چگونه می توان بخشید..؟
رازهای بخشش آمنه
اغلب آدمها معتقدند، بخشيدن تنها راه پشت سر گذاشتن مشكلات و فراموش كردن آسيبهايي است كه ديدهايم اما با تمام اين اوصاف، گاهي شرايطي پيشرويمان قرار ميگيرد كه نميتوانيم به سادگي به اين گزينه فكر كنيم.
اغلب آدمها معتقدند، بخشيدن تنها راه پشت سر گذاشتن مشكلات و فراموش كردن آسيبهايي است كه ديدهايم اما با تمام اين اوصاف، گاهي شرايطي پيشرويمان قرار ميگيرد كه نميتوانيم به سادگي به اين گزينه فكر كنيم. بعضي وقتها آنقدر آسيب ميبينيم كه دوست نداريم چيزي را فراموش كنيم، دوست نداريم با بخشيدن، زخمي كه خوردهايم را ناديده بگيريم. شايد به همين دليل است كه روانشناسان ميگويند خشم قويترين سلاح كساني است كه خود را قرباني ميبينند؛ براي آنها خشم و ميل به ويران كردن طرف مقابل، تنها انگيزه كنار آمدن با مشكلاتي است كه قرار است يك عمر در كنارشان زندگي كنند. اما با وجود اين خشم شيرين، چرا باز هم دوست داريم ببخشيم، بگذريم و فراموش كنيم؟ چه قرباني يك خيانت زناشويي باشيم، چه قرباني يك تصادف خياباني كه زندگي و تواناييهايمان را زير و رو ميكند و چه آمنه بهرامي باشيم كه ۷ سال به انتظار همين انتقام شيرين مينشيند اما ميبخشد...
در مقاله صفحه بعد از ديدگاه روانشناسي نكتههايي را پيشنهاد ميكنيم كه به شما كمك ميكند در موقعيتهاي دشوار، آسانتر ببخشيد يا بخشيده شويد.
اشتباهاتي كه كرده و آزارهايي كه به شما رسانده را به ياد بياوريد. سعي نكنيد آنها را در يك گوشه از ذهنتان بايگاني كنيد و با اين توجيه كه به آنها فكر نميكنيد، گمان كنيد كه فراموش شدهاند. به جاي اين اشتباه، تكتك آن موضوعات را به ياد بياوريد. اشكالي ندارد اگر در اين شرايط احساس كنيد كه آسيب ديدهايد، مورد بيعدالتي قرار گرفتهايد يا حتي اينكه از تهدل احساس رنجيدگي كنيد. شما تا بهطور واقعي با اين احساسات روبهرو نشويد نميتوانيد او را ببخشيد. ممكن است احساسات متناقضي را تجربه كنيد. خشم، نفرت، بيپناهي يا بسياري از احساسات ديگر كه پيش از اين سراغتان نيامده بودند. مانعشان نشويد، از آنها فرار نكنيد و از اينكه انبوهي از احساسات منفي در شما ريشه دواندهاند خجالت نكشيد. اين اتفاق ممكن است مدتها طول بكشد پس به ذهنتان فرصت دهيد كه كمي با آنها كلنجار برود و در مدتي طبيعي از پس مهار كردنشان بر بيايد.
احساسات نهفتهتان را بيرون بكشيد. ممكن است به خاطر بيش از حد تلخ بودن اين ماجرا احساساتتان به راحتي در دسترستان قرار نداشته باشند. پس با اين خيال كه همه چيز را فراموش كردهايد از تلاش كردن دست برنداريد. سعي كنيد هر چه در ذهنتان هست را بيرون بكشيد. يك قلم و كاغذ برداريد و تا زماني كه ميل به نوشتن داريد بنويسيد. با دوستي در مورد آنچه درونتان ميگذرد صحبت كنيد و اگر فكر ميكنيد تمايل به صحبت كردن با اطرافيان نداريد سراغ يك مشاور برويد؛ او كسي است كه به راحتي ميتوانيد به او اعتماد كنيد و بدون ترس از هر اتفاقي و آنچه آزارتان ميدهد را برايش بيان كنيد.
اينكه شما يك فرد مهربان باشيد از نظر اطرافيانتان ايدهآل است و ممكن است خودتان هم از اين موضوع احساس رضايت كنيد اما دليلي ندارد كه شما در هر شرايطي به اين مهرباني ادامه دهيد. اطرافيان شما يا كسي كه در زندگي عاطفي شما نقش بازي ميكند، بايد بدانند كه كارهايي كه انجام ميدهند چه عواقبي دارد و اگر اشتباهي كه بارها تكرار كرده را دوباره در حق شما انجام دهند بايد با مجازاتش هم روبهرو شوند. سعي نكنيد ناراحتي و خشمتان را پشت مهرباني هميشگيتان پنهان كنيد و همه چيزهايي كه در درونتان ميگذرد را پنهان نگه داريد. اگر شريك زندگيتان با رفتارش به شما آسيب زده است، در مورد رفتارش با او صحبت كنيد و برايش توضيح دهيد كه احساس ميكنيد چقدر ويران شدهايد. به يادش بياوريد كه در گذشته همچنين كاري را تكرار كرده بوده و بعد عواقب كارش را برايش روشن كنيد. حالا اين شما هستيد كه بايد راه بخشش را مشخص كنيد.
مسئوليت اين احساسات را بهعهده بگيريد و سعي كنيد براي بيرون ريختنشان راههايي را برويد كه ميتوانيد مسئوليتشان را قبول كنيد. فكر نكنيد كه به بهانه اين خشم مهار نشدني، هركاري كه انجام دهيد قابل پذيرش و بخشش است.
اگر شما به خاطر آسيبي كه ديدهايد زجر ميكشيد، هرگز آن را با آسيبزدن به ديگران تلافي نكنيد.
به طرف مقابلتان فكر كنيد. چقدر برايتان ارزش دارد يا بهتر است بگوييم پيش از اين اتفاق چقدر برايتان ارزش داشته است؟ حالا بايد به آنچه بر شما گذشته است فكر كنيد. آيا هنوز هم ميزان ارزش او از بدي كه در حق شما كرده است بيشتر است؟ آيا او استحقاق اين را دارد كه يك شانس دوباره دريافت كند. اگر ميخواهيد اين شانس را به او بدهيد بهتر است قبل از آن مفصل باهم صحبت كرده و به او گوشزد كنيد كه اين بخشش به معناي فراموش كردن همه چيز و يك شروع بيعيب و نقص نيست بلكه يك شانس ديگر و در واقع يك دوره آزمايشي است.
از چشم كسي كه به شما آسيب زده به اين ماجرا نگاه كنيد. هميشه خودتان را در يك حاشيه مقدس نبينيد و فكر نكنيد كه هيچ تقصيري در اين اتفاق نداشتهايد. چه رفتارهايي از شما او را به سمت اين ماجرا هل داده؟ چه زمانهايي ميتوانستيد متوقفش كنيد و نكردهايد؟ چطور ميتوانستيد از خودتان بيشتر محافظت كنيد يا اينكه فرد مقابل شما چه ويژگيهاي رواني داشته كه بهتر بود آنها را بهعنوان يك زنگ خطر حس كنيد اما نكردهايد.
اگر ميتوانيد بعد از اين بخشش باز هم او را در حواشي زندگيتان يا حتي مسير اصلي زندگي خود ببينيد، به چه تعهدهايي براي اين بخشش نياز داريد؟ اگر براي بخشيدنش نياز داريد كه كاري در حقتان بكند و دلتان را به دست بياورد، براي خواستنش درنگ نكنيد. نيازي نيست در همان لحظه عذرخواهي كردنش بخشيدن را وظيفه خود بدانيد بلكه بايد به ذهن و دلتان زمان بدهيد و بگذاريد روان آسيبديدهتان با گذشت زمان ترميم شود. كارهايي كه دوست داريد در اين دوره برزخي براي آرام شدنتان انجام دهد را از او بخواهيد؛ بعد از همه اين اتفاقات است كه ميتوانيد از قدرتتان در تمام كردن اين آزار ذهني و بخششتان لذت ببريد. اگر تصميم داريد او را ببخشيد، انتظار داريد پيش از اين كار او چه قدمهايي بردارد؟ در اين مورد با هم توافق كنيد و كاملا جدي و صريح آنچه را كه ميخواهيد مطرح كنيد. قبل از اين تصميم خوب فكر كنيد تا بعد از ادا كردن دينش ديگر نشاني از خشم و كينه در شما باقي نماند. يادتان نرود كه چنين خط و نشاني را تنها بايد در مورد اشتباهات جدي و تكرار خطاهاي گذشته بكشيد.
اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir
نظر کاربران
این ها همه درست، اما چه ارتباطی با ماجرای آمنه داشت؟
ماجرای آمنه خیلی خاص و ویژه بود، و فکر نمی کنم شرایط این مقاله در مورد آمنه چندان صدق کنند. باید پذیرفت که کار آمنه فراتر از این حرف ها و بحث های فرمالیته (و البته تا حدی تکراری)است...
بخشیدن خیلی خوبس اما واسه بعضی ها خیلی سختس.