پای عروسکها به سینمای ایران از کجا باز شد؟
در کنار سوپراستارهایی که سینمای ایران داشته که معمولا فیلمهایشان با استقبال همراه بوده است، عروسکهایی هم بودهاند که در بسیاری مواقع حتی بیشتر از سوپراستارها مخاطب داشتهاند؛ مانند کلاه قرمزی، کپل، گربه آوازهخوان و...
اکران و فروش خوب این روزهای «شهر موشها 2» و همچنین برپایی جشنواره تئاتر عروسکی بهانهای شد تا به بازخوانی تاریخچه حضور عروسک در سینما، تئاتر و تلویزیون ایران از زبان نصرت کریمی از پیشکسوتان و درواقع اولین هنرمندان ایرانی که عروسک را به عرصه نمایش ما وارد کرد، بپردازیم.
لطفا راجع به پیشینه و تاریخ کار با عروسک، امتیازاتش در جهان و ایران تا رسیدن به شکل امروزیاش توضیح بفرمایید.
در جهان، تئاتر عروسکی از دیر زمان وجود داشته؛ خصوصا در قرون وسطی که سانسور شدیدتر هم بوده و در تئاتر سانسور بیشتر اعمال نفوذ داشته است. نمایشگران وقتی تئاتر عروسکی اجرا میکردند، سانسورچیان با آنها کاری نداشتند، چون آنها را جدی تلقی نمیکردند. در ایران خودمان هم به عنوان سابقه تئاتر خیمه شب بازی را میشناسیم که در مجالس جشن و سور، به صورت ابتدایی و قرون وسطاییاش ادامه داشته و تا امروز هم هست. تئاتر عروسکی از قرن بیستم و تا امروز هم هست. تئاتر عروسکی از قرن بیستم به صورت یک هنر جدیتر روی صحنههای تئاتر و با تکنیکهای مختلف مطرح شد. در ایران از این نظر کمی دیر کرد داریم. به هر حال ما یک کشور در حال رشد هستیم، همه چیز ما یک خرده دیرکرد دارد. به هر حال در ایران وقتی در بهار سال 1343، بعد از مراجعت از فرنگ در وزارت فرهنگ و هنر آن زمان استخدام شدم، در آنجا یک کارگاهی داشتند به نام کارگاه نقاشی متحرک که من متصدی این کارگاه شدم. در آنجا من، هم کارگردانی میکردم و هم کارگاه را با چند نفر همکار میگرداندیم. در همان دوران من حدود ده فیلم کارتونی و عروسکی کوتاه مدت ساختم که از 2 دقیقه و نیمی تا 20 دقیقهای در آن هست. هر کدام از این فیلمها را با یک تکنیک ساختم. مثلا فیلم انیمیشن دارم؛ مقوایی بریده دارم، پرده سیاه دارم، فیلم عروسکی-انیمیشن تک فریم دارم. فیلم عروسکی دستی دارم؛ دستی دستکشی؛ فیلم عروسکی باتومی؛ فیلم عروسک بزرگ سخنگو مثل همه عروسکهایی که الان در سینما و تلویزیون میبینیم مثلا کلاه قرمزی؛ و ضمنا یک برنامهای در تلویزیون گذاشتم به نام آقای شاکی اولین عروسک سخنگوی ایرانی بود که آن موقع ما از طریق او از نارساییهای جامعه شکایت میکردیم. به هر حال این آقای شاکی هم سرنوشت جالبی داشت. سالها در انبار ما بود تا اینکه یک بار آقای غریبپور با چند نفر از همکاران تئاتر عروسکی منزل ما بودند. گفتند این عروسک را بده ما در موزه بگذاریم. البته این عروسک در آن موزه لت و پار شد.
به هر حال کار عروسکی بعد از مدتی در ایران شکل گرفت و در دانشکده هنرهای دراماتیک سابق و سینما-تئاتر فعلی شعبهای به نام تئاتر عروسکی درست شد. اول میخواستیم فیلم عروسکی را هم پایهگذاری کنیم ولی چون وسایل و بودجه نداشتیم، رئیس دانشکده گفت حالا به تئاتر عروسکی بسنده کنیم. یک استاد هم از فرنگ آوردیم که مدتی اینجا درس داد و بچهها را تربیت کرد، ولی وقتی رفت هیچکس دیگر نبود درس بدهد و خلاصه کار به من سپرده شد. به هر حال بچههایی که از آن دانشکده بیرون آمدند، بیشتر همانهایی هستند که الان تئاتر عروسکی ما را دارند میگردانند.
به نظر شما کودکان با عروسکها چگونه رابطه برقرار میکنند؟
کودکان عروسک را بیشتر از انسان میپذیرند، یعنی در واقع با عروسک رابطه انسانی برقرار میکنند. مضافا اینکه عروسکها میتوانند کارهایی بکنند که آدمها نمیتوانند همان کارها را بکنند. حتی من آزمایش کردهام و عروسکی که لب نمیزند و دهانش بسته است را در مقابل کودکان گرفتم و جایش خودم حرف زدم، هیچ کس ایراد نگرفت چرا این دهانش تکان نمیخورد باز ارتباط برقرار شد.
در تئاتر، اصلی داریم که همان اصلی تعلق ناباوری است که ما خودمان این قرارداد را میپذیرم و از آن تأثیر میگیرم. در سینما به لحاظ تواناییاش در واقعیتنمایی، شرایط فرق میکند. حضور عروسکها در سینما را این نظر چگونه میبیند؟
به طور کلی هنر سینما یا هنر هفتم نسبت به هنرهای دیگر شش گام عقبتر است. علتش هم این است که سینما مال عموم مردم است، باید همه ببینند، بلیت بخرند و سرمایه را برگردانند تا تهیه کننده بتواند فیلم دومش را بسازد. پس سینما هنری وابسته به تودههای عظیم مردم است و تودههای عظیم مردم هم سلیقهشان با نخبگان فرق دارد. از طرف دیگر سینما یک مقدار ناچار است رئالیستی عمل کند، لذا سینما وفادارترین هنر به واقعیت خارج است. حال وقتی عروسک وارد سینما میشود، خصلت خود عروسک و خصلت سینما با هم ادغام میشوند. سینما به واقعگرایی گرایش دارد، اما عروسک میخواهد هر چه بیشتر از واقعگرایی بیرون بیاید و تجریدی کار کند.
پس تا زمانی که کار عروسکی نمیتواند به آن حد از واقعگرایی برسد، کار عروسکی از همان امتیاز ذاتی خودش استفاده میکند که شبیه واقعیت بشود.
به هر حال این کمکی است که عروسک دارد به سینما میکند تا سینما را یک گام از رئالیسم جلوتر ببرد. مضافا اینکه عروسک مشکلات بازیگر- به عنوان یک موجود زنده- را ندارد. از طرف دیگر عروسک میتواند کارهایی انجام دهد که بازیگر نمیتواند. سانسورچیان نیز در تمام دنیا با عروسک کاری ندارند و این خودش برای هنرمند یک مفری است. لذا چون در زمینه عروسک این کنترل کمتر است، دست هنرمند هم بازتر است در نتیجه کیفیت هنریاش هم خود به خود بالا میآید.
به نظر شما راز توفیق برخی از کارهای عروسکی در مقایسه با کارهای دیگر چیست؟
یک مقدار شناخت است و یک مقدار پیدا شدن آدمهایی که در این کار تبحر پیدا کردهاند. برای رسیدن به تبحر هم فقط درس خواندن کافی نیست.
به نظر شما وضعیت عروسک در سینمای ایران چگونه است؟
تئاتر عروسکی و فیلم عروسکی در ایران هنوز در قدم اول است و در حال حاضر بیشتر از نظر اقتصادی بهرهبرداری میشود. عروسکها راحت لب میزنند و بین مردم حرکت میکنند ولی هنوز از عروسک تک فریم به دلیل گران بودن آن استفاده درست و حسابی نکردهایم. جادارد که با فیلم کارتونی و عروسکی، کارهای فوقالعادهای بشود.
البته اینجا من یک نکته را باید برای شما بگویم و آن این است که در اروپا وقتی میگویید فیلم عروسکی، منظورشان فیلم عروسکهای تک فریم سینمایی است، و عروسکهای تئاتری را با فیلم قاطی نمیکنند؛ مگر اینکه بخواهند تئاتر سینمایی درست کنند. اما خب ما در ایران همه چیزمان یک جور دیگر است؛ که گاهی بد است و گاهی هم خوب. آنچه که خوب است این است که چون ما امکان نداریم که سینمای تک فریم داشته باشیم، لذا به علت گرفتاریهای اقتصادی و فنی، عروسک تئاتری با استفاده از تکنیک سینما وارد سینما کردهایم. یعنی عروسک را میدهیم دست عروسک گردان و او را یا در دکور میگذاریم یا در طبیعت. این کارها را در اروپا اصلا بلد نیستند. به همین دلیل عروسک گردانی در کشور ما پیشرفت زیادی کرده است. برای همین شما میبینید وقتی که فیلم عروسکی ساخته میشود و روی اکران میآید مردم از آن استقبال میکنند. سرمایهگذار به پول اولیهاش میرسد. هنرمند هم به حقوقش.
فکر میکنید کارهای عروسکی دستی ما قابل پخش در سطح جهان باشد؟
به شرطی که از نظر کیفیت در سطح بینالمللی باشد. یک راه حل جدیدی هست که در ایران بوجود آمده که با تئاترهای عروسکی فیلم بسازیم. اگر بتوانیم آنها را ببریم در طبیعت و امکانات حرکتی به آنها بدهیم فکر میکنم میشود بیشتر بسطش داد.
ارسال نظر