چرا موسیقی برای فرزندتان واجب است؟ (۲)
شاید بتوان والدین را در ساده انگاری مقوله آموزش موسیقی به کودکان بی تقصیر ندانست. بسیاری از کودکانی که در کلاس های یادگیری موسیقی شرکت می کنند، پس از مدتی این هنر را رها می کنند و به طور جدی پیگیر آموزش موسیقی به فرزندان خود نمی شوند.
مهدی آذرسینا از استادان موسیقی ایرانی و یکی از فعالان عرصه موسیقی کودک که کتاب «از متد ارف تا چهارگاه» وی به عنوان منبعی برای آموزش موسیقی ایرانی به کودکان معرفی می شود، می گوید: «برای آموزش صحیح موسیقی به کودکان با مرکز پژوهش وزارت آموزش و پرورش ارتباط گرفتم و با مدیر این مرکز رایزنی هایی انجام دادم. از طرح من بسیار استقبال شد و با مسئولان تمامی دوره های آموزشی، هنری، تحصیلی جلساتی داشتیم. بعد از حدود سه ساعت صحبت، نتایج و تصمیماتی در این جلسه گرفته شد.
شاید بتوان والدین را نیز در ساده انگاری مقوله آموزش موسیقی به کودکان بی تقصیر ندانست. بسیاری از کودکانی که در کلاس های یادگیری موسیقی شرکت می کنند، پس از مدتی این هنر را رها می کنند و به طور جدی پیگیر آموزش موسیقی به فرزندان خود نمی شوند. آنها به موسیقی با نگاهی تفننی می نگرند و جدیّت کمتری برای یادگیری این هنر برای فرزندان شان به خرج می دهند. همین مسئله نیز سبب می شود تا آموزشگاه های موسیقی برای کسب سود مالی فزون تر به استفاده از مربیان نه چندان متخصص و کار بلد و بدون بهره گیری از کمتر دانشی در این عرصه، با نگاهی مادی به موضوع راهی ناهموار را برای طی مسیر هنری کودکان رو آورند.
از آنجایی که کمتر نظارتی بر نحوه عملکرد و آموزش هنرآموزان در آموزشگاه های موسیقی وجود دارد، گاهی نیز مشاهده می شود که آموزشگاه های موسیقی از هنرجویان جوانِ خود در دیگر رشته های موسیقی و افرادی که تجربه اندکی در زمینه موسیقی کودک دارند، سابقه کاری یا مدرک علمی آموزشی مرتبط ندارند و از مبانی روانشناسی کودک بی اطلاع اند، برای آموزش به کودکان استفاده می کنند و والدین نیز بدون اطلاع و با اعتماد به این مراکز، هزینه های گزافی بابت یادگیری کودکان شان متحمل می شوند. در صورتی که باید توجه داشت آشنایی با مبانی روانشناسی کودک و نوجوان، نوع کلام و نحوه برخورد با کودکان از مواردی است که علاوه بر داشتن مدارک و سوابق علمی و تجربی مربیان موسیقی کودک، باید در گزینش یک مربی موسیقی کودک در نظر گرفته شود.
«فرهاد هراتی» موسیقی دان و مدرس موسیقی کودک می گوید: «جایگاه موسیقی کودک در کشور شناخته شده نیست و بیشتر افرادی که در این عرصه فعالیت می کنند، علمی در این زمینه ندارند.» (ایرنا، بهمن 1393)
مهدی آذرسینا نیز معتقد است: «در دهه های اخیر به سبب افزایش کودکستان ها، مهد کودک ها، آموزشگاه های خصوصی و هنرستان های دولتی، حجم تولیدات موسیقی کودک افزایش یافته است؛ ولی متاسفانه کیفیت این آثار تولیدی به سبب نظارت نداشتن اهل فن، کمبود مربیان متخصص و نگرش سرگرمی گونه و بازی وار به موسیقی کودک در حد مطلوبی نیست.» (همان)
همان گونه که اشاره شد، خانواده از ابتدا نقش بسیار مهمی در سوق دادن کودک به مسیر هنری بر عهده دارد، توجه به نیازهای کودکان و دقت در نوع علاقه مندی وی می تواند آموزش موسیقی به کودک را در مسیر درستی هدایت کند. بی توجهی به موارد گفته شده باعث از بین بردن روحیه هنری کودک می شود و به صورت ناخودآگاه تمایل کودک را به سمت موسیقی های بی محتوا و پوچی که نمونه های آن را می توان در جامعه به وفور یافت، سوق می دهد که این خود خطری است جدی برای آینده این کودکان.
توجه مجدانه به نیازهای کودک و سعی در شکوفا کردن استعدادهای هنری او، جدای از آن که می تواند تاثیر شگرفی در به وجود آمدن جامعه ای شاداب، سالم و آگاه داشته باشد، اثرات مثبتی در خلاقیت و ذهن کودک ایجاد می کند.
سودابه سالم می گوید: «کودک را جدی نمی گیرند تا چه رسد به موسیقی کودک! او را یک مینیاتور بزرگ می دانند که باید هر چه زودتر رشد کند و عاقل شود. دوران کودکی یعنی دوران تجربه کنجکاوی و کشف و پرسش درباره جهان پیرامون او. یعنی هر جا که کودکان باشند، موسیقی، شعر، حرکت، نقاشی، قصه و ... جریان دارد. کودک یعنی تجربه کردن، یعنی فعال بودن، نه اینکه نشستن بر روی صندلی های کلاس های 20 نفره مهد کودک ها یا ساعت های زیادی نشستن پای برنامه های تلویزیون یا بازی های کامپیوتری.» (ظهوری، 1386)
البته در این میان نباید از رسانه ملی و تاثیرات آن در تولیدات برنامه هایی با محوریت کودک غافل شد. تولید و بهره بردن از موسیقی های ارزشمند در مجموعه های مرتبط با کودکان نقش بسزایی در افزایش میزان علاقه مندی آنها به موسیقی دارد؛ ولی متاسفانه بی اهمیت دانستن موسیقی در رسانه ها نه تنها شامل حوزه کودکان که در تمام سبک ها قابل درک است. با این حال این رسانه بزرگ و قدرتمند سال هاست برای شناسایی و فرهنگ سازی موسیقی خوب و ارزشمند هیچ تلاشی نکرده و با تولید مجموعه های صوتی و تصویری ناسازگار با فرهنگ ایرانی به جای ترغیب کودکان و نوجوانان به الفت و نزدیکی با فرهنگ ایرانی، آنان را دورتر کرده است.
تهیه کنندگان برنامه های تلویزیونی و سینمایی کودکان نیز بدون توجه کارشناسانه به این مقوله بسیار مهم نه تنها نتوانسته اند در طی سال ها، محتوای موسیقی های خود را ارتقا دهند، بلکه روز به روز نیز از کیفیت تولیدات آنها کاسته می شود. انتظار می رود متولیان و دست اندرکاران امر با افزایش میزان دانش موسیقایی خود و تمرکز و توجه بیشتر بر مقوله موسیقی کودک، در کنار آن که کیفیت کار خود را بهبود می بخشند، رسانه را نیز به محلی برای افزایش فرهنگ موسیقایی مردم تبدیل کنند.
به اعتقاد آذرسینا صداوسیما با تولیدات بی کیفیت، آسیبی جدی به این مقوله زده است: «بر اساس برآیند آنچه که طی این سال ها به طور جسته و گریخته از این رسانه دیده ام، می توانم بگویم یکی از مواردی که به طور جدی به شنیدار جامعه، به خصوص در حوزه کودک آسیب زده، همین آثار سطحی و خام تولید شده در صداوسیماست.
ناصر نظر معتقد است یکی از دلایل ساخته نشدن قطعات ارزشمند موسیقی متناسب با سن کودکان آن است که برای ساخت موسیقی کودکان دستمزد بسیار کمی می پردازند و به همین دلیل افراد کم تجربه با هزینه کمتر انتخاب می شوند. او نیز همانند بسیاری از فعالان این عرصه بر این نکته تاکید می کند که موسیقیِ بچه ها را ساده می پندارند. حتی درباره انتخاب معلم هم می گویند چون بچه است، لازم نیست معلم چیز زیادی بلد باشد؛ در صورتی که آهنگ ساز، نوازنده، مربی و همه چیزهایی که مربوط به بچه ها هستند باید در حد بهترین باشند. صِرف اینکه موسیقی ضربی و رِنگی و شاد باشد، کافی نیست. (دادخواه، ۱۳۸۵، ص ۱۵)
کمبود هنرمندان مستقل برای تولید آثار کودکانه را می توان از دیگر مشکلات عمده رشد نیافتگی این نوع موسیقی در سال های اخیر دانست. از سال های گذشته تاکنون برخی آثار موسیقی در این سبک تولید و عرضه شده است اما تعداد آنها به انگشتان دو دست نیز نمی رسد.
ناصر نظر که توانسته است برای سازهای استفاده شده در سیستم کارل ارف (همانند بلز) تیغه هایی طراحی کند که امکان نواختن ربع پرده و به تبع آن اجرای موسیقی در دستگاه های ایرانی در آنها وجود داشته باشد، معتقد است آن دسته کسانی که مخالف آموزش سازهای متد ارف هستند، خودشان در نوشتن متد برای بچه ها در موسیقی ایرانی کاری انجام نداده اند و این در حالی است که برای پیانو و سازهای غربی مرتب کتاب ها و روش های جدید منتشر می شود؛ ولی در ایران برای سازهای ایرانی متدهای انگشت شماری موجود است.
انتشار آثار و ترانه هایی با رنگ و بوی موسیقی بزرگسالان تنها با این تفاوت که اشعار استفاده شده در آن کودکانه است موجب دل زدگی کودکان از موسیقی ایرانی می شود. شاید بتوان گفت تکنیک هایی که بتواند روح کودکانه را به زبان موسیقی بیان کند در این امر لازم و ضروری است.
ناصر نظر معتقد است که دو نوع نگاه برای موسیقی کودک وجود دارد. نخست نگاه شادی آفرین و تفننی که آثار ساخته شده در آن بایستی شاد و آهنگین باشد و بچه ها را به حرکت وادارد تا با آن دست زنند؛ اما در صورتی که بخش تعلیم و تربیتی مد نظر قرار گیرد، موسیقی کودکان باید به گونه ای ساخته شود که هم در بخش اجرایی و هم در بخش های آموزشی، برای کودک «قابل فهم» باشد. آهنگ ساز و مربی موسیقی باید در ساخت و آموزش موسیقی به کودکان، به گروه سنی، توانایی جسمی، خاستگاه های شان و مسائل مورد نیاز آنها در این زمینه توجه کند.
در میان آثار تولیدشده موسیقی برای کودکان، برخی آثار وجود دارند که با وجود گذشت سال ها از تولید آنها هنوز هم جزو بهترین های این عرصه محسوب می شوند. آلبوم «رنگین کمون» از ساخته های «ثمین باغچه بان» (از بزرگان موسیقی کودک) که در فروردین سال ۱۳۵۷ به رهبری «توماس کریستین دئاوید» با ارکستر سمفونیک رادیو وین به اجرا در آمد، پس از انقلاب ابتدا به صورت نوار و به همراه یک کتاب منتشر شد.
گاهی هم آثار شنیداری دیگری نیز در عرصه موسیقی کودک توسط برخی هنرمندان فرهنگی تولید و روانه بازار موسیقی شده اند که در برخی از این آثار هنرمندان بزرگی نیز نقش داشته و آثار ماندگاری را در این زمینه خلق کرده اند.
بررسی و واکاوی آثار تولید شده در سال های گذشته با مجموعه ای که در سال های اخیر با عنوان موسیقی کودک شنیده می شود نشان دهنده افت و پس رفت شدیدی است که در این سبک پدیدار شده است. مشاهده تولیدات موسیقی کودک در سال های اخیر سخن را محرز می کند. همچنین از آنجا که عموما تولید موسیقی برای کودکان در سال های اخیر به دلیل کم کاری هنرمندان بزرگ و صاحب نام ما به دست رسانه ملی افتاده و این رسانه نیز تنها برای پر کردن زمان برنامه های خود به تولید موسیقی های سطحی و نازل روی آورده است، نمی توان برای تولید آثار ارزشمند و متناسب با فرهنگ ایرانی همچون سالیان گذشته انتظاری داشت.
ناصر نظر معتقد است روحیات استادانی که سنی از آنها گذشته است و با موسیقی دیگری بزرگ شده اند با کودکان قرن ۲۱ تفاوت های بسیاری دارد. به اعتقاد وی باید خاستگاه کودکان را یافت و به آنها توجه کرد. وی با انتقادات از روند تولید آثار موسیقی کودکان می گوید: «اگر به آمار تولیدات موسیقی کودک در عرض یک سال رجوع و تعداد آلبوم ها را اندازه گیری کنید، این رقم صفر است. عدد صفر را به کار می برم که نگویید دوتا، هیچ!» (دادخواه، ۱۳۸۵، ص ۱۵)
نظر کاربران
خیلی ممنون
تمام دنیا الان موسیقی رو مضر میدونه تازه باید به بچه ها مون موسیقیم یاد بدیم
بد بختین بدبخت