هوس بدموقع معتمد بازار، او را رسوای شهر کرد
با شروع ماه رمضان و قصههای ضعیف آثار تلویزیونی، شاهد رغبت مردم برای تماشای پخش سریالهای تکراری هستیم که در سالهای گذشته پخش میشدند و همه را پای قاب تلویزیون مینشاندند، مثل «میوه ممنوعه» حسن فتحی.
برترینها: با شروع ماه رمضان و قصههای ضعیف آثار تلویزیونی، شاهد رغبت مردم برای تماشای پخش سریالهای تکراری هستیم که در سالهای گذشته پخش میشدند و همه را پای قاب تلویزیون مینشاندند، مثل «میوه ممنوعه» حسن فتحی.
اقبال عموم از سریال «میوه ممنوعه»حسن فتحی در پخش مجدد آن از شبکه «آیفیلم»، نشان از این واقعیت تلخ دارد که ما در یک دوران فترت غمانگیز به سر میبریم و صداوسیما جایگاه معتبر خود را به دلایل مختلف از دست داده است. چرا چنین سریالی هنوز جاذبههای روایی، نمایشی و مفهومی خودش را حفظ کرده و رنگوبوی کهنگی به خود نگرفته و در یک فاصله زمانی 16 ساله به نوستالژی عدهای از مخاطبین تبدیل شده است؟
به بهانه بازپخش مجدد سریال «میوه ممنوعه» از شبکه آی فیلم نگاهی انداختهایم به این سریال:
سریال «میوه ممنوعه» به کارگردانی حسن فتحی و تهیه کنندگی اسماعیل عفیفه به درخواست مخاطبین پس از 16 سال مجدد بر روی آنتن شبکه آی فیلم رفت.
در سریال «میوه ممنوعه» بازیگران مطرحی نظیر : علی نصیریان، گوهر خیراندیش، کیانوش گرامی، کاظم بلوچی، هرمز هدایت، هانیه توسلی، نیما رئیسی، محمدرضا رهبری، عمار تفتی، طناز طباطبایی، صدیقه کیانفر، شبنم فرشادجو، جواد انصافی و امیر جعفری به ایفای نقش پرداختند.
داستان سریال «میوه ممنوعه» پیرامون مرد متمول و با اعتقادی به نام حاج یونس فتوحی با بازی علی نصیریان است، وی زندگی خوب و خوشی را در کنار خانواده خود دارد و دارای احترام و آبروی فراوانی در بین عموم مردم و محل است که ناگهان ورود دختری به نام هستی در زندگی حاج فتوحی زندگی آرام را از او میگیرد و او را تا مرز سرشکستگی پیش می برد و به اصطلاح شاعر «عشق پیری گر بجنبد سر به رسوایی زند» در زندگی حاج یونس فتوحی رخنه می کند و.... .
سکانسی ماندگار از بازی علی نصیریان و هانیه توسلی در «میوه ممنوعه»
قصه سریال «میوه ممنوعه» پس از 16 سال همچنان تازگی دارد و این اثبات کننده این است که این سریال تاریخ انقضاء ندارد و تا سالها میتواند برای نسلهای مختلف پخش گردد و مخاطبین را سرگرم نماید، داستان سریال «میوه ممنوعه» تنها قصه دیروز نیست که پس از مدتی دیگر جذابیت نداشته باشد، بلکه حاج یونس فتوحی قصه دیروز، امروز و فردای نسلهای ماست که میتواند در اوج اعتماد ناگهان با لغزشی از مسیر خود منحرف شویم.
هر دو چشمش فتنه عشاق بود
جواد طوسی، منتقد سینما در یادداشتی در روزنامه شرق درباره سریال «میوه ممنوعه» نوشت:
* «میوه ممنوعه» محصول دوره اول ریاستجمهوری محمود احمدینژاد است و با آنکه از بُعد مضمونی (وجه کفر و ایمان و تمنای درون و عشق عارفانه) مخالفان خودش را در میان طیف سنتی جامعه داشت، ولی شهامت و ایستادگی ضرغامی باعث شد که با برخی جرحوتعدیلها در ماه رمضان به نمایش درآید. حال با این رکود آشکار و فضای انفعالی و محافظهکارانه حاکم بر تلویزیون باید پرسید که آیا امکان ساخت سریالی در این حالوهوا در شرایط کنونی فراهم است؟ اگر با نگاهی واقعبینانه پاسخ را منفی بدانیم، باید گفت در سیستم مدیریتی صداوسیما چقدر مدیر جسور و توانمند میتواند در خطشکنی و بسترسازی و تغییر فضا و برخورد با دُگماتیسم فکری و رسانهای مؤثر باشد.
* مسیر بعدیِ طیشده در سنت مجموعهسازی تلویزیون و کناره گیری تدریجی کارگردان خوشفکری چون حسن فتحی از این رسانه و جذبشدن بعدیاش در شبکه «سینمای خانگی» و نادیده گرفتهشدن عنصر قصه و روایت و نحوه طرح و شکلیابی آن در یک مجموعه تلویزیونی از سوی مدیران و سیاستگذاران و برنامهریزان بعدی، زمینهساز اُفت کیفی چشمگیر اینگونه تولیدات در تلویزیون و سرخوردگی مخاطبان و هجوم عنانگسیخته بخش قابلتوجهی از آنها بهسوی سریالهای ترکی شد.
* در همین سریال «میوه ممنوعه» میتوان نقش بسیار بااهمیت شیوه داستانگویی و داستانپردازی و عناصر دراماتیک در کلیت قصه و دقت در شخصیتپردازی و تیپسازی و دیالوگنویسی و ظرافتهای به کار برده شده در تکگوییها را (به اضافه کستینگ بازیگری مناسب) شاهد بود. قدر مسلم در این زمینه حضور مؤثر و تعیینکننده علیرضا کاظمیپور و (بهویژه) علیرضا نادری را در مقام فیلمنامهنویس نباید نادیده گرفت.
* وامگرفتن آنها از داستان معروف شیخ صنعان در «منطقالطیر» عطار نیشابوری و عشق خانمانسوز و آلودهتردامن او به دختر ترسای مسیحی و بهروزکردن این خط قصه در چارچوب فیلمنامه و در امتداد آن نگرشی هویتمندانه به طبقهبندی اجتماعی معاصر و جایگاه «سنت» در آن و پیشنهاد جسورانهای که در پیوند و تلاقی «شریعت و طریقت» صورت میگیرد، حالا در این «قحطسالی» به یک خاطره و حس نوستالژیک تبدیل شده است.
* این نکته کلیدی را نباید فراموش کرد که اساسا «رسانه» در این تکثرگرایی سهلالوصول معاصر که نوعی تنوعطلبی کاذب را به مخاطب این زمانه تحمیل میکند، باید برای حفظ موقعیت و جایگاه اقلیمی و تاریخی خود به شکل سنجیدهای قواعد بازی را به تبع شرایط هر دوران و نوع طبقهبندی اجتماعی و فرهنگیاش بلد باشد و بهدرستی آنها را در جهت جذب حداکثری مخاطب بدبین و بیاعتماد شده رعایت کند.
* در نگاهی منصفانه باید گفت سازندگان «میوه ممنوعه» در یک دوران گذار که ضایعات و تبعات خودش را دارد، این کاربلدی و درک درست را داشتهاند که زمانهشناس و در اندیشه «وصلکردن» باشند. روی همین اصل، از فرصت بهدستآمده و توصیهشده برای ساخت یک سریال مناسبتی بهخوبی استفاده میکنند و بدون آنکه بخواهند افراطبازی تخریبی راه بیندازند و شمشیر از رو ببندند و روشنفکربازی متظاهرانه دربیاورند، به جامعه سنتی پیشنهاد منطقی و مصلحانه میدهند و به نحوه ظریف و زیرکانهای برای بحث و درگیری پایانناپذیر «شریعت و طریقت» ارائه طریق قابل باور میکنند.
* اگر در تکگوییهای جلال (امیر جعفری) یا حاج یونس فتوحی (علی نصیریان) اغراق مشاهده میشود، این شیوه تیپسازی و شخصیتپردازی و تأکید عامدانه بر «بار کلامی» با وجوه نمایشی قصه و روایتپردازی همخوانی دارد. بهعنوان یک نمونه شاخص که فکر برنامهریزی شده برای پایانبندی کار را نشان میدهد، به قسمت آخر مجموعه اشاره میکنم. مثلا توجه کنیم به این گفتوگوی میان حاج یونس و روحانی مسجد (آسید رضا) در محوطه داخلی آنجا:
حاج یونس: دست از طلب ندارم تا کام من برآید. من اینجا تو خونه خدام، باهاش کار دارم.
آسیدرضا: خواب بودی؟
حاج یونس: یه عمره آسید رضا، پَرت بودم اما عین کفتر جلد برگشتم. مرا دردیست اندر دل که خون دیده پرورده...
آسیدرضا: انشاءالله که محرمیم؟
حاج یونس: من مرهم میخوام... اگه مرهمی بگم؟ یا در اواخر همین قسمت آخر، به یاد بیاوریم گفتوگوی میان حاج یونس و همسر دلشکستهاش قدسی (گوهر خیراندیش) و بحثشان درباره «محبت» و این حالوروز جداافتادهشان:
یونس: چرا اینجوری شد، چرا اینجوری شدیم قدسی؟ ما که کم نذاشتیم.
قدسی: کم گذاشتیم. محبت و تربیت، کم گذاشتیم. تربیت میوه محبته. ملت بیمحبت، جمعیته. مملکت بیمحبت، صد صد کیلومتر آب و خاکه و خونه بیمهر، مسافرخونهاس... به من نگاه کن یونس!
یونس: از روی تو خجلم قدسی...
* یک نمونه هم از نظر حس خلاقانه تصویری در این قسمت مجموعه، نمایی است از حضور محوری حاج یونس در وسط قاب و عبور ریسههای الوان چراغ از بالای سر او. بازپخش مجدد «میوه ممنوعه»، بیانگر یک حقیقت تلخ دیگر هم هست؛ اینکه به چه راحتی استعدادها و سرمایههایی را همچون هانیه توسلی، امیر جعفری، علی نصریان و... از دست میدهیم و اصلا به این فکر نمیکنیم که چقدر امثال این افراد میتوانند موثر باشند.
روایتی از مخالفت با پخش «میوه ممنوعه»
عزتالله ضرغامی، رییس اسبق سازمان صداوسیما در اینستاگرام خود روایت جالی را درباره این سریال مطرح کرده و نوشته بود: مرحوم مهدوی کنی از جمله شخصیتهایی بود که هیچ وقت با سریال «میوه ممنوعه» کنار نیامد. حرف اصلی آن بزرگوار هم این بود که شما از میان این همه سوژه، به یک پیرمرد بازاری و متدین نمازجماعت خوان بند کردهاید که بیخیال همسرش (گوهر خیراندیش) شده و عاشق یک دختر جوان و دلربا (هانیه توسلی) شده است. خیلی هم بیراه نبود! در مقابل، معتقد بودم که وسوسههای شیطان، پیر و جوان و متدین و غیرمتدین نمیشناسد.
«میوه ممنوعه» از زبان نصیریان، گوهر خیراندیش و هانیه توسلی
علی نصیریان: تا به حال در بیش از 90 فیلم و سریال حضور داشتهام. اما «میوه ممنوعه» با همه آنها تفاوت داشت و شما علی نصریان را در یک شمایل تابوشکن دیدید.
گوهر خیراندیش: پیش از این در فیلمهایی چون دنیا و غیره نقش چنین زنی را بازی کرده بودم. اما بازی در نقش زن حاج یونس تجربهای بود که شاید تاکنون آن را حس نکرده بودم.
هانیه توسلی: آن سالها مزاحم تلفنی داشتم، زمان پخش سریال میوه ممنوعه متلک میشنیدم. مواجهه هستی با قدسی (با بازی گوهر خیراندیش) در منطقهای دور افتاده را یکی از سکانسهای خاص این مجموعه برایم بود.
واکنش کاربران به بازپخش سریال میوه ممنوعه از شبکه آی فیلم:
* سیاوش نوشت: دو تا سوال، این سریال میوه ممنوعه رو دیده بودین؟ اون موقع هم با این اسم مشکل داشتن!
* کاربری به نام علیرضا توئیت زد: یه نکته جالبی که از سریال میوه ممنوعه یاد گرفتم اینه که خیلی چیزها توی زندگی مون لذت داره و شیرینه اما ممنوعه و نباید بهش نزدیک بشیم خودتون دیگه تصور کنین. لذتی که آنی و لحظه ای است و آثار تخریبی اش در صورتی که برای خودمون ممنوع نکنیم در وجودمون میمونه.
* طناز هم در واکنش به بازپخش این سریال گفت: یه سکانسی بود تو سریال میوه ممنوعه، علی نصیریان با اون بازی درخشانش به پسر ناخلف تازه به دوران رسیدهش امیر جعفری میگفت: دلال کنجی، حالا واسه ما شدی منجی؟!
* فرانک هم نظر داده است: این روزها که سریال میوه_ممنوعه را تماشا میکنم، جدا از اشکالات فیلمنامه ای، قطعاهم از دیالوگ هایش دفاع میکنم و هم از آن لذت می برم. دیالوگ های سریال از نقاط قوت آن است که به قلم توانای علیرضا نادری نوشته شده. قدر امثال نادری را باید بدانیم. اصلا پرسیدیم این روزها کجاست؟!
* آرمان اما نظر رادیکالی ردباره این سریال دارد و نوشته است: سریال میوه ممنوعه رو دوباره آی فیلم داره پخش میکنه، من متنفرم از این سریال!
* بهرام هم اینگونه واکنش نشان داده است: سریال میوه ممنوعه خیلی خوب وصف می کنه جنون عاشقی رو.علی نصیریان و هانیه توسلی.
* پروانه هم اظهارنظر جالبی را بیان کرده است: هنوز درک نمیکنم تو سریال میوه ممنوعه در حالی که طناز طباطبایی هست ولی هانیه توسلی نقش اول سریاله!
نظر کاربران
هنوز هم فیلم میوه ممنوعه رو دوست دارم با وجود اینکه چندین بار کامل دیدم بازم دوست دارم پخش بشم انشاالله سایه علی نصیریان همیشه مستدام باشه
خاطره انگیزه این سریال برا من.اولین بار که پخش شد صبح که سوار سرویس میشدیم بریم سرکار فقط بحث این سریال بود تا برسیم محل کار.مسیر هم طولانی بود.یادش بخیر.باورم نمیشه ۱۶سالدیگه گذشت
بنده یک مورد واقعی از همین قضیه را میدانم ولی چون در جریان یک دادگاه هست اجازه انتشار آن را ندارم
جناب آقای استاد نصیریان، جناب عالی،تابو شکنی نکردین!؟ما، هنوز فیلمهای قبل از انقلاب شمارا، که بگذریم، بخوبی بخاطر داریم!؟خداحفظتون کنه.
مگه هانیه توسلی کم هنر دارد که میگی طناز طبا طبائ بود هانی نقش اول بود هانیه هنر مند بسیار حوبی هست فیلم های خوبش یادت رفته
هنر مند عالی مقام آ قای علی نصیریان مرد بی حاشیه واقعا احسن به این زندگی باعظمت وخوب والگوی جوانان شدند ایشان قابل ستایش هستند
خسته شدیم از دست این صدا و سیما تاکی فیلم های تکراری و قدیمی ببینیم اخه؟