ماجرای بامزه این دو زوج خیابانهای ایران را خلوت میکرد
سال ۱۳۷۳ شبکه دو، روزهای سهشنبه میزبان سریالی میشد که پای خانواده رجبی را به جهان سریالسازی باز میکند: «همسران»
برترینها: سال ۱۳۷۳ شبکه دو، روزهای سهشنبه میزبان سریالی میشد که پای خانواده رجبی را به جهان سریالسازی باز میکند: «همسران». روایت دو همسایه دیوار به دیوار در یک آپارتمان چندطبقه که همه چیزشان درهم گره میخورد، از واقعیتهای زندگیشان تا فانتزیهای فردیشان. از جایی هم خانواده میشوند و این پیوند انسانی همسایگی، عمیقتر میشود. سریال بیژن بیرنگ و مسعود رسام در آن سالها به یک الگوی زیستی برای خانوادههای آن روز تبدیل میشود. در دومین دوره ریاستجمهوری اکبر هاشمیرفسنجانی، گویی شکلی رسمی از طبقه متوسط از سوی حاکمیت ارائه میشد.
طبقهای که در آپارتمان زندگی میکرد، تحصیلکرده بود، تفریحات ایرانی اما نسبتا مدرنتری داشت و البته به چیزهایی فکر میکرد که خانواده سنتی کمتر به سمت آن میرفت. آن روزها ستارگان سریال «همسران» روی جلد مجلات زرد بودند. فردوس کاویانی، مهرانه مهینترابی، فرهاد جم و الهام پاوهنژاد الگوهای زیستی مردم ایران شده بودند. مانتو اپلدار پاوهنژاد لباس رسمی آن روزهای دختران ایران بود و مدل موی فرهاد جم، مدل موی تازهدامادهای مودار. اصطلاح «خالخالی تنها» از سوی پرستو گلستانی لفظ رایجی بین مردم شده بود و حتی زوج هنری فردوس کاویانی و مهرانه مهینترابی تجربه سینمای «سفر پرماجرا» را از سر گذراندند که هیچگاه موفقیت «همسران» را به دست نیاورد.
یکی از مباحث مهم «همسران» حضور بازیگر زن در نقش کمدی بود، چیزی شبیه شکسته شدن یک تابو بود. اینجا مهینترابی کمی توضیح میدهد که هدفش برای حضور در این نمایش «خلق یک شخصیت کمدی زنانه ایرانی» بوده است. حتی میگوید در مسیر سریال شخصیتش محدود میشود و او دست به اعتراض میزند؛ «اما آقای بیرنگ و رسام گفتند که بههرحال نمیتوانیم به نظرها و انتقادهایی که از طریق مسئولان و مردم به ما منتقل میشود، بیاعتنا بمانیم. دیدم راست میگویند و واقعا اگر این چیزها رعایت نمیشد، پس از دو سه قسمت پخش همسران قطع میشد.» در جای دیگری این لحن اعتراض مهینترابی باز عیان میشود و درباره تمرکز سریال روی خانهداری زنها میگوید «این اعتراضی است که من همیشه به آقای بیرنگ میکنم و ایشان هم همیشه به همان محدودیتهایی که هست، اشاره میکند.
من معترضم که در هیچ یک از قسمتها، زنها محور داستان نبودهاند. همیشه در حاشیه و فقط عامل ارتباط هستیم. همیشه میگویم که زیاد خوشایند نیست که ما مدام پاس بدهیم و آقای کاویانی گل بزند!» پاسخ بیرنگ هم فوتبالی است: «مهم این است که هر جور پاسی به آقای کاویانی داده شود، ایشان گل میزند!» پاوهنژاد هم به کنایه میگوید: «بههرحال نویسندگان سریال همسران مرد هستند!» بحث زمانی داغ میشود که بیرنگ میگوید هدفش بازنمایی دو زن محترم است «نه دو تینایجر پرشوروشر.»
یک پرسش مهم در میانه گفتوگو مطرح میشود: چرا زوجها بچه ندارند؟ این در حالی است که جامعه ایران در آن سالها مهمترین پیک جمعیتی خود را تجربه میکرد و شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» از در و دیوار شهر فرومیریخت. سیاستهای حاکمیتی مبنیبر کاهش موالید بود و سیاستی تنبیهی برای خانوادههای پرجمعیت اتخاذ شده بود. بیرنگ میگوید به فکر بچه بودهاند و حتی حضور بچه میتوانست ماجراها را هم گستردهتر کند؛ «اما چون سریال همسران بهطور زنده تولید و پخش میشود، ما هنوز بچهای را پیدا نکردهایم که در طول مثلا یک سال او را در اختیار داشته باشیم.» به گفته او پروسه تولید سریال در روز 16ساعت بوده و با وجود چیزی به اسم مدرسه، بچهای برای این بازه زمانی کار یافت نمیشود.
وقتی بحث به بازیگران میرسد یک پرسش مهم نادیده گرفته شدن فردوس کاویانی در مقام بازیگریخلاق پیش از سریال همسران است. فردوس کاویانی که محصول کارگاه نمایش است، پیش از انقلاب عضوی از گروه بازیگران شهر به سرپرستی آربی آوانسیان بود و پس از فروپاشی گروه به همراه صدرالدین زاهد، آربی آوانسیان و سوسن تسلیمی در تئاترشهر، سالن چهارسو را برای یک دوره کوتاه اجرا آماده میکنند، اما مهمترین تصویر از او در آن سالها بازی در نقش بنای فیلم «اجارهنشینها» بود.
کاویانی از این ندانستن عقبهاش دلخور است و میگوید «بدبختیام همین است! اتفاقا یکی از تماشاگران هم یکبار از من پرسید شما تا حالا کجا بودید.» این وضعیت برای مهینترابی هم صادق است، بازیگری که در آثار علی رفیعی ایفای نقش کرده بود یا فرهاد جم که همراه با رکنالدین خسروی رشد کرده بود؛ اما نقش تئاتری بازیگران سریال در آن سالها چالشبرانگیز نمیشود و کمکی به بهبود وضعیت تئاتر نمیکند.» کاویانی میگوید «من البته سریال همسران را دوست دارم؛ ولی در کارنامه حرفهای خودم آن را یک ضعف میدانم. همسران پیشرفتی در کارنامهام نیست و حتی از طرف بعضی از تماشاگران جدی مورد اعتراض هم واقع شدهام. خیلی دلم میخواست که از طریق کارهای تئاتریام شناخته میشدم.»
یکی دیگر از بازیگران این سریال، فرهاد جم در نقش «علی» بود. فرهاد جم را این شبها در نقش شهیدباهنر سریال «راز ناتمام» تماشا میکنید با او درباره سریالسازی دهه 70 و همچنین تفاوت در ساخت سریالهای آن سالها و دهه اخیر گفتگو کردیم.
فرهاد جم در گفتوگو با «فرهیختگان» درباره روزهای خوب صداوسیما گفت و همچنین بیان کرد: به حالا نگاه نکنید؛ یک زمانی سریالهای تلویزیونی، مخاطبان میلیونی داشتند و باعث شهرت فوقالعاده بازیگران و حتی سازندگانش میشدند. خیابانها خلوت میشد و خانوادهها دور هم جمع میشدند و یک قسمت از فلانسریال را با هم میدیدند. نکته جالب در این بخش، اعداد و ارقام دستمزدها بود. به عنوان مثال دستمزد ابتدایی فرهاد جم در سریال همسران، ماهانه 80 هزار تومان بوده و جالب است بدانید که قیمت سکه در آن زمان حدود 40 هزار تومان بوده است. بعد از موفقیت و محبوبیت این سریال، دستمزد او به 200هزارتومان در ماه میرسد که تقریبا معادل 5 سکه بهار آزادی میشود. حالا خودتان آن دستمزدها را با دستمزدهای فعلی قیاس کنید.
جم درباره لوکیشن همسران نیز گفت آن خانه بعدها خیلی معروف و لوکیشن «خانه سبز» هم شد و الان کوبیده و ساخته شده است. الان بالای آن اتوبان یادگار و پایینش اتوبان نیایش است.
آپارتمانی که چالشهای زندگی مشترک و روزمره زوجهای کمال و مهین (با هنرمندی فردوس کاویانی و مهرانه مهینترابی) و علی و مریم (با هنرمندی فرهاد جم و الهام پاوهنژاد) به تصویر کشیده میشد. آپارتمانی که شیرینِ قصه دنیای شیرین هر شب خاطراتش را در اتاق آن مینوشت، آپارتمانی که دنیای شیرین در آن خلاصه میشد. آپارتمانی که مجید دلبندم مرز واقعیت و تخیل را جابهجا کرد.
سریالهای معروف دهه هفتاد ایران همه در آپارتمانی که متعلق به خانواده رجبی بود، ساخته شد. دلیل تشکر از خانواده رجبی در انتهای تیتراژ به این دلیل بود.
او در ادامه میگوید سریال وظیفه تلطیف خشونت در جامعه را برعهده داشته است و تلاشش آن بوده تصویری ایدهال بیافریند که در آن مردها هم ظرف میشویند و آشپزی میکنند و سر زنها فریاد نمیکشند. سیاستی که سه دهه بعد تلویزیون شاید در بازتولیدش عاجز مانده است.
نظر کاربران
الهام پاوه نژاد اونموقع چادری بود
دیگه خبری از این مدل سریالا که راجع به خانواده متوسط باشه نیست. همه میلیاردر و کارخونه دارن با بهترین خونه و ماشینا
پاسخ ها
کجاشون متوسط بود کمال که گاوداری داشت خونه زندگی تکمیل ماشین هم که داشتن علی هم مهندس بود
ژمانی آنقدر صدا وسیما دچار تنگ نظری و فقز بصری بود که مردم برای هر برنامه پیش پا افتاده ای پای تلویزیون می نشستند .باعث تاسفه
پاسخ ها
اتفاقاً به نظرم محتوای سریالهاش از حالا خیلی بهتر بود.
یادش بخیر واسه ما خاطره شد
باجناقها، سایه همسایه و یک برنامه ای بود که ضرب المثل ها را بازسازی می کرد و سریال آینه. بازی اکبر عبدی مهین شهابی پوراندخت مهیمن مرجانه گلچین و غیره زیبا و آموزنده بودند.
پاسخ ها
مثل آباد