عشق «رسول» به «عسل» با یک پایان خونین
گلهای کاغذی فیلمی به کارگردانی مرتضی عقیلی و نویسندگی اکبر صادقی و مرتضی عقیلی محصول سال ۱۳۵۶ است.
برترینها: گلهای کاغذی فیلمی به کارگردانی مرتضی عقیلی و نویسندگی اکبر صادقی و مرتضی عقیلی محصول سال ۱۳۵۶ است.
خلاصه داستان
رسول، کارگر چاپخانه، به توصیه دوستش صادق در کلاس شبانه درس میخواند. شبی دفتر خاطرات دختری به نام عسل را مییابد که در آن نوشتهاست پدر و مادرش فوت کردهاند و او با نامادری اش زندگی میکند و به دلیل لاابالی گری نامادری اش قصد خودکشی دارد. رسول دفتر خاطرات را به صادق میدهد. صادق نامههایی مینویسد که به اسم رسول و توسط او به عسل میرسد و عسل را به زندگی امیدوار میکند. نامه پراکنیها ادامه مییابد، تا این که رسول و عسل همدیگر را میبینند و به هم علاقمند میشوند.
نامادری عسل اصرار دارد که رسول و خانه او را ببیند. عسل برای سر و سامان دادن به وضع اتاق رسول به خانه او میرود و با صادق آشنا میشود. صادق به عسل علاقمند میشود؛ اما علاقهاش را پنهان میکند. پس از موافقت نامادری عسل رسول و عسل ازدواج میکنند و صادق از فرط تنهایی و بی کسی برای آن که پای خود را از زندگی آن دو بیرون بکشددست به کار عجیبی میزند.
یک تجربه تماشایی از سالهای دور
ایمان عبدلی نوشت: کشف فیلمهایی درخشان از سینمای قبل از انقلاب لذت زیادی دارد، به هر حال بنا به قرائت رسمی آن سینما آمیخته به فساد بوده و اکثر آثار مبتذل و کلیشهای سطح پایین بودند. قرائتی که همه واقعیت نیست و احتمالا فقط بخشی از واقعیت، گواه این مدعا آن که کلی از آثار تقوایی، شهیدثالث، کیمیایی و فرمانآرا در همان سینما عرضه شده و خب همه آنها هم قابل دفاع هستند، اما در این میان گاهی تماشای اثری مثل «گلهای کاغذی» که هیچکدام از این کارگردانهای صاحب سبک را بالای سر خودش ندارد.
غافلگیری را دو چندان میکند، تماشای یک عاشقانه واقعا متفاوت به کارگردانی مرتضی عقیلی با بیشمار قابهای به واقع مدرن و بازیهای به اندازه از خودِ عقیلی و صاحبان دو نقش اصلی دیگر، شرح یک رفاقت عجیب میان یک آدم آسمانجُل با یک روشنفکر که در تقاطع عشق دچار تلاطم میشوند. گلهای کاغذی کلی تکگوییهای شاعرانه دارد که از زبان رسول میشنویم و در تمام فیلم توصیف یک تنهایی تحول یافته را میبینیم.
پسری که حرف زدنش در حد لاتهای کوچه و خیابان است و با استمداد از رفیقش برای معشوقهاش نامههای عاشقانه مینویسد، عسل یا همان دختر قصه البته مطابق با کلیشههای سینمایی از خانوادهای پولدار است و مرفه اما دلباخته قلم پسر میرسد عاریتی و امانتیست دلباختگی رخ میدهد رسول و عسل در کادرهای هنرمندانه مرتضی عقیلی عشقشان را به ما نشان میدهند و در این میان کلام شهیار قنبری و صدای ستار چونان کاتالیزورهایی زور عاشقانه کار را بالا میبرد.
نکته کار اما آنجاست که صادق هم دلباخته عسل میشود و میان رسول و صادق، جنگی پنهان شکل میگیرد، اما فیلمساز برای ادامه روایتش کلیشهها را پس زده و مسیری متفاوت را انتخاب کرده و اصلا همین مسیر متفاوت و شاید البته اغراقآمیز در دنیای فعلی، تماشای کار را تبدیل به یک تجربه دلنشین میکند. در واقع آن چه که سازنده اتمسفر میان صادق و رسول است تبدیل به برگ برنده فیلم میشوند و حتی در ترسیم و تصویر رفاقت تنه به رفاقت موجود در فیلم گوزنهای کیمیایی میزند، البته فیلم از جهاتی شبیه یکی دیگر از آثار کیمیایی هم هست، غزل که در آنجا نبرد دو برادر بر سر یک معشوقه تبدیل به یک تراژدی به یادماندنی شده، اینجا هم روایت به تراژدی ختم میشود اما در مسیر دیگری.
فیلم البته ایرادهایی هم دارد مثل پرداخت کلیشهای نامادری و یا سهلانگاری در اجرای خردهروایتها و آدمهای فرعیاش اما در هر صورت گلهای کاغذی یک تجربه تماشایی از سینمای سالهای دور است که شاعرانگی قابل توجهی دارد.
نگاهی به کارنامه هنری مرتضی عقیلی
مرتضی عقیلی سینمای حرفهای را در سال ۱۳۵۰ با بازی در فیلم کاکو به کارگردانی شاپور قریب تجربه کرد. اما خودش میگوید که ابتدا در فیلم عروس بیانکا ساخته قبلی شاپور قریب در سال ۱۳۴۹ نقش بسیار کوتاهی داشته و به قدری بد بازی کرده که مهدی میثاقیه تهیهکننده آن فیلم به کارگردان اعتراض کرده بود. این برخورد به عقیلی انگیزه میدهد به چنان موفقیتی برسد که «هروقت آقای میثاقیه من را میبینند به احترام جلوی پایم بایستد.» او در سال ۱۳۵۶ فیلم جای امن را به تهیهکنندگی مهدی میثاقیه کارگردانی کرد و خودش در نقش اصلی بازی کرد.
عقیلی در دهه ۱۳۵۰ یکی از نمادهای آثار سینمایی عامهپسند معروف به فیلمفارسی بود. البته بازی او در چند فیلم مهم آن دهه نیز قابل توجه است. مرتضی عقیلی در کمتر از ۱۰ سال در بیش از ۶۰ فیلم سینمایی بازی کرد و چهار فیلم را هم کارگردانی کرد و در این مدت به اوج محبوبیت رسید.
انقلاب ۱۳۵۷ مسیر زندگی مرتضی عقیلی را تغییر داد. آخرین فیلم او در ایران پنجمین سوار سرنوشت به کارگردانی سعید مطلبی بود که در سال ۱۳۵۹ ساخته شد. پس از بازی در این فیلم، مرتضی عقیلی دیگر نتوانست به کار در سینما ادامه دهد و به تئاتر بازگشت اما پس از مدتی حتی کار در تئاتر هم برای او ممنوع شد و به آمریکا رفت.
نخستین بار در سال ۱۳۹۸ پرویز پرستویی خبر بازگشت مرتضی عقیلی را اعلام کرد. همان روزها که خبر حضور او در ایران منتشر شد هنگام درگذشت پسرش در تابستان سال ۱۳۹۸ بود. مرتضی عقیلی در بهمن ۱۴۰۰ پس از چهار دهه در تئاتر فلزات چکشخوار بازی کرد. تئاتر فلزات چکشخوار در تالار حافظ تهران اجرا شد.
نظر کاربران
فیلم های قبل انقلاب اروجی جوانمردی بود و مردانگی...اما بعد انقلاب ترویج کثیف بودن و نمادی و چشم به دنبال ناموس.
پاسخ ها
دقیقا همین گونه است ...فیلمهای قبل از انقلاب گرچه ممکنه صحنه های رقص هم داشته باشد اما اوج مردانگی را میتوان در این فیلمها دید
فیلم فارسی زرد
فیلم قدیم می ارزد به فیلم های دوپیتی الان
اره فیلمای جمهوری اسلامی همشون سفیده.این چه طرز تفکری که هرچیزی خارج از این نظام زشت و بد و غیرقابل قبول هستن ولی درعوضش ...
قدیم همه چیز خوب بود حتی شاه شاهان پهلوی
فیلم قشنگی است داستان زیبا بخصوص صدای ستار عزیز خلاصه دیدنش را پیشنهاد میدهم
فیلمهای خوب مربوط به دوران گذشته است .از فیلم گلهای کاغذی لذت بردم.