تکاندهندهترین صداهایی که در تمام عمر شنیدهاید
موزیکهای وطنپرستانه در بزنگاههای خاص اجتماعی بیشتر شنیده میشوند.
برترینها: موزیکهای وطنپرستانه در بزنگاههای خاص اجتماعی بیشتر شنیده میشوند. در ایران البته مثلا کاری مثل «مرغ سحر» سالهاست که بازخورد دارد، شرایط اجتماعی، مطالبات روی زمین مانده، پرسشهای بیپاسخ و همه و همه باعث میشود که در ایران شاید بیشتر از خیلی جاهای دیگر به موسیقیهای این چنینی توجه شود. حالا ما هم به مناسبت این روزها از تحریریه برترینها خواستیم که هر کدام موزیک میهنپرستانه مورد علاقهشان را با چند خط توضیح و تفسیر کنند. لازم به ذکر است که خب خیلی از آثار مطرح و شاید هم محبوب در این فهرست جای نمیگرفتند به دلیل مسائلی حتما درک میکنید.
شبنورد / محمدرضا شجریان
ایمان عبدلی: شبنوردِ شجریان به خاطر زبان استعارهای و نمادینش سالهاست که شنیده میشود. اصلا همان عنوان کار خودش مملو از استعاره است، این که در موسیقی سنتی و به اصطلاح اصیل هم تقاضای شور و تحرک وجود داشته، معمولا کمیاب است. شبنورد اما دائما از شنوندهاش میخواهد که عاملیت داشته باشد. «تفنگم را بده تا ره بپویم» شاهبیت کار است، خواستن در انقلابیترین شکل ممکن.
شب است و چهره ی میهن سیاهه
نشستن در سیاهی ها؛ گناهه…
تفنگم را بده تا ره بجویم؛ که هر که عاشقه پایش به راهه
برادر بیقراره… برادر شعله واره
برادر؛ دشت سینه اش لاله زاره
قاب شیشهای / سیاوش قمیشی
المیرا فلاحیان: وطنپرستی برای من در احساس دلدادگی بی حد و اندازه نسبت به زادگاه تعریف میشود و سیاوش قمیشی این دلدادگی نسبت به زادگاه را به زیباترین شکل ممکن در ترانه «قاب شیشهای» بیان کرده. او در غربت میخواند: «شهر من، من به تو میاندیشم، نه به تنهایی خویش» و ما اینجا در وطن هم با همین یک بیت احساس غربت میکنیم. او میخواند: «من وضو با نفس خیال تو میگیرم» و ما غرق میشویم در خیال وطنی که آرزویش را داریم. وطن برای قمیشی در شهری که زیباترین شبهای پرستاره را دارد، تعریف میشود و چه تعبیری زیباتر از این در نظر کسی که با وطنش، کیلومترها فاصله دارد؟ برای بسیاری از شما حس و حال وطنپرستی شاید در ترانههای انقلابی تداعی شود، اما هیچ ترانه انقلابی و هیچ ترانه وطنپرستانهای تا این حد برای من، منقلبکننده نیست.
پشت قاب شیشه ی پنجره ای که شب های منو با خود می بره
جایی که گذشته هام مثله تصویر از تو قابش می گذره
پشت قاب بی نفس مثل اون پرنده که دلش گرفته توو قفس
مثل یک حقیقت رفته به باد منو با خود میبره مثل یه رویا تویه خواب
جان ایران / محمد معتمدی
معصومه جهانیپور: تو این روزای آشفته با این همه خبرای بد از گوشه و کنار سرزمینم دست و دلم به گوش دادن موزیک نمیره مگر اونایی که اخیرا زیاد به اشتراک گذاشته میشه و نقطه عطفشون یه کلمهست: "ایران" دلیلش هم میتونه عِرق شیرینی باشه که هممون به اسم ایران داریم، حتی اگه دور از وطن باشیم، مثل "جانِ ایران" محمد معتمدی که هزار بار گوش دادم تو این روزا. شنیدنش یه لرزشی به قلبم میندازه یه جور استرس، یه جور امید به آینده، آیندهای که نمیدونیم قراره چی بشه آیندهای که نمیدونیم بتونه این همه روزای تلخ رو برامون جبران کنه یا نه و البته حسرت روزای شیرینی که میتونست جایگزین این روزهامون بشه و نشد ، انگار این موزیک از دلمون باخبره و برامون از ایرانی میخونه که قراره یک روزی هممون بهش افتخار کنیم. خوشا تماشای صبحِ فردا / خوشا بهارت شکوفه زارا
خوشا تماشای صبح فردا خوشا بهارت شکوفه زارا
خوشا هر آنکس که دوست دارد نفس کشیدن در این هوا را
خوشا سرودن به لحن باران ز عشق گفتن به گوش یاران
دوباره میسازمت / سیمین بهبهانی
حسن قربانی: دوباره میسازمت وطن را سیمین بهبهانی نوشته، چند سال پیش هم یک ویدئو از دکلمهخوانیِ او آمده بود و نشان میداد که این شعر کمنظیر تا چه اندازه از عمق جان سیمین بانوی شعر ایران آمده! کار را البته با صدای یکی از خوانندههای مطرح آنور آبی شنیدیم اما خب آن کار فراتر از هر چیزی به ترانهای تکیه دارد که سیمین بهبهانی نوشته. ترانهای پرامید و حماسی که همیشه انگیزه وطندوستی میدهد، آن بخش کار که شاعر از ساختن وطن با استخوانهایش میگوید در نهایت عشق اتفاق افتاده، یک میزانسن که کاملا قوه بصری شنونده را به کار میاندازد، بله! دوباره میسازمت وطن...
اگر چه شعرم به خون نشست دوباره می سازمت به جان
اگر چه بیش از توان خویش زیبای دوباره می سازمت وطن
جمعه/ فرهاد
آیدا فلاحیان: من فکر میکنم "وطن" برای هرکس، مادریست از جنس آب و خاک که حیات را بی منت به فرزند خود ارزانی داشته. مادری که با تک تک شیارهای مرزهای خود،حس تعلق را به فرزندش هدیه میدهد و با هر نسیم او را تسکین میدهد. اما "جمعه" ی فرهاد، به عنوان یک ترانه، توانسته کاری کند که جایگاه ایرانِ مادر و منِ فرزند، دستخوش دچار تغییر شود. یک ترانه با آوای طبل و ریلهای قطار،توانسته محبت مادرانهای در من ایجاد کند که در کمال زیبایی و جسارت، جانسوز و غمناک است. با اولین کلام فرهاد در آهنگ جمعه، وطن برای من تبدیل به فرزندی میشود غریب و بیپناه که خون میگرید و من، مادری میشوم عاجز که آرزوی بسته شدن چشمانی را دارم که توان دیدن ابرهای سیاه فرزندم را ندارند."جمعه" مرثیهایست برای فرزند من که حالا خنجر از پشت خورده و مادرانگی خود را از دست داده. مرثیه و آهنگ که تمام میشود، داغِ دل مادرانگی روح من دوباره زنده میشود. دست بر زانوی ناتوان میگذارم، کمر راست میکنم و سر فراز تا عمر هزار سالهی ظلم را از تک فرزند ابدیام، ایران، دور کنم تا جمعهی تاریکش با طلوعی تابان به پایان برسد.
توء قاب خیس این پنجره ها / عَکسی اَز جمعهی غمگین میبینم
چه سیاهِ به تنش رخت عزا / تو چشاش اَبرای سنگین میبینم
داره از اَبر سیاه خون میچکه / جمعه ها خون جای بارون میچکه
از خون جوانان وطن / علیرضا قربانی
زهرا فکرانه: از خون جوانان وطن لاله دمیده / از ماتمِ سروِ قدشان، سروها خمیده. دوستم زیر لب زمزمه میکند. چند وقت پیش هم توی مترو یک پسر که می خورد بیست و چند ساله باشد کیف گیتارش را جلویش پهن کرده، اخمهایش را توی هم کرده بود و این را میخواند؛ روی کیفش هم نوشته بود اگر از این پول احتیاج دارید، بردارید. کسی اما برنمیداشت. من هم بودم برنمیداشتم، فکر کنم خودش هم میدانست نمیتواند پولِ (خون جوانان وطن) را بخورد، به چشمهای نمناکش میآمد که نمیداند با آن پولها چه کند. این حس واگیردار بود. مثل اشکی که به مانند خنده، خاطره. قلبم را تنگ کرد، دلم برای کسی تنگ شد. توی گوشم صدای تند دویدنِ گامهای نامنظمش از کوچه پس کوچهای که پشت هم رد میکردیم پیچید. صدای آژیرهایی که کم کم دور میشد. گوشهایم تنگ شد. زیر لب خواندم: چه کج رفتاری؛ ای چرخ / چه بدکرداری؛ ای چرخ. لبهایم هم به هم دوخته شد، تنگ شد.
از خون جوانان وطن لاله دمیده / از ماتم سرو قدشان، سرو ها خمیده
در سایه گل بلبل ازین غصه خزیده / گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
نظر کاربران
هایده و مهسا پس چی
ترانه قاب شیشه ای یکی از بینظیرترین کارهای استاد سیاوش قمیشی عزیزه که واقعاً زیبا و احساسی از مرد بارانی میباشد.
فقط داریوش
پاسخ ها
نام خانم بهبهانی را میارید ولی اسمی از داریوش نمیبرید. این بب انصافیه
صدا فقط داریوش اقبالی
درودبه ازادمردان وانسان دوستان خدااستاد شجریان را به این مرزوبوم هدیه کرد اما افسوس که ما قدرنغمه های داوودی اورا پاس نداشتیم یادش همواره درقلوب ایرانیان باقیست الی ابد
احسنت خیلی جالب بود این قسمت من هم فرهاد و ترانه هلش رو خیلی میدوستم
چه قشنگ می خونن
پس سرود ایران مرحوم نوری چی؟؟؟
خیلی عالی از خون جوانان وطن لاله دمیده را آقای قربانی بسیار دلنشین و زیبا خوانده اند اما اصل آن برای استاد شجریان میباشد که آنهم بسیار زیباست ویکی از ماندگارترین آثار استاد شجریان به حساب میاد که متاسفانه کسی از آن یاد نمیکند و اصلا اشاره ای به آن ندارند
پاسخ ها
قبل از استاد شجریان هم بانو قمر الملوک وزیری خوندن، در اصل خواننده اصلی بانو قمر هستن
درود بر داریوش، روح استاد شجریان شاد.
سلام منم مثل این عزیز مینویسم:
هایده و مهستی و حمیرا
پس چی میشه!!!؟
هر سیاهه ای بی نام این امپراطوران ناقص و ناجوانمردانه اس.
زنده باد هنر فاخر جاوید
درودوسپاس
😃🤣🤣🤣 توهم
روحت شاد
استاد شجریان
اردک تک تک ، تک تک اردک، اردک تک تک، تک اردک عمو پورنگ رو یادتون رفت
چرا دوباره میسازمت فقط آهنگ است چون داریوش خونده آره ولی بدان داریوش درقلب طرفداراش جاداره
بامزه
چرا رفتی همایون شجریان