داريوش خواجهنوري و بازگشت دوباره به صحنه
داريوش خواجهنوري پس از سالها فاصله از صحنه اجراي زنده، هفته گذشته در تالار وحدت روي صحنه رفت؛ اتفاقي كه ميتوان آن را تاكيدي دوباره بر فرا رسيدن دوراني تازه در عرصه موسيقي محسوب كرد.
سالها از آخرين حضور شما روي صحنه گذشته است، چرا طي اين مدت فعاليت نكرديد؟
از سال ۸۴ تا امروز فعال نبودم چون از آن زمان كل اجراهاي موسيقي لغو شد و من كه از جمله افراد پركار آن سالها بودم بيشترين لطمه را از اين جريان خوردم. كنسرت من در كاخ نياوران لغو شد و متحمل ضرر بسياري شدم؛ تا يكي دو سال بعد هم عملا مجوز اجراي كنسرت داده نميشد. من هم مثل بسياري از دوستانم كه آن زمان فعال بودند، گوشهگير شدم و طي هشت سال تنها دو اجرا داشتم.
گروهها و هنرمندان زيادي در اين دوران متحمل سختي شدند و فاصله گرفتند.
دقيقا. هنرمنداني مثل ناصر عبداللهي، قاسم افشار، كاوه يغمايي، عليرضا عصار، محمد عيوضي و بسياري ديگر در اين دوران بسيار لطمه خوردند. ناصر عبداللهي اصلا به اين دليل كه امكان فعاليت نداشت به بندرعباس رفت و آن مسائل پيش آمد. به خصوص من كه با صحنه زندگي ميكنم و بدون آن ميميرم، سختي زيادي تحمل كردم.
اين سالهاي دور از صحنه را چطور سپري كرديد؟
مشغول تدريس شدم و كار خودم را انجام دادم. امروز چهار آلبوم كلاسيك، فيوژن، فلامنكو و پاپ دارم كه همه آماده هستند. هنرمند نميتواند خاموش بماند، مگر اينكه مرده باشد. ما در هر شرايطي كار ميكنيم. در همين دوران پروژه چهارساله پرسپوليس را داشتم كه ۴۵ بازيكن تاريخساز از جمله كلاني، بهزادي، پروين و دايي در آن حضور داشتند. در شرايطي كه اجراي صحنهيي نداشتم سعي كردم فعال بمانم.
جريان موسيقي در هشت سال گذشته را چطور بررسي ميكنيد؟
وقتي تحريم مطرح شد گروهي سودجود ثروتهاي بادآورده كلان به دست آوردند. يعني جاي اينكه بازنده باشند اتفاقا برنده شدند. اين اتفاق براي موسيقي هم رخ داد و وقتي موسيقي تعطيل شد، بعد ركود به وجود آمد عدهيي سودجو نهايت بهره را بردند و با چند حركت به پول بسيار رسيدند. اينها طبق يك فرمول كاملا مشخص عمل كردند و به اين واسطه هر شش ماه يك بار خوانندهيي وارد بازار شد. فرمول هم به اين شكل بود كه اول گفتند فلان خواننده غيرمجاز و ممنوعالكار است. بعد آثار فرد مورد نظر را به وسعت زياد در سراسر كشور عرضه كردند. حركتي ديگر هم پخش از طريق ماهوارهها بود و ما شاهد بوديم هيچ نظارتي وجود ندارد. اين اتفاق در حالي رخ ميداد كه هر كدام از بچههايي كه قديم كار ميكردند بعد از پخش يك فريم در شبكههاي خارجي به سرعت ممنوعالكار ميشدند. آخرين پروژه هم برگزاري كنسرت بود؛ همين افراد تركيب جشنواره پاپ را تشكيل دادند و حتي تلويزيون هم از آن براي اجرا دعوت كرد و هيچ صدايي غير از اينها شنيده نميشد. نيتجه هم پول براي تهيهكنندهها بود شهرت براي افرادي كه يك شبه خواننده شدند.
نتيجه روندي كه سودجويان موسيقي به آن دامن زدند، چه بود؟
نتيجه اين شده كه فرد جديد توانايي برگزاري اجراي زنده را ندارد، پس «پليبك» ميرود. چيزي كه الان مد روز شده و صداي همه را درآورده است، تا جايي كه آقاي ارجمند براي جلوگيري از اين روند دستور داده تا براي اين گونه كنسرتها مجوزي صادر نشود. نسل قبل براي كار خود زحمت زيادي ميكشيد؛ بايد كاست ميداد و چندين و چند كنسرت برگزار ميكرد تا شناخته شود، بحث شهرت يك شبه در كار نبود. از طرف ديگر موسيقيكپي از خوانندگان مثلا يوناني باب شد و در حالي كه شعر مولانا كه من ارائه كرده بودم مجوز نگرفت شاهد انتشار ترانه عجيب غريب بوديم. كارهاي كپي ۸۹ درصد آثار را شكل ميداد؛ بنابراين موسيقي ملي يونان به موسيقي ملي ما تبديل شد. صداي زنهاي يوناني را خواندند و به همين علت صداي خوانندگان مرد ما به خانمها شباهت پيدا كرد. اين روند ذايقه يك نسل را تحت تاثير قرار داد.
آيا اميدي به تغيير اين روند وجود دارد؟
با حضور آقاي مرادخاني در معاونت امور هنري، پيروز ارجمند در دفتر موسيقي، آقاي حياتي و دوستان ديگر كه گروهي حرفهيي و كاربلد هستند اميد بسيار زيادي به تغيير اين روند دارم و ميدانم عده زيادي از بچههايي كه گوشهنشين شدند مايل به بازگشت هستند. برگزاري كنسرت هفتهگذشته آغاز حركت من براي فعاليت مجدد است و تا چندي ديگر هم بار ديگر در تالار وحدت روي صحنه خواهم رفت كه كليه قطعات با آنچه اجرا شد تفاوت دارد. حتي صدا و سيما هم روند خود را تغيير داده و از نسلهاي مختلف خوانندگان دعوت كر ده است.
ارسال نظر