خانم بازیگر جذاب به دنبال راز ناپدید شدن یهوییِ ۸ دانشمند
در روزهای گذشته پخش فصل چهارم سریال «کارآگاه حقیقی» با عنوان «سرزمین شب» پس از نمایش شش اپیزود در اچبیاُ به پایان رسید.
برترینها: در روزهای گذشته پخش فصل چهارم سریال «کارآگاه حقیقی» با عنوان «سرزمین شب» پس از نمایش شش اپیزود در اچبیاُ به پایان رسید. علیرغم تمرکز سازندگان بر روی تِم فمینیستی فصل جدید، کارآگاه حقیقی کماکان فرم خوب و بی رحمی سابق خود در لحن را از دست نداده است؛ در واقع فصل چهارم برعکس، حتی خشنتر، تاریکتر و ماوراییتر نیز شده است. اکنون با بررسی فصل چهارم این سریال همراه ما باشید
داستان این فیلم درباره لیز دنورز (جودی فاستر)، رئیس پلیس شهر خیالی انیس آلاسکا است که وظیفه بررسی مرگ تکان دهنده 8 دانشمند از یک مرکز تحقیقاتی قطب شمال به نام سلال را بر عهده دارد که درست پس از آخرین غروب سال در یک ایستگاه تحقیقاتی سِری، انگار دود میشوند و به هوا میروند. اما لیز با اکراه با شریک سابق خود، اوانجلین ناوارو (کالی ریس) برای حل این پرونده همکاری میکند. ولی هرچه داستان پیش میرود این دو متوجه میشوند که پرونده به طور غیرقابل توضیحی با قتل وحشیانه یک فعال محیط زیست به نام آنی کوتوک (نیوی پدرسن) مرتبط است. از آنجایی که زمستان شبهای بیپایانی را در این شهر کوچک به ارمغان میآورد، لیز و اوانجلین نیز باید با اتفاقات وهمآور و تقریباً فوقطبیعی که بر پرونده حاکم است کنار بیایند.
از طرف دیگر به نظر میرسد لیز و اوانجلین هر یک ارتباطی شخصی با این پرونده دارند. لیز با ادعایی علیه خودش روبهرو شده است که او را به فساد متهم میکنند؛ اوانجلین نیز با یک پروندهی قتل دست و پنجه نرم میکند؛ قتل زن جوان بومی که سالها قبل اتفاق افتاده و حل نشده باقی مانده است. در طول داستان هر دو کارآگاه با تاریکیهای گذشتهی شخصی خود مواجه میشوند که روایت را به سمت و سویی کاملا تازه میبرد.
بنابراین، مهمترین مضامینی که فصل چهارم سریال «کارآگاه حقیقی» بر آنها دست میگذارد حول تراماهای کهنه، خرافات و روابط جوامع بومی میچرخد و عناصر دلهرهآوری در آن وجود دارد که در فصلهای سابق نظیرش را ندیده بودیم. مشخصا عنوان فرعی این فصل نیز، یعنی «سرزمین شب»، به آلاسکا اشاره دارد که در برههای برای روزهای طولانی خورشید در آن طلوع نمیکند و شبی دائمی بر این سرزمین سایه میاندازد که در طول داستان این فصل این حس را القا میکند که صبح امید هیچ وقت دیگر نخواهد آمد.
با دیدن سریال به صحنههای نمادینی برخواهید خورد که بر جو ترس و دلهره در این فصل تأکید دارد؛ برای نمونه صحنهی ابتدایی گلهای از گوزنهای شمالی را نشان میدهد که دسته جمعی خودشان را از صخرهای به پایین پرت میکنند. همین مقدمه برای آنکه اتمسفر حاکم بر کل سریال را نشانتان دهد کافی است و ایدهای از آنچه باید انتظارش را داشته باشید به شما میدهد. این سریال از پدیدههای عجیب و ترسناک کم نمیگذارد که گاه زبان از توضیح آنها قاصر است و کل سریال در فضایی شبیه به آخرین سکانسهای فیلم «درخشش» استنلی کوبریک رخ میدهد: تاریک، برفی و پر از ترس و معما. این از آن سریالهایی است که انگار واقعا برای تماشا کردن در شبهای سرد زمستانی ساخته شدهاند.
به طور کلی تاریکی برای کارگردان این فصل ابزاری برای افشای روح انسان است. منظور استفاده از تاریکی برای نمایش دادن جلوههای تاریک یک انسان و طبیعت حیوانی اوست. اگرچه کارگردان لحنی بسیار خشن و اغلب آزاردهنده را برای روایت انتخاب میکند، اما شخصیتهایش را به فضایی یخی و دشوار میفرستد و این سنگینی عمدی فضا، به اندازه کافی عجیب، و البته در لحظاتی کارساز است.
تغییرات در دراماتورژی فصل چهارم نیز قابل توجه است؛ این یعنی با تغییر نیک پیزولاتو با ایسا لوپز در مرکز تولید، اینبار به جای دو شخصیت متضاد، ما دو قهرمان بسیار شبیه به هم داریم که از نظر خلق و خو نیز به هم دیگر نزدیک هستند و بنابراین، این دو شخصیت جدید نمیتوانند بیش از دو دقیقه با آرامش در یک کادر بمانند. از سوی دیگر رئالیسم جادویی فصلهای سابق در اینجا زیبایی حضور استعاری نیروهای نامرئی را از دست داده است. این یعنی «سرزمین شب» با عناصری از سبک وحشت ماورایی پوشیده شده که حتی سعی ندارد خود را از چشم مخاطب پنهان کند.
بااینکه «سرزمین شب» در میان منتقدان خوب عمل کرده است و امتیازات آن از فصل دوم بیشتر بوده، اما مخاطبان کمترین امتیاز را به فصل چهارم دادهاند که از شکاف میان نظرات آنها و منتقدان حرفهای خبر میدهد. از مهمترین دلایل این امر میتوانیم به سرعت آهسته و شخصیتر جریان روایی «سرزمین شب» اشاره کنیم که در مقایسه با فصلهای قبلی که اکشنهای سریع و روایتهای سادهتری داشتند، ممکن است به مذاق طرفداران همیشگی خوش نیاید. آنها که فصل اول «کارآگاه حقیقی» را دیده بودند و توقع داشتند سریال در فصل چهارم خود به ریشههایش بازگشته و رویکردی مشابه اتخاذ کند، حالا با شخصیتها و تمهای کاملا متفاوتی مواجه شدهاند.
البته خودتان بهتر میدانید که نباید به خاطر امتیازات و انتقادات از دیدن فیلم یا سریالی که دوست دارید منصرف شوید. با وجود آنکه روی کاغذ، فصل چهارم «کارآگاه حقیقی» از سایر فصلها در جایگاه پایینتری قرار میگیرد، اما نمیتوان از محاسن آن چشمپوشی کرد که اتفاقا تعدادشان کم نیست و حتی اگر بینندگان از در محوریت قرار گرفتن زنان در داستان فصل چهارم راضی نباشند، نمیتوان منکر تازگی این شخصیتها و ماجراهای مربوط به آنها شد. به تصویر کشیدن یک دیدگاه زنانه در مواجهه با مسائلی چون قتل و سوءاستفاده رنگ تازهای به فصل چهارم «کارآگاه حقیقی» بخشیده که حداقل ما را مشتاق میکند داستان این دو کارآگاه را تا آخر دنبال کنیم.
اگر شما هم از بینندگان این سریال هستید نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
ارسال نظر