شوالیه آواز ایران و گروه دوستی
مصاحبه و عکس از کنسرت شهرام ناظری
شهرام ناظری همیشه شمرده صحبت میکند. خیلی کم و به ندرت مصاحبه میکند ولی اگر قرار به گفتگو باشد، خیلی صریح و راحت حرف میزند و هرگز هم از آن دست آدمهایی نیست که بگوید این جمله را ننویس یا فلان کلمه را حفظ کن.
نکته سنج است و تا منظورت را از سوال مطرح شدهات نداند، جواب نمیدهد. لحناش که تند میشود به راحتی میتوان عمق صحبتهایش را حس کرد و به او حق داد که چقدر خوب قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را داراست.
شوالیه دقیقا لحظهای که از پلههای استیج سالن میلاد نمایشگاه، بعد از یک اجرای باشکوه پائین آمد، به سوالات ما پاسخ داد. در حالی که همه وجودش خیس عرق شده بود و از انرژی بالای حاضرین در سالن به وجد آمده بود.
هماهنگی این گفتگو به عهده «محمد حسین توتونچیان» بود که اگر لطف ایشان نبود این گپ و گفت هرگز اتفاق نمیافتاد.
گروه دوستی با وجود تعدد فراوان برنامههایش همچنان در صدر انتخاب علاقمندان به موسیقی است و بلیتهایش در کمترین زمان ممکن به فروش میروند. فکر میکنید موسیقی و کلام این گروه چه مولفههایی را داراست که بواسطه آن مخاطبان موسیقی تا این حد به آن احترام قائلاند و از آن استقبال میکنند؟
سالهای زیادی ست که عده زیادی منتظرند که گروهی در موسیقی ایران به وجود بیاید که تعدادی از صاحب نظران موسیقی در آن جمع شوند. به خصوص کسانی که مردم از گذشتههای دور از آنها خاطره دارند. از کسانی که در موسیقی به مرحلهای بالا از کارهای مشرقی رسیدهاند. این گروه به همت اقای علیزاده و خود من و دیگر دوستان دور هم جمع شدند و همه برای آن زحمت کشیدند.
به خصوص آقای اردشیر کامکار و اقای حداد و بقیه دوستان که در شکل گیری این گروه سهم بزرگی داشتند. این گروه به نظر من مشخصات خاص خودش را دارد. با حسین علیزاده که چهارچوبهای مشخصی دارد و من که طرز فکرم و دیدگاههایم به هر حال وجه تشابه فراوانی با بقیه اعضا دارد. همه اینها درک متقابلی را بین مخاطب و گروه بوجود میاورد که قابل احترام است. تا همدیگر را بهتر بفهمیم.
در این برنامه که ما در سالن بودیم در انتهای کنسرت شما دو قطعه کردی را با اجرای پر شور گروه خواندید که سالن برعکس بقیه لحظههای برنامه، به شدت به وجد آمد و مردم به ابراز احساسات پرداختند. به نظر میرسد که استقبال مردم از قطعات کردی شهرام ناظری هنوز هم به طرز عجیبی بالاست و آنها برای اجرای این قطعات لحظه شماری میکنند.
موسیقی کردی موسیقی ناب و دست نخوردهای است که هنوز هم علاقمندان خاص خودش را داشته و دارد. من اعتقادم این است که موسیقی کردی اگر در هر جای دنیا نواخته و اجرا شود میتواند با مخاطبان جهانی هم جذاب و جالب باشد و آنها به راحتی میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. خود این موسیقی هم همه ظرفیتها را برای برقراری این ارتباط دو طرفه داراست.
همه اینها به دلیل قدمت بالای این موسیقی است. به طور کلی مردم چون با هنرمندانشان زندگی کردهاند و با آنها خاطرات دارند نمیتوانند به راحتی از کنارشان بگذرند. البته رفتن سمت کارهای نو و جدید هم نباید فراموش شود تا آرام آرام مردم نیز به سمتاش بروند و با آن خو بگیرند. ولی در مورد خاطرات قدیمی هر کسی باشد قطعا به شور میآید و همان طور که دیدیم سالن منفجر میشود.
نسل جدیدی از خوانندهها در سبکهای مختلف در دنیای موسیقی کشور چهره شدهاند و طرفداران خودشان را هم پیدا کردهاند. ولی هنوز برخی خاطرات برای نسل قدیم مخاطبان موسیقی دست نخورده باقی مانده است. آیا امکان دارد باز هم شهرام ناظری و محمد رضا شجریان در یک قاب و بروی یک استیج و در کنار هم به اجرای برنامه بپردازند؟
هدف اصلی گروه دوستی همین است. اینکه بزرگانی که مردم از آنها خاطره دارند را دور هم جمع کند. گروههای موفق قبل ازانقلاب، گروه «چاوش» که از پر خاطرهترین گروههای همه دورهها بودهاند. درهای گروه دوستی بروی همه این دوستان و بزرگان باز است. ما استقبال میکنیم از حضور آقای شجریان و بقیه دوستان استقبال میکنیم. با افتخار و کمال میل.
در نسل جدید خوانندههای سنتی در ایران کسی بوده که بشود از او به عنوان یک اتفاق و پدیده در این عرصه نام برد؟ دوست دارم نظر شخصیتان را هم در این مورد بدانم...
بله من به شخصه به صدا و سبک آقای ایرج بسطامی اعتقاد ویژهای داشتم. چون خودش بود. متاسفانه در نسل جدید خوانندههای ما خیلیها مقلد بار آمدهاند. این نقطه ضعف ناراحت کنندهای است. باید یک کارگاهی ایجاد شود که این عادت از سر تمام هنرجویان و جوانان حذف شود.
من خیلی دلم میسوزد که همه خوانندهها شبیه خوان و مقلد شدهاند و سعی دارند شبیه این و آن بخوانند. این آسیبی است که به آواز ایرانی وارد شده و میتواند تبعات فاجعه باری را در پی داشته اشد. اگر این طرز فکر و شبیه خوانی و کپی خوانی به نسل بعد هم منتثل شود، آواز اصیل ایرانی بسیار بسیار افت خواهد کرد.
به عنوان سوال آخرم میخواهم در مورد اتفاقی که هرگز در موسیقی ایران نیفتاده صحبت کنیم. در همه جای دنیا بزرگان موسیقی یک کشور، اعم از موسیقی کلاسیک و اصیل آن کشور در همکاریهای چند جانبه با جوانان تازه مطرح شده در موسیقیهای همان کشور اقدام به خواندن قطعات دو صدائه میکنند و به نوعی خود را با جریان روز موسیقی وفق میدهند. با این کار هم حمایتشان را از نسل جدید نشان میدهند و هم ارتباطشان با نسل جدید قوت میبخشند. ولی در ایران این اقدام و این کار به نوعی نفی شده به حساب میآید. چرا اساتید بزرگ موسیقی ما هرگز سراغ این قبیل حمایتها و همکاریهای مشترک نرفتهاند؟
این به خاطر این است که اولا مسائل موسیقی ما از همان ابتدا به قدری زیر سوال بوده و مشکل داشته که حتی نمیتواند مسائل اولیه خودش را هم مدیریت کند. یکی دیگر از مشکلات بزرگ جوامع جهان سوم هم این است که متاسفانه طبق آن مثال معروف هر کسی از مادرش قهر میکند، میآید و خواننده میشود. همه این مشکلات هم هست. اجازه بدهید ما این مشکلات عدیده را در همین موسیقی کلاسیک و سنتیمان حل و فصل کنیم بعد سراغ این ماجراها هم میرویم. موسیقی ما باید به سرو سامان اساسی برسد، بعد در مورد این مسائل راحتتر و با دید بازتری نگاه کرد.
صد سال بعد به نظرم برای این موسیقی موعد این قیل همکاری هاست. واقعا صد سال دیگر. مشکلات اولیه موسیقی هنوز با قدرت سرجایشان هستند و به قوت همان ۲۰ سال پیش باقیاند! پس شما چطور انتظار دارید که مثل جوامع غربی این قبیل همکاریها شکل بگیرد.
در همه جای دنیا وقتی بزرگی تصمیم میگیرد با یک جوان همکاری کند، مطمئن باشید آن جوان مدارک بین المللی موسیقی از معتبرترین مراکز را دارد و چندان هم جوان و خام نیست. آنجا همه چیز حساب دارد. ولی در کشور ما هنوز به قدری مشکلات بالاست که به این زودیها نمیشود انتظار داشت که همه چیز روی آن مدار درست خود حرکت گند.
منبع: موسیقی ما
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
ارسال نظر