طنز؛ بیا با هم بریم سفر؛ تایلند، لند!
وزارت امور خارجه طی اطلاعیه ای از هموطنان خواست از سفرهای غیرضروری به تایلند به علت ناآرامی ها خودداری کنند. با شنیدن این خبر ابتدا مقادیری خندیدیم و بعد که کمی هوشمان سر جایش آمد انگشت حیرت در سوراخ بینیمان کردیم که چرا واقعا؟
مجله خط خطی:
خبر: وزارت امور خارجه طی اطلاعیه ای از هموطنان خواست از سفرهای غیرضروری به تایلند به علت ناآرامی ها خودداری کنند.
با شنیدن این خبر ابتدا مقادیری خندیدیم و بعد که کمی هوشمان سر جایش آمد انگشت حیرت در سوراخ بینیمان کردیم که چرا واقعا؟ بعد که اسم تایلند را دیدیم، انگشت حسرتمان هم فعال و خیلی نرم به سمت آن یکی سوراخ بینیمان رفت و در نهایت وقتی دیدیم خوب آدمدوتا سوراخ دماغ که بیشتر ندارد، کمی اندیشیدیم و انگشتمان رفت سمت قلم و بر آن شدیم نکات «ظریفی» که از شنیدن این خبر در ذهن آدم متبادر می شود به رشته تحریر درآوریم. در حین نگارش به علت خستگی، مجبور شدیم انگشتمان را عوض کنیم، لذا پیشاپیش از کثیف بودن دستمان به هنگام ریختن رشته (تحریر)، پوزش می طلبیم، سخت نگیرید، جوش آمده، میکروبش کشته شده.
سفرهای غیرضروری
در اطلاعیه آمده از سفرهای غیرضروری خودداری کنید. یعنی اگر سفر ضروری باشد، دشواری ندارد. مثلا شوهرخاله خود من مدام برایش کار ضروری پیش می آید تایلند یعنی معاون استراتژیک و نظارت راهبردی ریاست جمهوری اینقدر برایش کار ضروری پیش نمی آید که برای شوهرخاله من می آید. من نمی دانم چرا این کارهای ضروری عدل در فصل گرم سال پیش می آید. دیده شده این سفرلهای ضروری خیلی فی المجلس و یکهو پیش می آید. یعنی شب، مرد خانواده می آید خانه. سریع می رود اتاقش، وسایلش را جمع می کند و با عجله می آید به سمت آشپزخانه و به همسرش می گوید یک ماموریت پیش آمده و الان از هواپیما جا می ماند. خداحافظ تااااق (صدای در) همچنین مشاهدات ما حاکی از این است که در این کارهای ضروری، معمولا افراد از ذکر نام کشور مقصد خودداری می کنند و ترجیح می دهند راجع به جغرافیای کشور تایلند، به کلی گویی بسنده کنند.
دیالوگ
یک شهروند برایش کار ضروری پیش آمده (درحالی که مشغول بستن چمدان و تا کردن شلوارک و لباس هایش است): زن! من یه مأموریت برام پیش اومده، ضروریه. باید برم یک کشور خارجی. همسر شهروندِ برایش کار ضروری پیش آمده (در حالیکه مشغول کش قیطونی زدن به شلوارک همسرش است): خب منم ببر. مُردم از بس پختم و شستم و سابیدم. ده ساله منو گرفتی یه بار نبردی مسافرت. به تو هم می گن مرد. حالا کجای می خوای بری؟
- ای بابا دوباره داری سین جیم می کنی که. می رم یه کشور آسیایی.
- وای، جِز جیگر بزنیمرد.خب بگو کجا می ری یکی پرسید بگم شوهرم شب کجا کپش رو می ذاره. هر روزم که داری چاق تر می شی. دو متر کش گرفتم هنوزم کم اومده. بچه ام راست می گه که «بابایی وقتی می ره جایی شکمش یک ربع زودتر می رسه».
- چه فرقی می کنه حالا. یه کشور تو حوزه جنوب شرق آسیاست. محکم گره بزن به کش. اوندفعه در رفت آبروم رفت جلو همه.
ناآرامی های تایلند
اینکه وزارت امور خارجه از میان این همه ناآرامی در کشورهای مختلف دنیا، فقط اطلاعیه را برای منع سفر به تایلند صادر کرده، نشان از اهمیت فرهنگی، استراتژیک، ژئوپولتیک واز اینجور چیزها داشته است. در ادامه به تحلیل اهمیت کشور دوست و خواهر تایلند می پردازیم.
اکثر این سفرهای ضروری مقصدش شهر استراتژیک «پاتایا» است. «پاتایا» شهری ساحلی است که سرشار از منابع انسانی است. البته این منابع انسانی با منابع انسانی که رییس جمهور روحانی یکی در میان بین حرف هایش می گوید و کشته ا را، توفیر دارد. به هر حال اهمیت این منابع تا جایی است که باعث شده سالیانه ده ها هزار ایرانی منابع نفتی خودمان را ول کنند بروند پی منابع غیرنفتی آنها. مرغ همسایه و غاز و اینها.
مشاهده شده افرادی که از سفر ضروری تایلند برمی گردند روحیه بهتر و شادتری پیدا کرده اند. بیش از این، اطلاعاتی در دست نیست چون اغلب کسانی که روحیه بهتر و شادتری پیدا کرده انداز دلایل این اتفاق چیزی نمی گویند؛ بخیل ها! اما گمانه زنی ها حاکی از این است که احتمالا به کشور تایلند تعهدی چیزی می دهند.
به هر حال این اطلاعیه وزارت امور خارجه نشان از توجه ویژه ما ایرانی ها به کشوری همچون تایلند دارد. ما که نرفتیم اما به زعم ما حق هر شهروند ایرانی است که در طول عمر خود لااقل یک بار تایلند برود. از دولت جدید تقاضا داریم حقوق شهروندی ما را بدهد. یالا ما حقوقمان را می خواهیم.
شعار هر ایرانی، یک سفر ضروری.
نظر کاربران
دوست من که در آژانس هواپیمایی کار میکنه میگه خانموما میان اینجا از من میپرسن شوهرم واسه کجا بلیط خریده.واقعا ناراحت کنندست.
پاسخ ها
خاك برسر اينجورمردا كنن
آره واقعا ایرانیها هر روز بیشتر به فرهنگ عربها نزدیک میشن هر روز شهوت باز تر از قبل...
آمریکاییها به تایلند بی بند و باری هاش اینقدر علاقه ندارند که ایرانیها
در ضمن اکثر ایرانیهایی که سفر خارجه دارند وقتی از خاطراتشون حرف میزنن فقط از بارها و دیسکوهای کشور مورد نظر حرف میزنن بقیه جاذبه های توریستی اصلا انگار نه انگار ....
یعنی یه همچین ملت بدبخت و ولنگاری داریم ما....