قصه تلخ و غمبار سکوت راحله در برابر متجاوز
نرگس با «ابلق» یادآور جنبش «می تو» شده و به ماجرای تعرض پرداخته است.
برترینها: نرگس آبیار این روزها فیلم ابلق را در گیشه دارد. کارگردانی که در سالیان اخیر با فیلمهایی که بیشتر زنانهمحور بوده شناخته شده و حالا با «ابلق» یادآور جنبش «می تو» شده و به ماجرای تعرض پرداخته است. زنانی که زیر هجمه نگاههای هیز و مردسالارانه گیر کردهاند و نمیدانند که باید چطور نسبت به این نگاهها و اعمال شنیع اعتراض کنند. قهرمان فیلم ابلق زنی است که در همین وانفسا گیر کرده و راهی به ذهنش نمیرسد جز اینکه خودش را به کوچه علی چپ بزند، اما این کوچه تا کجا میتواند پیش برود؟
خلاصه داستان
در خلاصه فیلم ابلق آمده است که: «برای یک زن که در حاشیه شهری بزرگ با همسر و فرزندش زندگی میکند، ماجرایی رقم میخورد»
عوامل فیلم
ابلق فیلمی به کارگردانی نرگس آبیار محصول سال ۱۳۹۹ است. تهیه کنندگی کار بر عهده محمدحسین قاسمی بوده و بهرام رادان، الناز شاکردوست، هوتن شکیبا، فاطمه کریمیان، مهران احمدی و گیتی معینی از بازیگران این فیلم میباشند.این فیلم در سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت و سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را به دست آورد.
«Me Too» نسخه شورآباد
روزنامه جام جم در یادداشتی به قلم آرش شفاعی نگاهی به ساخته نرگس آبیار داشته که در ادامه میخوانید. البته باید گفت که ما در قبال این متن واکنشی نداریم و صرفا منعکسکننده آن هستیم.
شاید هیچ فیلمی به اندازه ابلق و به کارگردانی نرگس آبیار از تاخیری که در اکران آن به واسطه بیماری کرونا پیش آمد، زیان نکرده باشد. زمانی که این فیلم در جشنواره فجر به نمایش درآمد، بحث جنبش هالیوودی «میتو» داغ بود و هر روز خبر و بحثی درباره این جنبش روی سایتهای خبری میآمد و اگر فیلم همان زمان، امکان اکران مییافت، از این تب رسانهای و خبری میتوانست بهره ببرد اما اکنون فیلم زمانی روی پرده سینماها آمده که نه تنها تب جنبش یادشده در هالیوود که حتی قیل و قال نسخه ایرانی و تقلیدی آن هم فرونشسته و بسیاری از امضاکنندگان نامه مشهور زنان سینماگر، علیه رویکردهای این جنبش و تبعات آن موضعگیری کرده و از آن خارج شدهاند.
در این شرایط، توانایی و ظرفیتهای متنی خود ابلق به دادش خواهد رسید و دیگر فرامتن، کمکی به موفقیت فیلم در گیشه نخواهد کرد.اما آیا فیلم، این ظرفیت را دارد؟ قصد داریم به همین موضوع بپردازیم. ابلق مانند بسیاری از فیلمهای سالهای اخیر سینمای ایران در حاشیه شهرهای بزرگ میگذرد اما حاشیهنگاری آن با حاشیهنگاری فیلمهایی مانند مغزهای کوچک زنگ زده و ابد و یک روز متفاوت است.
آدمهای حاشیهنشین این فیلم، انسانیتر و قابل باورتر به نمایش درآمدهاند. روی پیشانی همه آنها مهر خلافکار و دزد و قاچاقچی نخورده است. امرار معاش آنها از راه قاچاق شیشه و کوکائین نیست بلکه مردمی هستند که گرچه فقیرند، چکهایشان پاس نمیشود و ۸شان گرو ۹شان است، با ترشی انداختن و گلاب گرفتن امرار معاش میکنند، گیرم که همین آب باریکه را هم ماموران شهرداری به آنان روا نمیدارند. به عبارت بهتر، آبیار بر خلاف همکاران خود به دام سیاهنمایی و محکوم کردن یکطرفه حاشیهنشینان نرفته است.
نمادها به کار نمیآیند
فیلم براساس فیلمنامهای ساخته شده که برخلاف آثار دیگر کارگردان، چفت و بست محکمی ندارد. این نظر، درباره کارگردانی که خودش سابقهای طولانی در داستاننویسی دارد، کمی سنگین به نظر میرسد اما واقعیتی که از دل اثر بیرون میآید همین است. فیلم با ریزهکاری و حوصله سعی میکند به نقطه اوجی برسد که در آن راحله ( با بازی الناز شاکردوست) باید در برابر چشم همه شهادت بدهد. یک صحنه مهم و حساس که ما را به یاد داستانهای برآمده از فیلمها و رمانهای ساخته شده براساس زندگی مسیح میاندازد. اما در این نقطه اوج، فیلم ناگهان میافتد چرا که آنچه میبینیم، سادهترین و دمدستترین اتفاقی بود که میشد بیفتد.
فیلمنامه در این قسمت، شوک لازم برای یک پایانبندی ماندگار و دیگرگونه را ندارد. به همین دلیل توقع مخاطب را برآورده نمیکند ضمن اینکه یکی از حساسترین لحظههای فیلم یعنی شهادت فیروزه ( با بازی شادی کرمرودی) براساس یک تصادف محض زمینهچینی شده است. فیروزه و نامزدش یک روز در یکی از مجتمعهای تجاری بالاشهر، حسب اتفاق، جلال ( با بازی بهرام رادان) را میبینند و فیروزه به همین دلیل علیه جلال شهادت نمیدهد. راهکار آبیار برای رهایی از این سستیهای فیلمنامه، نمادگراییهای افراطی او در طول فیلم است. نمادگراییهایی که برای اجرای آن فیلمساز زحمت زیادی هم کشیده و این سکانسها را به خوبی اجرا کرده است.
ایجاد تقابلهایی چون موش و مار، موشها و آدمها، شهربازی و محله فقیر و... و نیز نمادهایی چون آینه، در قفل شده و ... که در تمام فیلم شاهدشان هستیم و با برخی دیالوگها مانند دیالوگهای جلال درباره بیگناهی موشها کامل میشود اما نشانهشناسی این نمادها نمیتوانند مشکل اصلی فیلم را بپوشاند. این همه نماد نمیتواند گره فیلم را باز یا حتی کمکی به آن کند. اتفاقا فیلم گاهی برخلاف نظر اصلی خود، حکم میدهد. گرچه فیلمساز سعی میکند با تشریح موقعیتی که راحله در آن گیر افتاده، او و دیگر شخصیتهای داستان را محکوم نکند؛ در پایان شخصیتی متزلزل و سازشکار از راحله نشان میدهد. این با همه تاکیدهای داستان متفاوت است. در طول داستان، راحله زنی است دارای اصول و معیارهای مشخص که به شکلی وسواسگونه، خانه کوچک و محقر خود را تمیز نگه میدارد و کوچکترین کثیفی را برنمیتابد. او همچنین سعی میکند با شکیبایی دخترش را بزرگ و به شیوهای درست تربیت کند و مشکلش را از راه علمی و اصولی حل کند و حتی با شوهر تندخو و کماعتنایش به زندگی مدارایی مدیرگونه داشته باشد. اما در نقطه اوج همه این شخصیت فرو میریزد و حتی فیلم به شکلی غیرصریح، غیرتمندی علی ( با بازی هوتن شکیبا) را مشکل ساز و یکی از دلایل اصلی اتفاقات تلخی میداند که برای راحله روی داده است.
یک شاکردوست خوب دیگر
بازی الناز شاکردوست در فیلمهای اخیرش به استانداردی رسیده که نمیتوان از آن چشم پوشید. اصولا نرگس آبیار کارگردانی است که از بازیگرانش بازی خوبی میگیرد و در این فیلم هم بازی همه بازیگران (حتی بازیگری مانند بهرام رادان که به بازیهای اغراق شده و پر از خودنمایی او عادت کردهایم) کنترل شده و خوب است. اما الناز شاکردوست باز هم در برابر هوتن شکیبا قرار میگیرد و شاهد بازی متفاوت این دو بازیگر هستیم. جالب اینجاست که ابلق درست در زمانی اکران شده که فیلم دیگری از این دو بازیگر ( تی تی به کارگردانی آیدا پناهنده) هم در حال اکران است و میتوان تفاوت بازی این دو را در فیلمی دیگر از کارگردانی دیگر ( و این بار هم یک کارگردان زن) مقایسه کرد و دید. در میان بازیگران البته باید از بازی و گریم متفاوت و خوب گلاره عباسی هم حرف زد که برای این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را از سی ونهمین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.
نقاط ضعف فیلم
نیما نادری در زومجی نوشت: با اینکه از دید سینمایی و فرمی شاهد پختگی آبیار در این چند فیلم تا به امروز بودهایم اما مشکلی که گریبانگیر تمام فیلمهای آبیار بوده است و یقه فیلم ابلق را هم میگیرد، این است که شخصیتهای زنِ سینمای او که همگی از یک درد مشترک اجتماعی رنج میبرند، در مقابله با این رنج، هیچ قوهای را به فعل تبدیل نمیکنند و هیچکدامشان تبدیل به یک قهرمان کنشگر نمیشوند. اصرار بر نشان دادن زنانِ قربانیِ خشونت و ظلم بهتنهایی کافی نیست. ترسیم یک الگوی زن با شخصیتی ستم دیده و مظلوم اما بدون کنشِ اجتماعیِ لازم، بزرگترین ایرادِ تامل بر انگیز آثار نرگس آبیاربه عنوان یک کارگردان مؤلف است.
ابلق همچون نام خود درگیر چند رنگی در فرم و محتوا است، اثر حاوی موضوع و حرف مهمی است اما نمیتواند به درستی و همگام با مشکلات جامعه آن را بیان کند. فیلم روایتگر داستان زنی به نام راحله (الناز شاکر دوست) است که در محله زورآباد به همراه شوهرش (هوتن شکیبا) و خانواده شوهرش در این محله حاشیه نشین، زندگی و کار میکند. فیلم در آغاز با تصاویر خوش رنگ و لعاب و تدوین ریتمیک و دوربین روی دست و نماهای اینسرت و کاتهای سریع، به معرفی مختصات جغرافیای فرامکانیِ خود میپردازد. کارگردان از فریاد، شلوغی، بی ثباتی، نبود آرامشِ دوربین روی دست، برشهای شلاقی و ریتم سرسام آور تدوین، برای نمای معرف خود استفاده میکند.
و اما نقاط قوت اثر
آرش پارساپور در ویجیاتو مینویسد: فیلمی که آبیار ساخته در سینمای ایران تقریبا تک است، او سراغ سوژهای دقیقا لب خط قرمز رفته که در سینمای ما کمتر میتوان به آن پرداخت. او با استفاده درست از زاویه دوربین و گرفتن بازی خوب از بازیگران، صحنههایی خلق کرده که بتواند در محدودیتها، اوج رذالت جنسی یک مرد را نشان دهد. نقشی که جلال برعهده دارد، از یک شخصیت سفید به یک شخصیت سیاه میرسد و او را مانند موشی بین آدمهای این محل به تصویر میکشد. جلال مردی است که نگاه ناپاکش به همه زنان محله است و در این بین سعی میکند تا با راحله ارتباط برقرار کند. او با اینکه انسانیت سرش میشود و هوای تمام افراد این محل را دارد اما از آنسو به خودش اجازه میدهد که به زنان آنها نگاه کند. سکوت و ترس زنان برای برملا کردن این موضوع، او را جریتر میکند تا کارش را پیش ببرد.
فیلم ابلق در نکوهش این سکوت است، در جای جای فیلم آبیار در کنار سکوت اشتباه بازیگرش داد میزند که این آزار و اذیتها را زودتر فریاد کنید. دیر باز کردن دهان و دیر اعتراض کردن کاری میکند که حتی نزدیکترین افراد پشت آدمی را خالی کنند و کاری کنند که او گناهکار به نظر برسد. تقریبا تمام افراد درون دایره میدانند که حق با کیست و اعتراض به حقی ادا شده یا ناحق اما عرف جامعه نمیخواهد صدای اعتراض یک زن را بپذیرد.
نظر کاربران
یه کارگردانه شیطان سفط را اعدام کنید تا بقیه حساب دستشون بیاد زنان در حوزه سینما مورده تعرضه جنسی قرار میگیرن ولی دولت بیخیال از این موضوع مگذرد ورسانه های دیا شروع میکنن به گزارش کردنه به تجاوزاته جنسی به زنانه بازیگره سینما
واقعیتینزدیکتر
یکسری خوب یاد گرفتن که هر چیز مرتبط با تجاوزی رو به جنبش میتو ربط بدن و در لفافه تمسخرش بکنن و تجربه های دردناکی که خیلی از آدم ها چه مرد و چه زن، از سر گذروندنو به مسخره بگیرن
کوچه علی چپ یعنی چه؟ واقعا برای نویسنده باید متاسف بود که از این لفظ استفاده کرده