دورهمیِ پرتنش و شرمآورِ پژمان، جواد عزتی و الهام اخوان
دوزیست، تازهترین ساختهی برزو نیکنژاد، بهتازگی در دسترس مردم قرار گرفته. فیلمی که با وجود انبوه ستارگانش، بهدلایل مشکلات عمده در فیلمنامه و کارگردانی تبدیل به اثری غیرقابلتحمل شده است.
برترینها: دوزیست، تازهترین ساختهی برزو نیکنژاد، بهتازگی در دسترس مردم قرار گرفته. فیلمی که با وجود انبوه ستارگانش، بهدلایل مشکلات عمده در فیلمنامه و کارگردانی تبدیل به اثری غیرقابلتحمل شده است. برزو نیکنژاد برای بیشتر مردم با سریال دردسرهای عظیم نامی آشنا است و بیشتر با دنیای تلویزیون شناخته شده است تا جهان آثار سینماییاش. نیکنژاد در فیلم جدید خود با نام دوزیست با نیمنگاهی به فیلمفارسی اثری ساخته که فیالواقع میتوان آن را نوعی فیلمفارسی مدرن نامید. دیدن این قبیل آثار معمولا برای عام مردم لذتبخش است ولی واقعیت اینست که آنها شبیه به جعبههای کادو پر زرق و برق تو خالی میمانند؛ دقیقا مانند کاری که نیکنژاد با ستارگانش برای فیلم انجام داده و آنها را تبدیل به روبانهای درخشان برای قصهاش کرده است.
فیلم از همان ابتدا خودش را بهتمامی برای مخاطب آشکار میکند. در اولین سکانس فیلم، درحالیکه شاهد یک مراسم عروسی هستیم (مشخص نیست عروسیِ چه کسی)، با کاراکترهایی آشنا میشویم که گویا قصد سرقت از جایی را دارند. دیالوگهایی که آنها بهآرامی به یکدیگر میگویند زیر صدای بلند موزیک تقریبا غیرقابلشنیدن است. کارگردانیِ سکانس ــ استفادهی فراوان از نماهای کلوزآپ و پرهیز از لانگشاتهایی بهعنوان نمای معرّف، حرکات تُند و کنترلنشدهی دوربین، بازیهای عصبی، دیالوگهای محوشده و اینسرتهای متعدد ــ آن هم در شرایطی که فضا هنوز منعقد نشده است و معلوم نیست در کجا و چه شرایطی بهسر میبریم باعث شده است تا سر درآوردن از اتفاقاتی که در حال افتادن در این سکانس است بسیار کار سختی باشد.
پررنگترین نقش را هم دراینمیان کارگردانیِ بسیاربد برزو نیکنژاد ایفا میکند. دکوپاژی که اصلا به بیننده اجازه نمیدهد که بتواند فهمی درست از فضا و موقعیت جغرافیایی بهدست بیاورد. پلانهای متعددی که کاراکترها را با نماهایی بسته نشان میدهد که مدام زیرلب چیزهایی به هم میگویند و از جاهایی بالا میروند و سرِ آخر به گاوصندوقی میرسند که باز نمیشود. درحالیکه اصلا معلوم هم نیست که اینها چه کسانیاند و اصلا برای چه میخواهند دزدی کنند. فیلمبرداریِ پرکنتراست کار هم هیچ کمکی به فضاسازی بهتر نمیکند و اتفاقا همهچیز را سرگیجهآورتر و عصبیکنندهتر میکند.
بازیگران ستارهای همچون جواد عزتی، هادی حجازیفر، پژمان جمشیدی، سعید پورصمیمی، مانی حقیقی و ستاره پسیانی را در اختیار دارد و سعی کرده با گریمی متفاوت و نقشآفرینی متمایز آنها در فیلم (البته به جز جواد عزتی که یکی از بدترین بازیهایش را ارائه میکند) فیلمش را درخشان کند. این دو ویژگی البته که تا حدی جواب میدهد و میتوان ادعا کرد جملگی بازیگران توانستند فیلم را جلو ببرند. در واقع باید گفت اگر این تیم بازیگری پشت دوزیست قرار نمیگرفت، تحمل کردن داستان آبکی فیلم به جد غیرممکن بود.
پژمان جمشیدی برای اولین بار تقریبا توانسته یک نقش جدی را درست از آب در بیاورد و تشخیص حجازی فر نیز بدون آشنایی با لحن صدایش برای عدهای کار سختی است. مانی حقیقی هم بالاخره آن کت و شلوار بورژوا را از تن در آورده و دیگر در هیبت یک آدم لاکچری ظاهر نشده و میتواند با حضور کوتاهش، لحظاتی درخشان را ثبت کند. اما گل سر سبد فیلم به ستاره پسیانی برمیگردد که برای اولین بار نقش مهمی (شاید بتوان گفت نقش اول زن فیلم) را بر عهده گرفته و نشان داده که میتواند بسیار بهتر از اینها در سینما بدرخشد.
معرفی بازیگر جوانی به اسم «الهام اخوان» از پارتی بازیهای نیکنژاد بوده چرا که اخوان فعالیت جدی سینمایی خود را در عرصه سینما در سال ۹۵ با منشیگری صحنه در سریال پنجری شروع کرد. او نقش افسونگر یا زن اغواکننده فیلم را بر عهده دارد و متاسفانه انتخاب بسیار نامناسبی، چه از لحاظ چهره و چه از لحاظ بازیگری، برای چنین نقشی است. اخوان یکتنه بازی دیگر بازیگران را زیر سوال برده و در صحنههایی که حضور دارد بیشتر شبیه به یک روبات میماند تا یک بازیگر.
فردین فیلم که جواد عزتی نقشش را برعهده دارد، یک شخصیت همیشه عصبی است که معلوم نیست بابت چه موضوعی از زمین و زمان شاکی است. کمترین سکانسی در فیلم وجود دارد که عزتی آرام باشد و فیلمنامه کاراکتر او را تهی و تبدیل به یک لوطی مدرن امروزی کرده است.
علاوهبر همهی این موارد، داستان فیلم هم خیلی دیر راه میافتد. داستانی که در کلیتش شباهت غیرقابلانکاری به دربارهی الی... (اصغر فرهادی، ۱۳۸۷) دارد. داستان دختری ناشناس که وارد یک جمعِ دوستانه میشود، رفتهرفته اطلاعاتی از او فاش میشود و در آخر، بهواسطهی اتفاق بدی که برای او افتاده یا میافتد، رابطهی بین اعضای آن جمع دوستانه نیز دستخوش تغییر میشود. این شباهت را علیالخصوص میتوان زمانی متوجه شد که پای همسر سابق مریم (با بازی مجید نوروزی) به فیلم باز میشود.
حضوری که دقیقا یادآور لحظهی ورود کاراکتر صابر ابر به ویلای معروف بروبچهها در دربارهی الی... است. البته میتوان مشابهتی کلیتر را نیز بین این فیلم با دایرهزنگی (پریسا بختآور، ۱۳۸۶) ردیابی کرد. داستان دختری که به جمعی وارد میشود، و بعد از بههمریختن زندگی افراد مختلف، با حقهای از جمع خارج شده و به راه خود میرود. طرفه اینکه فیلمنامهی دایرهزنگی را نیز فرهادی بهنگارش درآورده است.
این فیلم ماحصل فیلمسازی است که در کوچ مدام از سینما به تلویزیون و بالعکس و از تلو تلو خوردن بین ژانرهای مختلف و سبکها و گونههای مختلف در فیلمسازی، حالا به نوعی به یک گسستگی و آشفتگی فرمی و محتوایی رسیده است و قطعا اگر نیک نژاد تمام تمرکز و حواسش را در یک ژانر متمرکز میکرد، به پیشرفت و موفقیتهای بیشتری در عرصه فیلمسازی دست مییافت.
نظر کاربران چیست؟
ریحانه: دوزیست واقعا مزخرف بود.فیلمنامه چرت و آبکی، سوژه تکراری و ضعیف. فقط از بازیگرای خوب برای تبلیغ استفاده کردن.
میم ر: دوزیست، فاقد داستان فاقد شخصیت پردازی فاقد دیالوگ ، بدون چهارچوب و پایان بندی و رسما وقت تلف کردن
کاوه نوشت: چقد دوزیست رو دوست نداشتم حیف پولی که دادم دانلود کردم
آبی دریایی: میخوام فحش بذارم برا خودم کهباز. نرم فیلم ایرانی (سریال نه فیلم) نبینم بخدا ته هر کدوم کلی فحش بار خودم میکنم از این حجم چرتی
رسول: فیلم دوزیست خیلی بیخود بود. داستاننویسی شل و ول معضل اصلی فیلم بود.
نظر کاربران
سکه شده 30 میلیون تومن. گوشت کیلویی 500 هزار تومان و پسته یک میلیون تومان و ...
جواد عزتى بايد در انتخابهايش دقت بيش ترى كنه
حالا كه با نقشه هاى ماندگارش مورد توجه قرار گرفته
مردم انتظار بيشترى ازش دارن
بسیار ضعیف بود جواد عزتی هم داره تکرار میشه
اصلاً معلوم نشد هدفشون از دزدی چیه
اون دختری که وارد شد چطوری با دختر همسایه آشنایی داشته
چطوری از ماجرای گاوصندوق مطلع شدن
هدفشون از دزدی چی بود
چطوری اونا اونجا با هم بودن
همسایه چرا باهاشون بد بود
آخرش چطوری شد دختر و یکی از اونا با پولها فرار کردن
چرا دختر همسایه میخواست از پدرش دزدی کنه
چرا زن همسایه هم سن دخترش بود
چرا مرد همسایه با دخترش اختلاف داشت
و هزاران مورد دیگه
پاسخ ها
اون دختر زن همسايه نبود، مادر اون دختر زندون بود. اون زن باباش بود فك كنم
یه فیلم بی محتوا که جایگاه زن و مرد ایرانی رو به شدت کم ارزش نشون داده
شما واقعا فک کردی با وضعیت اقتصادی الان کسی سینما میره؟
من تلویزیونی تحریم کردم 😀😀😀چند ساله آرم شبکه هامونم ندیدم
پاسخ ها
یه عده هم هستن ک میگن گرونیه ولی زود تر از همه پای تفریح و کنسرت و سینما و..هستن
غیر قابل تحمل ... فیلم درباره ی الی و دایره زنگی رو با کیفیت بسیار بد و بازیگرهای نامناسب گذاشتن
کاش به چیزی جز شکمتون هم فکر می کردید شاید وضعیتتون این نبود
آفرین به توی خالی بند
فقط مزخرف! بازیها و بازیگران مزخرفتر!' جواد عزتی جان عزیزت دیگه نقش ادمهای جدی و عصبی حال بهم زن رو بازی نکن!
فیلم وقت هدر ده ای بود چرت
هر فیلم ایرانی ای که میبینم میدونم نباید توقع بالایی داشته باشم باز این خوب بود اون طنزایی که این چند ساله فروش کرد به خاطر پژمان جمشیدی هر چی من نگاه میکردم از اول تا اخر فیلم یه لبخند کوچیکم رو لبم نمی اومد اونوقت نمیدونم مردم چطور اون فیلمو خنده دار میدونستن و پرفروش میکردن
چرا اینقدر حمله کردن به فیلم دوزیست. پس چرا من دوست داشتم فیلم رو.؟ فیلنامه کمی مشکل داشت ولی موضوع فیلم خیلی خوب بود. موضوع غیرت نداشتن پسرها نسبت به کسی که صیغه میکنن یا زن عقدی شون هست. همیشه تو فیلم های ایرانی نشون دادن مردهای ایرانی خیلی غیرت دارن به ناموس شون. در صورتی که من شخصا در جامعه به ندرت مرد باغیرت و با تعصب دیدم. جوان ها اکثرا مثل شوهر مریم هستند. بی غیرت و بی مسولیت نسبت به زن. مخصوصا وقتی می فهمن باردار هست. به هر دری میزنن که زن رو از سرشون بازکنند.