با فرزندان فلج مغزي چگونه رفتار کنیم؟
معمولا والديني که فرزند مبتلا به فلج مغزي به دليل احساس گناه در خصوص تولد اين فرزند، محبت افراطي و توجه زيادي به او ميکنند بهطوري که ساير فرزندان گاهي در سايه اين محبت افراطي فراموش ميشوند يا بازخورد عاطفي مناسب از پدر و مادر نميگيرند
اين موضوع باعث کاشتهشدن بذر کينه و بدبيني نسبت به والدين و فرزند دچار بيماري در دل آنها ميشود. حتي گاهي کار به جايي ميرسد که بار عاطفي برادر و خواهري، به رقابت پرتنش و رفتارهاي پرخطر تبديل ميشود. در واقع درک اين نوع محبت به فرزند بيمار مخصوصا اگر با تزريق محبت به فرزندان ديگر نباشد، براي فرزندان ديگر چندان قابل فهم نيست و ميتواند آسيبهاي زيادي به آنها بزند. در اين صورت، با والدين و خواهر يا برادر بيمارشان همدلي نخواهند داشت. حتي ممکن است با بيتوجهي به نيازهاي او، غيرمستقيم خشم خود را از اين رويه نشان دهند.
اما براي جلوگيري از بروز اين اتفاق در خانواده راهحلهايي وجود دارد و اين مادران هم ميتوانند اين روشها را به کار ببرند.
۱- والدين نبايد در تمام اختلافات بين فرزند سالم با فرزند بيمار، فورا دخالت کنند بلکه بايد اجازه دهند خود فرزندان راه حل و فصل مشکلات را بيابند. دخالت هميشگي والدين، هم اعتماد به نفس فرزند فلج مغزي را کاهش ميدهد و هم شائبه جانبداري را در ذهن فرزندان ديگر ايجاد ميکند و باعث ايجاد فاصله عاطفي بيشتر آنها با والدين و خواهر يا برادر بيمارشان ميشود.
۲- بايد از مقايسه، تبعيض يا جانبداري ميان آنها با اين تفکر که فرزند بيمار قدرت دفاع از خود را ندارد، خودداري کنيد چون فرزند بيمار هم ميتواند در بسياري از مسائل مخصوصا اگر هوش خوبي داشته باشد، خلاقانه از خودش دفاع کند.
۳- از طرح سوالهايي با پاسخ تعارض اخلاقي اجتناب کنيد. مثلا به جاي گفتن «چرا نميتواني با برادرت مهربان باشي؟» بهتر است بگوييد: «به نظرت چطور ميتوان رابطه تو و برادرت را بهتر کرد؟»
۴- عواقب کار را براي فرزند سالم با شدت و مدت کوتاه در نظر بگيريد. مثلا به جاي گفتن اينکه «اگه اين کارها را بکنيد من براي هميشه از اين خانه خواهم رفت»، بگوييد: «احساس ميکنم نميتوانم تعادلي در روابط بين تو و خواهر يا برادر بيمارت ايجاد کنم و ميترسم اين باعث شود نتوانم ديگر به تمام وظايف مادري خودم در قبال شما عمل کنم». در واقع به جاي کاشتن بذر ترس در دل فرزند ديگر، بذر مهر مادري را در دلش بکاريد.
۵- تفسير غلط از رفتار فرزند بيمار يا ساير فرزندان ارائه ندهيد. مثلا هر اتفاق و رفتاري را به اين ربط ندهيد که فرزند سالمتان قصد دارد حرص شما را دربياورد چون شايد قصد داشته باشد از اين طريق به شما بگويد به محبتت نياز دارم.
۶- هفتهاي يکبار با فرزندانتان در مورد علل اختلافها، علل شکلگيري آنها و راه حل و فصلشان صحبت کنيد و اجازه دهيد نظرهاي خود را بيان کنند.
۷- رفتارهاي مثبت فرزندانتان را يکسان تشويق کنيد و فقط نقاط ضعف را نبينيد چون اگر فرزندي احساس کند والدين ويژگيهاي مثبتش را نميبينند، خود به خود در اين خصوص دچار خاموشي روانشناسي ميشود.
۸- کودکان و جوانهاي بيمار دلسوزي و ترحم نميخواهند بلکه به توجه و عاطفه نياز دارند. والدين و خواهر و برادران بايد متوجه حساسيت آنها در اين مورد باشند.
۹- فرزند بيمار بايد جايگاه خودش را مثل ساير فرزندان درک کند و بيماري برايش بهانهاي براي جلبتوجه بيشتر نباشد. والدين بايد در اين زمينه و تقسيم متناسب عاطفه و وقت بين همه فرزندان، با او صحبت کنند.
۱۰- والدين بايد براي حمايت از فرزند بيمار تقسيم کار و فرزندان ديگر را بهنوعي در مراقبت از فرزند بيمار تشويق کنند چون همين مراقبت ميتواند رابطه عاطفي عميقي ايجاد کند مثلا بعضي از امور فرزند را مثل دادن دارو يا کمک به استحمام يا بيرون بردن او براي گردش، به عهده خواهر يا برادرهايش بگذارند تا شکاف عاطفي بين والدين و فرزندان شکل نگيرد.
۱۱- گاهي مثل همين موردي که مطرح شد، فرزند دچار فلج مغزي، از هوش خوبي برخوردار است و خواهر يا برادرهاي جوان و نوجوانش را راهنمايي ميکند ولي بيتوجهي ميبيند. در اين صورت بايد والدين به فرزند بيمار توضيح دهند فرزندان گاهي از والدين خود هم حرفشنوي ندارند و اين برخورد ربطي به بيماري او ندارد. در ضمن گاهي مشکلاتي از قبيل افسردگي و اضطراب، باعث بدخلقي فرد ميشود و رفتار خواهر يا برادرش ناشي از تخليه هيجاني اين بدخلقي است نه داشتن مشکل عاطفي با شخص او.
۱۳- بايد توجه کنيد که فرزند بيمار، آسيبپذيري بيشتري نسبت به بيتوجهي و مراقبت دارد و راحتتر دچار ترس و افسردگي ميشود. با دادن اطلاعات در خصوص نوع بيماري فرزند دچار فلج مغزي به ساير فرزندان، درک بيشتري در اين خصوص ايجاد کنيد.
ارسال نظر