ماجرای مرد شروری که این روزها همه دوستش دارند
لوکی لافیسون ملقب به خدای شرارت براساس یکی از خدایان اسطورهای اسکاندیناوی ساخته شده است.
برترینها: لوکی لافیسون ملقب به خدای شرارت براساس یکی از خدایان اسطورهای اسکاندیناوی ساخته شده است. لوکی نخستینبار به عنوان یک شرور و در قالب پسرخوانده اودین و برادرخوانده خدای ابرقهرمانی تاندر در فیلم ثور Thor در سال ۲۰۱۱ ظاهر شد. این خدای شرارت دقیقا ده سال پس از اولین حضورش روی پرده سینما با سریال مستقل خود لوکی که فصل اول آن در سال ۲۰۲۱ پخش شد، فرصتی برای درخشش پیدا کرد. اکنون بعد از گذشت حدود دو سال مجموعه لوکی با فصل دوم خود بازگشته است. جاییکه قهرمان آن خود را در برابر نیروهای کانگ میبیند. در ادامه بیشتر به معرفی این سریال میپردازیم. با ما همراه باشید
قسمت اول فصل دوم سریال Loki شروع خوبی داشت و توانست با ارائه موضوعات جدید مثل لغزش زمانی روند مثبت فصل اول را ادامه دهد و حتی باعث گسترش آن شود. اگرچه تا حدی بهنظر میرسید روند سریال کمی پیچیدهتر و گیجکنندهتر از قبل شده است، اما این قسمت نشان داد که اتفاقات فصل دوم مثل یک پازل هستند که در طول فصل قرار است قطعات این پازل کنار هم قرار بگیرد تا نهتنها راز TVA بهطور کامل فاش شود، بلکه لوکی بتواند با همکاری موبیوس و گروهش جلوی یک فاجعه احتمالی را بگیرد.
لوکی میتوانست با رفتن به گذشته باعث ایجاد تغییراتی در زمان حال اتفاقات سریال شود و در مقابل هر تصمیم او در زمان حال باعث حفظ آن در آینده احتمالی میشد. حالا در قسمت دوم فصل دوم سریال Loki شاهد روندی آشناتر به فصل اول هستیم و چندین خبر و اتفاق خوب هم در این قسمت رخ داده است. این قسمت از جایی آغاز میشود که لوکی بهدنبال یافتن سیلوی است. او سیلوی را در آینده دیده بود و همین موضوع باعث شده تا لوکی بخواهد او را پیدا کند و متوجه شود چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است.
حالا قسمت دوم فصل دوم سریال Loki این موضوع را برای ما فراهم کرده است. در ابتدا و پس از یک تعقیب و گریز لوکی را میتوانیم مشاهده کنیم که در حال گسترش دامنه قدرتهای خود است. او با این توانایی که باعث تکثیر خود به چند نسخه برای گرفتن X-5 میشود، جنبه نسبتا ترسناکی از خود را به نمایش میگذارد. اما این تنها باری نیست که در طول قسمت قرار است این بخش از لوکی را مشاهده کنیم و حتی بخشهای بهتری هم از او در طول قسمت وجود دارد.
منصفانه است که بگوییم خط زمانی مقدس مارول اندکی نوسان داشته است. پس از شکستهای ناامیدکننده و قابل توجه هم در پرده بزرگ (مرد مورچهای و زنبورک: شیدایی کوانتومی) و هم در قاب کوچک تلویزیون (تهاجم مخفی)، ۲۰۲۳ اولین سالی است که این استودیوی ابرقهرمانی به ظاهر توقف ناپذیر، تزلزل از خود نشان میدهد. بنابراین لوکی همچون هوایی تازه میماند. این اولین سریال تلویزیونی دیزنی پلاس از دنیای سینمایی مارول است که به فصل دوم میرسد. سریالی که علی رغم خطر تکراری و یکنواخت شدن داستانهای چند جهانی، همچنان متمایز و برجسته احساس میشود.
فصل اول لوکی – که عناصر لذتبخشی مانند یک لوکی تمساح، یک ساعت سخنگو و به معنای واقعی کلمه پایان جهان در آن وجود داشت – جایگاه خود را به عنوان یکی از بهترین عرض اندامهای استودیو در دنیای استریم ثابت کرد. فصل دوم تنها کمی بعد از ماجراهای فصل اول شروع میشود و به پیامدهای برخورد لوکی (تام هیدلستون) و نسخه دیگر سرسخت او سیلوی (سوفیا دی مارتینو) با مرد پشت پرده، او که باقی میماند (He Who Remains با بازی جاناتان میجرز) میپردازد. او که باقی میماند نسخه دیگر کانگ است که سازمان واریانس زمان را تاسیس کرد. تصمیم سیلوی برای کشتن او، زنجیرهای بهم پیوسته از اتفاقها را به وجود آورد که میتوانند موجودیت کل جهان را تهدید کنند.
لوکی به طور کلی از ملاحظات مربوط به جهان کمیک بوکها طفره میرود. در وهله اول، این یک قطعه تلویزیونی پرزرق و برق و باشکوه است که فصل دوم آن – که عمدتا توسط چهرههای برجسته سینمای مستقل جاستین بنسون و آرون مورهد کارگردانی شده -، زبان بصری منحصربفردی را که کارگردان فصل اول کیت هرون با فیلمبرداری درخشان و یک طراحی تولید باطراوت و همزمان گذشتهنگرانه-آینده نگرانه ایجاد کرد، حفظ میکند. لوکی در ژانری که میتواند بسیار یکدست و یکنواخت به نظر برسد، هویت منحصر بفرد و قویا ساخته و پرداخت شده خود را شکل میدهد. تماشای بوروکراسی کیهانی مدل شوروی TVA (سازمان واریانس زمان) همچنان لذتی ناب دارد.
زمان هنوز سنگ بنای داستان را شکل میدهد. این سریال جابجاییهایی سرگرمکننده در طول قرنها به سبک دکتر هو دارد و از داستانی متقاعدکننده بهره میبرد که با ریتمی سرزنده پیش میرود. فصل دوم لوکی با تنها شش قسمت به ندرت دچار تکرار میشود. برخی از توضیحات طولانیتر از حد لازم هستند – دیالوگها مملو از معجونی از کلمات علمی تخیلی مانند ضریب توان عملیاتی است -، اما عموما توسط شخصیت جدید اوروبروس با بازی جاناتان کی کوان برنده اسکار با چنان سرخوشی خندهدار و پرشوری ارائه میشوند که قابل چشمپوشی به نظر میآیند.
در واقع، به نظر میرسد که همه بازیگران – بیشتر از همه هیدلستون – در حال خوش گذراندن هستند. شخصیت لوکی هیدلستون با به سر داشتن شاخهای سبز برای بیشتر از یک دهه، هنوز فوقالعاده کاریزماتیک باقی مانده است. هیدلستون همچنان لوکی را با حس دلچسبی از ابهام اخلافیای جذاب رنگآمیزی میکند، اما در اینجا خلوص و شفافیتی در شخصیت او دیده میشود که تازه به نظر میرسد. او در اینجا با تلاش برای نجات کیهان، سرانجام به هدف باشکوهی که به دنبالش بود، دست مییابد. علی رغم نوسانهای چند جهانی، لوکی سریالی است که اصالت و هدف خود را حفظ میکند و به موفقیت میرسد.
نظرات کاربران چیست؟
داهی: لوکی بهترین پروژهی ماروله. با اختلاف.
آستارنت: تنها و اندوهگین نشسته بودم فریدون فروغی گوش میدادم یهو یادم اومد قسمت جدید لوکی اومده دیگه نگم براتون
شیرین: با دیدن فصل دوم لوکی دوباره بهم یادآوری شد که چقد دوسش دارم. جدا شخصیت فوق العاده ایه. تمام ابعاد شخصیتش جالب و دیدنیه از همه مهمتر تام هیدلستون دقیقا میدونه باید چیکار کنه
شگی: تنها چیزی که جمعه منو قشنگ کرد دیدن قسمت جدید لوکی بود
لیلا: جمعه ای که با لوکی شروع نشه جمعه نیست وسلام
یگان: اه کاش الماس مووی سریع قسمت جدید لوکی رو بزاره وای من تحمل ندارم من دیگه nmt
ارسال نظر