بازگشت به زندگي بعد از سقط
يکي از مشکلات رايج دوران بارداري در همه جاي دنيا سقط جنين است. علت اصلي آن هم معمولا وجود اختلالهاي کروموزومي در جنين است که با ادامه حيات وي منافات دارد. در واقع، سقط يک مکانيسم دفاعي از سوي بدن است تا از تولد يک جنين معيوب و ناقص جلوگيري کند.
آيا سقط جنين واقعا سلامت روان مادر را تحت تاثير قرار ميدهد؟
بله، وقتي خانمي سقط جنين ميکند به دو دليل مستعد افسردگي ميشود؛ يکي تغييرات هورموني که او را درگير افسردگي و اضطراب بعد از زايمان ميکند و ديگري از دست دادن جنيني که به او فکر ميکرده، او را در خيالش ميپرورانده و حتي ممکن است وسايلي را هم براي تولدش آماده کرده باشد. در اين شرايط ممکن است حتي مادر به سوگ بنشيند. سوگ در اثر از دست دادن فرد عزيز يا شيء مورد علاقهاي به وجود ميآيد که ميتواند حتي منجر به افسردگيهاي بسيار شديد شود.
چه افکاري بيشتر ذهن مادر را درگير ميکند؟
آنچه بيشتر فکر مادر را درگير ميکند، اين است که چرا نتوانستم جنينم را حفظ کنم؟ آيا من با ساير خانمهايي که باردار ميشوند و زايمان ميکنند مشکل يا تفاوتي دارم؟ آيا تقصير من بوده يا بيمار هستم؟ اين مشکل زماني بغرنجتر ميشود که در آزمايشها و بررسيهايي که خانم انجام ميدهد يک اختلال کوچک هم ديده شود. در اين صورت علاوه بر افسردگي، اضطراب ديگري مبني بر داشتن يک مشکل پزشکي نيز به مادر تحميل ميشود.
اين فشارهاي عصبي زماني که سقط براي بار چندم تکرار ميشود، بسيار زياد خواهد شد و سلامت رواني خانم را به شدت تهديد خواهد کرد. بهخصوص اگر از سوي خانواده فشاري هم به او تحميل شود. همچنين انتقاد از اين موضوع از سوي همسر يا خانواده او که ميتواند مستقيم يا با طعنه و کنايهآميز باشد، مثل گفتن اين جملهها که «تو بچه نگهدار نيستي، چرا فلان کار را کردي که بچه بيفتد» يا «حتما عيبي داري که نميتواني بچه را نگهداري» و... ميتواند عامل اضطرابآور ديگري براي خانم باشد.
براي خانمهايي که به تازگي سقط جنين داشتهاند، چه توصيهاي داريد؟
مهمترين توصيهام اين است که همانطور که از نظر مشکلات پزشکي زير نظر متخصص زنان بررسي ميشوند، حتما به يک روانپزشک هم مراجعه کنند تا از لحاظ مسائل روانشناختي هم بررسي شوند، بهخصوص اگر خانمي بعد از سقط احساس ميکند کمحوصله و عصباني است، ساعت خوابش تغيير کرده، تمايلي به انجام کارهاي منزل يا امور شخصي ندارد، کلافه است، اضطراب و دلشوره دارد يا بيجهت نگران است، احساس لذتش از شرايط تغيير کرده و مواردي که در گذشته او را خوشحال ميکرده در حال حاضر اثري ندارد، ترس يا گريههاي بيدليل دارد يا بيدليل پرخاشگري ميکند، نسبت به سلامت و وضعيت جسماني خود بياهميت شده و... بايد علائمش را جدي بگيرد و براي جلوگيري از پيشرفت آنها به روانپزشک مراجعه کند. بسياري از اين علائم ممکن است نيازي به درمان دارويي نداشته باشند و با روشهاي غيردارويي و آرامسازي حل شوند.
اول سلامتروان، بعد اقدام به بارداري
اگر خانمي با وجود افسردگي باردار شود، دچار چه عواقبي خواهد شد؟
افسردگي باعث ميشود روند زندگي و تفکر افراد نسبت به زندگي و سايرين تغيير کند. خانمي که با وجود ابتلا به افسردگي باردار ميشود، قطعا افسردگي و اضطراب خود را به جنينش منتقل خواهد کرد و سلامت او را به خطر خواهد انداخت. تحقيقات نشان ميدهد جنين چنين مادراني با وزن کم متولد ميشود. همچنين افسردگي و اضطراب مادر در دوران بارداري بر خلقيات و روحيات کودک پس از تولد نيز تاثير ميگذارد.
علاوه بر اين، مادر مجددا مستعد افسردگي پس از زايمان و درگير مشکلات پس از زايمان خواهد بود، با پذيرش فرزند و مراحل فرزندپروري مشکل پيدا خواهد کرد و حتي ممکن است روابط خانوادگي و زناشويياش دچار مشکل شود. تصور کنيد چنين کودکي چگونه و چطور تربيت خواهد شد. از اين رو بهتر است متخصصان زنان و زايمان بيشتر با بيمارشان صحبت کنند، با او ارتباط برقرار کنند، مسائل رواني او را ارزيابي کنند و در صورت لزوم حتما وي را به روانپزشک ارجاع دهند.
سقط جنين و خانواده
خانواده بايد دقيقا همانطور که از يک خانم تازهزايمانکرده با فرزندي سالم حمايت ميکند، از يک خانم تازهسقطکرده هم حمايت کند. چهبسا خانمي که زايمان کرده و فرزند سالمي دارد به فرزندش دلخوش است و احساس آرامش خاطري از اين جهت دارد که بعد از ۹ماه سختي بالاخره فرزند سالمي به دنيا آورده و نسبت به آينده او دلخوش است. از اينرو فردي که جنينش را از دست ميدهد به حمايت رواني بيشتري از سوي خانواده نياز دارد. پس سعي کنيد بدون چون و چرا کردن موضوع، به او اطمينان خاطر بدهيد که اين اتفاقي است که براي بسياري از خانمها رخ ميدهد. بايد با اين موضوع کنار آمد و براي بارداري بعدي آماده شد.
توصيه ديگرم به همسران اين خانمهاست. به آنها توصيه ميکنم که سعي کنند شرايط و فضاي شادي را براي خانم فراهم کنند و در صورت تغييرات خلقوخوي همسرشان صبور باشند و تحملشان را بالا ببرند. ايجاد سرگرميهاي روزمره، تنها نگذاشتن خانم و اثبات اينکه خودش و ادامه خوب زندگي مشترک اهميت بيشتري دارد و او هيچ تقصيري نداشته، ميتواند باعث دلگرمي و اميدواري خانم به آينده شود و او را براي بارداري بعدي آماده کند.
متخصصان زنان و زايمان معمولا ۳ ماه بعد از سقط را زمان مناسبي از لحاظ جسمي براي بارداري بعدي توصيه ميکنند اما افراد از نظر رواني با يکديگر متفاوت هستند. ممکن است فردي حتي بعد از چند بار سقط از نظر رواني راحتتر و در زمان کوتاهتري با اين مساله کنار بيايد، آن را بپذيرد و با آمادگي دوباره اقدام به بارداري کند اما فرد ديگري اينطور نباشد و سخت براي بارداري بعدي آماده شود.
ارسال نظر