روشهای درست مذاکره با کودکان را بشناسید
مذاکره با کودکان درست مثل شنا کردن برخلاف جریان آب است، چون کاری دشوار، خسته کننده و وقتگیر است.
برترین ها: مذاکره با کودکان درست مثل شنا کردن برخلاف جریان آب است، چون کاری دشوار، خسته کننده و وقتگیر است. با وجود این، بسیاری از والدین بر حسب عادت یا علاقه دوست دارند بر سر هر چیزی - از ساعت حمام گرفته تا انجام تکالیف مدرسه - با کودکان خود سر میز مذاکره بنشینند. حقیقت این است که والدین همیشه باید تمام سعی خود را بکنند تا مذاکره به شکل صحیح پیش برود.
شاید خودبینانه به نظر برسد اما جامعهای که ما در آن زندگی میکنیم به محاصره خیالات، خواستهها و نیازهای کودکان درآمده و ما از اینکه حتی یک لحظه از آنها غافل شده و بعد به خاطر عوارض و کمبودهای بعدی آنها سرزنش شویم و عذاب وجدان بگیریم، هراس داریم. اما بیایید با هم رو راست باشیم، اگر والدین به خاطر هر چیزی با کودکان خود مذاکره کنند كودكان خیلی زود متوجه میشوند هر آنچه میخواهند میتواند به بحث و مذاکره گذاشته شود. حتی زمانی که پدر و مادر از عبارتهای کلیشهای مانند «من اینطور میگم» یا «چون من مادرت هستم» استفاده میکنند، کودکان فکر میکنند باز هم میتوانند چانه بزنند. ما خسته، آزرده و مشتاق برای راضی نگهداشتن کودکان خود، معمولا سعی داریم این حقیقت را به آنها بقبولانیم که منظور ما همیشه همان چیزی نیست که به زبان میآوریم.
اگر فیلمها و سریالهای سیاه و سفید قدیمی را به خاطر بیاورید، متوجه میشوید پدر و مادرهای امروزی چقدر نسبت به گذشته تغییر کردهاند. آن روزها جایگاه کودکان در خانه به گونهای بود که تنها به چشم میآمدند اما حرفهایشان شنیده نمیشد. آنها ساعتها برای بازی به حیاط فرستاده میشدند در حالی که والدین در آشپزخانه سرگرم کار و گفتوگو بودند. هیچ کودکی حرف پدر و مادر خود را قطع نمیکرد و از ترس اینکه تنبیه بدنی شود، جرات نداشت سر چیزی چانه بزند و مذاکره کند. با وجود اینکه این رفتار نوعی افراط به شمار میآید، امروزه ما چنان ساختار خانواده خود را پیچیده کردهایم که کودکان اجازه دارند همه کاره خانه باشند. شاید علتش این باشد که تصمیم گرفتهایم سر هر چیزی با کودکان خود مذاکره کنیم. بسیاری از مردم این رفتار را قدرت و رشد دادن شخصیت کودکان میدانند در حالی که این روشی حاکی از ترس برای القا این مفهوم به کودکان است که آنها دیگر لازم نیست پیوسته از قوانین و دستورات و آنچه ما میگوییم اطاعت کنند.
در دنیای امروزی، والدین به خود میبالند كه برای فرزندان خود هر کاری کرده و به خاطر آنها از تمام علائق خود چشمپوشی كرده و حتی از زندگی مشترک خود غافل میشوند. به نظر میرسد امروزه ملاک و معیار یک پدر و مادر خوب این است که به خاطر فرزندان خود از تمام هست و نیست و دنیای خود بگذرند بدون اینکه هیچ انتظار و توقعی برای جبران از آنها داشته باشند. به نظر میرسد بیشتر مردم در این مورد هم عقیدهاند که امروزه کمتر کودکی پیدا میشود که به پدر و مادر خود احترام بگذارد و از تمام بزرگسالانی که در زندگی او حضور داشتهاند، قدردانی کند. باید راهی برای رفع نیازهای عاطفی کودکان پیدا كرد و در عین حال، به آنها اجازه داد جایگاه خود را در خانواده حفظ کنند.
گاهی هم فضایی برای مذاکره فراهم میشود. یک مذاکره معمول با کودکان باید در راستای تصمیمات و انتخابهای ما باشد. همه ما میدانیم که کودکان - به خصوص نوجوانان - آنقدر ظرفیت ذهنی یا مهارتی ندارند که بتوانند تصمیمات بزرگ یا حتی خوب بگیرند. با ارائه راهحل به آنها میتوان کنترل را بدست گرفت و آنها را بر سر یک دوراهی خوب برای انتخاب قرار داد. مثلا اگر فرزند شما باید حداکثر تا ساعت ۱۰ خانه باشد و او میخواهد تا ساعت ۱۱ بیرون بماند، دو راه جلوی پای او بگذارید: یا اصلا از خانه بیرون نرود یا قبل از ساعت ۱۰ بازگردد. این احتمال وجود دارد که او تا ساعت ۱۱ بیرون بماند که در این صورت باید چند هفته او را تنبیه کنید. این تنبیه به او درس مسئولیتپذیری میدهد و او را متوجه میکند حق با پدر و مادر است و آنها مسئول خانه هستند.
چه با کودکان خود مذاکره کنید چه نکنید، آنها گاهی شانس خود را در این زمینه امتحان خواهند کرد. هر چه بیشتر کوتاه بیایید، جریان مخالف آب تندتر میشود و غرق میشوید. آن وقت دیگر آنچنان آب شما را میبرد که امکان شنا کردن یا حتی بازگشت وجود ندارد. در رابطه با کودکان بیشتر از آنکه علاقه مطرح باشد، خیلی مهم است تصمیم بگیرید چه چیزهایی اهمیت ویژهای دارند. ما به عنوان بزرگتر میدانیم که در زندگی واقعی کمتر چیزی را به بحث و مذاکره میگذارند و در عین حال گاهی لازم است با کودکان به سازش و توافق برسیم تا شاید یاد بگیرند ارزش دارد کمی تلاش کنند.
کودکان خردسال حتی قبل از اینکه زبان باز کنند، مذاکره کردن را یاد میگیرند. چند بار تاکنون دیدهاید که پدر و مادری سر غذا با کودک خود مذاکره میکنند و سرانجام میگویند اگر غذایت را بخوری یک شیرینی به تو جایزه میدهم؟ از آنجا که کودکان مواد غذایی مانند سبزیجات را دوست ندارند، با خوشحالی غذای خود را تمام میکنند تا برنده شیرینی باشند. این مذاکره چه مشکلی را حل میکند؟ اگر این قانون شماست که کودک قبل از صرف شام نمیتواند دسر بخورد، پس نباید به او شیرینی بدهید.
به سادگی میتوانید فکر کنید که این کار بیرحمانه بوده و از یک پدر و مادر ایدهآل بعید است. حقیقت این است که کودک به والدین خود نیاز دارد و کودکان در هر سن و سالی در همان مرز و محدودهای که برای آنها مشخص شده زندگی میکنند. اگر از همان دوران خردسالی معلوم شود این محدودیتها مشخص نیستند و قابل تغییرند، این احتمال وجود دارد که مرتبا سعی در تغییر آنها داشته باشند. شاید فکر خوبی باشد که خود کودکان نیز در خلق این قوانین و محدودیتها مشارکت داشته باشند اما هرگز نباید در این مورد با آنها مذاکره کنید. اگر بحث و گفتوگویی لازم باشد، پدر و مادر باید آن را مدیریت کنند و حرفهای کودکان را بشنوند و بعد تصمیم صحیح را بگیرند.
ارسال نظر