نقدی بر سریال «ستایش»
«ستایش» بیننده را آزار می دهد
سلطانی در تازه ترین فعالیت هنری خود مجموعه تلویزیونی "ستایش" را با مشخصه های فوق به کارنامه نه چندان موفقش اضافه کرده است . مجموعه ای که با توجه به زمان پخش و قصه های هزار یک شبش به ضعم مدیران سیما با استقبال مثبتی در میان مخاطبان روبرو است .
از دیگر ساخته های سعید سلطانی می توان به سریالی های نه چندان موفق شکرانه ، سال هاي برف و بنفشه ، جوانی ، خانه يي در تاريکي اشاره کرد . فضای داستانی کند ، روایت گذشته ، نقل و قل صحنه ها ، برداشت غلو آمیز از زمان حال جامعه و شخصیت های قصه ، ایجاد فضاهای ذهنی نادرست از واقعیت ها از ویژگی های عمده آثار این هنرمند می باشند.
سلطانی در تازه ترین فعالیت هنری خود مجموعه تلویزیونی "ستایش" را با مشخصه های فوق به کارنامه نه چندان موفقش اضافه کرده است . مجموعه ای که با توجه به زمان پخش و قصه های هزار یک شبش به ضعم مدیران سیما با استقبال مثبتی در میان مخاطبان روبرو است . معمولا در نقد ، نگارنده خلاصه ای از کلیت قصه را جهت تعیین دیدگاه ارائه می دهد . اما به واقع به دلیل وجهه هزار و یک شبی قصه این امر با مشکل روبروست.
ابتدا فرار یک سرباز (مهدی سلوکی) از جنگ را نظاره گر هستیم که با تلاش و کمک البته نافرجام خواهر و دوستش راه به جایی نمی برد . در ادامه روایت ، شخصیت اصلی (ستایش) به یکباره از حاشیه خارج می شود و داستان علاقه و عشق و مسلما مخالفت و سنگ اندازی والدین آغاز می شود. تازه زمانی که گره گشایی قصه عشق و عاشقی به پایان مضحک خود نزدیک و بیننده منتظر عاقب این زوج است ، قصه حسادت های عروس خانواده حشمت فردوس (داریوش ارجمند) آغاز می شود .
این سریال با این داستان نیز به پایان نمی رسد ، با مرگ پسر فردوس (مهدی پاکدل) ماجرا تازه ای آغاز می شود و گویا زندگی سراسر نکبت و بدبختی ستایش پایانی ندارد .... هنگامی که ماجرا حضانت و تعقیب و گریز حشمت فردوس و ستایش دیگر رمقی برای بیننده باقی نمی گذارد به یکباره کارگردان ماجرایی غیر رئال از مجموعه های هزار و یک شبش را بازگو می کند .گویی سعید سلطانی پایانی برای قصه هایش متصور نیست و یا شاید هم پایانی ندارد . پدر ستایش (محمود عزیزی) به گذشته عجیب و ناموزنش بر می گردد . تمام این ماجرا ها با حضور ناگهانی و حذف ناگهانی تر شخصیت ها در قصه ها همراه است.
این آشفتگی آزار دهنده در ارائه خلاصه قصه" ستایش" مرهون تلاش منفعلانه سازندگان و مدیران سیما برای نگه داشتن مخاطب پای گیرنده هاست که به واقع نتیجه عکس داشته است . حفظ مخاطب با این تلاش کودکانه علاوه بر توهین به شعور مخاطب نکات منفی بسیاری داشته است ...
فرار از جنگ ، دفاع از ...
ابتدای قصه برادر ستایش (مهدی سلوکی) نقش جوان فراری از جنگی را بازی می کند که با نگاهی رئال به جنگ ، خونریزی و هراس انسان را از آن نمایان می کند . اما آیا دفاع مقدس نیز جنگی همچون جنگ های دیگر بشری بوده است ؟ آیا کربلا یک جنگ بوده است ؟ اینها سوالاتی است که شخصیت اصولی و عادل یعنی طاهر (مهدی پاکدل) در عمل با حمایت همه جانبه پاسخی نامیمون می دهد.
اینجاست که فرار از دفاع ، با کشته شدن ترحم برانگیز و مظلومانه محمد بردار ستایش و زندان افتادن طاهر ، توجیه فرار را بیشتر نمایان می کند.
علاقه کور ، جامعه بینا
دختری(ستایش) با درون مایه و ظاهری معتقد به اخلاق دینی از یک خانواده مذهبی ، فرهنگی و اهل ادب و اخلاق با برخورد هایی که فقط از نگاه نشات می گرفت عاشق دوست بردارش می شود . عشقی که با پشت به جامعه ، خانواده و ارزش ها در نهایت با حیله گری فیلم نامه نویس به نتیجه مطلوب می رسد !!! خانواده به سمت دختر بازخواهند گشت و مسلما این خانواده وابسته به اصول باید دست از دیدگاه های بعضا مذهبی خود بر دارند .
بازگشتی که با پشیمانی پدر و مادر ستایش ، تلاشی بود بر اثبات عدم کفایت عقاید مذهبی در حل مشکلات جامعه ، چه گذشته و یا امروز ...
تعارض با قانون ، قانون متعارض
در ادامه ، پس از مرگ طاهر دعوایی بین حشمت فردوس و ستایش برای حضانت فرزندان جهت گره افکنی در قصه و کش دار کردن در می گیرد. چرا در این بخش از داستان که نویسنده در گذشته تلاش بر واقع گرایانه نشاندادن ماجرا ها می کند اینک با تحریف قانون در حکومت اسلامی تلاشی هدفمند برای محجور نشان دادن حقوق زن در جامعه و حمایت ناحق از مرد سالاری قانونی دارد ؟
قانون مدنی کشور ، مستقيماً بر مباني حقوق اسلامي استوار شده و تنها قانون مدني است كه در آن قواعد فقه اماميه رعايت گرديده است . مطابق نظر مشهور فقهاي اماميه و قانون مدنی "نگاهداری اطفال هم حق و هم تکلیف پدر و مادر است" و در صورت فوت پدر حضانت به معنای نگهداری و سرپرستی با مادر است ... در صورت فوت پدر و مادر هر دو ، سرپرستي و حق حضانت با جد پدري كودك ...
مطابق واقعیت حضانت فرزندان حق قانونی و شرعی ستایش است و برای حشمت فردوس هیچ حقی از این باب قابل تصور نیست . چه اینکه قانون در این باره از گذشته تا بحال تغییر نداشته است .
حال چرا و به چه منظور قصه اصلی و مهم مجموعه ستایش به غیر عادلانه بودن حقوق شرعی زن در جامعه و حکومت اسلامی پرداخته و با زیرکی بیننده را بدبین و نامطمئن به عدالت در حقوق اسلامی کرده است ؟ عدالتی که ستایش باید برای استیفاء و اعمال آن با قانون جامعه اسلامی خود بجنگد ؟ سوالی است که مطمئنا عدم آگاهی نویسنده ، سازندگان و حتی مدیران سیما علت اصلی آن نمی باشد.
پایان اندوه ، آغازگر حسرت
سریالی که از ابتدا شخصیت اصلی آن یعنی ستایش سراسر با غم و اندوه در حال دسته و پنجه نرم کردن است . اندوهی ابدی که گویی پایانی بر اندوه او وجود ندارد . برادر کشته می شود ، مرد مورد علاقه اش در زندان است ، مادر فوت می کند ، پدر طاهر مخالف و مانع زندگی اوست ، شوهر می میرد ، پدر مشکل شنوایی دارد ، خانه می سوزد ، قانون به دنبال ضایع کردن حقوقش است و ... بسیار مواردی که در طول سریال حس ناکامی را برای این شخصیت تداعی می کند . غم و اندوهی که یاس و ناامیدی را در جامعه ترویج می دهد و در نهایت به سیاه نمایی محض مبدل خواهد شد . بطوریکه به ندرت در اطراف ستایش شخصیت مثبت و اخلاقی می توان مشاهده کرد .
جامعه ای که پر شده از قاتلینی که از نظام قضایی مرخصی می گیرند !!! برای شناسایی ستایش ، آنهم از طریق عکسی که طاهر شوهر ستایش ، به دوستانش نشان داده است !!!
تلاشی برای حفظ مخاطب به قیمت توهین به شعور و عبور از خط قرمز های ارزشی و اخلاقی جامعه ..
منبع: بولتن
نظر کاربران
واقعا فیلم مزخرفی ساختن تازه میخوان سری بعدیش رو هم بسازن این دیگه بدتره
خیلی خیلی زجر دهنده است
تعجب میکنم سریالی تا این حد مضحک چطوری اینهمه طرفدار داره!
خوش به حال خودم که حتی یه قسمتشم ندیدم
احسنت و بارک الله به این نقد وتحلیل....
بسيار خسته كننده زجر اور دل ادم ميپوسه اين سريال رو ميبينه همون بهتر كه ددنبالش نكردم
واقعا سریال ضعیفی است بازیگراشم خیلی افتضاحن خیلیم کش داره
خوب حالاکه چی؟
بیچاره ستایش دست اشین رو از پشت بسته!!
یکی نیست به اینها بگه تمومش کنید دیگه واقعا خیلی ضعیفه .
ولی خودمونیم ها این ستایش عجب بد یمن و شوم بود ها همه رو کشت لامصب!!!! آخه سریال اینقدر ضعیف؟
داستان ستايش از آن دسته داستانهايي است كه دور از ذهن نيست و شايد در زندگي هر انساني رخ دهد امااكثر مردم آنقدر در زندگيشان سختي كشيده اند كه ديگر دوست ندارن كه وقت استراحتشان را هم با غم و غصه بگذرانند .اما انصافا سريال ستايش با تمام كش دادن هايش به نوبه خود زيباست .
vaghean jae taasof dare,bad nist hamun mizan tarafdari ham ke dare bedoonid az che gheshre zaeef va bisavadi hastand.nadidam gheshre farhikhtei ke azin serial tarif konan.
من فقط به خاطر استاد داریوش ارجمن نگته میکنم افتاد
واقعا برای کارگردان این فیلم متاسفن که ملت رابه مسخره گرفته و فیلمی ک هشایسته مغز خودشه رو خوراک مردم کرده
همه بدبختیها از گور ستایش بود اگه نبود برادرش کشته نمیشد اگه نبود طاهر هم بدبخت نمیشد مادر ستایش هم از دست اون سکته کردو...
پاسخ ها
خرافاتی :D
خیلی مضخرفه. غمو غصه های ستایش کی تموم میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ستایش لقب بی خود ترین سریال قرن را به خود اختصاص داد
نقش اول ستایش عزرائیل معرفی شده!!!
vaghean dg alakin daran leftesh midan maskhareha
من نظرم اینه که این فیلم بیشتر یه فیلم خیالیه و دور از ذهنه و هیچ مفهوم خاصی توش نمی بینم فقط میدونم طبق یه داستان طولانی که هر بچه ای هم میتونه اینو برای خودش بسازه درست شده دلیل دنبال کردن این فیلم هم فقط جناب آقای فردوس بوده که هیچ شکی توش نیست
bebakhshida ama be nazare man yekam adab ham lazeme be ki che rabti dare ke kasi in serialo negah mikone ya na vaghean bem bar khord vaghti yeki az commentaro khondam, bisavadi rabti be film negah kardan nadare bad shoma age vaghean badeton miad azash kasi majbooreton nakarde negah konin mikhain rajebe film harf bezanin bezanin ama na rajebe onaei ke film ro negah mikonan, vagheean kheyli bi adabie moteasefam ...
فقط بازی داریوش ارجمند!!!!
واقعا اين سريال ضعف مطلقه
بازی ها خوبه ولی سیر داستانی با وجود جذاب بودن خیلی خسته کننده است امیدوارم اگه قراره سری دو رو هم بسازن یک مقدار در فیلم نامه تجدید نظر کنن.
ستایش خانم با این همه بدبختی سر هر پلان خط چشمشون یادشون نمیره واقعا مسخره است.
به نظر من فیلم قشنگی بود اما یکم زیادی دارن
آب و تابه بیخودی بهش میدن. من خودم به شخصه اوایل فیلمو بیشتر دوست داشتم اما الان دیگه نه! آخه با مردن طاهر و محمد خیلی دیگه جذابیته قبلیه خودشو نداره!!!! اونا بودن که به فیلم روحیه میدادن. البته اشتباه نشه خانم ستایش هم کم زحمت نکشیده، بیشتر تز تواناییش بوده اما من که این آخراشا دوست نداشتم، حالا ببینیم آقای سلطانی در فصل دومش چه گلی میخواد به سر این بیننده ها بزنه! کاش حداقل با این همه هزینه زیادی که بایت ساخت این فیلم میدنیه چیزی بسازند که آبروی ملتو بخره نه این که خود مردم این ملت بیان اینجا و از فیلم های اصیل خودشو بد بگن و دوباره گرایش پیدا کنن به فیلمای غربی. محض رضای خدا کمی فکر کنین بعد فیلم بسازید. با تشکر.....
بااین سریال مسخره
همه بایدنابودبشن تامردم خوب زجربکشن
با تشکر از نقد بسیار زیبایتان از سریال بی مظمون ستایش میتوان بدی داستان را از همان آغاز با نام گذاری آن، ستایش که قرار بود به نحوی محور داستان شود. و دلسوزی های پدرانه فردوس البته به سبک اقرا امیز خودش که بیشتر زاییده خیال کارگردان بودند و هنرپیشگان فیلم که مثل برگ خزان میریختند. پدر ستایش که با آن تجربه ودور اندیشی وسن وسالش فقط نقش مباشر دختر کم سن وسال وکله شق خود را که در فرار نافرجام برادرش و شوهرش که نهایتاً منجر به مرگشان شد، داشته باشد. و...