بازي به رشد تخيل بچهها كمك ميکند
بازي در واقع شغل کودک محسوب ميشود و بچهها در خلال بازي مهارتهاي مختلفي را ياد ميگيرند. بازي ميتواند باعث رشد قوه تخيل كودك شود.
بازي به رشد تخيل كمك ميکند
بازي در واقع شغل کودک محسوب ميشود و بچهها در خلال بازي مهارتهاي مختلفي را ياد ميگيرند. بازي ميتواند باعث رشد قوه تخيل كودك شود. براي مثال وقتي كودك خردسال شما به بشقاب عروسكي خالي خود اشاره ميكند و ميگويد بفرماييد، شما ميتوانيد با حركتي بگوييد چه ميوه خوشمزهاي، از اينكه مهمان خانهات شدم، خوشحالم. اين كار رابطه عاطفي شما و كودك را نيز بهبود ميبخشد.
کودکان در بازي مسائل مختلفي را ياد ميگيرند و بازي آنها را براي زندگي واقعي آماده ميكند. هر چقدر کودکان بيشتر بازي کنند، به همان ميزان مهارتهاي بيشتري ياد ميگيرند، اما مفهوم بازي در سنين مختلف متفاوت است و روش بازي والدين با بچهها هم با توجه به سنين مختلف، با يکديگر تفاوت دارد. براي مثال بچهها به هدايت شدن در بازي نياز دارند. يک کودک ۱ ساله نميتواند زمان زيادي را به تنهايي بازي کند و اين کار برايش سخت است. به همين دليل والدين بايد در بازي به او کمک کنند تا احساس لذت ناشي از بازي کردن را تجربه کند. کودک طي فرايند بازي با اين لذت آشنا ميشود و آن را ادامه ميدهد و چهبسا با همين بازي به کشفهاي جديدي ميرسد.
بازيهاي تکراري، نگراني از سلامت کودک
بچهها تنوعطلباند و همين خصوصيت موجب رشد مهارتها در آنها ميشود. تصور كنيد اگر كودكي فقط با چرخاندن يك وسيله سرگرم ميشد، به چه ميزان از افزايش تواناييها دور ميشد. به همين دليل اگر کودکي خردسال ساعات متوالي با يک فعاليت تکراري مشغول ميشود، بايد به سلامت او شک کرد. والدين بايد در زمينه ايجاد تنوع در بازي به فرزندشان کمک کنند. بهتدريج که کودک بزرگتر ميشود، ياد ميگيرد که خودش را سرگرم کند اما بديهي است اين فرايند مستلزم گذشت زمان است و ناگهاني اتفاق نميافتد. به همين دليل بايد از سنين پايين گاهي از او بخواهيم خودش به تنهايي بازي کند تا مهارت سرگرم كردن خود را بياموزد. بعضي از والدين تصور ميکنند با همراهي هميشگي در بازي کودکان به آنها کمک کردهاند، اما واقعيت اين است كه با اين كار، نميگذاريد كودك ياد بگيرد در زمانهايي خودش براي خود سرگرمي بيافريند.
کودکان در بازي تمرکز بر يك فعاليت خاص را تمرين ميكنند
بازي فوايد ديگري نيز دارد، مثلا ميتوان از بازي براي تشخيص گروهي از اختلالات روانپزشكي استفاده كرد. براي مثال انتظار ميرود كه بچهها تدريجا (معمولا پس از ۴ سالگي) بتوانند يك بازي را به سرانجام برسانند مانند اينكه كشيدن يك نقاشي ساده را تمام كنند. بچههايي که عجول و کمطاقت هستند و مدام از يک بازي به بازي ديگري ميروند، با اين كار احتمالا وضعيت تكانشي و پرتحرك بودن را نشان ميدهند.
فوايد بازي
يكي از فوايد اصلي بازي کردن کودکان انطباق با محيطهاي جديد است. براي مثال وقتي کودک را وارد جمعي جديد مثلا يك مهماني ميکنيد، بهتر است يکي از اسباببازيهاي او را همراه داشته باشيد تا کودک با اسباببازي خودش در مهماني بازي کند. با انجام همين کار ساده اين پيام را به صورت غيرمستقيم به کودك ميرسانيد که اينجا هم مثل خانه امن است و در نتيجه کودک راحتتر با محيط جديد سازگاري پيدا ميکند.
کاهش تنش
بچهها تنشهايشان را از طريق بازي تخليه ميکنند و اين کار آنها را آرام خواهد کرد.
افزايش مهارتهاي اجتماعي
گروهي از مهارتهاي مختلف مانند مهارتهاي کلامي و گوش دادن فعال با بازي كردن در بچهها شکل ميگيرد. اين مهارتها در سنين بعدي كه بچهها به بازيهاي قانونمند روي ميآورند، به آنها كمك بسياري ميكند. براي مثال در ۵ سالگي بايد اين مهارت در كودك شکل گرفته باشد که هر وقت نوبت او شد خودش را در بازي دخالت بدهد. تقويت اين ويژگي در کودکي، در بزرگسالي نيز به انسان كمك ميكند.
هدفمندي در زندگي
بچهها با بازي ياد ميگيرند كه هر كاري براي هدفي انجام ميشود كه اين هدف گاهي ميتواند تنها لذت بردن از بودن با هم باشد مثل تعريف كردن يك لطيفه.
ارسال نظر