تراژدی مکبثِ کوئن؛ جذاب و خیرکننده
«تراژدی مکبث» با کارگردانی جوئل کوئن، کارگردان تحسینشده، فیلمی مسحورکننده است و بیشک یکی از بهترین آثار امسال است.
برترینها: تراژدی مکبث، فیلمی به کارگردانی جوئل کوئن، بر اساس نمایشنامه اسکاتلندی؛ مکبث، شاهکار شکسپیر ساخته شده است. این اولین فیلمی ست که یکی از برادران کوئن به تنهایی آن را کارگردانی میکند.
مکبث با بازی دنزل واشینگتن از جنگی خونین، سربلند بازمیگردد. پادشاه او را به مقامی مفتخر میکند اما این مقام در چشمش خوار است؛ چرا که در راه، سه خواهر جادوگر به او وعده دادهاند که به زودی پادشاه خواهد شد. او و همسرش با بازی فرانسیس مکدورمند با کشتن پادشاه و فراری دادن پسران او اگرچه حاکمیت کشور را به دست میگیرند اما عنان عقل را از دست میدهند و…
یکی از تفاوتهای این نسخه از مکبث با نسخهی شکسپیر، سن مکبثهاست. دنزل واشنگتن و فرانسیس مک دورمند هر دو در دههی ۶۰ زندگیشان هستند. از این رو، ناتوانی مکبثها در فرزندآوری توجیه و تصدیق میشود و ناتوانی لیدیمکبث در آوردن وارث برای همسرش به بخش مهمی از رابطه و یکی از عوامل نابودی آنها تبدیل میشود. در نتیجه بخشی از داستان شکسپیر در اینجا تغییر کرده است.
«تراژدی مکبث» با بازیهای چشمگیر دنزل واشینگتن و فرانسیس مکدورمند، فیلمبرداری استادانه و طراحی تولید برجستهاش، بهسختی مثل داستانی است که یک احمق روایت کرده باشد؛ اما فیلم میتوانست کمی بیشتر از خشم و هیاهو استفاده کند و بهتر حالیمان کند که قرار بوده درباره چه باشد.
محمدرضا مقدسیان درباره این فیلم نوشت: یک ادای دین شخصیست به ویلیام شکسپیر و نمایشنامه «مکبث» به شکلی کمزایده و گیرا. سوال این است که چرا ساخت اثری تازه بر محور این نمایشنامه باید صورت گیرد؟ پاسخ اینکه به نظر میرسد که جوئل کوئن اثری کاملا شخصی و برپایه اصل ادای دین سینمایی به متن را نوشته و ساختهاست. اما ار آنجا که صدر تا ذیل این متن برای مخاطب آشناست و آغاز و انجام داستان عیان است،بخش اصلی خلاقیت در ساخت این فیلم در شکل و شمایل بصری آن به کار بسته شدهاست.بهرهگیری از ویژگیهای سینمای استودیویی دهه ۴۰ و ۵۰ میلادی،غلبهی بیرنگی و سیاه و سفید بودن پرکنتراست و مهآلود بودن فضای کار،شیوه قاببندی و فیلمبرداری،طراحی صحنه و نورپردازیای که یادآور سینمای اکپرسیونیستی است با زاویههای تند و نیز دیوارها و برج و باروها،سایههای بلند،نورهای تند و سایههای تند و … .از سوی دیگر اجرای نقش مکبث توسط یک بازیگر سیاهپوست امریست مهم،تکرار نشده در هالیوود و البته تابع جریانهای فکری و اجتماعی حاکم بر هالیوود است.جدای از بازی چشمگیر «دنزل واشینگتن» در قامت «مکبث» دستهی بزرگی از بازیگران فیلم سیاهپوست هستند که این امر تازگی دارد.نتیجه اینکه در بخش متن و فیلمنامه اتفاق خاص و تازهای رخ نداده و همهچیز مختصر و مفید بیان شده با این فرض که مخاطب از کلیت داستان آگاه است و هرچه هست جذابیتهای بصری و بازیهای فرمی کوئن است و کیفیت اجرای دنزل واشینگتن.
ساسان گلفر نوشت: تراژدی مکبث جوئل کوئن هم مانند مکبثهای دیگری که تاریخ سینما به خود دیده، از سریر خون (۱۹۴۸) آکیرا کوروساوا و «مکبث» (۱۹۴۸) اورسن ولز گرفته تا «مکبث» (۱۹۷۱) رومن پولانسکی و فیلمی که جاستین کرتزل در سال ۲۰۱۵ به همین نام ساخته است، داستان همیشگی نبرد مرگبار سیاهی با سپیدی و بیشمار مایههای خاکستری در این میان را بازگو میکند. داستانی خونین است که اغلب در گرگومیش میگذرد و در فضایی مهآلود و سیاهوسفید و غمبار اتفاق میافتد. نسخهی سینمایی ۲۰۲۱ این تراژدی مشهور ویلیام شکسپیر، اولین فیلمی که جوئل کوئن بدون کمک برادرش ایتن کارگردانی کرده، اقتباسی کمابیش وفادارانه است و با در نظر گرفتن تفاوتهای طبیعی میان دو رسانه، میتوان آن را کاملاً و به شدت وفادار به اثر شکسپیر و تفکر او دانست. با این حال همین نسخه هم تفاوتهایی با نمایشنامه دارد که در بخشی -ویژهی علاقهمندان پیگیر ادبیات نمایشی و دراماتورژی- در همین یادداشت شرح خواهم داد.
«تراژدی مکبث» جوئل کوئن هم یک اثر اکسپرسیونیستی مینیمال بسیار سینمایی است، و هم در عین حال تئاتر فیلم شدهای است که سازندگانش بر تئاتری بودن آن تأکید و به شکلهای گوناگون بر واقعی نبودن آن اصرار کردهاند و انواع روشهای فاصلهگذاری در آن را نیز در نظر داشتهاند.
کمتر کسی ممکن است داستان «تراژدی مکبث» را نداند، گرچه اساساً متنی دشوارخوان است و علاوه بر زبان شاعرانهی شکسپیر، تعدد شخصیتها و رویدادها و صحنهها دنبال کردن داستان نمایشنامه را از متن نوشته برای یک خوانندهی عادی دشوار یا حتی غیرممکن میکند؛ مخصوصاً که اسامی شخصیتها (به ضرورت یک داستان تاریخی برگرفته از رویدادهای واقعی قرن یازدهم اسکاتلند که پادشاهی به نام مکبث از ۱۰۴۰ تا ۱۰۵۷ میلادی بر آن حکومت میکرده) طنین مشابهی دارد و نامهایی اغلب دو بخشی که در آنها حرف ک هم وجود دارد (نامهایی مانند مکبث، مکداف، بانکو، دانکن، لناکس، مالکم...) مدام در متن تکرار میشود.
اما اغلب علاقهمندان تئاتر یا سینما یا مردم عادی نسخهای صحنهای یا پردهای از این داستان را دیدهاند یا لااقل خلاصهای از آن را شنیدهاند. با این حال، علاقهمندان ادبیات نمایشی قطعاً متوجه میشوند که جزئیات پایان «تراژدی مکبث» جوئل کوئن اندکی با نمایشنامهی شکسپیر تفاوت دارد.
مکبث (دنزل واشنگتن) و بانکو (برتی کاروِل) دو خانسالار تحت فرمان بانکو (برندان گلیسن) پادشاه اسکاتلند، هنگام بازگشت پیروزمندانه از جنگ با پادشاه نروژ ]وایکینگهای مهاجم[ به سه خواهر جادوگر برمیخورند که پیشگویی میکنند مکبث به امیری بخشهای بزرگتری میرسد و پادشاه میشود اما بانکو از او سعادتمندتر است و پادشاهان آینده از نسل او هستند. مکبث که متوجه میشود بخشهای اول پیشگویی درست از آب درآمده، به تحریک همسرش (فرانسس مک دورمند) پادشاه را در خواب میکشد و آن را به گردن محافظان پادشاه میاندازد و وقتی پادشاه شد، پنهانی بانکو را از سر راه برمیدارد و چون از جادوگران شنیده که هیچ شخص طبیعی در شرایط عادی نمیتواند جان او را بستاند، دست به جنایات بزرگتری میزند و سعی میکند نسل مخالفان خود را براندازد؛ اما دست سرنوشت و عدالت سرانجامی شوم را برای او و همسرش تدارک دیده است.
ساختار روایی و تغییرات «تراژدی مکبث» جوئل کوئن پرده به پرده مطابق نمایشنامهی شکسپیر پیش میرود و گذر میان پنج پرده با واسطهی یک شخصیت یا ذهنیت او به شکلی نامحسوس رخ میدهد. ترتیب زمانی صحنهها نیز تقریباً معادل نمایشنامهی شکسپیر است و غیر از چند مورد معدود که بخشهایی از یک صحنه در داخل صحنههای قبلی وارد شده یا استثنائاً حذف یا جابهجا شده، صحنهها به همان ترتیب پشت هم میآیند. در دو پردهی اول کمتر تغییری در جملات یا طول صحنهها ایجاد شده و بخشهای اندکی از جملهها حذف شده اما جابهجاییها، فشردگیها و حذف و تغیر در سه پردهی آخر بیشتر است. صحنهها گاهی با شرحی که شکسپیر نوشته است، تطابق نمیکند اما گفتوگوها به استثنای چند مورد معدود که کلماتی تغییر کرده، واژه به واژه از متن نمایشنامه گرفته شده است. تعدادی از شخصیت فرعی در داستان این فیلم حذف یا کمرنگ شدهاند.
ارسال نظر