هنردرمانی؛ درمان اختلالات روانی و آسیب های اجتماعی
استفاده از هنر برای درمان، پدیده نوینی نیست و تاریخ زندگی بشر از هزاران سال قبل با موضوع هنر در شفا آشناست.
هنر، مفهومی دارای تحول در مغز و انسان دارد. همه هنرها خصوصا انواع دیداری آن شامل نقاشی، مجسمه سازی و طراحی با رشد و تحول هوشی پیش می روند و با تحول تفکر شکل می گیرند.
حدود یک قرن از شکل گیری هنردرمانی به مفهوم جدید آن می گذرد. از اواسط قرن بیستم شماری از روان شناسان و هنرمندان از اصطلاح هنردرمانی استفاده کردند که در این میان چهار زن به نام های «الینور اولمان»، «هانا کواتکوسکا»، «ادیت کرامر» و «مارگارت نامبرگ» در توسعه هنردرمانی سهم اصلی را داشتند.
نامبرگ به عنوان نخستین پایه گذار هنردرمانی شناخته شده است. مارگارت نامبرگ از سال ۱۹۴۰ با ایده های یونگ و فروید آشنا بود و هنردرمانی را با رویکرد روان تحلیلی مطرح می کرد. همه رویکردهای بالینی- فرافکنی در هنردرمانی براساس نظریه روان کاوی فروید شکل گرفتند. فروید معتقد بود رویاها که تصاویر امیال تغییر شکل یافته هستند، با هنر فرافکنی و نمایان می شوند.
اما کارهای یونگ بیشتر از نظریه فروید بر گسترش هنردرمانی اثر داشت. یونگ یک دوره طولانی دچار افسردگی بود. او برای تسکین خود هر روز به ساحل دریا می رفت و با استفاده از گل، آب و سنگ ریزه شکل های خلاق می ساخت. او بین خودش و تصاویر و چیزهایی که ساخته بود گفت و گویی را شکل می داد و مسائل درونی خود را آشکار و بازنمایی می کرد.
یونگ هر وقت به بحران های شخصی دچار می شد برای بازنمایی تجارب و تصورات درونی خویش به طراحی، نقاشی و مجسمه سازی می پرداخت و این روش را به بیماران خود نیز توصیه می کرد. او این تکنیک را «تخیل فعال» نام گذاشت که بعدها به عنوان یکی از تکنیک های مهم روان شناسی تحلیلی و در هنردرمانی تحلیلی یونگ مطرح شد. یونگ بیمارانش را به ساختن تصاویر بصری از رویاهایشان فرا می خواند.
هنردرمانی عبارت است از کار برد مواد هنری برای بیان و توانمند ساختن بیمار از طریق شناخت و حل تعارضات درونی خود در حضور هنردرمانگری آموزش دیده. در هنردرمانی، بیماران به مهارت یا تجربه قبلی در زمینه هنر نیاز ندارند؛ بلکه بیمار از طریق خلق اثر هنری و بازتاب آن در محصول و فرایند کار خودش، آگاهی از خویشتن و دیگران را افزایش داده و احساسات مثبت و اعتماد به نفس را در خود تقویت می کند.
امروزه هنردرمانگران در مراکز گوناگون فعالیت می کنند. اکثر آن ها در بیمارستان های روان پزشکی یا تیم های بهداشت روانی و به عنوان مددکار اجتماعی مشغول به فعالیت هستند. آن ها همچنین در زندان و مدارس استثنایی و مدارس عادی کار می کنند. امروزه حجم کار هنردرمانگران در بخش های مراقبت از بیماران سرطانی، بیماران رو به مرگ یا مبتلا به ایدز، کار با معتادان و نیز کار با افرادی که دچار اختلالات یادگیری هستند و کودکانی که از اتیسم رنج می برند روز به روز بیشتر می شود.
هنردرمانی برای پناهندگان و کودکانی که در مناطق بحرانی زندگی می کنند زمینه کاری دیگری است که هنر درمانگران چند دهه است آن را تجربه کرده اند.
رشته هنردرمانی تا دوره فوق لیسانس در آمریکا و انگلستان و چند کشور دیگر آموزش داده می شود که به صورت تمام وقت طی دو سال یا پاره وقت طی سه سال پس از گذراندن لیسانس خوانده می شود. افرادی که قصد شرکت در دوره های مخصوص هنردرمانگری را نداشته باشند و فقط بخواهند به صورت تجربی با ان آشنا شوند می توانند از دوره های مقدماتی در دانشکده ها و برخی از کلاس های فصلی در دانشگاه ها، مخصوصا دانشگاه هایی که به آموزش های هنردرمانی مشغول هستند، استفاده کنند.
هنردرمانگران در حیطه های نظری از جمله روان کاوی (مثل روان کاوی فروید، یونگ و مراجع محوری) یا حیطه های انسان گرایی (مثل روان شناسی گشتالت، درمان مساله مدار، روان شناسی ساختار فردی و روان شناسی شناختی) فعالیت می کنند. بسیاری از درمانگران هنری با توجه به گروه متقاضیان یا فعالیتی که انجام می شود از میان راهکارهای مختلف یک یا چند روش را به صورت دلخواه به کار می بندند.
خوشبختانه هنردرمانی به مفهوم دانشگاهی آن به خاورمیانه هم راه پیدا کرده است. جالب این که در کشور عربستان که مقولات روان شناسی تا حدی تابو است، رشته هنردرمانی هم دایر شده است. دکتر «اواد الیامی»، هنردرمانگر اهل عربستان سعودی که در آمریکا تحصیل نموده است، پس از مراجعت به ریاض برای کسب مجوز درمان سه سال با دولت سعودی مبارزه کرد تا این که توانست تحت نظارت یک روان پزشک که از قدرت سیاسی بالایی برخوردار بود، اولین (و تنها) مجوز هنردرمانی در عربستان سعودی را به دست آورد.
پس از واگذاری این مجوز در آوریل ۲۰۰۰، دولت عربستان استانداردهایی برای آن قرار داد: فوق لیسانس روان شناسی یا هنر با تخصص در هنردرمانی به اضافه دو سال انترنی که در آن برنامه ای مطابق با عالی ترین سطح استانداردهای دولت برگزار شود. زنان در عربستان غالبا صورت خود را می پوشانند و اجازه ندارند مسائل خود را در نزد درمانگر مرد بیان کنند.
در ایران هم هنردرمانی به صورت کارگاه های آموزشی و تجربی در بعضی از مراکز از جمله مرکز مطالعات هنردرمانی دانشگاه شهید بهشتی وجود دارد. اینجانب دروس دوره کارشناسی ارشد هنردرمانی را نوشته ام که دوره واحدهای درسی آن اخیرا به تصویب معاونت وزارت علوم رسیده است و امیدواریم روزی این رشته در کشور دایر شود.
مهم ترین و رایج ترین ابزار هنردرمانی نقاشی است. از طریق عناصر موجود در نقاشی مانند خطوط، تصویر، جهت نقاشی، اندازه تصاویر، محتوای نقاشی و صحبت هایی که بیمار درباره آن بیان می کند می توان به ویژگی های عاطفی، ناکامی ها، فشارها و تمایلات درونی بیمار پی برد.
نقاشی همانند خواب و رویا بیمار را از ممنوعیت ها رها ساخته و با درمانگر در حالتی ناخودآگاه درباره کشفیات، افکار و دلهره هایش صحبت می کند و با مشکلات خود راحت تر مواجه می شود و با کمک درمانگر راه های تازه ای برای مقابله با مشکل خود پیدا می کند. خطوط و رنگ، این زوایا را به درمانگر می نماید.
اما اثر هنر در درمان از آن جا آغاز می شود که راه نفوذ به ناخودآگاه را آسان و امکان تغییر را در خودآگاهی پدید می آورد. هنر کمک می کند تا بیماران در رابطه با کارها و آثار خلاقانه هنری خویش چیزهایی بگویند، در حالی که غالبا متوجه این موضوع نمی شوند که در حال بیان مسائل درونی خود هستند، چون آن چه می سازند جنبه نمادین و سمبلیک دارد. وقتی هم ساخت کارهای هنری پایان می یابد کماکان کارهای تولیدشده در جلسه درمان وجود دارند و هرگاه لازم باشد می توان به این کارها بازگشت و درباره آن ها بحث کرد.
کار مهم هنر در فرایند درمان «بازنمایی تصویری» از مشکل و راه حل ها است، ون با برونی سازی تصویری و نمایشی، مشکل ارتباط و تسلط بر هیجان ها و فشارهای روانی آسان می شود و استرس تا حدی کم می شود. برای مثال، به یاد می آورم که در واقعه زلزله بم کودکان زلزله زده با نقاشی و نمایش خاطرات، آن را مجسم می کردند و ما با بیرونی کردن نگرانی های آن ها اضطراب شان را کم می کردیم.
کودکان برای نمایش زلزله، حرکت، لرزش صدا و امواج زلزله را نشان می دادند. گروهی نقش آوار را بازی می کردند و بر سر دیگران فروریختند و گروهی نیز نقش اعضای خانواده را بازی و گروهی نیز نقش ناجی را بازی می کردند. آن ها با این نمایش ها وقایع زلزله را به نمایش درآوردند. این دست برونی سازی ها با نقاشی، گل، کلاژ و نمایش به کودکان بسیار کمک می کند. در تجربه دیگری با کودکان بی سرپرست، آن ها یاد گرفتند که براساس مشکلات خانوادگی مانند طلاق و اعتیاد والدین شان و سوءاستفاده های جنسی که شده بودند، نقاشی بکشند و قصه هایی بسازند. آن ها برای شخصیت های داستان عروسک ها و ماسک هایی درست کردند و سپس نقش آن ها را بازی کردند.
این گونه نقاشی ها و بازی های نمایشی کمک کرد تا تعارضات و فشارهای حاد زندگی خود را بهتر بپذیرند و باورها و راه حل های سازنده ای برای کنار آمدن با فشارها تجربه کنند. در این جا هنر درمانگر جهت دادن مثبت به ذهن کودکان بود.
درون نقاشی و نمایش و قصه مجموعه ای از رفتارهای کلامی و غیرکلامی وجود دارد که می توان از آن برای تقویت رفتار و تعاملات اجتماعی بیماران کمک گرفت. وقتی بیماران نقاشی می کشند یا نمایش و داستانی می سازند، در ماجرای آن قرار می گیرند و تا مدت ها به خاطر می سپارند و مثل آن زندگی می کنند و تجربه هایشان را در قالب آن سازمان می دهند.
استفاده از هنردرمانی برای بزرگسالانی که دچار واپس روی هستند و کسانی که از بیماری روانی، اختلال شخصیت و اختلالات اضطرابی و افسردگی و مخصوصا نداشتن عزت نفس رنج می برند بسیار سودمند است. بزرگسالان از به دست آوردن فرصتی برای مرور بصری زندگی خویش بسیار لذت می برند. هنر، ادراکات و خاطرات آشفته بیماران را سازمان دهی می کند. حتی بیماران بدگمان و بیمارانی که علی رغم توانایی در صحبت کردن، در برابر درمان های کلامی مقاومت می کنند از هنردرمانی استقبال می کنند و در فعالیت هنری شرکت می کنند.
نکته آخر این که مردم ایران به دلیل برخورداری از فرهنگ هنری گسترده و روحیه خلاق در زمینه های هنری شرایط منحصر به فردی در خاورمیانه دارد، به طوری که می توان به شویه های خلاق از هنردرمانی به شکل گروهی در مراکز مختلف، مخصوصا در مدارس و کانون های حمایت از نوجوانان و جوانان استفاده کرد. با توجه به گرایش زیادی که نوجوانان در دبیرستان ها به رفتارهای پرخطر مانند روابط جنسی، سیگار، الکل و مواد مخدر پیدا کرده اند، هنردرمانی در قالب برنامه های گروهی می تواند در امر پیشگیری و آموزش دانش آموزان برای مقابله با مشکلات به کار آید.
نظر کاربران
منبع شما کجاست؟