پسر بچهای که این روزها چشم دنیا به اوست
انیمیشن Apollo ۱۰½: A Space Age Childhood (آپولو ده و نیم) یک یادآوری دیگر از این حقیقت است که ریچارد لینکلیتر به خوبی میداند چگونه باید جلوهی واقعی زندگی را نمایش داد.
برترینها: انیمیشن Apollo 10½: A Space Age Childhood (آپولو ده و نیم) یک یادآوری دیگر از این حقیقت است که ریچارد لینکلیتر به خوبی میداند چگونه باید جلوهی واقعی زندگی را نمایش داد.
آقای ریچارد لینکلیتر عزیز دوباره یکی از آن فیلمهایی ساخته که راست کار خودش است. یک انیمیشن با تکنیک روتوسکوپی دربارهی چند هفته از تابستان سال ۱۹۶۹، در حومهی هیوستن تکزاس، روزهایی که قرار است سفر تاریخی به کرهی ماه انجام شود.
موقعیت را از چشم پسربچهی دهسالهای میبینیم که لای دست و بال بزرگترها، کنار پدر مصممش که با جدیت پیگیر جزئیات آن سفر است، مادرش که متخصص یک هفته سیر کردن شکم خانواده با ژامبون است، و پدربزرگش که لازم میداند به نوهاش یاد بدهد میخ را میشود صاف کرد و بارها از آن استفاده کرد، با یک چشم تحولات دنیای آدمبزرگها را پیگیری میکند، با چشم دیگر دیگر رؤیاهای خودش را میسازد. بنابراین، بله درست حدس زدهاید که حالوهوایی مشابه «بویهود» داریم، روایتی شبیه ورق زدن دفتر خاطرات کودکی، با این تفاوت که مثل آن فیلم ارجمند، دورانی یازدهساله را دنبال نمیکنیم، بلکه مکث روی چند هفتهی تابستانی است و محور وقایع هم آن سفر فضایی.
اگر توقع یک درام پر آب و تاب با اوج و فرودهای چشمگیر دارید این فیلم به کارتان نخواهد آمد. اما اگر عاشق جزئیاتید، لذت خواهید برد از تماشای بازآفرینی آنچه در خاطر پسربچهای دهساله باقی مانده، از وول خوردن میان خانوادهای شلوغ، در روزهایی که مردم یک محلهی کوچک هیجان شریکشدن در واقعهای تاریخساز را دارند.
آپولو ده و نیم از شاهکارهای کارگردانش نیست، اما یک فیلم خالص لینکلیتری است که گرم، ساده و متواضعانه، رنگ، حس و بوی آن چند روز را برای تماشاگر بازسازی میکند، آنقدر که باور میکنیم میان آن خانواده نشستهایم، در همان حال که چشم دوختهایم به تلویزیونی که دارد گزارش قدم گذاشتن نیل آرمسترانگ روی ماه را پخش میکند، روی مبل گرم و نرم خانه پایمان را دراز میکنیم توی بغل مادر، و با آسودگی به خواب میرویم.
لینکلیتر بارها به خاطر واقعگرایی و صداقت در ارائهی تصویری باورپذیر از زندگی ستایش شده است. زیرا او مدام به مدلهای مختلف توانست تلخیها و شیرینیها را کنار یکدیگر به تصویر بکشد. بااینحال نقش فانتزی و خیالپردازی در سینمای او را نباید فراموش کرد. بالاخره او آثاری را تقدیم ما کرد که برای عدهای تبدیل به تعریفکنندگان اصلی «فیلم حالخوبکن» شدهاند؛ آثاری که در عین باورپذیری، برخی از لحظات تبدیلشده به آرزو برای خیلیها را به تصویر میکشند. شاید هم لینکلیتر قدرت عجیبی برای نمایش جلوهی رویایی واقعیت دارد.
این فیلمساز محترم ۶۲ساله حالا مجددا مدیوم انیمیشن را انتخاب کرده است و به محض اینکه با خط داستانی اصلی همراه میشویم، درک میکنیم چرا سراغ آن رفت. Apollo 10½: A Space Age Childhood را میتوان اثری با دقت مستندها در چند بخش و سرشار از خیالبافیهای آثار فانتزی در قسمتهای دیگر دانست.
تجربهای که به مخاطب ارائه میشود، سرشار از اطلاعات جالب است؛ بهگونهای که عملا بعد از تماشای آپولو ده و نیم، بیننده به شناختی قابلتوجه از حسوحال زندگی در شهر هیوستون ایالت تگزاس طی سال ۱۹۶۹ میلادی میرسد. تفریحات بچهها، میزان پیشرفت تکنولوژی در آن زمان، تاثیرگذاری پروژهی آپولو روی زندگی تعداد زیادی از خانوادهها و حتی بحثها و دغدغههای سیاسی جریانیافته طی دوران مورد بحث را میتوان در فیلم جدید لینکلیتر پیدا کرد؛ با ذکر این نکته که همهی آنها در دل خاطرات دوران کودکی شخصیت اصلی ذوب شدهاند.
ریچارد لینکلیتر با انیمیشن Apollo 10½: A Space Age Childhood بهدنبال عشق ورزیدن به خاطرات ظاهرا غیرواقعی و در عین حال فراموشناشدنی ما است؛ به تصورات معرکهای که داشتیم و شاید مدتها در آنها غرق میشدیم. اینجا مشخص میشود که چرا فیلمساز بهجای لایو اکشن، انیمیشن را انتخاب کرد؛ آن هم انیمیشنی که دقتش در پیادهسازی چهرهی زکری لیوای نشان از گرهخورده بودن جدی آن به تصاویر واقعی دارد و در عین حال شامل اغراقهای تصویری متفاوت است که بیننده را به درک شرایط روحی و ذهنی استن نزدیک میکنند.
جلوهی واقعی زندگی، آنچنان قابل محدود کردن به چند حقیقت تاریخی نیست. اگر بخشی از خاطرهی شما از دوران پیشدبستانی مربوطبه این میشود که طی زنگهای تفریح در ذهن خود همراهبا لاکپشتهای نینجا مشغول مبارزه با شردر بودید، به هیچ عنوان نباید آن تجربه را از خاطرات واقعی پاک کرد.
از نقشآفرینی صوتی دلچسب جک بلک تا تصاویر انیمیشنی ویژهای که ما را به خاطرات استن از کودکی در عصر فضا میبرند، نقاط قوت گوناگون فیلم جدید ریچارد لینکلیتر هستند.
در فیلمهای لینکلیتر آدمها معمولا فرصت نگاه کردن به زندگی خود از زوایای متفاوت را بهدست میآورند. در Dazed and Confused اکثر نوجوانها و جوانها هم میتوانند دنیا را به چشم ارزش لذت بردن از یک شب ببینند و هم کمی به این فکر میکنند که شب مورد بحث تمام خواهد شد. در School of Rock، شخصیت دوئی فین بهلطف قرارگیری در شرایط مناسب فرصت نگاه انداختن به ارزشهای خود را بهدست میآورد. در پسرانگی، فیلم کاملا به تغییر دیدگاه انسان و خواستههای او از زندگی با گذر زمان بها میدهد. در Apollo 10½: A Space Age Childhood خیالپردازیها سبب میشوند که واقعیت بتواند به ارزش بیشتری برسد.
لینکلیتر جهان داستان را از زاویهی دید پسربچهی ۱۰ساله و نسخهی بزرگسال او به تصویر میکشد؛ تا روی این حقیقت تاکید کند که زندگی او واقعا چگونه بود، وی زندگی خود را چگونه به یاد میآورد و صدالبته چرا در بسیاری از بخشها، این دو کاملا به همپوشانی میرسند.
اما فیلم محدودشده به توضیحات چندخطی این بررسی نیست و همانند عناصر تصویری آن که تا آخر سرشار از خلاقیت و تازگی باقی میمانند، داستان و داستانگویی انیمیشن Apollo 10½: A Space Age Childhood نیز همزمان با برخورداری از پیوستگی مورد نیاز، توانایی دنبال کردن اهداف متفاوت در بخشهای مختلف را به فیلم میدهند.
در بخشی از فیلمنامهی سهگانهی Before به نقل از سلین میخوانیم: «فکر کنم همیشه با کتابها، فیلمها و اینجور چیزها خوشحالترم. فکر میکنم که نمایشهای درست زندگی، بیشتر از خود زندگی من رو به هیجان میارن». این دقیقا احساسی است که به گمان من بسیاری از مخاطبها میتوانند نسبت به جلوهی زندگی روزمره در سینمای ریچارد لینکلیتر داشته باشند. ولی او با Apollo 10½: A Space Age Childhood میگوید که خیلیها شانس خلق این روایتها در وجود خود را دارند؛ البته اگر به اندازهی استن بتوانند شجاعت لازم برای خیالپردازی را به خرج بدهند.
نظر کاربران
چطور میتونید پای این حجم از دروغ ساختگی با لذت بنشینید هر چند که شک دارم از نظر گرافیکی فوق العاده ساخته شده که اگر نباشه که دیگه چیزی برای ارائه نداره!
خداوکیلی با تکنولوژی اون زمان که کامیپوترها اندازه ماشین حساب امروزی بودن چطور میشه باور کرد که به ماه رفتن و اگر روی ماه نشستن با چه تکنولوژی دوباره از ماه پرواز کردن و چرا بعد از این همه سال کسی دوباره نرفت؟! اگر ماه رفته بودن تا الان چند بار دیگه هم رفته بودن و بدون شک یه سازه ای هم مستقر میکردن کاری که الان به شدت دنبالشن! غربگدایی تا کجا آدم رو کور و کر میکنه!
پاسخ ها
.. شک ندارم از نظر گرافیکی فوق العاده ساخته شده...
من این فیلم دیدم بعد غرقش شدم نکته جالبش اینجاست چقدر زندگی ها شبیه همه خاطرات او مثل خاطرات دهه شصت ماست مثل بچگی خودم عجیب بود به این فکر میکردم انگار همه دنیا یه دهه شصت دارن
شرقگدا به شدت از هر پیشرفتی میترسه
تا ابد حق