برادرهایی که به خاطر کمی اختلاف، قصد جان همدیگر را کردند
اختلاف میان دو برادر چه به دلیل منفعتهای مالی و چه احساسات عاشقانه و … به قدری اهمیت دارد که بارها سوژه جذابی برای فیلمها و داستانهای مختلف شده است.
فیلمنیوز: اختلاف میان دو برادر چه به دلیل منفعتهای مالی و چه احساسات عاشقانه و … به قدری اهمیت دارد که بارها سوژه جذابی برای فیلمها و داستانهای مختلف شده است. این مطلب درباره مشهورترین اختلافهای سینمایی ایرانی است.
غزل / مسعود کیمیایی
غزل یکی از فیلمهای اقتباسی کارنامه مسعود کیمیایی است که آن را براساس داستانی کوتاه از بورخس به نام «مزاحم» آن را کارگردانی کرده است. کیمیایی یکی از سینماییترین تقابلهای دوبرادر در این فیلم به تصویرکشیده است. داستان اختلاف آنها هم سر یک زن به نام «غزل» شکل میگیرد. یک طرف ماجرا برادربزرگتر است که حجت نام دارد و نقش آن را محمد علی فردین بازی میکند و طرف دیگر برادر کوچکتر که فرامرز قریبان نقش آن را برعهده دارد. آنها هر دو دلبسته غزل میشوند اما برای اینکه به خاطر یک زن رابطهشان خدشه دار نشود دست به یک کار انتحاری میزنند و دختر را از سر راهشان برمیدارند. غزل یکی از بهترین و در عین حال قدرندیده ترین فیلمهای کارنامه کیمیایی است.
برادرم خسرو / احسان بیگلری
در فیلم «برادرم خسرو» با دو برادر کاملا متفاوت روبهرو هستیم. خسرو جوانی مبتلا به بیماری دوقطبی است. او از کودکی تحت سلطه پدر و بعدها برادری سختگیر بزرگ شده و هیچ وقت نتوانسته است به آنچه در زندگی میخواسته برسد. حالا با اینکه در سنی است که باید مستقل زندگی بگذراند اما به خاطر بیماریاش مجبور است با خواهرش زندگی کند.خواهرش به سفری میرود و خسرو باید مدتی در خانه برادر سختگیرش زندگی کند. زندگی ناصر، برادر بزرگتر خسرو دارای نظم و ترتیب زیادی است و مدام ساعتهایش را با مطالعه و گوش دادن به موسیقی فاخر میگذراند و اجازه نمیدهد چیزی کوچکترین آسیبی به چارچوب تعریف شده برای زندگیاش وارد کند. خسرو اما با ورودش به خانه ناصر سبک دیگری از زندگی را به همراه میآورد؛ سبکی که با استقبال همسر و پسر ناصر روبهرو میشود اما او را به شدت میرنجاند. همین هم باعث میشود رودرروی خسرو بایستد و او را ضعیف و ضعیفتر کند. تا جایی که اقداماتش نزدیک است به مرگ خسرو بینجامد.
مغزهای کوچک زنگزده / هومن سیدی
در فیلم «مغزهای کوچک زنگزده» با یک برادر شیرینمغز به اسم شاهین و برادری خلافکار به اسم شکور روبهرو هستیم. شاهین در خانوادهای خلافکار در حلبیآباد زندگی میکند و باوری عمیق به برادر بزرگترش شکور دارد. همواره سعی میکند دنبالهروی او باشد و خودش را به او ثابت کند. وقتی شبکه مواد مخدر شکور لو میرود و او دستگیر میشود، شاهین به واقعیتی مهم درباره زندگیاش میرسد. اینکه شکور برادرش نیست و مثل بقیه بچههای این باند، او را هم که بچهای بیکسوکار بوده تربیت کرده و خانوادهای که اینهمه سال کنارشان زندگی کرده واقعی نیستند. با فاش شدن این راز، شاهین که به هویت واقعیاش پی میبرد طغیان میکند و تصمیم به انتقام میگیرد. برای همین هم سایر خلافهای برادرش را لو میدهد و او را به دردسر میاندازد.
ابد و یک روز / سعید روستایی
در ظاهر با برادری معتاد و از ریختوقیافه افتاده به اسم محسن روبهرو هستیم که مدام برای خانواده مشکلتراشی میکند و برادر بزرگترش مرتضی، اداره امور خانواده را به دست گرفته و با درایت مسائل را حل میکند. تا جایی که رفته رفته متوجه میشویم مشکلات اصلی زیر سر برادر بزرگتر است. این مرتضی است که با لو دادن محسن، سراغ مشتریهای او رفته و حالا هم با پولی که بابت شیربهای خواهرش گرفته یک فلافلی باز کرده است. نکته قابل توجه اینجاست که برادر کوچکتر تمام مدت در مظان اتهام است و کسی حرفهای او را درباره مرتضی باور نمیکند. گرچه مسئله فیلم، کلیتر از مشکلات میان این دو برادر است اما بخش مهمی از مشکلات این خانواده به همین اختلافها برمیگردد.
شنای پروانه / محمد کارت
در «شنای پروانه» هم پس از فاش شدن یک راز، رابطه دو برادر دستخوش تغییر میشود. هاشم بعد از انتشار فیلم همسرش در استخر او را به قتل میرساند و برادرش حجت، برای رضایت گرفتن از پدرهمسر برادرش تلاش میکند هرطور شده عامل اصلی انتشار فیلم را پیدا کند. در جریان این جستجو، به رازی درباره برادرش پی میبرد و میفهمد سالها قبل به خاطر مواد مخدری که برادرش در ماشین او جاساز کرده، به زندان افتاده و فرزندش هم سقط شده. وقتی متوجه میشود برادرش مسبب تمام گرفتاریهای زندگیاش بوده، موضعش درباره او تغییر میکند. مسبب انتشار فیلم زن برادرش را به بهانه دیگری به حبس میفرستد و با سکوتش کاری میکند تا بحث رضایت گرفتن منتفی شود و برادر بالای دار برود.
رهایم کن / شهرام شاهحسینی
در سریال «رهایم کن» به کارگردانی شهرام شاهحسینی، اصل درام برمبنای اختلاف میان دو برادر به نامهای حاتم و هاتف شکل میگیرد. علت اختلافشان به دختری به نام مارال برمیگردد. دختری که به لحاظ طبقه اجتماعی موقعیتی بسیار پایینتر از خانواده نایبسرخی دارد و مدام از سوی پدر خانواده آنها تحقیر میشود. با این حال حاتم و هاتف حاضرند برای رسیدن به او از رابطه خونی برادریشان دست بکشند. در این بین ماجرای این عشق به نحوی با مسائل سیاسی دوران خود گره میخورد و دست داشتن هاتف در مرگ برادر مارال، مسئله را پیچیدهتر میکند. هنوز نمیتوان درباره آینده اختلاف میان این دو برادر اظهارنظری کرد.
نظر کاربران
من کلی آلو برای خشک کردن گذاشتم ؛😫نه الآن موقع باریدن بارون نیست
من راوی اتفاقاتی هستم که برام رخ میده ! عینشُ دوباره رخ دمیده 😂جالب نیست ؟
البته فیلمی که برام ساخته شده یکی از اونا قربانی میده
مختار ! یادم اومد که مختار اولین سکانسشُ که با داس داره گندم درو میکنه و لباس مشکی و زرشکی میپوشه 😂و زنش بعد یه مدت میمیره
منظورم ابوالفضل پور عربِ ! آبروی کسیُ نبرید وقتی طرف غایب ،ِ میگه که نگووو
شکم مردم خالی فیلم به چه دردشون میخوره