سالار عقیلی و موسیقی پولساز
جوان است و معتقد به اينكه بايد كاري كرد كه جوانان نيز سراغ موسيقي اصيل ايراني بروند و او در تيتراژ سريالهاي «پريدخت»، «تبريز در مه» و «سالهاي مشروطه» ماندگار ميخواند و نشان ميدهد موسيقي ايراني ميتواند جوانپسند باشد. ايران برايش مهمترين دغدغه است و همه اين ارادت را در قطعه ماندگار «وطنم» به رخ ميكشد.
سعيد فرجپوري به «درياي بي پايان» ميخواندش و او به خوبي از پس اين دعوت بر ميآيد. با گروه قدرتمند دستان چه خوب و پرآوازه ميخواند: «بخوان به نام گل سرخ و عاشقانه بخوان». جوان است و معتقد به اينكه بايد كاري كرد كه جوانان نيز سراغ موسيقي اصيل ايراني بروند و او در تيتراژ سريالهاي «پريدخت»، «تبريز در مه» و «سالهاي مشروطه» ماندگار ميخواند و نشان ميدهد موسيقي ايراني ميتواند جوانپسند باشد.
ايران برايش مهمترين دغدغه است و همه اين ارادت را در قطعه ماندگار «وطنم» به رخ ميكشد. گفتوگويي با سالارعقيلي خواننده موسيقي ايراني داشتيم كه ماحصل آن از نگاهتان ميگذرد:
آقای عقیلی به تازگی از سفر آلمان بازگشتهاید، سفر چطور بود و کلاس هایتان چگونه برگزار شد؟
دوره آموزشی مستر کلاسهایم که از آن به عنوان ورک شاپ نیز تلقی میشود برگزار شد که دوره چهارم کلاسهای من در شهر برلین بود. این بار ۳۸ هنرجو داشتم در ۴ جلسه توانستیم دستگاه ماهور را به پایان برسانیم. بعد از آن تصمیم گرفتم در ایران هم همین روال را پیش بگیرم. از آنجایی که مشغلههای کاری بسیاری همچون اجرای برنامه در خارج از كشور، ضبط آثار و همینطور اجرا در ایران را دارم.
در این سیستم همه ميتوانند در کلاس هایم شرکت کنند و تنها به آن عدهای که در گذشته در آموزشگاه حضور داشتند مربوط نمیشود.
از اجرا در خارج از ایران گفتید، آقای عقیلی اجرای کنسرت در خارج از کشور به لحاظ صدابرداری در مقایسه با ایران از استاندارد بیشتری برخوردار است. آیا وضعیت صدابرداری در ایران درست میشود؟
من اصلاً این مسئله را قبول ندارم! ما مشکل صدابرداری درایران نداریم و من بهترین کنسرتهایم را در همین تالار وحدت خودمان برگزار کردم. دلیلش هم این است که دولت برای وضعیت صدای این سالن هزینه کردهاست.
این تجهیزات درایران یافت میشود اما مقرون به صرفه نیست؛ به همین دلیل مشکل اصلی در کشور ما به این مسئله برمیگردد که ما هیچ مبلغی بابت صدابرداری در ایران نمیدهیم یعنی درست این است که بگویم نمیتوانیم بدهیم، تصور کنید درآمد یک کنسرت موسیقی سنتی در ایران 10 میلیون است و شما باید 5 میلیون تومان هزینه صدابرداری کنید تا صدایی حیرت انگیز از خواننده را بشنوید ما خوشبختانه صدابرداران موفقی همچون آقایان بقايي،کبریایی، اردستانی و مقدم داریم اما تجهیزات مختص یک اجرای موفق به لحاظ صدابرداری در ایران وجود ندارد به همین دلیل ما شاهد ضعف صدای اجرای موسیقی در ایران هستیم.
شما میبینید در یک کنسرت موسیقی پاپ وضعیت صدا به مراتب بهتر است چرا که جنس این موسیقی پولساز است و تهیه کننده کمی سهلتر ميتواند هزینهای را برای صدابرداری اجرا بگذارد.
اگر صدای یک اجرا مناسب و خوب نباشد بر كار خواننده و اعضای گروه چقدر تأثير دارد؟
از آنجایی که صدا مستقیماً با اعصاب در ارتباط است، هر گونه واکنش در بدن شما اتفاق میافتد، مستقیماً بر صدایتان نیز تأثیر میگذارد. تصور کنید وقتی عصبانی میشوید صدایتان تغییر میکند در عین حال وقتی خوشحال میشوید و خبر خوشی به شما میرسد صدای شما نیز خوب و به بیانی دیگر باز میشود.
برای من نیز به عنوان خواننده دقیقاً همینطور است اگر صدا خوب نباشد حسم گرفته میشود. من بارها برایم اتفاق افتاده وقتی قبل از اجرا از موضوعی دلخور شده یا به عکس موضوعی من را خوشحال کرده دقیقاً تأثیرش را بر لحن و صدایم در زمان خواندن میبینم. پس مطمئناً اگر وضعیت صدابرداری خوب نباشد گروه و خواننده را دلخور و عصبی میکند پس طبیعتاً بر اجرا نیز مؤثر خواهد بود.
مبحث دیگری که در اجرای یک کنسرت در ایران مربوط ميشود خواننده محوری یا همان خواننده سالاریست، هر فردی که میخواهد به ديدن کنسرتی برود اولین سؤالی که میپرسد این است که خواننده اش کیست نظر شما در این خصوص چیست؟
(می خندد) یاد خاطرهای از یکی از دوستانم افتادم که میگفت کنسرت داشتیم خانمی تماس گرفته بود و میگفت خواننده این کنسرت کيست؟ مسئول فروش بليت كنسرت گفت خواننده ندارد موسیقی بیکلام است و آن خانم در پاسخ گفت: مگر کنسرت بدون خواننده هم میشود نه ما نمیآییم. متأسفانه موسیقی ما بر اساس خواننده محوری است.
نمیگویم خوشبختانه چون از این موضوع خوشحال نیستم ! چرا که معتقدم در یک کار هنری چه خواننده چه نوازنده به شرطی که در یک سطح هستند باید دارای شخصیتی یکسان باشند. در تمام دنیا هم همین طور است و تنها مختص کشور ما نیست. ببينید وقتی شما قرار است یک سی دی از کنسرتهای پاواراتی تهیه کنید نمیگویید من سیدی آن هنرمندی را ميخواهم که پشت سر پاوارتی ساز ميزند بلکه سیدی پاوارتی را درخواست میکنید با وجود اینکه او میان ۸۰ نوازنده میخواند.
از آنجایی که کلام در دستان خواننده است او میشود نمایندهای از آهنگساز و نوازنده که همگی دست به دست هم ميدهند تا پیامی منتقل شود و در نهایت خواننده منتقل کننده آن پیام است.
من همیشه دراین باره میگویم تنبک در اختیار ساز، ساز در اختیار آواز، آواز در اختیار کلام، کلام برای رساندن پیام. به همین منوال این پروسه در حال رخ دادن است و تمامی اعضای گروه دست به دست میدهند تا پیام توسط کلام از سوی خواننده به مردم منتقل شود و از آنجایی که کلام در اختیار خواننده است مردم ارتباط بیشتری با آن برقرار میکنند همین باعث شده که خواننده محوری اتفاق بیفتد.
البته کسی دنبال موسیقی با کلام میرود که آواز را دوست داشته باشد، در غیر این صورت او ترجیح میدهد تکنوازی یک استاد را تهیه کند و همه لزوماً دنبال خواننده نیستند.
آیا میشود به این سمت رفت که موسیقی ایرانی به تنهایی حرفی برای گفتن داشته باشد و حتماً به حضور خواننده نیاز نباشد؟
نه نمی شود! چرا که خوانندگی مستقیماً ارتباط با کلام دارد و کلام پارسی یکی از شیواترین کلامها در دنیاست حافظ را در کنار گوته قرار میدهند و گوته در برابرش تعظیم میکند، آرزو میکند بتواند تنها یک بیت همچون حافظ بگويد این ادبیات کهن ایران را نشان میدهد که تا چه حد غنی و قوی است،
همین قدرت به خواننده محوری کمک میکند. شعر شاعران ایرانی همچون حافظ، مولانا، سعدی و... آنقدر لذت بخش است که در دنیا تبی به عنوان تب مولانا راه افتاده است و همه عاشق مولانا شده اند حدود اسفند ماه در فرانسه تورکنسرتهایی برگزار خواهیم کرد که در آن از اشعار مولانا به سرپرستی جاوید افسری راد نوازنده سنتور بهره گرفتهایم و در قالب گروه مولانا روی صحنه میرویم.
با وجود این تعداد خوانندههای خوب کشورمان به اندازه انگشتان دو دست نمیرسد در حالیکه ما نوازندگان بسیار خوبی در ایران داریم.
در حال حاضر در مقایسه با ۴۰ سال پیش چند خواننده جوان داریم که فعالیت جدی میکنند چرا تعدادشان بیشتر شده است فکر ميکنید این به چه مسئلهای بر میگردد؟ به این که در گذشته پدر و مادرها اجازه نمیدادند که فرزندانشان وارد حوزه موسیقی شوند اما امروز دیگر اینطور نیست.
والدین، از کودکی فرزندانشان را به کلاسهای موسیقی میفرستند پسر من هم اکنون ۴ سال بیشتر ندارد او را در کلاس موسیقی ثبت نام کردهام و فردا در ۲۰ سالگی ممکن است نوازنده خوبی شود، حتماً ۲۰ سال آینده تعداد خوانندههای خوب ما از امروز بیشتر خواهد شد چرا که فرهنگ یادگیری موسیقی ایرانی در خانوادهها بیشتر شده است.
این مسئلهای که شما گفتید به فراهم شدن بستر فراگیری موسیقی در معنای عام بر میگردد که کاملاً درست است اما ارتباطی به تعداد خوانندهها و سؤالی که من پرسیدم ندارد.
شما ميگویید تعداد خوانندگان خوب به انگشتان دو دست هم نمیرسد من از شما این سؤال را میپرسم چه تعداد پزشک در ایران داریم؟
زیاد.
حالا چه تعداد پزشک خوب در ایران داریم؟
باز هم زیاد.
حال چه تعداد پزشک متخصص قلب خوب در ایران داریم؟ دیگر اینجا تعداد کم ميشود دقیقاً خوانندگی هم به همین منوال است ما خوانندههای بسیاری در ایران داریم؛ خوانندههای موسیقی سنتی هم زیاد هستند اما خواننده موسیقی سنتی که خوب باشد به همان انگشتان دو دست نمیرسد.
یکی از دوستانم مثال جالبی میزد و میگفت شغل ما همچون شغل پزشکان است مریضهای ما شاگردانمان هستند و کنسرتهایمان عمل جراحی. شما دست روی بهترینها گذاشتهاید به همین دلیل میگویید تعدادکم است. من خودم به تنهایی در مدت ۱۲ سال تدريسم حدود ۱۰۰ شاگرد داشتم.
آیا همه آنها خواننده میشوند؟
خیلی چیزها کنار هم جمع میشود تا خواننده خوبی همچون استاد محمدرضا شجریان به این مرحله برسد و بشود استاد محمدرضا شجریان. تنها صدا نیست بلکه یک مجموعه است مجموعهای از تکنیک، معرفت، معلومات و هنرهای دیگر هنرمندی همچون شجریان را ساخته است و اگر کسی بخواهد مثل استاد شجريان بخواند و از ايشان تقليد كند به جايگاه ايشان نمي رسد چرا كه تنها صدا نيست.
اجراهای متعددی در خارج از ایران در قالب تور کنسرتها داشتید، چقدر افراد غیر ایرانی درکنسرتهایتان حضور دارند؟
اگر کنسرت یا فستیوالی را یک غیر ایرانی مثلاً یک آلمانی برگزار کند تعداد آلمانیهایی که به کنسرت میآیند بسیار است حال برعکس اگر برگزار کننده یک ایرانی باشد تعداد ایرانیهای حاضر در سالن بیشتر خواهد بود.
این اجراها چقدر توانسته نگاه مردم غیر ایرانی را به موسیقی ایرانی و ایران مثبت کند؟
ما میرویم که برای کشورمان ایران افتخار کسب کنیم مثل یک ورزشکار و یا مثل کسی که در المپیاد شرکت میکند. اجرای موسیقی در خارج از ایران را یک تعهد میدانیم و برای مان اهمیت دارد که نام ایران را سربلند ببينیم. من چندی پیش در فستیوال فز مراکش در حضور ۵ هزار تماشاگر و پادشاه و ملکه مراکش اجرا داشتم که استقبال بسیار خوبی از آن اجراها شد.
وقتی در سالنی حضور دارید که اکثر مخاطبان ایرانی و همزبان شما هستند در مقایسه با موقعيتي عکس این شرايط چه حسی در اجرا دارید؟
موسیقی یک زبان بین المللی است و ارتباطی به این ندارد که فردی شعر را بفهمد یا خیر، او با ریتمها و ملودیها ارتباط برقرار میکند حالا اگر متوجه اشعار شود که چه بهتر در غیر این صورت باز هم با ظرفیتهایی که موسيقی دارد از آن لذت خواهد برد.
ما بزودی در استرالیا ۶ کنسرت خواهیم داشت که اشعار را از قبل فرستادهام و همه ترجمه شده و قرار است در بروشور کنسرت منتشر شود که مردم استراليا هنگام کنسرت با موضوع و مضامین آن نیز آشنا شوند.همه ملوديهايي كه در موسيقي وجود دارد با همين ۷ نت که در موسیقی وجود دارد ساخته شدهاست.
(زعشق است آنچه تصنیف و ترانه است دو ر ميفا سل لا سی دو بهانه است) واقعاً آثار موسیقی از دل برآمده که این چنین بر دل مینشیند و اگر افرادی که در یک کنسرت حضور داشته باشند اشعار را متوجه شوند قطعاً لذت بیشتری خواهند برد و گرنه اینگونه نیست که لذت نبرند. مثل بسیاری از جوانان ما که متوجه موسیقی غیرایرانی نمیشوند اما آن را گوش میدهند و از آن لذت هم میبرند.
بلیتهای کنسرت گران است و شاید قبلتر این گرانی مختص بلیتهای موسیقی پاپ ميشد اما امروز این تب موسیقی سنتی را هم فراگرفته در این باره نظرتان چیست؟
تعرفهای براي قيمت سالنها در نظر گرفته شده که دیگر برای مدیر آن سالن فرقی نمیکند کنسرت پاپ باشد یا سنتی، خوانندهای مشهور باشد یا نه.
او برای بخشهای مختلف سالنش قيمتهاي گوناگون در نظر گرفته و کسی که میخواهد کنسرت خود را برگزار کند مجبور است این بها را بپردازد و طبيعتاً برگزاركنندگان يك كنسرت مجبورند اين قيمت را در براي بليت ها درنظر بگيرند.
منبع: موسیقی ما
باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
ارسال نظر