گزارش اختصاصی از حاشيههاي پانزدهمين جشن خانه سينماي ايران/ قسمت سوم
«ای ایران» سینمایی ها
سه گروه دو نفره، آهنگ «ای ایران» را برای حضار اجرا کردند. از خانمها شروع میکنیم: هنگامه قاضیانی-مریلا زارعی، حسن پورشیرازی-کوروش تهامی و مسعود رایگان-صابر ابر، دیگر اعضای این جمع آوازهخوان بودند.
ماراتن نفسگير شروع مراسم جمعه شب، ۲۵ شهريور ماه، از شب بعد از نکوداشت روي دور تند افتاد. تيم برگزارکننده، عمارت مسعوديه در ميدان بهارستان را تسخير کرده و دست به کار شدند. يکي برق ميکشيد، ديگري استيج ميساخت، آن يکي حوض را آب ميکرد، يکي حياط را آب و جارو ميکرد، ديگري ميوهها را ميشست و با قناد و بقال چک و چانه ميزد و... اواسط هفته شهدادخان از فرنگ برگشت و از راه نرسيده، کلاس درس را براي شاگردان نوپا برپا کرد. تصميم بر اين شد که گروه آواز ستارگان، دو ترانه جاودان «اي ايران» و «وطنم ايران» را بخوانند. هنگامه قاضياني و مسعود رايگان شاگرد اولهاي کلاس بودند و سريع متن را حفظ کرده و احتياجي به روخواني نداشتند. بقيه هم دست و پا شکسته پيش ميرفتند، اما مريلا زارعي اضطراب داشت و حتما بايد متن را جلويش ميگذاشتند. او به خصوص به ترانه «وطنم ايران» علاقه خاصي داشت و مرتب به سامانخان ميگفت «آقا من ميخوام اينو بخوانم.» چهارشنبهشب همه براي تمرين نهايي به عمارت مسعوديه رفتند. شهدادخان به گروه گفت تشريف بياوريد روي سن و براي اولين بار همراه با ارکستر سمفونيک بخوانيد. بچهها هيجانزده به روي سن رفتند، همگی به جز مهران مديري. مريلا و هنگامه پرسيدند پس مهران کجاست؟ سامانخان گفت شما تمرينتان را شروع کنيد، مهران هم ميآيد و به شهداد روحاني اشاره کرد «اي ايران» را شروع کنند. باز مريلا گفت من دوست دارم «وطنم ایران» را بخوانم. سامان مقدم دوباره با لحني آرامکننده گفت: «اين بهتر است. اين قشنگتره و...»
اما آن سوي باغ، آبستن حوادثي ديگر بود. مهران مدیری در حال لابي و مذاکرات پنهاني با ميري و سامان مقدم بود. هرگز هيچکس نفهميد بين آن سه نفر چه گذشت. تنها لحظاتي بعد همه خوانندگان صحنه را ترک کردند و مهران مديري در ميان سوت و کف اعضاء ارکستر سمفونيک به تنهايي روي سن رفت و ترانه «وطنم ايران» را تمرين کرد. بله اين چنين شد که ...
رامبد جوان و ويشکا آسايش براي اعلام يکي از جوايز به روي سن آمدند. رامبد در حالي که اجازه نميداد ويشکا جلوي میکروفن بيايد و صحبت کند، گفت: «اين خانم تا حالا نتوانسته يک جمله را بدون تپق بخواند، چون فارسي زبان بيستوششماش است. پس لطفا انرژيهاي مثبتتان را به سمت او بفرستيد تا بتواند اين يک جمله را با موفقیت بخواند!» وقتي ويشکا بالاخره توانست پشت ميکروفن بيايد، به محض اينکه گفت «سلام شبتان به خير» رامبد دوباره پشت بلندگو آمد و گفت «تشويقش کنيد، تا اينجا خيلي خوب و فراتر از انتظار بوده.» اما بالاخره شوخيهاي رامبد درست از کار درآمد و ويشکا «جايزه» را «جايزهگي» تلفظ کرد!
فاطمه معتمدآريا وقتي به روي سن آمد تا جايزه بهترين بازيگر زن را از دستان رويا تيموريان و همايون اسعديان دريافت کند، گفت: «حيف که نميتوانم خيلي به دوستان قديمم ابراز احساسات کنم که سهم بسياري دارند، از آنچه من به عنوان دانش حرفهاي در حرفهام کسب کردهام، منظورم آقاي اسعديان است.» او اعتراف کرد «براي من اين تنديس مهر و آشتي است. چون ميدانيد که من سالهاست به خانه سينما به دید خشم نگاه کردهام، البته نه به دشمني.»
رضا عطاران وقتي آمد جايزهاش را بگيرد، گفت: «من خيلي خوب نميتوانم صحبت کنم.» و مهران مديري اضافه کرد: «مطلقا نميتواني خوب صحبت کني.» عطاران خنديد و گفت: «بله و کمي گيجم.» عطاران اضافه کرد: «راستي شما دکتر هم که شدين. ببخشين، من زانوم خيلي درد ميکنه!» مديري در حالي که خندهاش را نميتوانست کنترل کند، گفت: «شرمنده، من تخصصم جهاز هاضمه است» و عطاران قهقهه خنده را سر داد.
وقتی محمود دولتآبادي در سخنانش از مهران مديري و رامبد جوان در کنار نامهاي بزرگي مثل عباس کيارستمي، ناصر تقوايي، امير نادري، ابراهيم گلستان، بهرام بيضايي و... نام برد، رامبد جوان بسيار شگفتزده شد و ناباورانه به پانتهآ بهرام (که در کنارش نشسته بود) نگاه کرد و با صورت متعجبتر پانتهآ بهرام مواجه شد.
به یاد روزهای همکاری در گروه ساعت خوش. ماچ رو رد کن بیاد!
آغاز شوخی! کلاه گوچی تقلبی رضا عطاران از سرش برداشته میشود.
مریلا زارعی هیجانزده و در میان تشویق حضار با مدیری روی سن میآید.
مريلا زارعي و مهران مديري يکي ديگر از زوجهايي بودند که براي اعلام جايزه بهترين بازيگر مرد، روي سن آمدند. آنها بعد از طنازي بسيار در حالي که بعضي حاضران (مثل رامبد جوان) را به قهقهه انداخته بودند، بالاخره راضي به اعلام فرد مورد نظر شدند. در حالي که سربهسر خيليها (از جمله کيومرث پوراحمد و رضا عطاران و...) گذاشتند، عطاران به عنوان بهترين بازيگر مرد روي سن آمد. لحظهاي که او از مديري تشکر کرد و گفت «ما هر چه داريم، از مهران است و او به گردن ما بچههاي ساعتخوش خيلي حق دارد» خيليها لبخند پر از احترامي نسبت به عطاران به لب آوردند و مديري در سکوت مطلق به زمين نگاه ميکرد.
مهران مدیری بر خلاف خیلی از اوقات که در محافل عمومی، مقادیر قابل توجهی از افسرذگی را با خود حمل میکند، در این جشن سرحال و پرانرژی بود. از لباس پوشیدن مدیری هم میتوان فهمید که او به دلایلی خوشحال است.
شهاب حسيني که دير آمد و زود هم رفت، جايزهاي که براي فيلم «جدايي نادر از سيمين» به کارگرداني اصغر فرهادي گرفته بود را به کمال تبريزي براي خوبیهای زایدالوصفش تقدیم کرد.
عجب که مهناز افشار وقتي در جشنواره فجر براي فيلم «سعادتآباد» جايزه گرفت از اصغر فرهادي و تيم «جدايي نادر از سيمين» تشکر کرد و شهاب حسيني وقتي براي اين فيلم جايزه گرفت، آن را به کمال تبريزي تقديم کرد!
سه گروه دو نفره، آهنگ «ای ایران» را برای حضار اجرا کردند. از خانمها شروع میکنیم: هنگامه قاضیانی-مریلا زارعی، حسن پورشیرازی-کوروش تهامی و مسعود رایگان-صابر ابر، دیگر اعضای این جمع آوازهخوان بودند.
اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir
نظر کاربران
کاش یه جا این مراسم رو نشون میداد،جالب بوده
من عاشق مهران مدیری و رضا عطاران هستم
با دیدن مهران مدیری ورضا عطاران یاد ساعت خوش می افتم واقعا که یاد ساعت خوش و حال و هوای اون زمان وبازیگرای دیگش بخیر
عالی بود....مرسی...
چرا ما نباید این مراسم ها رو تو تلویزیون ببینیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خيلي مضحکه ....
اين خبرها هميشه خريدار داره
خسته نباشيد
boro baba
واقعا من لذت میبرم که حس وطن دوستی هنرمندان عزیز کشورمان با خواندن سرود میهنی ای ایران را میخوانن.ای کاش جناب سردبیر عزیز برترینها دانلود آهنگ مورد نظر را پایین همین صفحه میگذاشتین که ما و دیگر اعضائ محترم این سایت صدای این عزیزان را می شنیدیم.