۱۳۹۸۹۵۸
۲۵۹۷
۲۵۹۷
پ

آقای بازیگری که خیلی دوستش دارید، برای انتقام آمده است

فیلم (The Promised Land) یا سرزمین موعود، فیلمی بارور، لایه‌مند و قابل اعتناست. اثری که اندیشه‌های سیاسی، اجتماعی و روانشناسانه را در قصه‌ی انتقام‌محور خود تزریق می‌کند.

برترین‌ها: فیلم (The Promised Land) یا سرزمین موعود، فیلمی بارور، لایه‌مند و قابل اعتناست. اثری که اندیشه‌های سیاسی، اجتماعی و روانشناسانه را در قصه‌ی انتقام‌محور خود تزریق می‌کند.

سرزمین موعود درامی اجتماعی و روانشناسانه و برگرفته از رمان دانمارکی و پرفروش «کاپیتان و آن باربارا» اثر ایدا جسن است که داستانی جذاب را در مقیاسی بزرگ روایت می‌کند. فیلم قصه‌ای عمیق از وحشیگری، جاه‌طلبی و تمدن است. روایت مضامین مختلفی را به‌نمایش درمی‌آورد و تصویری واقعی، دقیق و قابل استناد از زندگی طبقات مختلف جامعه قرن هجدم دانمارک را نشان می‌دهد.

آقای بازیگری که خیلی دوستش دارید، برای انتقام آمده است

چرا باید این فیلم را ببینیم؟

سرزمین موعود همانند سرمای زمین‌های بایرش، اثری با لحن سرد است. فیلمی از سینمای اروپا و حوزه‌ی نوردیک که از لحاظ فرم و محتوا به مدیوم‌های سینمای این منطقه وفادار است. نوع نورپردازی‌ها، میزانسن‌ها، شخصیت خاکستری قهرمان و زیرمتن‌های متعدد، همگی نشان از خاستگاه فیلم دارد.

سرزمین موعود ایده‌ای به‌ظاهر ساده اما تکان‌دهنده و عمیق دارد. اثری با مضامینی متعدد و جهان‌شمول. فیلم بر پیرنگ انتقام سوار است. دو شخصیت اصلی فیلم برای آرام کردن خود و رسیدن به خواسته‌هایشان دست به اقداماتی می‌زنند که باعث خلق قصه‌ای پرکشمکش می‌شود. فیلم در دانمارک قرن هجدهم و در سال ۱۷۵۵ اتفاق می‌افتد. کاپیتان لودویگ کالن که نقش‌اش را مس میکلسن بازی می‌کند، قهرمان جنگ است و تصمیم دارد سرزمینی سرکش، وسیع و غیرقابل سکونت را به تسخیر خود درآورد.

تیزر فیلم سرزمین موعود

او برای این کار با مدیران خزانه‌داری سلطنتی دیدار می‌کند. اگرچه رویای او به‌عنوان یک تلاش محکوم به نابودی در نظر گرفته می‌شود اما درنهایت به کالن این اجازه را می‌دهند تا به‌دنبال تحقق رویای پادشاه برود. درواقع او در آرزوی ساخت یک مستعمره است. سرزمین موعود با اکثر فیلم‌های تولید شده‌ی امسال فرقی اساسی دارد و آن این است که به مهم‌ترین جنبه‌ی زندگی بشر یعنی کشاورزی می‌پردازد. حال قبل از اینکه به‌دنبال بخش مهم فیلم برویم به جنبه‌ی شخصیت‌پردازی‌اش وارد خواهیم شد.

آقای بازیگری که خیلی دوستش دارید، برای انتقام آمده است

کاپیتان لودویگ، مردی جاه‌طلب، مغرور و سختکوش است. او شاید یکی از پخته‌ترین کارکترهای این روزهای سینما باشد. این شخصیت هم گذشته‌ای قابل لمس دارد و هم از جهت ایده‌های روانشناسانه کامل است. شاید بگویید که گذشته‌ی او نیازمند یک فلش‌بک است اما گاهی در قصه و روایت نیاز است تا چیزهایی گفته نشود یا اصلا کم گفته شود تا اثری عمیق روی معلول‌های به‌وجود آمده‌، داشته باشد. فیلمساز پشت پرده و تنها با استفاده از چند دیالوگ از گذشته‌ی لودویگ صحبت می‌کند و سایر‌اش را دست مخاطب و روایتی می‌سپارد که سراسراش اتفاقاتی است که علت‌های روانی دارد.

در پشت چهره‌ی سرد و بی‌روح لودویگ، گذشته‌ای تلخ مدفون است که او را مجبور به انجام این مأموریت سخت کرده است. او حتی زمانی‌که دل در گرو عشق هلن دختر عموی دوشینگل دارد، با آن باربارا همبستر می‌شود تا شبیه چیزی رفتار کند که پدرش در خانه‌ی اشرافی خود با ندیمه‌ها و مستخدمین رفتار می‌کرده است. آ‌ن‌باربارا نیز با اینکه از این رویه‌ی فاسد نجیب‌زاده اطلاع دارد و خود نیز در خانه‌ی دوشینگل مورد تعرض قرار گرفته است اما با میل خود حاضر به برقراری رابطه با لودویگ می‌شود. گوئی همه‌ی قربانیان این قصه مسخ سیستمی هستند که قرن‌هاست در زمین حکمفرمائی می‌کند. آن‌باربارا طبق سیستمی که در آن زندگی و کار کرده است به لودویگ نزدیک می‌شود و همانند چیزی رفتار می‌کند که دیده و تجربه کرده است.

بررسی ضدقهرمان‌ها در سرزمین موعود، کلاس درسی خوب برای فیلمنامه‌نویسان است. لودویگ و همراهانش قهرمانان این نبرد تمدن و وحشیگری هستند. تعلیقی که سرنوشت لودویگ می‌آفریند همه‌اش معلول ضدقهرمان‌هایی است که قدرتمندانه در مقابل قهرمان ایستاده‌اند. همیشه بخش مهمی از شخصیت‌پردازی قهرمان‌های روایت متعلق به پرورش ضدقهرمان است. درواقع هرچه آنتاگونیست قدرتمندتر و پرچالش‌تر باشد، قهرمان پخته‌تر، واقعی‌تر و قابل درک‌تر است. لودویگ در سرزمین موعود با سه ضدقهرمان قدرتمند روبه‌روست. طبیعت، دوشینگل و درباریان. لودویگ بواسطه‌ی قدرت و کارشکنی این‌ها، رشد می‌کند و قدرتمند می‌شود. سرما، یخ و گرسنگی کاری می‌کند تا او در مقابل ضدقهرمان دیگری یعنی دوشینگل مصمم‌تر شود و خود را دربرابر درباریان نبازد.

آقای بازیگری که خیلی دوستش دارید، برای انتقام آمده است

وقتی که لودویگ پا به آن سرزمین وحشی و غیررام قرار می‌دهد، در ابتدا فقط چند نفر به او روی خوش نشان می‌دهند که یکی‌شان کشیش آنتون اکلوند است. کشیشِ سرزمین موعد یکی از متفاوت‌ترین شخصیت‌های مذهبی در میان آثار ساخته شده در سینماست. او قبل از هر چیز یک انسان است تا اینکه مرد خدا باشد. فیلمساز نه کلیسایی برای او ساخته است و نه موعظه و پندی را در دهانش قرار می‌دهد، تنها چیزی که دراین‌میان برای او وجود دارد، یک شخصیت اعتراضی است که باید در مقابل زور و ظلم بیایستد. او مردی عادی شبیه همه‌ی مردان فیلم است، به‌سختی در زمستان دوام می‌آورد، در میهمانی دوشینگل شرکت می‌کند و هیچ ادعایی نیز ندارد. هدف فیلمساز از خلق چنین شخصیتی اعتبار دادن به کلیسا و کشیش‌ها نیست، بلکه نشان دادن چیزی است که باید باشند.

سرزمین موعد نمایشی از مراحل شکل‌گیری تمدن انسان تا پیشرفت آن است. لودویگ نمادی از همه‌ی انسان‌هایی است که از بدو شکل‌گیری یکجانشینی تا دوران متمدنانه‌ی زندگی بشر زیست کرده‌اند. سرزمین موعود اثری شخصیت‌محور است که با تصمیمات و اتفاقات زندگی شخصیت اول روایت به زیست اجتماعی انسان‌ها می‌پردازد. از زمانی‌که لودویگ تصمیم گرفت مستعمره‌اش را بنا کند و این سؤال را در ذهن مخاطب به‌وجود آورد که آیا او موفق به این کار خواهد شد یا نه؟ و تا زمانی‌که مصمم شد زمین‌های آماده‌ی پذیرش مهاجر را ترک کرد، همه‌اش روایت‌هایی واقعی از سرگذشت انسان است.

پرداخت شخصیت کاپیتان لودویگ و تغییرات آرام و حساب‌شده‌اش علاوه‌بر بار دراماتیکی در فیلمنامه، جهان‌بینی و هدف نهایی فیلمساز از فیلم‌اش را نیز به‌نمایش درمی‌آورد. لودویگ برای ساخت مستعمره‌اش هر کاری انجام می‌دهد. با زمین‌داران محلی مبارزه می‌کند، آدم می‌کشد، آنمای موس را به یتیمخانه می‌فرستد، گرسنگی می‌کشد و احساسات و عواطف خود را نادیده می‌گیرد تا کشاورزی کند و تمدنی را شکل دهد. حالا زمانی‌که این تمدن را شکل می‌دهد و سیب‌زمینی‌هایش نیز به‌عمل می‌آیند، وارد مرحله‌ی دیگری از تمدن می‌شود. لودویگ به‌دنبال آزاد کردن آن باربارا از همه چیزش می‌گذرد. او حالا یک پله از مرحله‌ی کشاورزی و یکجانشینی بالاتر رفته است و به انسانیت و عشق فکر می‌کند، چیزی که در آخرین طبقات تمدن انسان قرار گرفته است. او از سیستمی که به آن وفادارانه خدمت می‌کرد، بیرون می‌زند، عصیان می‌کند و تصویری جدید از مرحله‌ی بعدی زندگی انسان را به‌تصویر می‌کشد.

آقای بازیگری که خیلی دوستش دارید، برای انتقام آمده است

فیلم درنهایت به نمایشی از بقای انسان دربرابر طبیعت با استفاده از ایده‌های سیاسی می‌رسد. تصویری از مقاومت انسانی دربرابر زمینی خشن و شرایطی سخت که در مضمون یادآور سینمای جان فورد است. سرزمین موعد اثری لایه‌مند است که فیلمساز بدون بهم ریختگی ساختار ایده‌های متعددی را در یکدیگر می‌بافد و به دور از مضمون‌گرایی به استقبال پرورش مسائلی می‌رود که هم انسان امروزی با آن دست‌به‌گریبان است و هم اینکه اجدادش در قرن‌ها و هزاران سال پیش لمس‌اش کرده‌اند.

چرا شاید این فیلم را دوست نداشته باشیم؟

 فیلمی متظاهرانه و بیش از حد گسترده که ملال‌آور و در روندی نزولی پیش می‌رود و هرگز موفق نمی‌شود از زیر سایه سنگین مقیاس بزرگ داستان خود بیرون بیاید.

این فیلم به عنوان یک «حماسه» از نوع دیوید لین طراحی شده است، هرچند که به نظر طولانی است. تقریباً هیچ صحنه‌ای وجود ندارد که بیش از 30 نفر را در کادر نمایش دهد، و داستان و اجرا چیز زیادی ارائه نمی‌کند که چنین جاه‌طلبی را متقاعد کند. به هر حال، این فیلم ۸ میلیون دلار بودجه داشت، شاید برای یک تولید دانمارکی گران باشد، اما در محدوده قیمتی یک فیلم مستقل معمولی بود. سرزمین موعود به دلیل موقعیت تاریخی خاص خود جذابیت حاشیه‌ای دارد.

پی نوشت: در فیلم سرزمین موعود، مدس میکلسن بازی می‌کند او در ایران بازیگر محبوبی است.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج