شازده احتجاب؛ زوال غیرقابل پیشبینیِ یک حکومت
به رسم جمعهها اینبار هم یک فیلم درجه یک از سینمای ایران در این جا مرور کردهایم، البته که فردا تولد هوشنگ گلشیری (نویسنده شازده احتجاب) هم هست.
برترینها: به رسم جمعهها اینبار هم یک فیلم درجه یک از سینمای ایران در این جا مرور کردهایم، البته که فردا تولد هوشنگ گلشیری (نویسنده شازده احتجاب) هم هست.
«شازده احتجاب» روایتگر آخرین بازمانده خاندان قاجار است که به سل موروثی مبتلا است. مراد، پیشکار سابق شازده و همسرش حسنی، هرازگاه نزد شازده میروند و مراد خبر مرگ افراد خانواده و خویشان شازده را به او میدهد. شبی شازده مراد را در کوچه میبیند و وقتی درمییابد که او فقط برای گرفتن پول نیامده، گمان میکند که خبر مرگ خود شازده را آورده است. جمشید مشایخی، فخری خوروش، نوری کسرایی و پروین سلیمانی در این فیلم ایفای نقش کردهاند.
وقتی هوشنگ گلشیری، شازده احتجاب را در سال ۱۳۴۸ در سی و دو سالگی منتشر کرد، جامعه کتابخوان ایرانی ناگهان دید که با یک رمان نامتعارف، بسیار تصویری و جذاب روبرو است.«شازده احتجاب» که از اولین آثار منتشر شده گلشیری است، ناگهان شهرتی بسیار پیدا کرد و چند فیلمساز به ساخت فیلمی از آن تمایل نشان دادند، اما گلشیری اجازه ساخت فیلم را به فیلمساز جوان سی و یکی دو ساله ای داد که چند سالی بود از خارج برگشته بود و با یک برنامه تلویزیونی درباره سینما و ساخت یکی دو فیلم مستند و همین طور کارگردانی یک پروژه سینمایی به نام «خانه قمر خانم» نامی برای خود دست و پا کرده بود. این جوان کسی نبود جز بهمن فرمان آرا.
فرمان آرا با همکاری خود گلشیری توانست این روایت پیچیده را عیناً به فیلمنامه تبدیل کند و جایگاه خود را به عنوان کارگردانی متعلق به موج نوی سینمای ایران تثبیت کرد. اولین نمایش «شازده احتجاب» در جشنواره جهانی تهران، چنان مورد توجه داوران فستیوال قرار گرفت که جایزه بهترین فیلم به فرمانآرا اهدا شد؛ داورانی که میانشان نامهای بزرگی چون جیلو پونته کوروو، آلن روب گریه، روبن مامولیان و میکلوش یانچو به چشم میخورد.
هرچند منتقدان آن سالها اغلب اعتقاد داشتند فرمانآرا از رمان درخشان هوشنگگلشیری فیلمی متوسط ساخته، ولی در گذر زمان ارزشهای «شازده احتجاب» بیشتر و بهتر درک شد. «شازده احتجاب» تصویر اشرافیت رو به زوال، در سطحی فراتر از نقد سلسله قاجار، نهاد سلطنت را زیر سؤال میبرد.
پرویز جاهد در نقد «شازده احتجاب» نوشت: فرمان آرا اقتباس نسبتاً وفادارانه ای از رمان پیچیده، ذهنی و پلی فونیک آقای گلشیری کرده است. 'شازده احتجاب' رمان بسیار پیچیده و ذهنی ای است که به شیوه جریان سیال ذهن نوشته شده و تبدیل آن به سینما کار ساده ای نبود. چون سینما و ادبیات دو مقوله متفاوتند، ذاتا و ماهیتاً متفاوتند. ادبیات بیشتر ذهنی است و فیلمساز برای این که این ذهنیت را نشان دهد مجبور است آن را به عینیت تبدیل کند و من فکر می کنم فرمان آرا در این کار خیلی موفق بوده است.
رویکرد فرمان آرا به عکس از رویکرد گلشیری به عکس کاملا متفاوت است. استفاده ای که گلشیری از عکس در رمان می کند خیلی سینمایی تر و قوی تر از فرمان آراست. گلشیری عکسها را طوری استفاده می کند که بین شازده و پیرامونش تعاملی بوجود آید. عکسها جان می گیرند و زنده می شوند. فرمان آرا این گونه عمل نکرده، شاید تکنیک آن زمان اجازه نداده که عکسها را جان ببخشد. بجایش روی عکسها زوم کرده که بسیار از نظر من آزار دهنده است و یا دیزالوهایی که روی عکسها کرده شکل مستندی به کار داده که فکر کنم با نگاه گلشیری متفاوت است.
اگر بخواهیم فرضاً کارهای فرمان آرا را با کارهای کارگردانان هم دوره اش که با رویکرد تاریخی فیلم می سازند، مانند علی حاتمی مقایسه کنیم، ما یک تفاوتهای بارزی می بینیم. حاتمی رویکرد انتقادی نسبت به دوره قاجار دارد، اما اصلاً به شدت فرمان آرا نیست. نوستالژی که حاتمی دارد، حتی در چیدن قابش نیز دیده می شود، ولی درباره فرمان آرا این طور نیست.نمی توان از نظر دور داشت که فیلم از نظر سینمایی در سینمای ایران، اثر شاخصی است و یکی از فیلمهای شاخص موج نوی سینمای ایران است.
طالبینژاد منتقد سینما در گفت و گویی با روزنامه شرق دربارهی این فیلم گفت: ابتدا باید به فیلمنامه «شازده احتجاب» با تأمل و دقت نگریست و تسلط و هوشمندی فرمانآرا در کارگردانیاش را تحسین کرد و لحظههای بدیعی در فیلم به لحاظ میزانسن و اتفاقات تکنیکی وجود دارد که البته باید دو چیز را فراموش نکنیم؛ یکی فیلمبرداری درخشان نعمت حقیقی که احتمالا برخی از این ابداعات هم پیشنهاد او بوده و کار بسیار خوب عباس گنجوی که فکر میکنم تدوین فیلم را انجام داده است. موسیقی این فیلم هنوز هم بینظیر است. اگر احمد پژمان تنها یک موسیقی «شازده احتجاب» را ساخته بود، برای تمام عمرش کافی بود که اسمش در ردیف اول سازندگان موسیقی متن فیلم درج شود. احمد پژمان موسیقیدان چندوجهی و چندجانبهای بود. میدانست موسیقی فیلم ربطی به موسیقی ملودیک و موسیقی هارمونیک و محلی ندارد. کاری که برخی موسیقیدانهای همعصر او که آثار خوبی هم ساختند، انجام میدادند. آنها معمولا به جغرافیای فیلم نگاه میکردند و ساخت موسیقی را آغاز میکردند.
در «شازده احتجاب» اصلا با موسیقی ملودیک روبهرو نیستیم. با یک موسیقی فضادار روبهرو هستیم که به نظرم به حس درونی داستان و حس تنهایی و روانپریشی شخصیت اصلی داستان کمک میکند. اصلا شروع فیلم تا جایی که به یاد دارم، در تاریکی صدای دهل و طبل میآید که یک جور انگار موسیقی عزاست. این موسیقی بدون جغرافیا ما را به یک مجلس عزا دعوت میکند. فیلم «شازده احتجاب» یکجور عزاداری است، عزاداری برای آدمی که جوانیاش را از دست داده و در حال مرگ است و هیچ امیدی هم به آینده ندارد.
نظر کاربران
من فیلمشو دیدم
پاسخ ها
آفرین بهت که فیلمشو دیدی
خیلی از فیلم ها تکرار و شبیه الان
قاجار با ایران امروز خیلی شبیه فقط تکنولوژی رو با تحمیل پذیرفتن