در چند سالگي فرزند اولتان دوباره مادر شويد؟
آتش بسِ جنگ خواهر و برادری
براي اينكه شاهد جنگهاي خواهر و برادري نباشيد بايد در چند سالگي فرزند اولتان دوباره مادر شويد؟
مجله سیب سبز - بهاره اسلامي: آمدن يك رقيب تازه ميتواند خواهر بزرگتر را از تخت پادشاهي پياده و آرامش را براي مدتي از قلمروی او دور كند. گرچه اغلب پدر و مادرها ميگويند براي تنها نبودن فرزند اول، سختي دوباره بچهدار شدن را به جان خريدهاند اما بچههاي بزرگتر حداقل در ماهها و سالهاي اول ميگويند كه از آمدن تازهواردي كه از نظر خودشان ميخواهد جاي آنها را بگيرد، زياد هم خوشحال نيستند.
حيدر حسيني، روانشناس كودك ميگويد شايد بچههاي كوچكتر تا سالها فرزند بزرگتر را سپر بلاي خودشان كنند و با اطمينان روي مسيري كه فرزند بزرگتر در آن بارها زمين خورده قدم بگذارند اما نميتوان حضور فرزند دوم براي كودك اول را هم خالي از خير و لطف دانست. اين روانشناس ميگويد بودن فرزند بزرگتر در خانه، خيلي از كارها و تصميمگيريها را براي عضو كوچكتر آسان ميكند و البته در مقابل بزرگترها هم با آمدن اين تازهوارد مسووليتپذيري و نمايش قدرت را تجربه ميكنند و زودتر از تكفرزندها بسياري از جنبههاي رشد را طي ميكنند.
كوچكترها پادشاهي نكنند
كودكي كه پيش از اين يكهتاز بوده، بهخاطر آرامش نوزاد تازهوارد، حق تماشاي تلویزيون با صداي بلند را از دست ميدهد، منابع مالي خانواده و توجه پدر و مادر ديگر به او محدود نميماند. فرزند بيرقيب خانواده، حالا نيمي از داشتههايش را از دست داده و همين كافي است تا بهخاطر تولد خواهرش خشمگين باشد.
هر فرزندي كه به دنيا ميآيد، جايگاه كودك بزرگتر را تهديد ميكند. تهديد قدم نورسيده براي خواهر بزرگتر، هميشه به اختلافهاي ساده و گذرا محدود نميشود. گاهي ناآگاهي والدين آنقدر به كودك اول ضربه ميزند كه او را به واپسروي مجبور ميكند؛ يعني كودك بزرگتر به عادت بچگياش برميگردد و عادات از دست رفتهاي چون ناخن جويدن، شبادراري و. . . را از سر ميگيرد. توجه افراطي والدين به فرزند نورسيده، ميتواند تعادل رواني كودك بزرگتر را مختل كند اما فرزند بزرگتر هميشه شكست نميخورد. گاهي پدر و مادرها از ترس واكنش فرزند اول به عضو تازهوارد به او توجهي نشان نميدهند و به جاي حل مشكل، فرزند كوچكتر را با بحران روبهرو ميكنند.
به يك اندازه مادري كنيد
فرزند بزرگتر برنامه مورد علاقهاش را ميبيند كه عضو كوچكتر خانواده از راه ميرسد و با قدرت گريه و جيغهايش شبكه تلویزيون را عوض ميكند. مادر به چهره برافروخته دختر بزرگ نگاه ميكند و از او ميخواهد به نفع خواهر يا برادر كوچكش كنار برود.
گفتيم كه كشمكش و رقابت، جزء جدانشدني روابط خواهرهاست اما اگر ميخواهيد اوضاع آرام بماند بايد در اين ارتباط تساوي را رعايت كنيد. به يك ميزان برايشان وقت بگذاريد، به يك اندازه براي آنها خريد كنيد و نيازشان به ديده شدن را به يك اندازه برآورده كنيد. يادتان نرود توجه شما به فرزندانتان، اگرچه به يك اندازه است اما هميشه به يك شكل ابراز نميشود. درحاليكه فرزند كوچكتر در جستوجوي نوازش است، فرزند بزرگتر به استقلال و احترام بيشتري نياز دارد.
اما تساوي هميشه به معناي مشابهت نيست پس گمان نكنيد همه چيزشان همشكل بايد باشد و بايد از آزاديهاي مشابهي برخوردار باشند. بچههاي بزرگتر اغلب به خود ميگويند: «كسي كه درست عين من رفتار ميكند، هويتم را از من ميگيرد!» پس يكبار ديگر به شما يادآوري ميكنيم كه هم اندازه بودن توجه، آزاديها، اختيارات و امكانات را با همشكل بودنشان اشتباه نگيريد و به فرزند كوچكتان اجازه ندهيد كپي خواهر بزرگترش باشد.
بچه كوچك را جا نگذاريد
دختر بزرگ ميتواند با دوستهايش به تنهايي وقت بگذارد، با آنها بيرون برود و مثل بزرگترها لباس بپوشد. فرزند كوچك اعتراض ميكند و هميشه اين جمله را ميشنود: «تو هم به سن او برسي، آزاديهاي او را به دست ميآوري!»
هرچه دختر بزرگتر به دوره بلوغ نزديكتر ميشود، تفاوت انتظارات او و خواهرش بيشتر ميشود. تلاش خانوادهها براي اثبات اين تفاوت، فرزند كوچكتر را آزرده ميكند. ميل فرزند كوچك به رقابت و همشكل شدن با خواهرش، گاهي مادر را نگران ميكند اما اگر ميخواهيد نگراني شما مسالهساز نشود، بايد بيشتر از قبل هوشيار باشيد! در قدم اول، به اين موضوع توجه كنيد كه گرايش كودك شما به داشتن آزاديها و امكانات خواهرش چقدر است؛ همه كودكان به يك اندازه حساس نيستند. پس اول حساسيت كودكتان را اندازه بگيريد و بعد قدم برداريد. عجيب نيست اگر شما و فرزند بزرگترتان، الگوي فرزند كوچكتر شده باشيد.
پس در كنار وضع محدوديتها، خواستههاي او را ناديده نگيريد. در قدم دوم بايد با رفتاري درست به فرزند كوچكتر بفهمانيد كه هميشه نميتواند مثل خواهرش رفتار كند و امكانات و آزاديهاي او را داشته باشد. به او نشان دهيد در محدوده خود از توجه و محبت شما بهرهمند ميشود و دليلي ندارد از خواهرش تقليد كند. در سومين قدم، شما ميتوانيد با جايگزين كردن برخي موارد و كمرنگ كردن برخي محدوديتها به اين جنگ خواهرانه پايان دهيد. پس او را در فعاليتهاي مشتركتان سهيم كنيد. اگر خواهر بزرگتر را قبل از مهماني با خودتان به آرايشگاه ميبريد، دختر كوچك را از اين اتفاق هيجانانگيز محروم نكنيد و از آرايشگر بخواهيد موي او را با توجه به سنش آرايش كند. دخترهاي كوچك از اينكه در جمع شما و خواهر بزرگترشان جايي نداشته باشند، بيزارند.
پدر قانون بگذارد، مادر اجرا كند
بچهها اشتباه ميكنند و با سرزنش پدرشان روبهرو ميشوند اما مادر از راه ميرسد و از فرزندش در برابر سرزنشهاي پدر دفاع ميكند. از اين لحظه به بعد، كودك خوب ميداند كه هميشه كسي هست كه بهخاطر اشتباهاتش از او حمايت كند.
دوره و زمانه عوض شده و حتي در جامعه سنتي ما هم، زنان در تصميمگيريها و سياستهاي خانه بيش از پيش درگير شدهاند. با اين وجود، گمان نكنيد شما و همسرتان بايد به يك شيوه رفتار كنيد حتي در دنياي مدرن هم وجود يك قانونگذار كه حرف آخر را ميزند در خانه ضروري است. روانشناسان ميگويند بهتر است پدرها چنين نقشي را براي فرزندانشان بازي كنند. پس گرچه شما و همسرتان دور از چشم بچهها در مورد همه ريزهكاريهاي تربيتي و بايدها و نبايدها توافق ميكنيد اما اجازه دهيد برخي محدوديتهاي خانه را پدر وضع كند. به فرزندتان با حرف و عمل آموزش دهيد بعد از گذشت زمان معيني ميتواند آنچه در آرزويش بوده را داشته باشد و برخي از اين نصيحتها را از زبان پدر خانواده مطرح كنيد.
خبرچين تربیت نکنید
فرزند بزرگتر به اندازه كافي قدرت دارد اما خواهر كوچكتر براي قدرت گرفتن، راهي جز خبرچيني را نميشناسد. او براي پيروز شدن در دعواهاي خواهرانه، رازهاي خواهرش را فاش ميكند و ريز و درشت رفتارهاي خواهرش را به مادر گزارش ميدهد.
فراموش نكنيد ميل به اعمال نظر در همه ما وجود دارد پس بچههايتان را از اين قاعده مستثنا ندانيد اما يادتان باشد واكنشهاي كودكان با توجه به شرايط آنها برانگيخته ميشود. اگر فرزند كوچكتان عليه خواهرش خبرچيني ميكند با هوشمندي حرف او را گوش دهيد اما هيجانزده واكنش نشان ندهيد. مدتي صبر كنيد تا هيجانات شما فروكش كند و دور از چشم خواهر يا برادر كوچكتر و بدون اشاره به گفتههاي او ، با كودك بزرگترتان صحبت كنيد.
از خواهر بزرگ مادر نسازيد
دختر كوچكتر اشتباه ميكند و در نبود مادر، خواهر بزرگ تنبيه او را وظيفه خود ميداند. او كه گمان ميكند جانشين مادر است، خواهر كوچكش را به هر بهانهاي سرزنش ميكند و برايش خط و نشان ميكشد.
درحاليكه خواهرهاي همسن و سال، مشغول سرگرم كردن هم هستند، خواهرهاي بزرگتر خود را زير بار مسووليت سنگينتري ميبينند. آنها بيشتر نقش مادر دوم را بازي ميكنند و از تربيت خواهر كوچكتر گرفته تا تر و خشك كردنش را وظيفه خود ميدانند. روانشناسان ميگويند، بزرگتر بودن به خواهرها قدرتي معجزهآسا ميدهد؛ قدرتي كه اغلب تا پايان عمر باقي ميماند. طبيعي است دختر بزرگ خانواده هم براي اثبات چنين قدرتي، گاهي به خواهرش زور بگويد. اما آنچه ميتواند به اين رفتار پايان دهد، واكنشي است كه شما به دعواهاي آنها نشان ميدهيد. وظيفه شماست كه در مقابل قلدري دختر بزرگ بايستيد و دور از چشم فرزند ديگر به خواهرش بفهمانيد كه مسووليت محدودي براي تربيت خواهر كوچكترش دارد و دليلي ندارد كه نقش شما را در رابطه با او بازي كند. باز هم يادآوري ميكنيم بچهها بيشتر از آنكه از نصيحتهاي شما ياد بگيرند با رفتارتان آموزش ميبينند.
از خودتان شروع كنيد
يادتان نرود بچهها بيش از آنكه از نصيحتهاي ما چيزي ياد بگيرند، عادتهاي خود را با ديدن رفتار ما شكل ميدهند. پس با نشان دادن محبت كلامي و نوازش كردن فرزندانتان، آنها را به هم نزديكتر كنيد. بررسيها ثابت كرده نشان دادن احترام نسبت به فرزندان، همسر و اطرافيانتان باعث ميشود فرزندان شما به يكديگر احترام بگذارند. اگر بچههاي شما توانايي ابراز احساسات را ياد بگيرند، چند قدم از اختلافات رايج ميان خواهر و برادرها فاصله ميگيرند.
راز خانوادههاي خوشبخت
اگر ميخواهيد دردسر مادر بودن را كمتر كنيد، آرزو كنيد صاحب دو فرزند دختر شويد. محققان ميگويند خانوادههايي كه دو دختر دارند، كمترين ميزان دعوا و سروصدا را تجربه ميكنند و فرزندانشان در زمان بازي هماهنگترند. از نظر آنها تعداد فرزندان دختر و پسر و ترتيب تولدشان، ميزان آرامش يا تنشهاي خانه را تعيين ميكند. روزنامه ديليميل بهترين و بدترين ترتيبهاي تولد را اينگونه که در زیر آمده معرفي ميكند و ميگويد، اگر شرايط خانواده شما مثل خانوادههاي بالاي اين جدول است، به خوشبختي نزديكتر هستيد و هرچه به خانوادههاي پايينتر نزديك ميشويد، تنش و دردسر به خانواده شما بيشتر پا ميگذارد:
۱. دو دختر
۲. يك پسر و يك دختر
۳. دو پسر
۴. سه دختر
۵. سه پسر
۶. چهار پسر
۷. دو دختر و يك پسر
۸. دو پسر و يك دختر
۹. سه پسر و يك دختر
۱۰. سه دختر و يك پسر
۱۱. دو پسر و دو دختر
۱۲. چهار دختر
عشق كوچكترها را ناديده نگيريد
دختر كوچكتر مرد مورد علاقهاش را پيدا كرده اما خانواده نگران غرور دختر بزرگ هستند. آنها گمان ميكنند در صورت ازدواج فرزند كوچكشان، دختر بزرگ شانس خوشبخت بودن را از دست ميدهد.
مجرد ماندن دختر بزرگتر درحاليكه دختر كوچكتر ازدواج كرده است در جامعه سنتي موضوعي بحثانگيز است. كم نيستند خانوادههايي كه اين اتفاق را ناشي از عيب دختر بزرگ ميدانند اما هميشه هم ديگران روي دخترهاي بزرگتري كه مجرد ماندهاند برچسب نميزنند. حسادت خواهرانه اينجا هم به ميدان ميآيد و خواهر بزرگتر از اينكه همتاي كمسن و سالترش، آنچه او ندارد را از آن خود كرده، آزرده ميشود. گذشته از حساسيتي كه جزء جدانشدني رابطه خواهرهاست، گاهي والدين هم فرزند بزرگتر را تحريك ميكنند و به او القا ميكنند كه برخلاف خواهرش، شايسته دوست داشته شدن نيست.
در چنين شرايطي ازدواج خواهر كوچكتر احساس ناكامي را در خواهر بزرگتر ايجاد ميكند و جامعه هم اين باور را تقويت ميكند. اما فراموش نكنيد كه قرار نيست هيچكس بهخاطر ضعف ديگران محدود شود و از خواستهاش دست بكشد. شما نميتوانيد بهخاطر حسادت فرزند بزرگترتان، خواهرش را از اين تجربه محروم كنيد اما وظيفه شماست كه با كنترل و هدايت فرزندتان، اين مفهوم را در ذهن او تغيير دهيد و او را براي حفظ اعتماد به نفس و آرامشش حمايت كنيد.
خانه را آرام كنيد
مادري كه بچههايش تفاوت سني زيادي با هم دارند، خودش را مسوول اختلاف آنها ميداند. از نظر او اين تفاوت باعث شده بچهها از هم فاصله بگيرند و دنياي يكديگر را درك نكنند.
دو تا سه سال فاصله سني به رابطهاي امنتر و صميمانهتري ميان بچهها ميانجامد. بعد از گذشت سه سال از تولد فرزند اول، نهتنها مادر شرايط جسماني مطلوبتري پيدا كرده بلكه فاصلهاي كه ميان مادر و پدر بهخاطر مسووليتهاي جديد و تغيير شكل ارتباطشان ايجاد شده هم كمتر شده است. با اين وجود، نميتوان حكمي كلي صادر كرد. مثل ديگر موارد، تصميمگيري براي تولد فرزند بعدي به شرايط خانوادهها بستگي دارد و اينكه خواهرها رابطه صميمانهتري را تجربه كنند، به رابطه والدين، سبك فرزندپروري و سلامت رواني آنها وابسته است.
خانه را زنانه- مردانه نكنيد
خواهرها و مادر از هم جدا نميشوند؛ از خيابان گرفته تا مهماني و خريد و آشپزخانه در هر محيطي در كنار هم جمع ميشوند و به اين دوستي نفوذناپذير افتخار ميكنند.
تشكيل كلونيهاي دخترانه، اتفاقي است كه بسياري از خانوادههاي دختردار را تهديد ميكند. در اين خانوادهها، دختران و مادرشان يك حلقه ارتباطي را تشكيل ميدهند كه اعضاي غير همجنس خانواده به ندرت امكان ورود به آن را دارند. اين گروه زنانه با هم بيرون ميروند، با هم تصميم ميگيرند، عادات يكديگر را كسب ميكنند و به مرور ارتباط آنها با افراد بيرون از حلقه ارتباطيشان محدود و دشوار ميشود. درحاليكه بخش مهمي از عادات و ويژگيهاي شخصيتي دختران با حضور پدر در خانواده اتفاق ميافتد. اگر شما هم از نعمت داشتن فرزندان دختر بهرهمنديد، فراموش نكنيد كه اين كلونيها اغلب آسيب بسيار جدي را به دنبال ميآورند؛ آسيبي كه تا پايان عمر زندگي آنها را تهديد ميكند و حتي بر روابط دختران و همسرانشان در آينده هم تاثير ميگذارد.
خواهرها را مقابل هم قرار ندهيد
خواهر بزرگتري كه تازه وارد مدرسه شده، نميتواند خواهر كوچكتري را كه كتابهايش را خطخطي كرده ببخشد و وقتي تازه حريم خصوصي را درك كرده از اينكه تهتغاري مدام سر از وسايل شخصياش دربياورد عذاب ميكشد.
باز هم به جملات قبل بازگرديد و يك بار ديگر اهميت «اصل تساوي» را مرور كنيد. هرگز بهخاطر آرامش و شادي يكي از فرزندانتان ديگري را قرباني نكنيد. به فرزند كوچكترتان ياد دهيد كه به حريم شخصي خواهر يا برادرش احترام بگذارد. گذشته از اين، براي پايان دادن به گريههاي كودك كوچكتر، هرگز داراييهاي فرزند بزرگتر را بدون اجازه يا تمايل او در اختيار او قرار ندهيد. همانطور كه شما دوست نداريد كسي بدون اجازه به كمد لباستان دستبرد بزند، فرزند شما هم زماني كه كسي در وسايلش سرك ميكشد يا ميخواهد آنها را تصاحب كند، عذاب ميكشد. پس هرگز به او نگوييد.«تو بزرگتري! تو ببخش!»
ارسال نظر