۱۲۶۳۳۸۰
۱ نظر
۲۱۲۹۰
۱ نظر
۲۱۲۹۰
پ

قاب‌هایی از یک گوشه ایران که متحیرتان می‌کند

سینما رسانه‌ای است که تاثیرات ماندگار و غیر قابل انکاری در ذهن و تصور مردم یک کشور یا منطقه در مورد موضوعات پرداخته شده در فیلم‌ها دارد.

برترین‌ها: سینما رسانه‌ای است که تاثیرات ماندگار و غیر قابل انکاری در ذهن و تصور مردم یک کشور یا منطقه در مورد موضوعات پرداخته شده در فیلم‌ها دارد. در این میان استان‌های جنوبی ایران از جمله لوکیشن‌های پرتکرار در فیلم‌های ایرانی هستند که بخش عمده آن برمی‌گردد به سریال‌های حوزه دفاع مقدس. با این وجود تعدادی از فیلم‌های مطرح ساخته شده در جنوب نیز داستان مردم آن خطه را روایت می‌کنند. وجود کارگردان‌های نامی باعث شده شاهد فیلم‌هایی باکیفیت، به یادماندنی و پرشور از خطه جنوب کشورمان باشیم. در ادامه به معرفی برترین آثار و قاب‌های ماندگار این خطه از ایران می‌پردازیم با ما همراه باشید

شبی که ماه کامل شد 

قاب‌هایی از یک گوشه ایران که متحیرتان می‌کند

«شبی که ماه کامل شد» روایت دختر جوانی از مناطق جنوب شهر تهران است که درگیر عشق جوانی شهرستانی می‌شود و این در حالی است که پس از ازدواج بنا به دلایلی مجبور به مهاجرت از ایران است. در این مسیر، برادرش با او همراه می‌شود اما در میانه راه، اتفاقاتی برای آن‌ها رقم می‌خورد. این فیلم براساس داستان واقعی عبدالحمید ریگی و همسرش فائزه منصوری است. این فیلم برای نخستین بار در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر به‌نمایش درآمد و با نامزدی در ۱۳ رشته این جشنواره، توانست ۶ سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین چهره‌پردازی را به خود اختصاص دهد.


خاک و آتش 

قاب‌هایی از یک گوشه ایران که متحیرتان می‌کند

قصه فیلم «خاک و آتش» به وقایع 90 سال قبل برمی‌گردد که انگلیسی‌ها از مسیر هندوستان به ایران وارد می‌شوند و به بهانه احداث خطوط راه ‌آهن و تلگراف در خطه بلوچستان به قاچاق اسلحه و ناامن کردن منطقه مشغول می‌شوند. در این جریان شخص بلوچی به نام «جی‌اند» یا جیهند با حمایت یک روحانی با انگلیس‌ها مبارزه می‌کند. داستان واقعی فیلم در دره نالک شهرستان خاش اتفاق افتاده و وجود گورستان مربوط به کشته‌های نیروهای انگلیسی در منطقه سندیت داستان فیلم و در واقع یکی از افتخارات مردم بلوچ و نشان دهنده روحیه وطن‌دوستی و بیگانه‌ستیزی آنان است.


شعله‌ور

قاب‌هایی از یک گوشه ایران که متحیرتان می‌کند

شعله ور قصه‌ی مردی به نام فرید (امین حیایی) است که تمام خصوصیات یک بازنده‌ی واقعی را دارد، اما در درونش خود را قهرمان قهرمانان می‌داند. کسی که معتاد به مواد مخدر بوده است، کار و پیشه‌ درست و حسابی ندارد، همسرش او را ترک کرده است، فرزندش چندان تمایلی به دیدن او ندارد، در خانه‌ی مادرش زندگی می‌کند او را هم ذله کرده است. اما با همه این احوال فرید فکر می‌کند که همه چیز تحت کنترل اوست و به محضی که اراده کند می‌تواند اوضاع را بهتر کند. برنامه‌اش این است که به ماموریت شرکتی که به تازگی در آن استخدام شده برود، همسرش را برگرداند و به اوضاعش سامان دهد. اما همه‌ی این‌ها در ذهن او انجام شدنی است. او هرگز توان چنین کار‌هایی را ندارد. در همان قدم اول با مدیر شرکت در فرودگاه دعوا می‌کند و به جای ماموریت کنسل شده‌ی شرکت پا در مسیر سفری می‌گذارد که بیشتر به فرار شبیه است.

قاب‌هایی از یک گوشه ایران که متحیرتان می‌کند


روز صفر 

قاب‌هایی از یک گوشه ایران که متحیرتان می‌کند

یک مامور اطلاعاتی امنیتی ایرانی مامور می‌شود تا عبدالمالک ریگی سرکرده گروهک جندالله را دستگیر کند. فیلم عملیات و چگونگی دستگیری ریگی را برای مخاطب بازگو می‌کند. جندالله یک گروه مستقر در استان سیستان و بلوچستان بود که ادعا می‌کرد در پی احقاق حقوق بلوچ‌ها و اهل سنت ایران، از طریق مبارزه مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی است. داستان این فیلم در قسمت عمده‌ای از آن دقیقا یک داستان موش و گربه است که حجم عظیمی از اکشن به آن اضافه شده و از این جهت می‌توان آن را با آخرین مکس دیوانه مقایسه کرد که شاید تنها حجم عظیمی از اکشن در کنار کاراکترهایی مبهم بود که حداقل در این قسمت خاص پرداختی درباره‌ی آن‌ها صورت نپذیرفته بود.


تاراج

قاب‌هایی از یک گوشه ایران که متحیرتان می‌کند

زینال بندری، قاچاقچی سابقه‌دار تریاک، توسط ستوان احمد، رئیس اداره مبارزه با مواد مخدر، دستگیر و روانه زندان می‌شود، اما با پرداخت رشوه محکومیت خود را به حبس تقلیل می‌دهد و پس از یک سال، به‌دلیل خوش‌رفتاری، آزاد می‌شود. بار دوم، که پس از درگیری و مجروحیت، در ملاقاتی که با عوامل شبکه گسترده توزیع مواد مخدر دارد، خام حرف‌های آن‌ها می‌شود و تصمیم می‌گیرد ستوان احمد را در دستگیری قاچاقچیان یاری دهد. او با کمک احمد، شبکه توزیع تریاک را متفرق می‌کند؛ ولی درعوض، توزیع گسترده هروئین رونق می‌گیرد. دوستی گرمی بین احمد و زینال برقرار می‌شود. احمد درمی‌یابد که پسر زینال نیز معتاد به هروئین است. زینال پسرش را در زیرزمین خانه حبس می‌کند تا اعتیادِ او را ترک دهد. در پایان زینال و احمد سردمداران توزیع هرویین را از پا درمی‌آورند و هر دو کشته می‌شوند.


عقرب 

قاب‌هایی از یک گوشه ایران که متحیرتان می‌کند

قاچاقچیان مواد مخدر و اسلحه در منطقه ی بلوچستان از طریق یکی از سران خود از سروان یکه‌تاز می‌خواهد در مقابل دریافت مبلغ هنگفتی دلار اجازه عبور محموله آن‌ها را از منطقه بدهد، سروان یکه‌تاز قبول می‌کند و بعد از دریافت پول‌ها، روز موعود با تمام قوا به کاروان قاچاق حمله می‌کند و آنان را دستگیر می‌کند. قاچاقچیان هم به تلافی این عمل سروان یکه تاز را به قتل می‌رسانند. تکاور ذوالفقار حسینی که از قبل از طرف سروان یکه‌تاز مأمور مبارزه با این عده شده بود وارد عملیات می‌شود. او در لباس مبدل با به همکاری گرفتن رحیم‌ که یک زندانی متهم به قتل قاچاقچی معروفی است به محل اختفای دلالان بین‌المللی مواد مخدر راه پیدا می‌کنند، ذوالفقار و رحیم سعی می‌کنند که از طریق معرفی خود به عنوان فروشندگان اسلحه با آن‌ها رابطه برقرار کنند، اما قاچاقچیان به حرف‌های ذوالفقار شک می‌کنند و با دور کردن رحیم از او قصد کشتن او را دارند و...

قاب‌هایی از یک گوشه ایران که متحیرتان می‌کند


خورشید آن ماه 

قاب‌هایی از یک گوشه ایران که متحیرتان می‌کند

این فیلم در حال و هوای روستایی و در ژانر درام و اجتماعی و خانوادگی قرار گرفته شده است و در ستایش فرهنگ بلوچستان ساخته شده است که با حضور استاد اسحق بلوچ نسب و برکت برجان نگاهی نو به خود گرفته است و در هزارتوی چشم‌اندازهای بکر، موسیقی مسحورکننده و آداب و سنن منطقه بلوچ است و در دل داستان عشقی سرکوفته، تصویری صادقانه از این قوم شریف ارائه می‌دهد که با تصاویر معمول این منطقه و مردمان آن در سینمای مسلط ایران تفاوت‌هایی بنیادین دارد.  

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • ناشناس

    فیلم روز سوم هم خیلی خوب بود. آن صحنه. که. پوریا پور سرخ داشت خواهرش رو در باغچه دفن میکرد.و گریه میکرد. من هم گریه کردم. فیلم خوبی بود

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج