اختلال های روانی ایرانی ها از کجا آمده؟ (۲)
اندوه، بیانگیزگی، خستگی و بدبینی، همه علائم بیماری افسردگی هستند. این بیماری این روزها به قدری زیاد شده است که در بسیاری از خانواده ها، دستکم یک نفر به آن دچار است.
برترین ها: اندوه، بیانگیزگی، خستگی و بدبینی، همه علائم بیماری افسردگی هستند. این بیماری این روزها به قدری زیاد شده است که در بسیاری از خانواده ها، دستکم یک نفر به آن دچار است. این بیماری قرن جدید چیزی جز درد و اندوه برای بیمارش به دنبال ندارد و نه تنها خود فرد که اطرافیان را نیز بسیار آزار میدهد.
ارتباط افسردگی با تنظیم ساعت درونی
دانشمندان به شواهدی دست یافتهاند که احتمال درستی یک نظریه در پزشکی را تقویت میکند: وجود ارتباط بین افسردگی و ریتم نامنظم زندگی. ساعت درونی، به گمان پژوهشگران، میتواند تحت تأثیر فعالیت ژنها در مغز از تنظیم خارج شود.
اثرات بر هم خوردن ساعت خواب یا دیگر فرایندهای منظم زیستی که میتوانند به افسردگی بیانجامند، از قرار روی مغز باقی میمانند. نتایج بررسی فعالیت ژنها در مغز مبتلایان به افسردگی نشان میدهند که ساعت درونی این افراد به احتمال تنظیم نبوده است. نتایج این پژوهش اخیرا در نشریه آکادمی ملی علوم آمریکا منتشر شده است.
تا پیش از این نشانههایی مبهم و نظریههای اثباتنشدهای وجود داشت مبنی بر اینکه بر هم خوردن ساعت درونی بدن و افسردگی با هم در ارتباط هستند.
فرایندهای زیستی منظم پستانداران مانند خواب، ترشح هورمونها و الگوی تغذیه با یک ساعت درونی در مغز تنظیم میشوند. ژنها و تاریکی و روشنایی شبانهروز در عملکرد این ساعت مؤثر هستند. تنظیم این ساعت میتواند همچنین تحت تأثیر عوامل دیگری بر هم بخورد؛ مثلا مسافرتهای هوایی درازمدت.
از سوی دیگر به باور دانشمندان ساعت درونی مبتلایان به افسردگی عموما تنظیم نیست. اما مشکل اینجاست که نمیتوان دقیقا ثابت کرد که کدام سازوکارهای مولکولی یا سلولی این تعادل را برهم میزنند.
پژوهشگران برای یافتن پاسخ دست به آزمایش تازهای زدند. آنان مغز ۳۴ فرد مبتلا به سرطان و ۵۵ فرد سالم را بلافاصله پس از مرگ از بدن خارج کردند. مرگ همه این افراد ناگهانی و در اثر حمله قلبی یا خودکشی بوده است. مغزها هم بلافاصله روی یخ گذاشته شدند.
دانشمندان در ابتدا ثبت کردند که مرگ هر فرد در چه فاصلهای از طلوع آفتاب صورت گرفته است. همچنین فعالیت ژنها در شش ناحیه مغز بررسی شد. الگوی فعالیت ژنها در مغز افراد سالم تقریبا قابل پیشبینی بود. فعالیت برخی از ژنها در هنگام روشنشدن هوا مدام افزایش یافته است. بعضی از ژنها هم هنگام ظهر بیشترین فعالیت را داشتهاند.
بررسی نواحی مختلف مغز مبتلایان به افسردگی اما نشان داد که الگوی رفتاری ژنها در این افراد رابطه معناداری با ساعات مختلف روز ندارد و در واقع قابل پیشبینی نیست.
هر چند این پژوهش مشخص نمیکند که آیا افسردگی عامل بر هم خوردن ساعت درونی است یا برعکس اما ثابت میکند که در هر حال ارتباطی بین این دو عارضه وجود دارد.
در آزمایش بالا الگوی فعالیت ژنها تنها در یک نقطه از زمان برسی و ثبت شد: در هنگام مرگ. این در حالی است که پژوهشگران ساعت درونی از بدن افراد در تمام مدت شبانهروز نمونهبرداری میکنند. علاوه بر این در آزمایشهای شبانهروزی عموما خون افراد بررسی میشود و نه مغز آنان.
محققان آزمایش یادشده را کامل و کافی نمیدانند اما نتایج به دست آمده از آن را شگفتیآور ارزیابی میکنند.
استرس در زمان کودکی و افسردگی در سن بالا
استرس مادر در دختر آثار روحی و روانی بهجای میگذارد، طوری که او در سنین بالاتر در معرض آسیبپذیری بیشتری به بیماری افسردگی قرار میگیرد. بر اساس پژوهش دانشمندان، این امر در مورد کودکان پسر صدق نمیکند.
محققان آمریکایی در تحقیقی درازمدت به این نتیجه رسیدهاند که اگر دخترها در دوران کودکی تحت استرس بزرگ شوند، در زمان نوجوانی و در سنین بالاتر آسیبپذیری بیشتری در مقابل بیماری افسردگی خواهند داشت.
معضل افسردگی در پیری و کهولت
تنهایی، ناتوانی و ضعف احساساتی هستند که افراد مسن باید پس از پشت سرگذاشتن مراحل پرتکاپوی زندگی خود با آن دست و پنجه نرم کنند. این روند گاه با افسردگی همراه میشود اما پزشکان برای این دوره توصیههایی دارند.
همه پیر میشوند اما تجربهی دوران کهولت به ندرت برای کسی نشاط آفرین است. در دوران بازنشستگی تأثیر اجتماعی فرد از بین میرود. از دست دادن مسئولیت و نداشتن آینده، گاه برای شخصیت افراد سالمندعواقب سنگینی به بار میآورد.
کسانی که مجبورند در دوران کهولت با مشکلات مالی دست و پنجه نرم کنند یا آنها که شریک زندگی خود را از دست دادهاند، به طور میانگین در معرض خطر جدی ابتلا به افسردگی قرار دارند.
پزشکان در مورد بیماران سالمند مبتلا به افسردگی توصیه میکنند که تجویز دارو به خوبی مورد بررسی قرار گیرد، زیرا سالخوردگان به دلیل ناراحتیهایی مختلف ناشی از کهولت سن، معمولا روزانه مقادیر زیادی دارو مصرف میکنند.
الکساندر اشپاوشوس (Spauschus Alexander)، مدیر بخش روانپزشکی کلینیکی در هامبورگ میگوید: «گاهی اوقات از روی ناآگاهی، تأثیر داروهای مختلف روی یکدیگر نادیده گرفته میشود و همین نکته میتواند باعث بروز افسردگی شود.»
به عقیده او پزشکان دقیقا به همین دلیل باید هنگام تجویز دارو دقت بیشتری کرده و برای بیماران سالمند دوز کمتری از دارو را تجویز کنند.
مشکل دیگر این است که گاهی این بیماران بدون تشخیص ناراحتی، از سوی پزشک خانواده خود به انواع متخصصان معرفی میشوند. این بیماران تنها در موارد معدودی نزد متخصص اعصاب با قدرت تشخیص بالا در زمینه بیماریهای روحی فرستاده میشوند.
جسم و روح: دو روی یک سکه!
در حالی که که گروهی معتقدند افسردگی ریشه در گذشته زندگی فرد دارد و از اینرو یک بیماری روحی است گروه دیگر معتقدند افسردگی یک بیماری جسمی است که به دلیل نقص در عملکرد بخشی از مغز، بروز میکند. این مناقشه، نقش مهمی در شیوه درمان افسردگی بازی میکند.
در آلمان در اغلب موارد، افسردگی خفیف و متوسط با رواندرمانی و افسردگی شدید را با داروهای ضدافسردگی درمان میکنند. در این حالت روح و جسم دو سوی یک سکه در نظر گرفته میشوند و بر این اساس افسردگی بیماریای تعریف میشود که ریشه در شیوه زندگی و همینطور مجموعه ژنهای فرد دارد.
عملکرد این ژنها فعلوانفعالات و ترشحات مغزی را تحت تأثیر قرار میدهند. پروفسور اولریش هگل به افرادی که احساس افسردگی میکنند توصیه میکند در گام نخست از انزوا خارج شوند و تلاش کنند با افرادی که با آنها درد مشترک دارند، ارتباط برقرار کنند.
در آلمان نیز با وجود امکانات قابل توجه برای درمان بیماران مبتلا به افسردگی، گاهی لیست انتظار ملاقات با یک روانکاو یا روانپزشک آنقدر طولانی است که فرد مجبور میشود مدتها صبر کند. در این حالت بهترین راه دستبهکار شدن و تشکیل یک «گروه خودجوش» برای انجام فعالیتهای مورد علاقه مشترک و گفتگو در مورد مشکلات فردی است.
نظر کاربران
ریشه همه ناراحتی هامون از فکر کردن بیخوده...عذاب وجدان لعنتی گذشته و استرس آینده ی نیومده!
با اهمیت دادن به حرف ها و طرز فکر مردم خودمون رو نابود کردیم!که زندگیشون هزار بار بدتر از ماست...
کاش میشد بیخیال بود!