آیا بختک در خواب حقیقت دارد؟
شاید برای شما هم تجربههایی از این دست پیش آمده باشد؛ مشکلی که اصطلاح علمیاش«فلج خواب» است و ایرانیها آن را «بختک» مینامند. تقریبا به تعداد فرهنگهایی که در جهان وجود دارد، اسامی مختلفی برای این مشکل ایجاد شده و طی قرنها، انواع اجنه، اهریمنها و نفرینها مقصر دانسته شدهاند.
پزشکان میگویند اغلب آنچه به عنوان بختک در میان عموم مردم رایج است، پدیدهای موسوم به «فلج خواب» است
علائم بختک چیست؟
بختک یا فلج خواب چند علامت مشخص دارد که مهمترین آن ناتوانی در حرکت دادن بدن و صحبت کردن است به طوری که فرد به دلیل ترس و دلهره میخواهد فریاد بزند اما انگار بیفایده است. از دیگر علائم این مشکل احساس خفگی است به گونهای که فرد تصور میکند به زمان مرگ نزدیک شده و انگار موجودی روی قفسه سینه او قرار گرفته است. در این وضعیت ممکن است توهمات شنیداری، دیداری یا حتی لمسی اما رؤیا مانند نیز اتفاق بیفتد؛ چیزهایی مثل احساس حضور فردی در اتاق، احساس فشردگی در قفسه سینه، دیدن منبع نور، شنیدن صدای افراد، دیدن شبح، تجربه خروج از بدن و... طبیعی است که بارزترین علامت در این حالت احساس وحشت و اضطراب است.
آیا پای شیاطین در میان است؟
در مورد پدیده فلج خواب باورها و تفسیرهای مختلفی در فرهنگها و جوامع مختلف وجود دارد. همانطور که گفته شد ایرانیها این پدیده را به نام «بختک» میشناسند. بعضیها هم از آن تعبیر به جنزدگی میکنند و تمام اتفاقاتی که برای فرد میافتد به گردن دیوهای بدسرشت و اجنه میاندازند. ایرلندیها هم بر این باورند که فلج خواب بر اثر دروغی که روز قبل گفته شده بروز میکند. اما آنچه بارز است این است که طی قرنها باور عمومی بر این است که این مشکل با انواع اجنه و نفرینها مرتبط است.
چطور میشود پیشگیری کرد؟
فلج خواب یک اختلال خواب بیخطر است بنابراین میتوان با رعایت برخی موارد آن را از بین برد یا تکرارش را به حداقل رساند. نخوابیدن به پشت، کاهش استرس، به اندازه کافی خوابیدن، انجام ورزشهای منظم، زیاد غذا نخوردن و ننوشیدن کافئین همگی از عواملی است که میتواند از چنین وضعیتی پیشگیری کند. برای به دست آوردن سریع هوشیاری بهتر است فرد سعی کند انگشتان دست و پا همچنین چشمانش را به شدت تکان دهد و به دنبال آن سرش را حرکت دهد. در مواردی که فلج خواب به مدت ۶ ماه، دستکم هفتهای یک بار در فرد رخ دهد باید از دارودرمانی استفاده کرد.
چرا ایجاد میشود؟
تحقیقات انجام شده نشان میدهد، فلج خواب یک اختلال ژنتیک است و تمام افرادی که این موضوع را تجربه میکنند در سلولهایشان مادهای به نام «HLA-DR۲» دارند. از دیگر عواملی که میتوان برای فلج خواب در نظر گرفت اضطراب و استرس، اختلال ترس و همچنین اختلال در نظم خواب است. به گونهای که در برخی موارد افراد اظهار میکنند زمانی که روز خستهکننده یا پراسترسی را گذراندهاند، بیشتر از همیشه این حالت سراغشان آمده است. از دیگر موارد ایجاد کننده این حالت میتوان به تغییرات در سبک زندگی یا مصرف قرصهای خوابآور و آنتیهیستامینها اشاره کرد. گفته میشود افرادی که به صورت طاق باز یا به اصطلاح به پشت میخوابند، بیشتر به فلج خواب دچار میشوند.
آیا خطر ناک است؟
تحقیقاتی که بهتازگی انجام شده حاکی از آن است که بین 25 تا 30درصد از جمعیت کلی جهان، در طول عمر خود دستکم یک بار فلج خواب را تجربه کردهاند که در این میان 95درصد از آنها تجربه حوادث وحشتناک را در خواب داشتهاند. مجموع این عوامل نشان میدهد این پدیده شیوع بالایی دارد. نکته مهم دیگر آن است که با توجه به نقش ژنتیک در بروز این مشکل اگر یکی از اعضای خانواده دچار این مشکل باشد، احتمال اینکه دیگر اعضای خانواده هم به آن مبتلا شوند، وجود دارد. از نگاه جنسیتی به طور معمول احتمال بروز فلج خواب در زنان دو تا چهار برابر بیشتر از مردان است. اگرچه بسیاری از افرادی که با این مشکل مواجهند، از اتفاقاتی که میافتد آگاه نبوده و دچار وحشت میشوند، ولی این فرایند اصلا خطرناک نیست و در عرض چند لحظه پایان مییابد و هیچ گونه عارضه جسمی را در پی نخواهد داشت.
دماغ بختک را چنگ بزنید!
عوام روایت دیگری از بختک داشتند. آنها بر این باور بودند که بختک کنیز اسکندر بود! هنگامی که کلاغ به مشک محتوی آب حیات که اسکندر با خود از ظلمات آورده بود منقار زد و آب حیات بر زمین ریخت، این کنیز بیدرنگ مشتی از آن آب را برداشته و نوشید و اسکندر که خشمگین شده بود به ضرب شمشیر بینی او را کند و بختک از گل بینی دیگری برای خود ساخت! بختک اگر کسی را ببیند که طاقباز خوابیده به سینه او میجهد.
اگر در آن حال فرد بیدار شود، به بینی او چنگ بیندازد، بختک از بیم آنکه بینیاش کنده شود گنجی از گنجه اسکندر را که میشناسد رشوه خواهد داد تا دست از بینیاش بردارد!
بختک چیست؟
ایـــن پدیــــده بــــا نــــام «Sleep Paralysis» شناخته میشود. هنگام به خواب رفتن یا هنگام بیدار شدن صبحگاهی و در مرحله «REM» خواب(یعنی مرحلهای که در آن رویا میبینیم)، بدن به طور طبیعی برای چند ثانیه یا گاهی تا چند دقیقه دچار فلج موقت میشود. در این حالت فرد به هیچ عنوان قادر به حرکت نیست ولی در عین حال حسمیکند نسبت به تمام وقایع اطراف خود آگاه است. بختک زمانی رخ میدهد که مغز از وضعیت «REM» بیرون میآید اما فلج موقت بدن همچنان باقی میماند. در واقع طی خواب و زمانی که فرد در حال رؤیا دیدن است، مغز انتقال سیگنالهای عصبی به سوی عضلات اسکلتی بدن را متوقف میكند و علت آن هم این است که فرد رؤیاهایش را به مرحله عمل نرساند مثلا اگر خواب دویدن میبیند، از تختخواب بلند نشود و شروع به دویدن نکند. وقتی فرد میخواهد از خواب بیدار شود مغز دوباره کنترل عضلات را به دست میگیرد و آنها را از حالت فلج خارج میکند. در فلج خواب ناهنجاریهای مغزی ایجاد میشود که در نتیجه آنها مکانیسمهای عصبی در زمانی نامناسب فعال شدهاند. در اصل این افراد به جای آنکه خواب خود را با امواج آهسته مغزی شروع کنند، مستقیم وارد مرحله عمیق میشوند.
نظر کاربران
سلام .دیشب بختک رومنم خودشو انداخت وقتی بقیه تعریف میکردن که بختک تو خواب خودشو انداخته روشون من خیلی میترسیدم واسه همین هیچوقت به پشت به صورت کامل نمیخوابیدم یعنی میگن باید پاهایه ادم درازکش باشه تا خودشو بندازه دیشب من به پشت خوابیده بودم ولی پاهام جمع بود یدفه نصف شب یه چیزی روم سنگینی کرد بیدار شدم هر چی دست و پامو میخواستم تکون بدم دیدم فایده نداره جم نمیخورد بدنم شاید 1دقیقه طول کشید بعدش ازاد شدم به پهلو خوابیدم ولی میترسیدم.اینم از تجربه من
من یک ماه قبل از کنکورم تجربه کردم...حتی انگار حسش میکردم هی به گلوش چنگ میزدم اما خیلی زبر بود مثه آسفالت کف خیابون...
امروز بعد از ظهر من خواب بودم كه بختك افتاد روم حالا نه تنها وقتى چشممو باز ميكردم نميذاشت تكون بخورم بلكه مدام منو وادار به خوابيدن ميكرد كه باعث ميشد كابوساى وحشتناكى ببينم شايد حداقل 6 بار منو خوابوند و وادار به كابوس ديدن كرد كه با صداى آيفون خونه از خواب بلند شدم البته هنوزم تو شكم
امروز بختک روم افتاده بود شنیده بودم اگربینی اش روبگیریم هرچی بگیم گوش میکنه باکلی تلاش کردن دستم رو به طرفش بردم اما نمیدونم کجای صورتش بین دوانگشتم بودکه ولش هم نمیکردم بلخره بیخیال شدم که اونم بیخیال شد رفت چنددقیقه دیگه پشیمون شدبرگشت فکرکنم لج کرده بود خداکنه دیگه پیداش نشه
من از این عارضه 5 سال هست رنج میبرم به هرجا سرزدم دکتر دوا مغز واعصاب وغیره نتیجه نگرفته ام دعام کنید لطفا که شفا بیدا کنم خواهشا دارم رنج میبرم هفته دوبار در خوابم خفه میشم شدید حتی از خواب وحشت دارم
پاسخ ها
سلام دوست عزیز قبل خواب ایت الکرسی بخون دیگه هیچ اتفاقی نمی افته
دوست عزیز همزاد داری منم اینجوری بودم یه دعا نویس دعا نوشت برام تو اب حل کردم خوردم خوب شدم.حالا هرکی میخواد بگه خرافاتیم بگه مهم نیست.مهم اینه خوب شدم.
به نظر من بختک نام جعلی است در اصل این یک نوع بیماری نا شناخته است یا بهتر بگوئیم فقط خدا میداند دنیا همش راز ورمز والله اعلم برای همه دعا میکنم امین
سلام خدا قوت ممنونم از مطالب خوبتون.شاید باور نکنید اما تا حالا بختک یا هر چیز دیگه ای که اسمشه رو من نیفتاده.خوش باشید
سلام خدا قوت ممنونم از مطالب خوبتون.شاید باور نکنید اما تا حالا بختک یا هر چیز دیگه ای که اسمشه رو من نیفتاده.خوش باشید
بختک حقیقته! چند شب پیش افتاد روم ولی اینکه میگن بینی اش رو بگیرید دروغه چون به هیچ وجه نمیتونی دستتو تکون بدی. حتی نمیتونی نفس بکشی. هرچی هم داد بزنی فایده ای نداره
ديشب اين اتفاق براي منم افتاد.امامن هروقت توخواب سنگين ميشم انقدر ناله ميکنم بااينکه دهنم قفله تا بالاخره يکي به دادم برسه که شوهرم رسيدو بيدارم کرد.ولي خيلي بدبودانگارروح ازبدنم جدا شده بود حتي شوهرم روميديدم که داره ميدوه ميادطرفم بااينکه خواب بودم
من اکثرا وقتی فشار عصبیم زیاده اینطور میشم اکثرا ب شکل سایه یا سیاهی معلومه ولی یه بار نصف صورتشو تونستم ببینم وقتی دماغشو گرفتم از خواب پریدم
پاسخ ها
مگه دستت میتونه تکون بخوره.واقعا دماغشو گرفتی
من 4 ساله درگیرشم حدودا ماهی یه بار میاد سراغم تا بختک روم میوفته سعی میکنم یه جا بدنم و تکون بدم اما نمیشه این آخریا فقط تونستم دهنمو باز و کنم و تا اینکارو میکنم میره.اما عجیب این بود که دفعه آخری که دچار بختک شدم صداهای عجیبی مثل زوزه آدمی زاد یا یه چیزی مثل صداهای وحشتناک که تو فیلما واسه اشباح میزان شنیدم بعدم انگار تو جای خاکستری رنک بودم الان که دارم اینارو مینویسم مو به تنم سیخ شده تا حالا تو این چندسال که دچار بختک میشم اینطوری نشده بودم بعد سعی کردم دهنمو باز کنم اما نشد فشار آوردم به پلک چشمم تا چشام باز شد و رفت
پاسخ ها
ناخودآگاه شما و چیزهایی که تا به حال دیدید و شنیدید موجب وقوع همچین اتفاقاتی در خواب شدند
سلام علی منم صداهای عجیب میشنوم
مثل خش خش تلوزیون قدیمی
و جیق
سوت
زوزه
حقیقت دارد
پاسخ ها
نه
بختک چیزی طبیعی است و خرافات درباره آن دروغ میباشد..بختک برای هرکسی که اتفاق بیفتد درآن لحظه به خود تلقین اتفاقی نیفتاده بهتر متوجه میشود.
a
چندسال پیش بختک افتادروم خیلی وحشت ناک بوداولش همه چیزداشت میچرخیدکه بعدازتوی اون چرخش یکی اومدبیرون تاخواست نزدیک بشه بیدارشدم
نظراتو خوندم
بختک سراغ منم میاد. دو تا چیز جدید یاد گرفتم.
یکی اینکه بی نظمی وقت خواب خیلی موثره و من وقتایی که خوابم به هم میریزه خیلی دچارش میشم
یکی دیگه اینکه اون زمانی که بختک میاد و میره و بیدار میشی باید جا خوابتو عوض کنی بری یه گوشه دیگه بخوابی
حالا بختک من چجوریه:
بعضی وقتا با خودم قرار میذارم اگه بختک اومد سراغم بلند بگم یا خدا یا حسین تا بره. اما وقتی که بختک میاد دهنم قفل میشه.می خوام داد بزنم نمی تونم.حرکت کنم نمی تونم. دست و پامو تکون بدم نمی تونم. چشامو باز کنم نمی تونم. احساس خفگی شدید دارم. درست او زمانی که دیگه فکر می کنم کارم تمومه و به نهایت عجز می رسم از خواب بیدار میشم. بعضی اوقات اگه شب باشه و بختک بیفته روم وقتی بیدار میشم احساس می کنم یه نفر توی کمد که درش بازه یا پشت در حضور داره و هر آن می خواد بیاد تو. مستقیم باید زل بزنم به همون جا . حتی جرات اینکه نگاهمو ازش برگر دونم ندارم.الآن که دارم اینا رو می نویسم موهای دستم سیخ شده
خیلی کم طاق باز می خوابم چون پاشنه پام درد میگیره. معمولا به بغل حالت کمانی یا دمر بالشت تو بغل می خوابم. اکثرا با بدن پاک و تمیز می خوابم
خوشحالم که جن و این جور چیزا نیست.
یه چیز دیگه من تا حالا صورت یا شبحی ازش ندیدم. حتی اون شبح خاکستری که بعضیا می بینن
پاسخ ها
واقعا داری راسته راست میگی
ب قرآن من تاحالا خیلی این اتفاق برام پیش اومده،اماوقتی شروع ب خوندن آیۀ الکرسی میکنم ولم میکنه.ب ابوالفضل منوول نمیکنه،ب من یکی ثابت شده ک این واقعا ی نوع موجوده...........
بختک واقعیه وبه هیچ عنوان قابل لمس یا گرفتن یا رویت نیست چون به محض بیدار شدن اون حالت برطرف میشه
راستش منم اولین باری که دچار این بیماری شدم 14سال پیش بود...
اوایل فقط حس فلج شدن داشتم....اما حالا انگار باهام دشمنی داره ...!با وجودی که اعتقاد نداشتم !مادرم از دعا نویس برام دعا گرفت ..تا 4..5 سالی خوب بودم ولی بعد چند سال بازهم همون حالت برام پیش میومد ....بازم مادرم برام گفت دعا نوشتن و ترتیب اثر داد....ولی چند سالی که میگذره اثر دعا کم رنگ میشه! مثل این دو هفته ی اخیر که دوباره سراغم میاد !راستش اصلا عادت ندارم طاق باز بخوابم!...روی شکم هم که میخوابم احساس میکنم چیزی به وزن دو تن روی کل بدنم افتاده ..... گاهی قبلش صدای ورودش رو میشنوم! ولی همیشه این اتفاق زمانی برام میوفته که بعد از نماز... زمانی که هوا روشنه دوباره میخوابم و تو اتاقم تنهام!
منم زیاد بختک میگیرتمو به نظرم برای درمانش یک قران یا کتتابچه دعا کوچک رو بالای سرتون یبل خواب بزارید و بعدبخوابید دیگه هیچ وقت بختک سراغتون نمیاد
بختك من يك هيوندايي جنسيس كوبه است موتورش برايده
سلام واسه منم چندباری اتفاق افتاده..ولی همیشه رو شکم میخوابم...اولین بار بعدازتلاش برای بلندشدن بهم سیلی زد.ولی الان فقط احساس فلج دارم وهیچ حرکتی نمینونم بکنم چشامم ازخستگی هی میره..ولی باکلی تلاش بالاخره موفق میشم..موجودیم نمیبینم
با سلام، یه سوال،بختک واسه من با درد همراهه، یعنی کاملا احساس میکنم رو بدنم فشار میاره و انگار با تقلا کردنه من فشارشو بیشتر میکنه جوری که از درد تسلیم میشمو دیگه تقلایی نمیکنم تا اونم بیش ازین فشار نیاره،بارها شده مچ دستشو میگیرم و چنگ میزنم حتی چند باری چهره هایه کریه و سیاهیم دیدم،آخرین بار کلی اسم ایمه هم آوردم ولی فایده ای نداشت ولی در نهایت یا الله گفتم ک احساس کردم آزاد شدم، البته تو ذهنم میگم چون تو اون حالت دهنمو تکون نمیتونم بدم،
دیشب بختک افتاد روم من حتی دیدمش یه چیزی مسه سایه ای بود که تا نگاهش میکردم فرار میکرد میومد روی سینم وای افتضاهه افتضاح خدا ی من :-(
راسته بختک من تالا دوبار روم افتاده دوازده سالمه نصف شب بود مامانو بابام تو اتاق خواب بودن یهو تو خواب دیدم نمی تونم تکون بخورم چشمامو به زوری واز کردم دیدم یه دختر با مو های تیفوسی بود دیدم دهنش نزدیک دستمه بعد یهو منا نگاه کرد دستما گرفته بود سفت لباسش مثله زندانی ها تیفوسی و سفید بود صورتشم تیفوسی بود خیلی ترسناک بود بعد از این که بسم الله گفتم یهو غیب شد پا شدم دیدم هیچکس نیست وقتی صبح بیدار شده بودم مامانم گفت دیشب سراغ منم اومد بختک ولی سراغ بابام نر فته بود بابام قوی فکر کنم ازش ترسیده بود
من ديشب بختک افتادم روم....اما من کاملا خواب بودمو اصلا توحالت خواب و بيدار نبودم
تو خواب همش دنبالم بود اخرم پيدام کردو افتاد روم هرچى تقلا ميکردم بيشتر فشار مياورد وقتى بيخيالش ميشدم فشارشو کم ميکرد. اما اخر انقدر فشارش زياد شد که دستشو نيشگون گرفتم ولى شدتشو بيشتر کرد
وقتى از خواب بيدار شدم رفتم پيشه مامانم که صحنه خيلى ترسناکى رو ديدم. مامانم يه چشش به طرز خيلى وحشتناکى باز شده بود... دوبار چشامو بازو بسته کردم که بالاخره اون تصوير رفت...واقعا ترسناک بود همش فکر ميکردم ميخواد بره تو جلده مامانمو از طريق اون خفم کنه
سلام.
تازه از خواب بیدار شدم.تو خواب اطرافم رو می دیدم وصداهای مختلف وزیاد صداهایی که برام آشنا بود وناآشنا به گوشم میرسید.سالهاست که دچار این عارضه ام وتنها راه رهایی تو اون لحظه اینه که محکم سرتون رو تکون بدید.
سلام چند شب پیش بختک رو منم افتاد خیلی ترسناک بود احساس کردم میخواست توخواب بکشتم اصلا نمیتونستم تکون بخورم دهنم قفل شده بود اخر همسرم از خواب بیدارم کرد
دیشب امد روم،
لامصب خیلی سنگین بود داشتم خفه میشدم بالاخره بلندش کردم درازش کردم جفتم با هم خوابیدیم....
منم دچار اين مسئله هستم. يك هفته اي هست كه هر روز هر موقع كه مي خوابم اين اتفاق ميفته. گفتم شايد تومور دارم برم ي ام آر آي بدم. بختك براي من در هر حالتي بخوابم مياد. در هر وقت روز. وقتي مياد هيچ شبه و روح و جني نمي بينم. صداهاي اطرافو انگار خوب مي شنوم. انگار كلا بيدارم ولي نمي تونم تكون بخورم. بعد دستامو شروع به باز و بسته كردن مي كنم. و سرمو تكون مي دم. انگار به سرم يه گوي آهني 100 كيلويي وصل كردن و گردنم مي خواد بشكنه. با كلي تقلا مي خوام چشمامو باز كنم. انگار هي باز مي شه ولي دوباره مي بنده. چند بار تلاش مي كنم كه بازش كنم اما تا نيمه باز مي شه و دوباره سنگين مي شه. همش فكر مي كنم دارم ميميرم. اينقدر تلاش مي كنم تا بلاخره از خواب مي پرم و سعي مي كنم ديگه بعدش نخوابم
راستش برای منم اتفاق افتاده بچه که بودم برای مادربزرگم زیاد این مساله پیش میامد اون میگفت که روی بدنم غول افتاده فکر کنم هنوز هیشکی نمی دونه علتش چیه اگه زیاد براتون پیش میاد سعی کنین باهاش رفیق بشین
شوخی کردم بالا سرتون حتما قرآن بزارین
بختک سراغ منم چن باراومده،شاید باور نکنید،بخداحتی بادوستم موقعی ک لحاف ازروم میکشیدباشتاب دستمو طرفش بردم دستم بهش خورد،کوچیک بود جفتش عین گربه سیاه بود،فک کردم ک گربه هست پریدب هواغیب شد، هی گفتم پیشتح پیشتح فک کردم گربه هست خیلی ترسیده بودم زودچراغهارو روشن کردم یه آیه هم خوندم چون خیلی ترسیده بودم رفتم اتاق پدرم خوابیدم
منم اینجوذی میشم ولیاینطوری نیس که چیزی بخواد خفم کنه فقط نمیتونم تکون بخورم قشنگ روحم از بدنم فاصله میگیره و این جدا شدنش بدنم درد میگیره . خیلی بده
هر چیتکون میخورم بدنم تکون نمیخوره وچشمام نصفه باز میسه
سلام.این سایه که میگید حداقل هفته ی 1 بارو میاد تو خوابم . دیگه جدیدا بش عادت کردم ی شب چند بارو اومد تو خوابم تا اینکه جامو عووض کردم . هر چیم ایه قرانم میخونم نمیره تا اینکه یکی بیاد ببدارم کنه
دیشب سراغ منم اومد . مثه همیشه . تصمیم گرفتم باهاش بجنگم اینبار . تنها چیزی که دیدم یه محیط خاکستری و ریش ه ریشه و ترسناک بود . یه موجود ترسناک . دست کم تونستم بهش یه فحش رکیک بدم از اون خفناش ! ولی اینسری حتی نذاشت پاهام رو هم تکون بدم ! به شدت میکوبیدم . خلاصه یه صداهایی از خودم دراوردم داداشم فهمید نجاتم داد . حدود 3 دقیقه روم بود تقریبا 4 سانت بلندم میکرد میزدم زمین . شاید باورتون نشه . تاثیر فحش بودا ! بیدار شدم سر تا پا عرق بودم . به نظر من فلج خواب یه بخششه . عوامله دیگه ای هم هستن که واقعیت دارن ! منظورم خوده بختکه ! امیدوارم سراغه کسی نیاد . اینم تجربه ی من بود .
برای منم اتفاق افتاده با خوندن کامنت ها به این نتیجه رسیدم واقعا چیزی هست چون شرایطم دقیقا همینطوره
سلام من نیم ساعت پیش حس کردم یه چیزی از زمین بلندم کرده و نمیتونستم چشممو باز کنم و تو خواب و بیداری بود مغزم هرچی تقلا کردم داد بزنم نتونستم الانم جرات ندارم بخوابم از تاریکی ترس برم داشته تورو خدا کمکم کنین
سلام دیشب من این تجربه زجر آور را داشتم . توی خواب بودم
که دخترم را دیدم برداشت و برد توی سالن و من هرچی جیغ میزدم که دخترم را نجات بدم نمیشد وفقط فشار بو و حس خفگی .بعد از اینکه اون شرایط تمام شد شوهرم را بیدار کردم که برای من آب بیاره ولی چون میترسیدم دنبالش رفتم وبا کمال تعجب دیدیم که دخترم وسط سالن خوابیده .من مطمئن هستم که بختک جسم خارجی داره.
سلام.بختک بدلیل روابط جنسی بیش از حد پیش میاد،وقتی شما بیش از حد خود ارضایی میکنی یا روابط زناشویی بیش از حد داری بدن سست میشه و نصف شب احساس خفگی و ناتوانی دست میده به آدم.سعی کنید همیشه نیم ساعت قبل ازخواب شیره ی انگور یا عسل بخورید و ببخوابید تا فشار بدنتون نیافته و حین خواب خفگی و ناتوانی بهتون دست نده.
پاسخ ها
من کاملا با نظر شما مخالفم و این حرف شما از هر لحاظ قابل رد شدن هست و هیچ منبعی برای این حرفتون ندارید و نیست !
دیشب برای اولین بار بختک رو تجربه کردم خیلی وحشتناک بود اولش تو خونه راه میرفت مثل یه زن با مو فر بلند بود که همه بدنش سایه بود بعد اومد کنارم دستش رو گذاشت رو قفسه سینه ام خیلی درد داشت انگار داشت جون از بدنم کنده میشد هر چی داد زدم لبام بهم چسبیده بود حرکت نمی تونستم کنم انگار شوک الکتریکی بهم داده بودن نه یه بار سه بار اومد سراغم هر بارم دردناک تر از بار قبل تو خواب فکر کردم موقع مردن هست فقط آخرش به ناله افتادم واقعا تجربه بدی بود من چند شب پیش شوک بدی بهم وارد شد فکر میکنم به خاطر ترسی که داشتم این وضعیت برام پیش اومد
سلام
من چند سالی هست که هر چند ماه یه بار اینجوری میشه؛ البته من چیزی نمیبینم فقط بیدار میشم و نمیتونم تکون بخورم، اطراف رو تا حدودی حس میکنم و اخیرا میتونم دست و پامو تکون بدم یا صدای ناله در بیارم که همسرم میاد بیدارم میکنه(البته حرکت و یا صدا درآوردن تو این حالت خیلی انرژی میبره، بیشتر میشه نوی انگشتهای دست و پا رو تکون داد رو کوبید به جایی، سعی کنین نترسین و پلک بزنین)؛
در حالت کلی میشه گفت وقتهایی که استرس دارم یا اعصابم خرابه اینجوری میشه؛ قبل خواب میتونین سوره های حمد و 4قل و آیت الکرسی بخونین 100%تاثیرگذاره(یا اون چیزی که هست رو دور میکنه یا اینکه اعصاب رو آروم میکنه یا هر چی، من تجربه کردم 100%تاثیرداره)؛ وقتی میخوابین نه گرسنه باشین نه سیر، قبل خواب چایی نخورین، و مثانه تون هم پر نباشه؛ میتونین وضو بگیرین و خواندن سوره هایی که گفتم رو هم جدی بگیرین؛ به لطف خدا این مشکل حل میشه؛
سلام امروز بعد از ظهر اول تو حالت خوابو بیدار بودم که دیدم پتو از پایین پام کم کم کنار زده شد بعد یه جسم سنگین افتاد روم که هر چی میخواستم تقلا کنم از روم بلند نمیشد حتی صدام هم در نمیومد چشمام هم هر کاری میکردم تا حدودی باز شده بودو تار بود هر چی بسم الله پیگفتم دور نمیشد تا اینکه آیفون زنگ زد و تونستم حرکت کنم
من تجربه داشتم تا جایی که دچار اختلالای روانی شده بودم . خونوادم میخاسن منو ببرن روانپزشک .حتا تو بیداریم افسرده شده بودم و مث روانیا رفتار میکردم . هنوز اثراتش هس چون از ترس هیچ جا تنها نمیرم . جدیدن مامانم یه سوره قرآن نوشته گذاشتم تو بالشم دیگه بختک نمیبینم ولی اثرای اختلال روانیش هنوز واسم هس
من چند بار تجربه کرده ام حال خیلی بدی به آدم دست میده
اما از یکی از دوستام چیزی یاد گرفتم که کمک بسیار زیادی برای رفع این حالت میکند
و بارها این موضوع را تجربه کرده ام و آن اینست که در لحظه ای که تقلا میکنید حرف بزنید و نمیشود فقط
یه بسم الله الرحمن الرحیم بگید و خواهید دید که این حالت دفع میشود
سلام من هرچند وقت ی بار می گیرم تا منو بیدار نکنن ول نمی کنه خیلی ترسناک
مشکل من عجیبتره یکم من هر دفعه که این موضوع رو تجربه کردم حس کردم یکی از پشت بغلم کرده ربطی هم به بی نظمی خوابم نداره واقعا نمیدونم چیکار کنم
سلام به همه دوستان . برا من دیگه عادی شده دوست شدیم با هم بیشتر شبا با اقای بختک تعریف میکنیم میگیم میخندیم ولی زیاد ازش خوشم نمیاد اذیتم میکنه
سلام اين اتفاق برام رخ داده اصلا خوشايند نبود بعد از خواب به يكي از دوستام كه دكتر بود زنگ زدم و بعد از صحبت هاي دوستم راحت خوابيدم اين اتفاق در كل به خاطر تنش و جنبه روحي رواني داره اون كابوس هاي كه در بيداري ميبينيد به خاطر يك قسمت از مغزه كه هورمونه ترس رو ترشح ميكنه چون فلج موقتي اتسان ميشه مغز اين رو يك تحديد ميبينه هيچ ربطي هم به جن نداره
سلام دوستان من نو جوانی 14ساله هستم.حدود 5ساله که دچار این احساس میشم, قابل توجه بعضیا که بختک بیماری نیست فقط یک احساسه,
من باتحقیق و پرسش از بزرگایه فامیلو معلوماته خودم این توصیه هارو بهتون میکنم برای راحت شدن از بختک:
هیچ وقت با شکم پر نخوابید... بلافاصله بعد از غذا خوردن نخوابید.. همیشه یک وسیله فلزی مثل سنجاق به بالشت یا پیراهنتون وصل باشه.. پشت به قبله نخوابید.. تا وقتی که خوابتون سنگین نشده نخوابین.. مهم تر از همگی اینه که حتما قبل از خواب 3مرتبه سوره توحید (قل هوالله) یا یک مرتبه سوره آیه"الکرسی رو بخونین.. به پشت نخوابین.. تا می تونین به پهلوی چپ نخوابین.
لازم به ذکر است که در مرقع بختک نه می تونین اونو ببینین نه بهش دست بزنین.فقط تا می تونین تو اون لحظه به خدا فکر کنین یا تو ذهنتون صلوات بفرستین.
هر کی موافقه نظر بده. خدا پشتو پناهتون باشه
من خودمو تو حیاط خونمون دیدم تا اونجاش راحت بودم بعد زلزله اومد بعد اون بود که بختک اومد سراغم هر کاری کردم نمیتونستم از جام پاشم فشار زیادی رو قفسه ی سینم بود یه لحظه چشمامو بستمو با خودم گفتم این فقط یه بختکه صدای جیغ انسان هارو میشنیدم وقتی چشامو باز کردم بیدار شده بودم دیگه آزاد شده بودم از ترس نفس نفس میزدم افتضاح بود امتحان کنید جواب میده
سلام من همين الان گرفتم ٣٠سالمه تا حالا هم خيلي گرفتم وقتي ميوفته روت نميزاره تكون بخوري بايد آروم باشي ياد خدا كني خودش ميزاره ميره هيچ ترسي هم نداشته باشيد ما خدا را داريم خداهيچوقت نميزاره كه بهتون آسيب بزنه
سلام منم يه بار يا دو بار اينجورى شدم حس مى کردم يه چيزه سنگينه روم افتاده. نفس نميومد بالا نه ميتونستم داد بزنم نه ميتونستم دست و پاهامو تکون بدم نه نميتونستم چشامو باز کنم خيلى بد بود
سلام برای منم در ماه یکی دوبار پیش میاد به هر طرف که میخوابم بازم میفته روم انقد سنگینه که هیچ حرکتی نمتونم بزنم به زور فریاد میزنم تا یکی به دادم برسه تا مرزه خفگی میرم تا یکی بیاد بیدارم کنه بعد از روم میره روزهایی که خودم حس میکنم کسی خونه نیست این اتفاق که میفته فقط به سختی نام خدا رو میارم بعد میره البته به سختی میتوانم بگم و تا مرز خفگی خلاصه وحشتناکه
وای دیشب برای چندمین بار اما متفاوت بودشدیدا خوابم میومدو بختکم همون لحظه افتاد روم تقریبا5دقیقه روم بود. فشارم افتاده بود از ترس...من همیشه طاق باز میخابم اصلا به پهلو خابم نمیبره چیکارکنم اخه..خسته شدم
سلام عرض میکنم.
من اولین بار وقتی۷-۸ سالم بود اینطوز شدم و بعدها یاد اون شب می افتادم و میگفتم چه بد بوده لامصب ولی از پارسال اول پاییز شروع شد. یه طوری که در هفته ۵-۶ بار میاد سراغم و در شبانه روز که میخوابم میاد سراغم.شب و روز تفاوت ندارددددددددد
.
اصل مطلب و چگونگیشو بگم.
وقتی میخوابی هنوز خوابت نبرده انگار یه چیز سنگین رو سینت میشینه و اگه تکون نخوری و از حوابیدن استعفا ندی میگیرتت و کاملا فلج میشی.
وقتی میگیرتت چشماتو باز میکنی ولی کاملا فلجی.
ولی هیچوقت موقع فلج چیزی به چشم ندیدم و صدایی به گوشمنشنیده بودم به جز یه بار که رفته بودم مشهد خونه ی برادرم که تو حال بزرگ تنها خوابیدم. اونجا اومد سراغم با تفاوتی بسیار زیاد. چراغ خواب روشن بود وقتی فلج شدم چشمامو باز کردم به نک انگشتام که همیشه اگه به سمتی خوابیده باشم نگاه میکنم نگاه کردم دیدم ناخونام بلند شده شبیه جادوگرها و صدایی شبیه صدای خنده ی اجنه میومد. خیییلی ترسیدم وقتی رفتو تموم سد بیدار شدم تا نزدیکای صبح بیدارموندم و روز شد خوابیدم.
درکل بگم خیلی ترسناک نیست اگه چیزی نبینی و نشنوی. فقط میدونی چند لحظه دیگه بیدار میشی . یادمه ۵سال پیش عمل چشم داشتم پرستار یه پنبه مانند جلو دهنم گرفت گفت سه تا نفس عمیق بکش تا بیهوش بشی. یه دونه کشیدم از جلو دهنم برداشت رفت پیش دکتر و من فلج شدم ولی میدیدم و دقیقا شبیه همین حالت فلج خواب شدمکه برگشت و دوباره جلو دهنم گذاشت و بیهوشی کامل شدم.
موفث باشید و امیدوارمدست از سر هممون بردارهسب بخیر
سلام
منم زیاد دچار این حالت شدم. هر وقت بیدار شدم دیدم که رو کمر خوابیدم. زیاد تو این حالت میخابم. از این به بعد سعی میکنم به پهلو بخابم
من هم سالهاست این حس لعنتی رو تجربه میکنم، جدیدا حتی چشم هامو نمیتونم باز کنم که ببینمش، انگار یه هوای سنگینه روی تمام بدنم، کسی که میخواد تکونم بده انگار میتونه اون هوا رو فشرده کنه، مثل یه بادکنک کم باد که وقتی فشارش میدین قشرده میشه، انگار بختک روی قفسه سینه من و زیر دست کسی که داره تلاش میکنه بیدارم کنه به دام میفته، حتی صدای رفتنش و تلاشش برای فرار کردن رو حس میکنم!! قلبم درد میکنه امروز ۲ بار پشت سر هم این حسو داشتم...خسته شدم دیگه
سلام
منم یه شب خسته بودم ساعت930خوابم بردکه فکر کنم ساعت 945بود که احساس میکردم کسی دستگیره درب وردی خانه رو تکون میده بعد یهودرب اتاق تا نیمه باز شد اما کسی نبود منم هر کاری میکردم بلند شم وفریاد برنم نمیشد تا اینکه چند بار بسم الله گفتم و بعدی از مدتی بلند شدم بعد دیدم درب اتاق بسته بوده وهیچ خبری نیس...
سلام منم دقیقا همین امرو دچار این اتفاق شدم برای من از همه ی شما ترسناک تر بود خوابیده بودم هس کردم یکی داره به من نگاه میکنه چشامو که باز کردم یک عجوزه ی زشت رو دیدم که به چشام زل زده بود اینقدر چهرهاش ترسناک بود که از شدت ترس تو خواب بیهوش شدم بعد که بلند شدم دیدم بختکه داره منو میخوره
همه ی چیزهایی که در مواقع سنگین شدن میبینید زاییذه خیالات خود شماست چون همچین چیزی رو برای خودتون ب شکل یه خرافه قبولوندین وگرنه منم ده بار حتی سنگین شدم ک چشمامم تقریبا نیمه باز بودولی هیچ اثری از سایه و همین بختک هم نبود!
اینا همشون خوابه . یعنی شما ها خواب میبینید . هیچ کدوم واقعیت نداره . می دونید چرا میگم . چون برای من اتفاق نیافتاده .
ینی چی بختک میفته روتون؟؟؟من تا حالا همچین موجودیو تجربه نکردم....ولی خیلی زیاد واسم پیش اومده ک از خواب بیدار میشم اطرافمو کاملا میبینم ولی نمیتونم تکون بخورم یا حرف بزنم اون لحظه ارزومه یکی منو تکون بده و نجاتم بده بعد از کلی تلاش بالاخره موفق میشم از جام بلند شم...و بعدش شدیدا میل ب خواب دوباره دارم جوری ک پلکام میفته روهم و این جریان چند بار تکرار میشه تا کلا بیخیال خواب شم....خیلی حس بدیه
سلام.من الان هجده سالمه خدارشکر دیگه سراغم نمیاد.ولی پارسال که تااونجایی که یادمه خواب بودم یهو توخواب و بیداری حس کردم یه چیز روی من داره فشارمیده منو سنگیم بود چهار بارپنج بار خودمو تکون میدادمبدنم بی حس بود بعد ازاد میشدم دوباره خواب دوباره همبن بختک..واباز هم چندین بار
من برای اولین بار چند شب پیش این تجربه رو داشتم واقعا وحشتناک احساس خفگی بدتر از همست من اولش فکر کردم دارم قبض روح میشم چون کاملا شبیه قبض روح ومردن هست من اول اون شب کلا کابوس میدی دم وسطا ی شب احساسی بین خواب وبیدار بودن داشتم انگار روحم داشت کلا میومد بیرون همه جا روشن بود انگار یه وزنه یه تنی رو سینه ام بود داشتم خفه میشدم واقعا وحشتناک هست میتونی یه بار مرگ رو ببینی کامل خدا برا هیچکی نخود از اون شب هرشل قبل از خواب یه سوره میخوانم ممنون
سلام این عارضه برای من اتفاق افتاده حتی توی خواب یه شیکبح جوانو توخواب دیدم خیلی وحشتناک بود امیدوارم این اتفاق برای کسی نیفته
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر دچار بختک شده اید به این چند نکته توجه کنید
1 - این عارضه بسیار خطرناک بوده و نوعی سیستم اعلام خطر جدی برای بدن است ، نه برای آنکه مربوط به جن و ماوراء است ، دقیقا به علت این که کاملا جسمی فیزکی-شیمیایی رخ می دهد و می تواند پیش درآمدی برای شروع ام اس باشد !
2- عارضه بختک یا فلج هنگام همانطور که ذکر شد هیچ ربطی به جن یا پری و... ندارد ، باور های عامه حتی در زمان های بسیار قدیم ، در میان نخبگان پزشکی مردود بود و براحتی بختک را قابل درمان می دانستند . خطرناکی این عارضه از آنسو است که پیش رونده است
3- بختک یا فلج هنگام خواب فقط و فقط به دلیل غلبه ی طبع بلغم یا رطوبت بالای بدن حاصل می شود و با دستورات زیر قابل درمان قطعی و بدون بازگشت است به شرطی که قصد انجام داشته باشید .
چگونه به خودم کمک کنم ؟
1 -از خوردن سردی ها به سرعت کناره گیری کنید و مواد رطوبی را از رژیم غذایی حذف کنید
2- اگر واقعا فکر می کنید جن مزاحم شماست ، یا حتی اگر به چشم دیده اید و کار از احتمال گذشته ، کمی سرکه انگور خانگی (غیرصنعتی) از ترشی فروشی ها تهیه کنید ، شب قبل از خواب آنرا کف دست ریخته و به این دو ناحیه بکشید ، روی سینه و شکم (درست جایی که عوام معتقدند جن بختک می نشیند) و دوم میان ران ها و حول حوش ...تناسلی (جایی که جن های واقعی متعرض انسان می شوند) بمالید اما فعلا از خوردن سرکه که سردی است اجتناب کنید . تبریک ! حالا نسبت به جن (اگر وجود داشته باشد) واکسینه شدید . با خیال راحت و جرات و حتی کمی قلدری می توانید بخوابید زیرا مسلح به بویی هستید که هیچ جنی قادر به عبور از شعاع چندصد متری شما نیست .
3- برویم سر توقف و درمان این فلج که معتقدیم از جن نیست ولی بسیار خطرناک است (چون تا وقتی بلغم به حد خطرناک نرسد فلج بروز نمی کند-پس اوضاع مزاجی شما اصلا خوب نیست) . خوراکی بلغم زدا ، مسهل بلغم و... را جستجو کنید و هریک با طبع شما سازگار است در صبحگاه و شب موقع خواب بخورید
4 - همین الان نگاه کنید به آشپزخانه خود هریک از مواد زیر موجود بود شروع کنید : اسفند ، یک قاشق چایی خوری با آب . زنجبیل و فلفل ضدبلغم های خوبی است (اگر تپش قلب یا اضطراب گرفته اید مناسب نیست) . کشمش عالی است آنقدر بخورید تا گلو را بزند ، خرما ، دارچین یک قاشق چایخوری ، زردچوبه ، زیره ، عسل ، آویشن و.... هر ادویه یا گرمی جات پیدا کردید بخورید و بخوابید . بنابرین هنگام بیداری یا به کلی درمان ویا بسیار بهتر شده اید .
5- برای اینکه درمان تان ماندگار و غیرقابل بازگشت شود ، فعلا از خوردن هرنوع ترشیجات احتراز کنید ، غذای شب به هیچ وجه سردی نباشد (سردی ها شامل ترشی ها و گس مزه ها یا بی مزه ها مثل ماست ماکارونی خیار کاهو گوجه فرنگی برنج و... هستند) اگر شام خانواده گی سردی است و خوراک گرم در اختیار نیست مقداری نان و نمک خیلی بهتر از غذای سرد است . غلبه بلغم با بی حالی و کسلی همراه است مثل کوفته گی آنفولانزا می دانم زیاد خوب نیستید و شاید هم ترسیده اید ولی به محض اینکه بهتر شدید به یک حکیم طب سنتی مراجعه یا اگر عطار متخصصی می شناسید بلغم زداهای همیشه گی و ملایم مثل چای بادرنج بویه ، چای کوهی و... تهیه کرده و دائم بطور روزانه مصرف کنید تا دیگر هیچ بختک سراغی از شما نگیرد .
برا منم اتفاق افتاد، همین دو ساعت پیش،، هیچ رو قفسه سینه ام حس نمیکردم، ولی هرچی میخواستم بیدار شم یا تکون بخورم امکان نداشت.. صداهارو میشنیدم و بین خواب و رویا بودم ولی اصلا تکون نمیخوردم.. چندبار بیخیال شدم برگشتم به خواب، ولی بالاخره اخرسر تونستم تکون بخورم.
سلام فکر این یه ذره ارثی هم هست از بچه گی تا جایی که یادم هست بابامو خیلی اذیت میکرد والان تو خواب منم میاد که خیلی وحشتناکه که حتا دوشب فکر میکردم میخواد دخترم رو از پیشم بگیره ومن هر کاری میکردم که دستم به دخترم برسه نمیشد صدام در نمیومد شوهرم فهمیده بوده ولی تامیخواسته منو بیدار کنه خودم بیدار شدم شوهرم گفت که دست و پا میزدی خیلی .این به زبان ایرانی اینو بختک میگین ولی ما مردم افغان به این سیاهی میگیم
سلام عجب مریضی بدی منم کرفتارش شدم مثل مرک مثل اینکه داری جون میدی دادی میزنی صدا ت تو نمیشنون
من نمیدونم چرا هر وقت بختک روم می افته احساس یک پام و احساس نمی کنم
من دوبار تاحالا اینجوری شدم
ولی کسیرو نمیبینم و احساس خفگی نمیکنم و اصلا احساس نمیکنم کسی روم افتاده
فقط برای مدتی دست و پامو نمیتونم تکون بدم.سعی میکنم پامو تکون بدم ولی انگار یه فشاری به قلبم وارد میشه
بعد از یکی دو دقیقه یه فشاری از سر تاگردنم احساس میکنم
دقیقا اون احساس که میره میتونم دست و پامو تکون بدم
سلام.
این حالتها از وقتی که 14یا 15 سالم بود شروع شد تا الان که 39 سالمه .خیلی سخته که کسی نیست تا علت و درمانشو بهمون بگه.ولی من هرچقدر در موردش فک میکنم میبینم که اون حالت وقتی بهم دست میده که بخاطر مشکلات زندگیم از دست خدا شاکی میشم و زیاد غصه میخورم.حتی دیشب که شب دوم احیا بود من برا همه دعای خیر کردم و الا خودم .با خودم گفتم که فایده ای نداره وقتی خدا حرفای منو قبول نمیکنه.تااینکه باز بعد احیا نزدیکای صبح سراغم اومد.برا همین دیگه مطمئن شدم که هر وقت از رحمت خداوند غافل میشم این حالت برام دست میده.
سلام من ی سربازم خودم کلأمشگل خواب داشتم ازقبل بعد الان تواین ی هفته بختک دوبار ب سراغم اومد بااول روشکم خوابیدم منو بگاه داد اخر سری هم باانگشت زد ب داماغمورفت باردومم ک امشب بود پستم ک تموم شدساعت 5صب بود نمازصبو ک خوندم ازترس اینکه دوباره روشکم نخوابم بختک بیاد رو پهلو خوابیدم بخدا قسم اومد سراغم چنان فشاری ب سینم اورد نفسم قطع شد ازترس داشتم میمردم نمیدونم تواون لحظه اون سروصداهااا چین تو سرادم .امیدوارم هرگز دیگ این صحنه ها ب سراغم نیاد
منم چند بار دچار فلح خواب شدم خیلی حس بدی داشت اما خداروشکر با خلاقیت خودم تونستم ب راحتی تا اراده کنم از شرش خلاص بشم.من تا میبینم دچار فلج شدم ابروهامو ب سمت بالا میکشم و با تمام نیرو سعی میکنم چشمامو از هم باز کنم.با اینکار ب راحتی از اون حالت خارج میشین من در حد 2ثانیه با این روش ازش خلاص میشم.
منم ی سری خیلی خسته بودم اومدم تو حال دراز کشیدم تقربا نزدیک اذان مغرب بود ....چیزی روم احساس نمیکردم ولی ی چیز سیاهو دیدم ک از اتاقم تا کنار پرده اومدو نشست همونجا نمیتونستم حرف بزنم ولی باچشمام داشتم بهش اشاره میکرم ک برو ...برو ....خیلی خسته بودم اصلا نمیتونستم تکون بخورم...با اینکه ترسیده بدم ولی نمیتونستم چیزی بگم مشکی پوشیده و صورتش ب غیر از دماغش معلوم بود و تونستم ببینمش بعد ک خابیدم یکی هی بهم میگف بگو بسم الله منم گفتمو سریع پاشدم
سلام به نظرم بختک راسته چون من خودم به شب درمیان یا دوشب درمیان میادسراقم وقتایی هم که قبل خواب آیت الکرسی رو بخونم کمتر میاد من احساس میکنم این یه جنیه که همیشه باهام همراه همیشه کنار خودم احساسش میکنم روزایی که با بقیه درموردش حرف میزنم شبش بیشتر لج میکنه الان که دارم اینارو واستون مینویسم خیلی میترسم امشب لج نکنه نمیدونم چی کار کنم ولم کنه بره بخدا بعضی وقتا هرشب هرشب میاد سراقم بعضی شباهم دو یا سه بار میاد روم میفته دیگه ازدستش خسته شدم
من فک میکردم دروغه و خرافه است.تا این ک دیروز رو منم افتاد. اول حس کردم شوهرم واردخونه شد (چشام بطور خودکار نیمه باز شد ب سمت در اتاق) وارد اتاق شد حس کردم داره منو نگاه میکنه.اصلا شوهرمو نمیدیدم ولی حسش میکردم.دوس داشتم چشامو باز کنم برم پیشش اما نمتونستم یه صداهای مبهم تو ذهنم مب پیچید یهو با سرعت نور یه چیزی افتاد روم. دستامو گرفت هیچی نمیدیدم. فقط گریه میکردم جیغ میزدم ولم کن. تمام سعیمو کردم چشامو بزور و بلا باز کردم تا این ک رفت.
سلام،این اتفاق برای منم افتاد همیت دیشب یه نیروی شدیدی به کف پام وارد شد بعد یه فشاری رو کل بدنم حس میکردم انگار سرم منقبض شده بود و مغزم سوت میکشید،بعدشم داشتم وارونه میشدم انگارکه داشتم میفتادم.تجربه وحشتناکی بود خواهش میکنم اگه راه حلی میدونید بگید
منم ۳شبه پشت سرهم اینجوری میشم خیلیمیترسم
این اتفاق اولین بار دیشب برای من افتاد. خواب بودم که حس کردم یه چیزی وارد بدنم شد سریع چشامو وا کردم احساس خفگی داشتم نفس نمیتونستم بکشم هر چی سعی کردم فریاد بزنم یا تکون بخورم همسرم بیدار کنم نه صدایی درمیومد ازم نه حرکتی در کار بود.بعد حدودا یک دیقه تموم شد ولی هنوزم نمیدونم که بیدار بودم یا خواب. خیلی ترسناکه و کل روز بی قراری کردم.
سلام من خیلی زیاد این حالت بهم دست میده نمیدونم چیکارکنم تاجاییکه بعضی شبا چندبار اینجوری میشم که مجبورم قید خوابو بزنم
سلام من باردارم بعد از مدت ها تنها خوابیدم ینی گرمم شده بود رفتم تویه اتاق دیگه پکه روشن کردم تا بقیه اذیت نشن.اما تا خوابیدم یه چیزی مثل سنگ افتاد روم و دستم رو گرفته بود و ول نمیکرد هرچی میخاستم همسرمو صدا بزنم صدام در نمیومد و نمیتونستم صداش بزنم.خیلی بد بود.واقعا بنظرم بختک وجود داره و علم همش میخاد بگه که کاره مغزه!اگر کاره مغزه اون دستی ک دست منو سفت گرفته بود چیه؟من شنیدم زن باردار نباید تنها بخوابه بختک میادسراغش دیگه غلط بکنم تنها بخوابم