نوستالژی «تصمیم کبری»
تصمیم کبری نام داستانی است که مدت زیادی در کتابهای فارسی دوران ابتدایی ایران حضور داشت. عنوان این داستان به عنوان یک اصطلاح نمادین در بین دانشآموزان آن دوره برای اشاره به «گرفتن یک تصمیم مهم» اما با حالتی طنز گونه رواج پیدا کرده است.
تاریخچه
این داستان قبل از انقلاب ۵۷ در کتابها با تصویری از دختری که دامن و موهای بافته شده در دو طرف سر دارد، چاپ میشد. پس از انقلاب ۵۷ این عکس به دختری با روسری و مانتو بلند (تا نوک پا) تبدیل شد.
خلاصهی داستان
خلاصهی داستان از این قرار است که کبری که کتابش رو زیردرختی در حیاط گذاشته است، هرروز تصمیمش برای برداشتن کتاب را به تاخیر میاندازد. تا اینکه وقتی بالاخره این تصمیم را عملی میکند، متوجه میشود که دیر شده است و باران باریده و کتاب خیس شده است.
حذف از کتابهای درسی
این داستان در دههی ۹۰ خورشیدی از کتابهای درسی دبستان حذف شد. معاون پژوهشی وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی در دفاع از این تصمیم دلیل آن را «تغییر نیازها» و «نیاز به هماهنگی آموزش با نیازهای جدید» بیان کرد.
نظر کاربران
الان دیگه باید گفت :تصمیم شوهر کبری !!!این کبری حتما دیگه بزرگ شده جاش تو کتاب بچه ها نبوده!!! تادرون نیمکت جا میشدیم... ما پراز تصمیم کبری میشدیم!!! یادش بخیر...
خب راست میگه یارو ، الان کدوم خونه حیاط داره ( اونم با درخت ) که بچه ها بخوان کتابشونو پاش جا بذارن ؟
من یادمه داستانش درمورد یه زن روستایی بود که وقی مهمون ناخونده براش میاد با درست کردن تخم مرغ محلی و سرشیر ازشون پذیرایی میکنه
پاسخ ها
اون کوکب خانم بود!!!
رفیق اون داستان کوکب خانم بود اشتباه گرفتی
یادش بخیر.با همین درسهای مناسب خیلی ها دکتر و مهندس شدند وخیلی ها رتبه درالمپیاده گرفتند.ولی الان با استعداد فراوان بچه ها آموزش به نظر ضعیف شده.
بنظر من تصمیم خوبی نگرفته کبرا واسه همین کتابش همیشه خیس می شود. خلاصه که باید کتاب را بر دارد.