گفتوگو با جان تورتورو درباره آخرين فيلمش «Fading Gigloo»
هميشه دلم ميخواست با وودي آلن كار كنم
جان تورتورو، بازيگري است كه در سه دهه اخير در بيش از ۱۰۰ فيلم بازي كرده است با فيلمسازان متفاوتي از برادران كوئن گرفته تا اسپايك لي و مايكل بي، همكاري كرده اما چند سالي است كه كمتر بر پرده سينما ظاهر شده زيرا روي ساختن فيلم خودش تمركز كرده است.
خوشحال هستم كه با شما درباره فيلمي كه ساختهايد صحبت ميكنم. فيلم را به تازگي ديدهام و بسيار از تماشايش لذت بردم.
خب براي اين فيلم زحمت زيادي كشيدم. براي همين وقتي كسي به من ميگويد از ديدن فيلم لذت برده حس ميكنم زحماتم به هدر نرفته است.
خودم يك نيويوركي هستم. خيلي خوشحال ميشوم وقتي فيلمي ميبينم كه حس و حال واقعي نيويورك را نشان ميدهد، نيويورك واقعي را. اما متاسفانه اين اتفاق خيلي كم روي ميدهد. شايد برخي فيلمهاي وودي آلن و اسپايك لي توانسته باشند از پس آن بربيايند.
حرفتان درست است. مردم همين طور به نيويورك ميآيند و ميروند و انگار هيچ چيز جذابي در آن وجود ندارد. با خودشان ميگويند: «يه شهره ديگه، حالا چي كارش كنيم.»
كاملا درست است. همه سراغ مكانهايي ميروند كه براي همه آشناست اما شما مسير متفاوتي پيش گرفتيد. مثلا همين نقشي كه براي خودتان نوشتيد. پيش از اين هيچ كس حتي فكرش را هم نميكرد كه جان تورتور يك ژيگولو را بازي كند.
در ابتدا فكر كردم هميشه دلم ميخواست با وودي آلن يك كار مشترك انجام دهم. فكر ميكردم ما دو تا كنار هم زوج جالبي ميشويم. ميخواستم فيلمي در همين مايههاي «Fading Gigloo» بسازم. فكرم را با وودي در ميان گذاشتم و گفت: «واي، چه فكر معركهيي.» دو چيز در اين قضيه برايم جالب بود. اول اينكه چطور مردم در طول زندگي دائم خودشان را دوباره تعريف ميكنند. مثلا به دانشگاه ميروي و با خودت ميگويي من قرار است دكتر شوم اما ناگهان دوباره يك مسير ديگري را به اجبار انتخاب ميكني. ديگر آن موقع قضايا همچنان كه بود پيش نخواهد رفت. نكته دوم اين بود كه هميشه در كار كردن با زنان موفق بودهام. رابطه خوبي هميشه با زنان دارم؛ با مادرم، با همسرم. زنان موجودات جالبي هستند. يك وقتي با چند تا مدل به كلاس بازيگري ميرفتم. ديدم اصلا بلد نيستند احساساتشان را بروز دهند چون عادت كردهاند هميشه طرف توجه باشند نه اينكه به كسي توجه كنند. اين تفاوتها برايم جالب بود. تحقيق كه كردم با خودم فكر كردم شخصيتي خلق كنم كه بخشهايي از من در آن باشد و بخشهايي از مردم. طوري كه هر كس او را ميبيند با خودش بگويد: «من هم ميتونستم اين يارو باشم. قرار نبود يك انسان كامل باشد- مثل برد پيت- قرار بود يك آدم عادي باشد. بعد به خود وودي آلن فكر كردم. او آدم رمانتيكي است و در جواني در خيلي از اين فيلمها بازي كرده است. پس همه باورش ميكنند. ديديد كه باورش كردند.
دقيقا. يادم ميآيد كه نوجوان بودم و فيلمهاي آلن را ميديدم و بعد ميگفتم: واي خدا، من هم ميتونستم همين شخصيت باشم.
خب پس جواب شما هم همينه. من و وودي دو چهره يك شخصيت را بازي ميكرديم. وودي آلن هم اين ايده را دوست داشت. با خودم گفتم تا وقتي هنوز ميتوانم بايد اين نقش را بازي كنم. يكي از شخصيتهاي فيلم هم ميگويد: تو درست مثل يك مرد ميموني. چندان زيبا نيستي. «نهچندان زيبا.» ميتوانست اسم فيلم ما هم باشد.
وودي آلن هم خيلي در فيلم درست و سنجيده به كار گرفته شده است. مطمئن هستم هر كسي فيلم را ببيند ميتواند طنين آشناي كمديهاي آلن را در فيلم تشخيص بدهد.
خب واقعيتش اين است كه من اين نقش را براي وودي آلن نوشتم. موسيقي جاز را هم براي او انتخاب كردم البته دليل اين انتخاب فقط آلن نبود. وودي در فيلمهاي خودش از موسيقي جاز دهههاي ۳۰ و ۴۰ استفاده ميكند ولي موسيقي اين فيلم جاز دهه ۶۰ است. تازه كلي موسيقي ايتاليايي و فرانسوي هم در فيلم من هست. اما ساكسيفون جني آمنوس فرق ميكند. من با صداي ساز او بزرگ شدم و عاشق ساز زدنش هستم. آلبوم او را هم به زودي ميلان ريكودرز منتشر خواهد كرد. بنابراين بله موسيقي فيلم هم جازي است و حال و هواي فيلمهاي آلن را دارد اما قسمتي از وجود خودم است كه به نگارش درآمده و در فيلم تبلور يافته.
تا به حال در فيلمهاي آلن هم بازي كردهايد؟
در «هانا و خواهرانش» بودم.
«مرد همراه» را خودم كار كردم. از من خواست در يكي، دو تا از ديگر فيلمهايش هم بازي كنم كه نشد. يكي از نقشهاي عالياش را هم براي من نوشته بود كه آن را هم نتوانستم بازي كنم. براي همين هميشه ميدانستم كه از من خوشش ميآيد.
شما سالهاي سال بازيگري كرديد و در فيلمهاي مختلف كارگردانهاي زيادي حضور داشتيد. تا به حال پنج فيلم هم كارگرداني كرديد. فكر ميكنم كارگرداني فيلمي كه خودتان نقش اصلي آن را به عهده داريد كار راحتي برايتان باشد؟
گاهي هست و گاهي نيست. حداقل ديگر خيالم از يك بازيگر كه خودم باشم راحت است اما اگر دو آدم ضعيف ديگر هم باشند ديگر كارم ساخته است. سختترين بخش، كمبود وقت براي برنامهريزي است و همچنين تلاش براي اينكه در فيلم همه چيز درست و زيبا، آن طور كه دلتان ميخواهد نشان داده شود اما همين كه به قول وودي آلن بايد با يك نفر كمتر حرف بزنيد و متقاعدش كنيد كه خود شما باشيد، خودش خوب است. اما خيلي با بازيگرها سروكله نميزنم اما بعضي وقتها دلم ميخواهد به آنها چيزي در مقام بازيگر بگويم و نه يك كارگردان. در خيلي از فيلمهايي كه بازي كردهام هيچكس هيچ چيز به من نميگفت: مثلا يكي تندتر، كمي كندتر، اين جمله را اينطور بگو يا آنطور. خيلي دلم ميخواهد با زنان بازيگر كار كنم. تا حالا شانس داشتم كه با كيت بلانشت، اميلي وانسون، كيت وينسلت و... كار كنم اما هنوز فكر ميكنم ما زنان بازيگر زيادي داريم كه من با آنها كار نكردهام.
كمدي نوشتن با وودي آلن حتما بايد كار ترسناكي باشد.
حتما هست. همين جوري مينشيند و شما ايدههايي كه داريد را برايش تعريف ميكنيد و او ميگويد: خندهدار است، ميتونه بهتر باشه، اصلا خندهدار نيست. بعد كل قضايا از نو تكرار ميشود. هر چيز كه بر سر آن توافق كرديم را دوباره برايش ميفرستم و او نظراتش را پاي هر متن مينويسد. تازه اين اصلا براي من ترسناك نبود. بايد هنگام انتخاب بازيگر وودي را ببينيد من خودم بازيگرم (البته وودي هم هست) من سعي ميكنم وقت مصاحبه با آنها حرف بزنم و محيط دوستانهيي ايجاد كنم اما وودي آلن همين، جور به آنها زل ميزند و يادداشت برميدارد. همين. تازه بعد به من اعتراض ميكند كه تو زيادي مهربان هستي و من پاسخ ميدهم وودي تو خودت هم بازيگري ميداني شايد آنها به اين شغل واقعا نياز داشته باشند.
خودش خبر دارد كه ميتواند روي اطرافيانش چنين تاثير شگرفي بگذارد؟
فكر ميكنم وقتي كارگرداني ميكند ميداند. اين قضيه را هم خيلي جدي ميگيرد اما در مورد بازيگري هم آدم مغروري به حساب ميآيد اما وقتي كنارش بازي ميكني ميفهمي كه از جايگاهي كه دارد سرصحنه سوءاستفاده نميكند به همه كمك ميكند با همه حرف ميزند و اگر چيزي به ذهنش ميرسد با طرف درميان ميگذارد. هر كسي كه ميخواهد ميتواند سرصحنه خيلي راحت آلن را پيدا كند.
در زمان نوشتن فيلمنامه به بازيگران ديگري هم فكر كرديد يا از همان اول وودي آلن را در نظر داشتيد؟
از اول بازي وودي آلن در اين فيلم برايم مسجل بود و تنها كسي كه از اول به او فكر نكرده بودم ونساورگارا بود با چند نفر حرف زدم و نتيجه دلخواهم به دست نيامد كه مدير برنامههايم ونسا را پيشنهاد داد. با خودم گفتم واي چرا از اول به او فكر نكرده بودم.
آيا روي آوردن به فيلمسازي بدنه اصلي فعاليت شما را به عنوان بازيگر تحت تاثير قرار داده است؟
صددرصد. شما در اين حرفه دائما در حال يادگيري هستيد حتي وقتي ميخواهم يك بخش از فيلمنامه را كامل كنم دارم با نقشها ور ميرم تا درست و مناسب از آب دربيايند اما وقتي درگير اين كار ميشويد ديگر با كارگردانها همدلتريد. ديگر ميفهميد گذر زمان يا از دست دادن وقت چه فشاري به آنها وارد ميكند، درست مثل جنگي است كه پايان ندارد. حالا فكر ميكنم واقعا دلم بيش از حد لازم براي آنها ميسوزد و با آنها مهربان هستم.
ارسال نظر