چند ویدئو که این روزها دیدنش توصیه میشود
یک خاطرهبازی با ۷ ارجاع فوتبالی در فیلمهایی که فوتبالی نبودند؛ اینها لحظههایی هستند که هرچند طعم فوتبال دارند اما از نگاه سینماگران جزئی از زندگیاند.
برترینها: یک خاطرهبازی با ۷ ارجاع فوتبالی در فیلمهایی که فوتبالی نبودند؛ اینها لحظههایی هستند که هرچند طعم فوتبال دارند اما از نگاه سینماگران جزئی از زندگیاند.
هیچ چیز شبیه همیشه نیست. این را شاید تا همین چند روز پیش هم میدانستیم اما دقیقا از ساعت ۱۶ و ۳۰ دقیقه روز دوشنبه همین هفته، با تمام وجود آن را درک کردیم. لحظهای که سوت آغاز اولین دیدار رسمی تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر به صدا درآمد. آنچه در فضای رابطه احساسی میان فوتبالدوستان و تیم ملی فوتبال در بستر بازیهای جام جهانی امسال در جریان است هم سوای از احوالات جاری در زندگی روزمره ما نیست و این تنها وجهی از فوتبال است که حتی برای یک غیرفوتبالی هم ملموس است. شاید به همین دلیل است که از نگاه برخی فوتبالدوستان متعصب و دوآتشه، فوتبال پدیدهای از جنس زندگی است؛ آنچه در پرونده سینمایی امروز به مرور آن نشستهایم هم از همین جنس است. تعمدا نمیخواستیم سراغ فیلمهای اصطالحا «فوتبالی» برویم و به جای آن به کمک روزنامه هفت صبح به سراغ فیلمهایی رفتهایم که در بخشی از آنها و در جریان کاملا ملموس زندگی روزمره کاراکترها شاهد ارجاعی به «فوتبال» بودهایم. بازخوانی این لحظات در روزهای اوج تب و تاب جام جهانی، طعم و مزه دیگری دارد؛ به خصوص در روزهایی که احساس میکنیم هیچ چیز شبیه همیشه نیست!
یه حبه قند
فیلم خانوادگی با محوریت خانوادهای یزدی که در آستانه ازدواج کوچکترین دختر خانواده قرار دارند و حالابه همین مناسبت دور هم جمع شدهاند. یک اتفاق اما همه چیز را تغییر میدهد و فوت ناگهانی خاندایی، برنامه ازدواج مصلحتی دختر کوچک خانواده را به تأخیر میاندازد. هر یک از دامادهــای خانواده کــه در همان فصل ابتدایی قصه، به خانه مادرزن خود وارد میشوند، دارای ویژگی خاص خود هستند که یکی از آنها یعنی «هرمز» با بازی اصغر همت یک فوتبالدوست دوآتشه است. او آنقدر علاقهمند به فوتبال است که در همان سکانس معرفیاش شاهدیم السیدی کوچکی با خود به همراه آورده تا بتواند فینال فوتبالی حساس میان دو تیم اسپانیا و هلند را با کیفیت بهتر تماشــا کند و یکی از سکانسهای جذاب آن، سکانس مربوط به شب قبل از مراسم خواستگاری است. جایی که دامادهای خانواده دور هم جمع شدند و در السیدیای که هرمز با خود آورده است، به تماشای زنده فوتبال اسپانیا و هلند نشستهاند و تخمه میشکنند!
هتتریک
فیلمی که داستانش از حضور لیدا و همسرش فرزاد در یک مهمانی آغاز میشود و زمانی که آنها با دوستان خود کیوان و رها از مهمانی بازمیگردند، در راه تصادف میکنند اما تصمیم به فرار میگیرند فرزاد با بازی امیر جدیدی یکی از کاراکترهای خاص در داستان «هتتریک» است، او که به ظاهر مشکلی با همسر خود لیدا ندارد، هر چه داستان پیش میرود، متوجه نقاط تاریک در رابطه آن دو میشود. داستان اما در جایی رنگ و بوی فوتبالی به خود میگیرد که فرزاد اصرار به پیگیری یک بازی فوتبال برای اطلاع از نتیجه آن را دارد. فوتبالی که همزمان با شرایط ملتهب این جمع، در جریان است و پیگیری فرزاد برای اطلاع از نتیجه آن، همسرش لیدا را به شک میاندازد که او بار دیگر سراغ شرطبندی برسر نتایج بازیهای فوتبال رفته است.
تومان
«تومان» روایت زندگی داوود با بازی میرسعید مولویان است که تلاش دارد ســطح زندگی خود را از طریق قمار و شرطبندی در حوزه ورزش اسبسواری و فوتبال، ارتقا دهد. او برگش برنده میشود و یک شبه ره صدساله را طی میکند. داوود از همین منظر به شدت وابسته فوتبال میشود و در مسیر شرطبندی تلاش میکند هیچ بازی مهمی را از قلم نیندازد به صورتی کــه او یک گروه را دور خود جمع میکند تا با همراهی آنها سرعت و دقت و حضور فعالش در سایتهای شرطبندی داخلی و خارجی را بیشتر کند بخشــی از لحظات کلیــدی فیلــم مربوط به سکانسهایی میشود که داوود و دوستانش در حال رصد کردن نتیجه یک بازی فوتبال هستند و همزمان باید از طریق اینترنت پرسرعت، در جریان آخرین وضعیت سایتهای شرطبندی قرار بگیرند.
آفساید
این فیلم، داستان گروهی از دختران نوجوان است که میخواهند به تماشای یکی از بازیهای ملی ایران در ورزشگاه آزادی بروند اما برای ورود به ورزشگاه باید شکل و شمایلی پسرانه برای خود درست میکردند برای ین فیلم نمیتوان یک کاراکتر را به عنوان کاراکتر فوتبالی معرفی کرد. در واقع این فیلم حتی نقش اصلی هم ندارد و نقش اصلی و کاراکتر محوری آن، همین گروه دخترانی است که برای تماشای بازی ایران و بحرین در مسیر راهیابی به جام جهانی، میخواهند خود را به داخل ورزشگاه برسانند. بخش عمدهای از لحظات این فیلم به کلکلهای فوتبالی بین این دخترهای نوجوان و دیگر کاراکترهای فرعی فیلم اختصاص دارد و تــلاش کارگردان برای واقعنمایی ایــن لحظات آن را به سکانسهای مستند نزدیک کرده است.فیلم «آفساید» لحظههای خاص از فرآیند حضور تماشاگران در ورزشگاه و حس و حال پرشــور طرفداران فوتبال در کوچه و خیابان کم ندارد.
هیچ
داستان فیلم «هیچ» در دو پرده روایت میشود و در پرده اول با مردی مواجه هستیم که دچار بیماری پرخوری است و هرچه میخورد سیر نمیشود، او در همین وضعیت سرپرست یک خانواده پرجمعیت میشود! مهدی هاشمی ایفاگر نقش اصلی این فیلم است. در پرده دوم همین کاراکتر در موقعیتی قرار میگیرد که متوجه میشوند، بدنش قابلیت کلیهسازی دارد و از این منظر میتواند منبع درآمد خانواده باشد! در هر دو داستان اما سرانجامی تراژیک برای خانواده رقم میخورد. در میان جمعیت شلوغ خانوادهای که «نادر» با بازی مهدی هاشمی قصد ازدواج با مادرشــان را میکند و اینگونه تبدیل به سرپرستشان میشود، کاراکتر عادل با بازی احمد مهرانفر یک فوتبالی تمام عیار است. او که داماد خانواده و همسر یکتا با بازی باران کوثری است، به رغم علاقه شدیدی که به دنیای فوتبال داشته است، دستش از این دنیا کوتاه مانده و حالا به دلیل مشکلات مالی، فروش شیپور و پرچم در مقابل ورزشــگاه را انتخاب کرده اســت.
عرق سرد
«عرق سرد» روایتی از زندگی خصوصی یک بازیکن موفق فوتسال بانوان است که در یکی از مقاطع حساس زندگی حرفهای خود با ممانعت همسرش از خروج از کشور مواجه میشود. افروز اردستانی نام کاراکتر اصلی فیلم «عرق سرد» است که ایفای نقش آن را باران کوثری بر عهده داشت. هرچند فیلم تمرکز اصلی خود را متوجه زندگی خصوصی افروز و رابطه او با همسرش کرده اما روحیات ورزشی و علاقه به فوتبال از مشخصههایی است که در شخصیتپردازی او مورد تأکید قرار گرفته است. افروز در واقع کاپیتان تیم ملی فوتســال بانوان ایران اســت و همین موقعیت شرایط کاملا فوتبالیای را برای او در داستان ایجاد کرده است.
لاتاری
فیلمی که داستانی تلخ درباره قاچاق دختران به کشورهای حاشیه خلیج فارس داشــت و اتفاقا مهدویان در روایت و کارگردانی این سوژه رویکردی کامال رادیکال را انتخاب کرده بود که به مزاج همه طرفدارانش خوش نیامد.هر چند شخصیت اصلی در داستان «لاتاری» امیرعلی با بازی ساعد سهیلی است اما داستان زمانی اوج میگیرد که او تصمیم به سفر به خارج از کشور برای انتقام خون معشوقهاش میگیرد و در این مسیر «موسی» را با خود همراه میکند. موسی با بازی هادی حجازیفر یکی از رزمندگان زخمخورده دیروز است که حالا تصمیم به مربیگری فوتبال در یکی از نقاط پایین شهر را گرفته است تا بهزعم خود در مقام یک مصلح اجتماعی، جوانان این منطقه را از راههای خلاف بازدارد و به سمت ورزش بکشاند فوتبال در فضای داســتانی «لاتاری» بستری را فراهم میآورد برای پرداخت یکی از شخصیتهای اصلی داستان؛ «موسی» که تلاش دارد از مسیر تجربههای ورزشی خود راه و رسم زندگی را به شاگردانش بیاموزد.
ارسال نظر