی بند و بار بودن وی میشود، حالا دلتنگی نسبت به وی به نوع تفکر مخاطب بستگی داره
پاسخ ها
اسمت خاله هست برو به کار خاله بازیت برس توروچه نظر دادن درمورد بهروز بزرگ چشم دشمناش کور
۲۰ درصد؟؟؟ نهایت بشن ۲ درصد
بهروز و مسعود خان افتخار سینمای ایران هستن.سلامت و پایدار باشید....
یاد بگیرید انقدر قضاوت بیجا نکنید
تو خوبی
برو بابا
آفرین،دقیقا،منم می خواستم همین رو بگم،یه آدم ... به چه دردی می خوره که یه مشت ... دیگه در حسرتش هستن،اه اه
۲۰ درصدی که ۱۸ درصدشونم نون به نرخ روز خور و حزب بادن
زنده باد ، حرف دل خیلی از ماها رو زدید
قضاوت چیه؟!
فیلماش هست🤣
عاشق بهروز هستم ..سلطان سینما
الکی بزرگش میکنند،آدم بی بند و باری بود ،نسل جدید اصلا نمیشناسنش هم سن و سالهاش هم اکثرا الفاتحه
پاسخ ها
بهروز وثوقی بزرگترین وبهترین بازیگرتاریخ سینمای مملکتمون سایش مستدام چشم دشمناش کور یکیش خود تو اتفاقا همه عاشق بهروزن حتی بچه ها
بهروز وثوقی بهترین بازیگرتاریخ سینمای مملکتمون سایش مستدام عشق همه ایرانیها تماممممم
واقعا آدم بی بند و باری بود.
بازیگرانی چون بهروز منوچهر وسعید راد بهمن مفید وچند بازکن گذشته تاریخ آن دورانند ویادشان درقلب مردم زمان خود شأن ماندگار است یادشان بغ
انشااللههرکیدوسشدارهقیامتباهاشمحشوربشه
دقیقا