اگر قرار بود کودکم را دوباره تربیت کنم...
اگر قرار بود کودکم را دوباره تربیت کنم، بیشتر نقاشی با انگشت را به او یاد میدادم تا اینکه با انگشت برایش خط و نشان بکشم.
برترین ها: اگر قرار بود کودکم را دوباره تربیت کنم، بیشتر نقاشی با انگشت را به او یاد میدادم تا اینکه با انگشت برایش خط و نشان بکشم.
کمتر غلطگیری کرده و بیشتر صحیح انجام دادن را یادش میدادم.
چشم از خودم میشستم و به او چشم میدوختم.
کمتر به داشتن و بیشتر به مراقبت میپرداختم.
با او پیادهروی و بادبادک بازی میکردم.
اداهای جدی را کنار گذارده و جدیتر بازی میکردم.
بیشتر در دشت و دمن همراهش دویده و به ستارهها زل میزدم.
بیشتر او را در بغل میفشردم و کمتر زور میگفتم.
کمتر سختگیری و بیشتر تشویق میکردم.
اول به اعتماد بهنفس و بعد به پوشاک و مسکن میپرداختم.
کمتر عشقِ قدرت و بیشتر قدرتِ عشق را یادش میدادم.
با خردسال خود لذت ببرید! اگرچه گاهی بهنظر میآید که او اصلا بزرگ نشده اما دائم در حال رشد است. روزهای طولانی بیپایان بهتدریج جای خود را به روزهایی میدهند که دیگر برایشان وقت ندارید.
کودکانی که زمانی در هر چیز به شما نیاز داشتند کمتر و کمتر به شما نیاز خواهند داشت و روزهای پیادهرویهای با فراغبال، بازیها و چرتهای بعدازظهر جزو خاطرات شاد و گرم میشوند. امیدوارم شما به همراه کودکتان ساعات شادي را در کنار هم پر از اوقات بازی، رشد و یادگیری داشته باشید.
اگرچه تصدی امور یک نوزاد برای والدینِ تازهکار سخت است، اما معمولا خیلی طول نمیکشد که اکثرا به راحتی یاد میگیرند جایش را عوض کنند، غذایش بدهند، از او نگهداری کنند و بخوابانند. همینکه نوزاد پا میگیرد اکثر والدین قادرند دماغش را پاک کنند، پوشکش را عوض کنند، غذا درست کنند- غذایی که کسی نمیخورد- اسباببازی و لباس مناسب بخرند و البته رختشویی و اتوشویی کنند. اما از مرحله راه رفتن که میگذرند و به مرحله خردسالی و تجربهگرایی میرسند، نیازهایشان بهشکل عجیبی عوض میشود. والدین آمادگی تامین نیازهای زندگی روزانه خردسال را ندارند و غالبا درگیر این چالش دائم هستند تا نیازهای بدنی، ذهنی، عاطفی و روحی آنها را برآورند.
اولینبار با این مسئله در زندگیام با یک خردسال طی زمستانی استثنائاً بارانی و در منطقهای ساحلی رو بهرو شدم. دختر بزرگم «آندریا» 3 ساله بود. خواهرش «امیلی» تقریبا 2 ساله و «جاشوایِ» نوزاد هنوز 6 ماه نداشت. امیلی در بحبوحه جیش گفتن بود و جاش حداقل هر 2 ساعت یکبار باید شیر میخورد. آندریا که خوش اخلاق و شیرین بود و زود آرام میگرفت کمکم مشکل ساز میشد و با ادامه بارندگی اخلاقش بدتر میشد. میخواست کارهای تازه بکند و تجربیات تازه داشته باشد، اما اکثر انرژی و وقت من صرف 2 بچه کوچکتر میشد. با گذشت روزها که درماندگی من مثل عقدهای برایم شده بود دچار شک و تردید درباره توان (و در نتیجه کمبود) خود بهعنوان مادری خوب شدم. همیشه درباره «زمان کیفی» با کودک شنیده بودم اما بهنظر میرسید من زمان کمّی بسیار وحشتناکی بدون کیفیت داشتم!
درحالیکه میدانستم نمیتوانم همیشه همه چیز را برای تجربه او ریخت و پاش ببینم فهمیدم که باید چیزی یا کاری کنم تا برای خردسال کوچولویم خلاقیت و تحرک جالبی فراهم کنم. فهمیدم باید فعالیتها و محیطی باشد که هم او را سرگرم کند هم برایش چالش برانگیز باشد، ایدههایی برای پروژههای کوچک داشتم تا باهم روی آنها کار کنیم، اما چیزهایی هم میخواستم تا او بتواند به تنهایی انجام دهد وقتی من مشغول هستم و کار دارم. چون فقط با تکیه بر درآمد شوهرم زندگی ما میچرخد پس باید فعالیتهایی باشند که از وسایل موجود در خانه بهره گیرند.
شروع به کاوش در خانه کردم تا بهتر بتوانم نیازهای خانواده را تأمین کنم. همه نوع وسایل جالب برای بازیهایمان را جمع میکردم. فکرم را بیشتر سازماندهی کرده و سعی داشتم روی چیزهایی تمرکز کنم که باهم انجام دهیم. کمی هم به خودم استراحت دادم تا با بچههایم لذت بریم و از شادیهای کوچک و ساده آنها شاد شوم. با بازگشت احساس کنترلم دوباره اعتماد به نفس در تواناییهای مادریام به من برگشت.
با اینکه ادعای «تخصص» از هیچ نوع ندارم اما تجارب من- در هر روز و با سه بچه کوچولو- به من یاد داد چه چیزی مفید و چه چیزی بیثمر است. این کتاب مجموعهای از ایدهها و فعالیتهایی است که نیازهای مادری مرا و نیز بچههایم را طی آن سالهای پرچالش قبل از مدرسه تأمین کردند. این کتاب حاوی پیشنهاداتی در هر موقعیت و شرایط، داخل و خارج خانه، تابستان و زمستان، اوقات خوش و ناخوشی است. اگرچه این کتاب را مادری خانهدار بهعنوان منبع اطلاعات برای افرادی با همان شرایط است، اما مطمئن باشید برای هر کس که کودکی خردسال در زندگی دارد مناسب است: مادران یا پدران، مادربزرگها و پدربزرگها، عمه و خاله و دایی و عمو، پرستاران بچه، مربیان مهد کودک، معلمان پیش دبستانی، کلیساها یا مربیان بازی، اگر در جستجوی کتابی خوب درباره رفتار با پیش دبستانیها و نحوه برخورد با آنها هستید، این کتاب مسلما بهدرد کارتان میخورد.
بهرغم اینکه ایدههای طرح شده در اینجا تا مدتها پس از مرحله خردسالی هم برای کودک شما سرگرم کننده هستند اما اکثرا برای کودکان سنین 3 تا 6 سال مناسبند. از آنجا که تواناییهای بچهها در این دامنه سنی بسیار متفاوت است بعضی ایدهها برای بچههای 3 ساله بسیار پیشرفته و بعضی نیز برای کودک 5 یا 6 ساله بسیار ساده هستند. پس در انتخاب فعالیتها نهایت دقت را بهعمل آورید تا با ظرفیتها و علایق کودکتان منطبق باشند و خودتان نیز در صورت لزوم آماده نظارت بر آنها باشید.
«وقتی او را بشناسید دیگر نیست. اثر انگشتان روی دیوار بزرگتر و بزرگتر میشوند. بعد ناگهان محو میگردند.»
ارسال نظر