سریال پرگار؛ شلخته و کمی طولانی اما قبولِ خرداد
سریال «پرگار» به تازگی تمام شد و در مجموع نمره قبولی گرفته، گرچه که میتوانست کوتاهتر و منسجمتر باشد اما خب حداقل جزو بدهای تلویزیون نیست، این پرونده درباره «پرگار» است.
برترینها: سریال «پرگار» به تازگی تمام شد و در مجموع نمره قبولی گرفته، گرچه که میتوانست کوتاهتر و منسجمتر باشد اما خب حداقل جزو بدهای تلویزیون نیست، این پرونده درباره «پرگار» است.
ملودرام «پرگار» قصه سه خانواده را به طور موازی روایت می کند که در مقطعی از روزگار، سرگذشت آنها با هم گره خورده است و خواسته یا ناخواسته در زندگی امروز آنها کنش هایی را ایجاد می کند.
سریال «پرگار» در ادامه مجموعه تلویزیونی «آسمان همیشه ابری نیست» و با نام اولیه «آسمان هوای باران دارد» و برای پخش از شبکه یک سیما تولید شد و لازم به ذکر است که تصویربرداری این سریال در زمان تولید چندین مرتبه به دلایل مختلف متوقف شده بود.
کارگردانی سریال «پرگار» برعهده شهرام شاه حسینی کارگردان 46 ساله سینما و تلویزیون است، وی پیش از این کارگردانی سریال های شاخصی نظیر ««پرستاران»، «هشت و نیم دقیقه»، «همه چیز آنجاست»، «تاوان» و ... و همچنین فیلم های بلند سینمایی «خانه دختر»، «کلاغ پر»، «زن ها فرشته اند»، «آقای هفت رنگ» و ... را در کارنامه هنری خود دارد.
تهیه کنندگی سریال «پرگار» همانند فصل قبلی این سریال بر عهده امیر پوررحمانی بوده است، که سابقه درخشانی در تولید و تهیه ندارد، وی در فصل اول و دوم این سریال نقش اصلی را به دختر خود تیما پوررحمانی داده است. لازم به ذکر است که نویسندگی سریال «پرگار» بر عهده احمد رفیع زاده نویسنده 52 ساله و نام آشنای سینما و تلویزیون بوده است، وی پیش از این نویسندگی فیلم های بلند سینمایی شاخصی همچون: «خوابم میاد»، «به وقت خماری»، «گینس»، «انزوا»، «زن ها فرشته اند» و سریال های شاخصی نظیر: «ساعت شنی»، «پریدخت»، «خلسه» و ... را در کارنامه هنری خود دارد.
در سریال «پرگار» بازیگران شاخصی نظیر: مرجانه گلچین، فریبا کوثری، بابک کریمی، فریبا جدیکار، بهرنگ علوی، علی عمران ، تیما پوررحمانی و ... به ایفای نقش پرداخته اند، لازم به ذکر است که لوکیشن اصلی این سریال دبیرستان دخترانه یادگار امام (ره) است و چند دانش آموز این دبیرستان نیز در این سریال به ایفای نقش پرداخته اند.
پرگار؛ ملودرام اجتماعی پیرامون مشکلات خانواده
فصل قبلی سریال «پرگار» با عنوان «آسمان همیشه ابری نیست» به دغدغه و مشکلات پنج همکلاسی در دوران نوجوانی و جوانی می پرداخت و فصل دوم این سریال نیز ملودرام خانوادگی با قصه ای اجتماعی درباره روابط خانوادگی و تعلیم و تربیت فرزندان است و بیشتر به مسائلی نظیر موادمخدر در مدارس، آسیبهای استفاده از فناوری در خانواده و مدرسه، جایگاه خانواده در تعلیم و تربیت فرزندان و عشق بازیگری بین جوانان و نوجوانان خصوصاً دختران پرداخته است.
داستان این سریال قصه سه خانواده را به طور موازی روایت می کند که در مقطعی از روزگار، سرگذشت آنها با هم گره خورده است و خواسته یا ناخواسته در زندگی امروز آنها کنش هایی را ایجاد می کند و«پرگار» روایت کننده قصه خانوادهای است که برای ادامه تحصیل دختر بزرگشان در مقطع دکتری راهی تهران میشوند، اما خواسته یا ناخواسته درگیر موضوعاتی میشوند که دستمایه قصههای این سریال است.
ناصر تجلی (بابک کریمی) 2 دختر دارد که دختر کوچکتر او (زهره) را سالها قبل به فرزند خواندگی پذیرفته است ولی خود دختر از این اتفاق خبر ندارد، از طرف دیگر پدر واقعی زهره (علی عمرانی) دچار آلزایمر شده است و حال دوست دارد که دوباره دخترش را ببیند و محبوبه مادر زهره (مرجانه گلچین) هم که با مردی دیگر ازدواج کرده است فکر میکند که دخترش مرده است، فریبا کوثری (مدیر مدرسه و دوست محبوبه) مطلع از این اتفاقات است و میداند که زهره نزد خانواده تجلی است و با ناصر تجلی هم در ارتباط است.
داستان از آنجا شروع میشود که فرزانه دختر بزرگتر ناصر تجلی برای ادامه تحصیل باید به تهران بیاید و خانواده هم همراه او به تهران می آیند این اتفاق همزمان است با برگشن محبوبه از خارج از کشور و جستجو به دنبال سرنوشت دخترش هستی (یا همان زهره تجلی) و ...
واقعیت این است که نوشتن خلاصه داستان سریال پرگار چندان آسان نیست چون تمام شخصیتهای اصلی و یا فرعی هر کدام خود قصهای دارند و پرداختن به آنها کار را دشوار میکند مثلا محبوبه (مرجانه گلچین) که دوباره با منعم (رضا امامی) ازدواج کرده است، منعم هم که با فرشته (الهام طهموری) قبلتر ازدواج کرده و پسری داشته است حال پسرش مرده است و این دلیل برگشت او و محبوبه به ایران است و فراز (بهرنگ علوی) برادر منعم هم به دختر بزرگتر ناصر تجلی علاقه پیدا کرده است و محبوبه او را برای فراز خواستگاری میکند و ...
نقد سریال؛ سریال «پرگار»؛ هر چه طولانیتر، پول بیشتر!
نهال موسوی؛ فعال فرهنگی در نقد «پرگار» نوشته است:
* فیلمنامه سریال پرگار سه مشکل اساسی دارد: ۱- تعدد شخصیتها و پیش داستانهای هر کدام. ۲- علی رغم تعدد شخصیت داستان جلو نمیرود و داستان مدام دور خود چرخیده و هیچ اتفاق یا موقعیت جدیدی احساس نکردیم. ۳- استفادههای غلط از عناصر درام چون تعلیق، معما و غافلگیری. مثلا تعلیق داستان را چنان زیاد کردهاند که مخاطب نمیفهمد که این موارد مطرح شده چه کاربردی دارد و از جایی به بعد بدون هیچ تعلیق، معما یا غافلگیری قصه درجا میزند و مدام دور خود میچرخد.
* مدام شخصیتها با همدیگر در موقعیتهای مختلف حرف میزنند و از گذشتهای میگویند که غالب اتفاقات آن گذشته را در همان سه قسمت اول سریال دیدیم و یا بهتر است بگوییم شنیدهایم!
* تنها اتفاق جدید که روند داستان را دچار تغییری کرد این بود که فراز ، فرزانه و زهره را سوار ماشین کرد تا با آنها حرف بزند در مسیر تصادف کردند و فرزانه و زهره آسیب شدید دیدند و زهره به کما رفته است.
* سریال پرگار ایده داستانی خوبی دارد و با توجه به حضور بازیگران و عوامل حرفهای میتوانست به یکی از مجموعههای جذاب تلویزیون تبدیل شود به شرط آن که قصه بدون حاشیه و سرراست روایت میشد و واقعا این همه صحنههای بدون کارکرد داستانی یا تکرار یک موقعیت ارائه شده، در آن وجود نداشت. شاید مشکل این است که در تلویزیون یک طرح مینی سریال (نهایتا 10 قسمتی) را سعی میکنند به هر شکلی شده 30 قسمتی بسازند به همین دلیل مجبورند مدام داستان را کش دهند و یا اتفاقات را دوباره به دور خود گره بزنند.
* شاید به دلیل اینکه در تلویزیون معیار سنجش برای هزینه یک سریال دقیقه و زمان است و این شیوه محاسبه ناخودگاه تمام عوامل یک سریال را از تهیه کننده تا نویسنده و ... را ترغیب میکند تا جایی که میتوانند سریالهای بلند بالاتری تولید کنند تا بودجه بیشتر شود و طبیعتا درآمد بیشتر!
* مدیران تلویزیون و سریالسازان ما باید این مهم را دریابند که در جهان امروز که سرعت ارتباطات و شکل ارتباطات چنان متحول شده است که برای جذب مخاطب واقعا باید شکل دیکری از نویسندگی و به تبع آن موقعیتهای جدید روایی را در نظر بگیرند والا مخاطب در کمتر از یک ثانیه کانال را عوض میکند.
محبوبه مثل همه اشتباه میکند
مرجانه گلچین از چالشهای نقش خود در سریال پرگار میگوید:
* متاسفانه سریال را ندیدهام. به غیر از شب اول که پخش شد. زمانهایم را نتوانستم برای تماشای سریال هماهنگ کنم.
* بعد از دههای که پشت سر هم کمدی بازی کردم، بسیار دلتنگ نقشهای جدی بودم و هستم. ضمن اینکه ورودم به بازیگری با کارهای جدی و ملودرام اجتماعی و عاشقانه بود، اما بعد از ۱۰ سال سکوت تصویری و بازی در سریال طنز بزنگاه، خط و مسیر بازیگریام تغییر کرد و به سمت ژانر کمدی رفتم.
* (در پاسخ به این سوال که این تغییر در خط مسیر بازیگری تعمدی بود یا اتفاقی؟): نه، کاملا اتفاقی بود، چون هر دو کار را دوست دارم چه جدی و چه طنز؛ ولی در مجموع دلم میخواهد متنوع بازی کنم، نه اینکه پشت سر هم سریال طنز.
* (پس با این تعریف خیلی هم علاقهمند نیستید به عنوان بازیگر کمدی شناخته شوید): مسلما بازیگر علاقهمند است در کارش تنوع داشته باشد. من هم دلم نمیخواهد پشت سرهم کار طنز بازی کنم و به عنوان بازیگر کمدی شناخته شوم. واقعا کار من چیز دیگری بود و همانطور که تاکید کردم با نقشهای جدی فعالیتم را در این عرصه شروع کردم، اما این چند سال اخیر باعث شد بیشتر کمدی بازی کنم.
* ۱۰ سال پیدرپی نقشهای کمدی پیشنهاد شد و فقط در بین این نقشها، نقش آفرینیام در سریال نفس گرم، برگشت به فضای جدی بود. تا اینکه نقش متفاوت و جدی محبوبه در سریال پرگار به من پیشنهاد شد که کاملا با شخصیت ملیحه نفس گرم تفاوت داشت، به همین دلیل خیلی استقبال کردم.
* دو شخصیت متفاوت زنانه و جدی را در سریالهای نفس گرم و پرگار بازی کردم. امیدوارم این اعتماد وجود داشته باشد و دوستان بگذارند بازیگران تجربههای متفاوت داشته باشند و نخواهند در یک بعد کار از بازیگران ببینیم.
* من برای ایفای نقش محبوبه باید دوپهلو بازی میکردم که هم مخاطب به او حق بدهد و هم حق ندهد و همین بازی را سخت میکرد. در ابتدا مخاطب با دیدن محبوبه و کارهایش به او حق نمیدهد و حتی او را گناهکار میداند که چرا فرزند و همسرش را رها کرده و بعد ازدواج دوم داشتهاست، اما وقتی سکانس به سکانس همراه زندگی محبوبه میشود، متوجه میشود او یک زن قربانی است و او هم مثل هر آدم دیگری اشتباه میکند و زندگی باعث شده تا او خطا کند وگرنه محبوبه آدم بدی نیست.
پیچ و تاب پرگار
* سریال پرگار به لحاظ فیلمنامهنویسی، پچیدگیهای خاص خود را دارد که نسبت به تصور بسیاری از ما درباره سریالهای تلویزیونی ایرانی متفاوت است. پرگار شروع قدرتمندانهای داشت و از همان ابتدا معماهای زیادی را برای مخاطبان ایجاد کرد. این رمزآلود بودن هم به شیوه روایت بازمیگردد و هم شخصیت پردازیها و تعدد آدمهای قصه. تعداد خانوادههایی که در این سریال ماجرایی برای گفتن دارند، کم نیست و شخصیتها هم غالبا بهسادگی همه چیز را لو نمیدهند.
* برای مثال نقش علی عمرانی در این مجموعه با سکوتی که دارد به این ابهام دامن میزند. میشود گفت این سبک سریالسازی محبوب شهرام شاهحسینی است؛ کارگردانی که شیوه کارش در سریال تاوان هم شباهتهایی به پرگار دارد.
* از قصه که بگذریم، اینکه بازیگران سریال از نسلهای مختلف هستند به خودی خود یک ویژگی مثبت است، چهرههای تازهای با این سریال به مخاطبان شناسانده شدهاند و علاوهبر آن بازیگری همچون بابک کریمی که در سینما حضور داشت نیز با پرگار برای نخستینبار به تلویزیون آمده است.
* بهرهبردن از بازیگران مسنی چون فاطمه مرتاضی نیز نکته قابلتوجهی در کنار این ترکیب است، زیرا بسیاری از همنسلان او این روزها پیشنهادی ندارند و در بیکاری بهسرمیبرند. جدای از درنظرگرفتن تنوع نسلی در بازیگران، گزینش هنرپیشگان و اینکه هرکدام از پس نقششان برآمدهاند یا خیر، جای بحث دارد. انتخاب فریبا کوثری در نقشی که از او میبینیم به دور از خلاقیت است، چون تا پیش از این بارها کوثری را در چنین نقشهایی دیدیم و بازی این بازیگر نیز در پرگار ارزشافزودهای برای نقش نداشتهاست. در مقابل او مرجانه گلچین پس از سالها دوباره در یک نقش جدی دیده میشود و برخلاف تصوری کمدی که از بازی او در این سالها شکلگرفته، خوب توانستهاست از پس باورپذیر کردن نقش برآید.
سکانسهایی از «پرگار»
نقد کاربران شبکههای اجتماعی به «پرگار»
کاربران فضای مجازی در نقد سریال «پرگار» به اظهارنظر پرداختند که میخوانید:
پینوشت: این مطلب گردآوری شده از روزنامه جام جم، وب سایت سلام نو و عصر ایران و فضای مجازی است.
نظر کاربران
اوق
پاسخ ها
اشغال بود ، یه معلم مرد رو بردن تو مدرسه دخترونه توپ بسکتبال و به شوخی میکوبه به دخترای مردم که مثلا هنجارشکنی کنه ، دیده بشه ولی بیشتر تهوع اور شده بود و چیپ.
بهترین توصیف
من دوست داشتم فقط خیلی دیگه تو ماشین فیلمبرداری میکردن...
پاسخ ها
افتضاح بود یراسر غم واعصاب خردی اینم تواین دوران سخت وغیرقابل تحمل واقعا حیف ازمرجانه گلچین وآقای کریمی وعلی عمرانی باقی هنرپیشگان که درهمین حد میگنجیدند
مزخرفه به تمام معنا
اه اه
برداشتی بود از سریال خارجی « همه ی فرزندان من » که سال 81 پخش شد .
مرجانه گلچین هم مثل پرویز پرستویی شوخی و جدی رو عالی بازی میکنه .
ندیدم این سریالو ولی سرباز میدونم فاجعه ترین بود هم بازیگر حرف میزد هم زیرنویس داشت متن همونی که میگفت هم ویس هم صدای متن شاید بشه گفت مصداق بارز کار رو به هرکسی سپردن نه به کاردان سپردن
اه اه اه اه که چقدر این زهره بد بازی می کرد خیلی روی مخ بود به زور می خواست نقش ی دختر شاد و لوس و شیطون رو بازی کنه خیلی تابلو بازی میکرد به جاش دختر فریبا کوثری قابل باور بازی میکرد صدای خیلی خوبی هم داشت
این سریال رو میشه در یک کلمه خلاصه کرد: غم
فضای یه سریال مگه چقدر میتونه غمگین باشه!!!!
من از یه جاهایی دیگه دنبالش نکردم. از همون اول با لباس سیاه و غصه شروع شد و رفته رفته بدتر شد. تو این اوضاع مردم به اندازه کافی غصه دار هستن بیشتر نمیخوایم
همش پر از غم وغصه و گریه بود.نمی دونم یه سریال چقدر باید غم انگیز باشه؟همه لباس مشکی از اول تا آخر سریال.سرشار از افسردگی و سیاهی
قسمت اول و نصف قسمت دو رو دیدم
اینقدر ریتمش کند و شل و ول بود از خیرش گذشتم
پاسخ ها
این سریال چرت ترین سریال بود خجالت نمی کشن وقت مردم وبااین سریال ها میگیرن زهره خیلی لوس وبد بازی میکرد
در یک کلام مزخرف و تمام. این نمره قبولی رو کی داده؟
مزخرف ،فقط یه سکانس دیدم حالم بد شد،توهین به بیننده است.
فیلم هندی تمام !!!
این فیلم نه تنها خوب نبود بلکه مرغ خونشون هم خراب بود چه بسا خودشون
سلام، بازیگران توانا چون خانم گلچین، حانم کوثری و آقای عمرانی ولی داستان سریال بسیار بسیار بسیار ضعیف و بی محتوا