جایزه ادبی «بوکر» به کدام نویسنده می رسد؟
نامزدان جایزه ادبی بوکر امسال نویسندگانی از بریتانیا، آمریکا و استرالیا هستند. این اولین سالی است که تمام نویسندگان انگلیسی زبان فارغ از ملیت آنها در این رقابت شرکت می کنند.
آنتونی کلیفورد گریلینگ رئیس هیئت داوران این جایزه ادبی که از سال ۱۹۶۹ برپا شده می گوید: «نامزدان امسال نویسندگان و آثار بسیار پرقدرت و تفکر برانگیزی هستند که از نظر ما نمایانگر عمق و گستردگی داستان نویسی در زبان انگلیسی است.»
نامزدان جایزه ادبی بوکر (از چپ به راست از ردیف بالا) جاشوا فریز، ریچارد فلاناگان، نیل موخرجی، الی اسمیت، هاوارد جاکوبسون، کارن جوی فاولر
برخاستن دوباره در ساعتی مناسب
به قلم جاشوا فریز، انتشارات وایکینگ
در مورد کتاب: دندانپزشکی موفق ساکن نیویورک در جستجوی چیزهای بیشتری در زندگی است و وقتی متوجه می شود که یک نفر با نام او روی شبکه های اجتماعی فیسبوک و توئیتر یک حساب کاربری راه اندازی کرده به شدت متحیر و گیج می شود.
در مورد نویسنده: جاشوا فریز متولد سال ۱۹۷۴ در ایالت ایلینوی آمریکاست. داستانهای بلند قبلی او عبارتند از «و بعد به آخر خط رسیدیم» سال ۲۰۰۷، و«بی نام» در سال ۲۰۱۰. چند سال پیش مجله ادبی نیویورکر او را به عنوان یکی از بیست نویسنده مهم زیر ۴۰ سال انتخاب کرد.
نظر هیئت داوران: «این کتاب هیئت داوران را بسیار خنداند. این کتاب طنز بسیار جالب و گزنده و زبان انتقادی بسیار تلخی دارد که به شدت به اصطلاح مدرنیته شبکه های اجتماعی و رسانه های جدید را به باد حمله می گیرد.»
نظر منتقدان: الکس کلارک در روزنامه بریتانیایی گاردین نوشت: «این کتاب گاهی اوقات نمی تواند به خوبی بار سنگین وظیفه ای را که برای خود قائل شده حمل کند ولی در جاهائیکه خوب نوشته شده به شکلی عمیق و انسانی اعتقادات و بی اعتقادهای اسرار آمیز زمانه ما را بررسی می کند. زبانی بسیار زیرکانه و چابک دارد و به شکل وحشتناکی خنده دار است ، درست همانطور که یک کتاب واقعا جدی باید باشد.»
جاده باریک در عمق شمال
به قلم ریچارد فلاناگان، انتشارات چتو و ویندوس
در مورد کتاب: عنوان آن از کتابی به قلم یک شاعر هایکو به نام باشو به عاریه گرفته شده و ماجرای آن داستان عاشقانه ای است که در زمان احداث خط آهن بین تایلند و برمه در جنگ جهانی دوم که به خط آهن مرگ معروف شده بود اتفاق می افتد.
در یک اردوگاه اسرای جنگی ژاپن، دوریگو اونس گروهبان ارتش استرالیا اسیر است و در تمام این مدت خاطراتش از رابطه عاشقانه ای که دو سال پیش با همسر جوان عمویش داشت او را رها نمی کند.
در مورد نویسنده: ریچارد فلاناگان متولد سال ۱۹۶۱ در استرالیا است. آثار قبلی او عبارتند از «مرگ یک راهنمای رودخانه» سال ۱۹۹۷ ،«صدای کف زدن با یک دست» سال ۱۹۹۸، «تروریست ناشناخته» سال ۲۰۰۰ و «خواستن» سال ۲۰۰۸.
پدرش یکی از معدود اسرای جنگی که از خط آهن مرگ جان سالم به در برده بود، درست در همان روزی که ریچارد فلاناگان کتاب خود را تمام کرد درگذشت.
نظر هیئت داوران: «یک بررسی و تحلیل خارق العاده از انگیزه های افرادی که در جنگ و حوادث مربوط به آن گرفتار می شوند و اعمال خشونت آمیزی که به آن دست می زنند. این رمان در عین حال که جذابیت فراوانی دارد و به سرعت می توان آن را خواند، ولی در عین حال شیوه روایت بسیار پیچیده ای دارد. ساختار آن بسیار پیچیده و به اعتقاد ما کتاب عمیقی است در مورد طبیعت استرالیایی بودن.»
نظر منتقدان: کاترین تیلیور در روزنامه بریتانیایی تلگراف نوشت: «شیوه نگارش ریچارد فلاناگان مثل جریان حرکت یک رودخانه است، گاهی اوقات به خاطر گل و لجن و حتی لاشه هایی که به آب ریخته تیره است و گاه در زیر نور ماه از روشنایی می درخشد.»
«خطر در همه جا حاضر است حتی پس از آنکه نبرد متوقف شده و طبیعت با باران های عظیم و آتش سوزی ها در جنگلها، بی رحم و در عین حال به یادماندنی است. وهم و خیالپردازی که به دلیل محرومیت های جسمی مثل گرسنگی ذهن یک انسان را می خورند به شکلی بی پرده بازگو و بررسی شده اند. سرگذشت این قربانیان سرنوشت روح خواننده را درگیر می کند.»
هوای خودمان را کاملا داریم
به قلم کارن جوی فاولر، انتشارات سرپنت تیل
در مورد کتاب: داستان از زبان دختری به نام رزماری در زمان تحصیل در کالج نقل می شود و مربوط به ماجراهای خانواده او و به خصوص تنها «خواهرش» به نام فرن است که دیگر در زندگی او نیست.
در مورد نویسنده: کارن جوی فاولر در کارنامه خود شش اثر بلند دارد از جمله «کلوپ طرفداران جین آستین» سال ۲۰۰۴. او متولد سال ۱۹۵۰ در ایالت ایندیانا آمریکاست و آثار دیگر او عبارتند از «سارا کاناری» سال ۱۹۹۱ و «خواهر نون» سال ۲۰۰۱. مجموعه داستانهای کوتاه او با عنوان «شیشه سیاه» در سال ۱۹۹۹ جایزه جهانی فانتزی را دریافت کرد و مجموعه دیگری از آثار او با عنوان «آنچه که من ندیدم» در سال ۲۰۱۱ باری دیگر همین جایزه را برد.
نظر هیئت داوران: «کتابی است که با وجود پیچیدگی های داستان گاه لازم است دوباره خوانده شود. در نگاه اول یک کتاب ساده به نظر می رسد، شیوه روایت آن بسیار ساده و واضح است اما در عالم واقع کتاب عمیقا پیچیده ای در مورد مسائل خانوادگی و در مورد داستان و طبیعت داستان گویی است.»
نظر منتقدان: ران چارلز در روزنامه آمریکایی واشنگتن پست نوشت: «نویسنده می پرسد انسان بودن یعنی چه؟ و واقعا باید پرسید انسان بودن به چه معنایی است؟ هر چند در مورد تمایل و جهت همدردی او هیچ شکی نیست، ولی کارن جوی فاولر در این داستان نگران کننده و از نظر عاطفی بسیار پیچیده، سعی می کند هیچ انگیزه بحث برانگیزی را دخالت ندهد. این داستان به شکلی بسیار عمیق روابط ما انسان ها را با دنیای جانوران، از جمله خانواده و اقوام خود، بررسی می کند.»
جی
به قلم هاوارد جاکوبسون انتشارات جاناتان کیپ
در مورد کتاب: یک طنز سیاسی - اجتماعی که در یک بریتانیای فرضی و در آینده اتفاق می افتد و پس از وقوع فاجعه ای است که درکتاب از آن با کلمات اگر می شد چی می شد یاد می شود.
در مورد نویسنده: هاوارد جاکوبسون قبلا یک بار جایزه ادبی بوکر را برده و اگر امسال برنده شود اولین نویسنده مرد بریتانیایی خواهد بود که به چنین مقامی می رسد. او متولد سال ۱۹۴۲ در شهر منچستر است و آثار قبلی او عبارتند از «ساختن هنری» سال ۲۰۰۴، «عشق ورزیدن» سال ۲۰۰۸ ، «خروس جنگی» و «مسئله فینکلر» سال ۲۰۱۰ که در آن سال برنده جایزه ادبی بوکر شد.
نظر هیئت داوران: «کتابی است درمورد حوادثی که ممکن است اتفاق افتاده باشد و یا اتفاق نیفتاده باشد و در عین حال پژواک تاریخی فجایع را در گذشت زمان دنبال می کند.حرف هایی می زند که در این کشور معمولا در یک بحث مودبانه کسی آنها را به زبان نمی آورد.»
نظر منتقدان: نیکلاس باربر در روزمانه بریتانیایی اکسپرس نوشت: «یک فانتزی تیره و تار و تحریک آمیز است که باید آن را در کنار کتاب کازو ایشیگورو به نام «هیچگاه مرا رها نکن» قرار داد. داستان جی مملو از پیچ و خم های کابوس گونه ای است که خواننده را وادار می کند برگردد به صفحه اول و دوباره کل داستان را بخواند.»
«بار اول که کتاب را می خوانیم سرگیجه آور و کند به نظر می آید و با وجودیکه نویسنده آن طنز نویس زبردستی است هیچ اثر از طنز در آن دیده نمی شود. اما وقتی که خواننده راز داستان را کشف می کند متوجه می شود که این اثر قدرتی مصلوب کننده دارد و وقتی که به پایان کتاب نزدیک می شویم در می یابیم که واقعا به همه این پیچیدگی ها می ارزد.»
زندگی دیگران
به قلم نیل موخرجی، انتشاراتی چتو و ویندوس
در مورد کتاب: حکایتی مفصل از زندگی در دهه ۱۹۶۰ در شهر کلکته هند که روی اسرار و رقابت های موجود در میان اعضای خانواده قوش تمرکز دارد.
در مورد نویسنده: نیل موخرجی در سال ۱۹۷۰ در شهر کلکته متولد شد. اولین رمان او با عنوان «زندگی از هم جدا» سال ۲۰۱۰ جایزه ویژه کانون نویسندگان بریتانیا برای بهترین اثر داستانی را برد و برای دریافت جایزه ادبی جنوب آسیا نیز نامزد شد.
نظر هیئت داوران: «یک رمان غنی، چند لایه و بسیار جذاب که روابط درونی خانواده ها را در دوران وقوع حوادث سیاسی بسیار مهمی در آن بخش از هند بررسی می کند.»
نظر منتقدان: ای اس بیات نویسنده قدیمی بریتانیایی در روزنامه گاردین نوشت: «یکی از استعدادهای مهم نیل موخرجی دقیقا تصور کردن زندگی دیگران است. او در یک مکالمه کوتاه می تواند از ذهن یک شخصیت به ذهن شخصیت دیگری برود و خواننده را نیز با خود می برد. او یک راوی عقل کل نیست و در کتاب او اثری از صدای نویسنده نمی بینیم. کار او فقط خیالپردازی و تصویر پردازی است که برای بیان یک چنین حکایتی بهترین روش است.»
چگونه می توان هر دو نفر بود
به قلم الی اسمیت، انتشارات همیش همیلتون
در مورد کتاب: این رمان دو قسمتی روی زندگی دو نفر تمرکز دارد: یک دختر نوجوان که در زمانه امروزی با یک غم و اندوه شدید دست و پنجه نرم می کند و یک هنرمند دوران رنسانس که در اواسط قرن پانزدهم زندگی می کند.
این رمان دو جلدی در دو شکل ولی با یک جلد واحد عرضه می شود که در هر یک از دو حالت قسمت اول و یا دوم کتاب جابجا شده اند در نتیجه مهم نیست که کدامیک از این دو قسمت اول خوانده شوند.
در مورد نویسنده: الی اسمیت دو بار دیگر برای دریافت جایزه ادبی بوکر نامزد شده است، در سال ۲۰۰۵ با کتابی با عنوان «تصادفی» و در سال ۲۰۰۱ با کتابی به نام «هتل جهان». او متولد سال ۱۹۶۲ در اسکاتلند است و اولین داستان بلند او به نام «مثل» در سال ۱۹۹۷ به چاپ رسید.
نظر هیئت داوران: «این کتاب در مورد یک شروع دوباره، قدرت تسلی بخش هنر، نشاط و سرخوشی عالم تصورات، لذت شکستن مرزها بین افراد مختلف و دوره های تاریخی گوناگون و حتی برداشتن فاصله بین کتاب های متفاوت است.»
نظر منتقدان: الیزابت دی در هفته نامه بریتانیایی آبزرور نوشت: «شکی نیست که الی اسمیت با شهامت خود در این کتاب واقعا می درخشد. قدرت خلاقانه این کتاب خواننده را به جلو می راند و نفس نفس زنان به آخر کتاب می رساند.»
جایزه بوکر
جایزهٔ ادبی مَن بوکر، که به نام جایزهٔ بوکر هم شناخته میشود، یکی از مهمترین جوایز ادبی دنیاست که هر سال به بهترین رمان جدید انگلیسیزبان که نوشتهٔ شهروندان کشورهای همسود بریتانیا، جمهوری ایرلند یا زیمباوه، باشد، اعطا میشود.
نام برندهٔ این جایزه به طور وسیعی در مطبوعات آورده میشود و بنابراین بردن جایزهٔ بوکر تاثیر فراوانی در فروش کتاب میگذارد.
در سال ۲۰۰۵، جایزه دیگری که هر نویسنده زندهای از هر جای دنیا واجد شرایط گرفتن آن است، با نام جایزه بینالمللی بوکر معرفی شد. نسخهٔ روسی این جایزه با نام جایزه بوکر روسی در سال ۱۹۹۲ آغاز شد.
ارسال نظر