کمردرد ريشههاي رواني دارد!
آدمهاي زيادي را در سنين مختلف ديدهايم که دائم از کمردرد شکايت ميکنند و از درد آن به ستوه آمدهاند. اين افراد گاهي به غير از دردهاي شديد، از افسردگي و اضطراب هم رنج ميبرند.
افسردگي و کمردرد رابطه دارند؟
بله، انسان ۳ بعد بيولوژيک دارد؛ يکي مربوط به جسم او است که شامل دستگاه گوارش، قلب، ادراري و... ميشود، ديگري به وضعيت اجتماعي او برميگردد و اينکه چه نوع روابطي با ديگران دارد و بعد آخر به روان او مربوط است. به اين معني که از نظر احساسي چه واکنشهايي دارد. طبيعي است که هر ۳ اين موارد روي يکديگر اثر دارند. مثلا کسي که مضطرب است يا زود عصباني ميشود، ممکن است دچار فشار خون شود يا نتواند با ديگران ارتباط خوبي برقرار کند. از طرفي، انتقال درد از طريق اعصاب انجام ميشود و فرايند پيچيدهاي دارد و سلولهاي عصبي بدن پيامدهنده اين کار هستند.
چرا آدمهاي عصبي بيشتر در ناحيه کمر احساس درد ميکنند؟
اضطراب و نگراني احساس درد را بيشتر ميکند. مثلا فردي که ميگويد قبلا اين همه درد نداشتم و يکباره دردم زياد شده، احتمالا وضعيتش تغيير کرده و سختتر شده است و سردرد و کمردرد از شايعترين دردهايي است که اين افراد از آن شکايت ميکنند. البته بايد قبل از اينکه بگوييم فرد بهدليل افسردگي دچار اين درد شده، کمردرد را با گرفتن عکس از کمر بررسي کنيم چون هميشه اين مشکل بهدليل اضطراب پيش نميآيد و مسائل روانپزشکي باعث تشديد اين مشکل ميشود.
تلقين در تشديد اين بيماري چقدر موثر است؟
افراد افسرده، افراد ملول و ناراحتي هستند که نميتوانند افکار خود را کنترل کنند و در واقع ميتوان گفت افکارآنها بر آنها مسلط شده و به شدت آزارشان ميدهد. در مواردي که بيماري نيز بر افراد افسرده عارض ميشود، فکر خود را عميقا متوجه بيماري ميکنند و به نوعي با تلقين شديد بيماري، خود را در معرض دردهاي شديدتري قرار ميدهند. با مثالي ساده شايد بتوان بهتر اين مساله را توضيح داد. فرض کنيم فرد افسردهاي دچار سردرد شده است. او به محض دچار شدن به اين بيماري موقت، فکر خود را به آن معطوف و به خود تلقين ميکند که دچار درد بسيار شديدي شده است. اين تلقينات باعث ميشود درد را با شدت بسيار بيشتري از آنچه است، حس کند.
چه نوع افرادي بيشتر در معرض اين بيماري هستند؟
افراد دچار بيماريهاي جسماني مزمن که همواره درد ميکشند، ۳ برابر افراد معمولي در معرض خطر ابتلا به بيماريهاي رواني، از جمله تغيير حالت و اضطراب هستند. اين افراد اگر دچار افسردگي شوند، احتمال اينکه افسردگي در آنها به يک بيماري مزمن تبديل شود، ۳ برابر افراد عادي است. کمردرد باعث ميشود روند بهبود افسردگي به تاخير بيفتد و از سوي ديگر افسردگي باعث ديرتر بهبود يافتن کمردرد ميشود. مثلا اين امکان وجود دارد که بيمار هيچگونه تمايلي به شرکت در برنامههاي توانبخشي نشان ندهد. ضمنا افسردگي باعث ميشود شخص از اجتماع دوري کند و اين انزوا باعث بدتر شدن بيماري او ميشود.
خيلي از افراد با اينکه کمردرد دارند اما آن را جدي نميگيرند.
بله. حتي متاسفانه اطلاعات بيماران از کمردرد در بسياري از موارد ناقص و گمراهکننده است و توضيح درستي از بيماري خود ارائه نميکنند. بسياري از بيماران مبتلا به کمردرد از فلج شدن ميترسند. اگرچه درمان نادرست کمردرد ميتواند به نخاع آسيب بزند و باعث فلج بيمار شود، اما اين موارد بسيار نادر است و اکثرا به علت سهلانگاري بيمار در درمان چنين عوارض وخيمي به وقوع ميپيوندد. همچنين بسياري از بيماران مبتلا به کمردرد بسيار نگران هستند که مبادا هرگز خوب نشوند در حالي که با درمان مناسب، بسياري از آنها کاملا درمان خواهند شد.
دکتر مهدي مقدسي، متخصصص مغز و اعصاب دانشيار دانشگاه علوم پزشکي تهران
ريشههاي جسمي کمردرد: مهرهها و ديسکهاي بين مهرهاي بهدلايل مختلفي ممکن است تخريب شوند. رايجترين عاملي که باعث تشديد و بروز اين مشکل ميشود، بد نشستن و ورزش نکردن است. کسي که در محيط کارش دائم نشسته و تحرکي ندارد، طبيعي است که پس از مدتي در ناحيه کمر و گردن احساس درد کند. اين بيماري با افسردگي ارتباط مستقيم ندارد اما چون آدمهاي افسرده تحرک کمتري دارند، معمولا از اسپاسم بيشتري در اين ناحيه برخوردارند. براي پيشگيري از بروز اين مشکل حتما ورزش کنيد و نوع نشستن خود را تغيير دهيد. بعد از هر نيم ساعت نشستن، حتما راه برويد و تغذيه مناسبي داشته باشيد چون چاقي هم به شدت روي بروز اين بيماري و تشديد آن اثر ميگذارد.
ارسال نظر