راز پشت مجسمه های بوداپست چیست؟
بوداپست پایتخت مجارستان، جاذبههای فراوانی برای سرگرم کردن گردشگران دارد. یکی از مهمترین جاذبههای این شهر که توریستها از سراسر جهان را مسحور خود میکند، مجسمههای بوداپست است.
مجسمههای سنگی و مسی در سراسر شهر بوداپست بسیار جذاب و تماشایی هستند. در حالیکه برخی از آنها نظیر مجسمهی چهرههای تاریخی در نقاط معروف شهر آنچه را که درون خود دارند بهوضوح به نمایش میگذارند، بعضی از مجسمههای دیگر داستانهای شگرفی در پشت خود دارند. کشف رازهای این مجسمهها یکی از جاذبههای گردشگری بوداپست محسوب میشود. برخی از آنها شما را با تاریخ مجارستان و بوداپست آشنا خواهد کرد.
کولومبو
گرامی داشتن یاد بزرگترین کارآگاه تلویزیونی همراه با سگ خود کافی بهنظر میرسد، اما رازهای بیشتری در این یک جفت مجسمه در نزدیکی تئاتر کمدی ملی بوداپست وجود دارد. پیتر فالک، بازیگر نقش کولومبو (Columbo)، ریشهی مجاری داشت: مادرش یک یهودی مجاری بود که پیش از تولد این ستارهی بازیگری به نیویورک مهاجرت کرد.
امره ناگی
امره ناگی (Imre Nagy) یکی از مشهورترین نخست وزیران مجارستان بود که نقشی تعیینکننده در انقلاب ۱۹۵۶ علیه اتحاد جماهیر شوروی داشت. هرچند این عمل درنهایت منجر به اعدام وی شد، اما این سرآغاز به دست گرفتنِ کنترل مجارستان از سوی مردم این کشور بود. مردم همواره نگاه این مجسمه بهسوی مجلس مجارستان را به عشق ناگی به کشور تعبیر میکنند.
رونالد ریگان
مجسمهی رونالد ریگان، رئیسجمهور آمریکا و مخالف سرسخت کمونیسم، فاصلهی چندانی تا امره ناگی ندارد. او امروزه در میدان آزادی ایستاده است؛ پارکی که زمانی خانهی مجسمههای فراوان تاریخ مجارستان بود، اما پس از اشغال کشور بهدست شوروی، همهی آنها برچیده شدند و جای خود را به یادمان سنگی سربازان شوروی دادند. مجسمهی ریگان چند سال بعد بهمنظور ایجاد توازن با ستون هرمی شکل و جنجالی شوروی با یک ستاره در بالای آن، به این پارک اضافه شد. ظاهر ریگان اینگونه به نظر میرسد که وی قصد گذر از این یادمان سنگی و حرکت بهسوی سفارت آمریکا در همان حوالی را دارد.
کفشهای کرانه رود دانوب
کفشهای کرانه رود دانوب دیگر مقصد محبوب توریستی، به لطف نزدیکی آن به ساختمان مجلس مجارستان است. کفشهایی که بسیار ظریف به نظر میرسند، اما داستانی غمانگیز را روایت میکنند. این ۶۰ جفت کفش برنزی به یاد هزاران مجاریِ یهودی که بهدست گروه شبهنظامی صلیب پیکانی (Arrow Cross) در بوداپست کشته شدند، در کنار رود دانوب ساخته شده است. آنها ایدئولوژی مشترکی با نازیها در جنگ جهانی دوم داشتند.
پلیس چاق
گفته میشود که دست کشیدن به شکم این مرد چاق برای شما خوششانسی به همراه میآورد. بهعلاوه، از آن جاییکه او در نزدیکی کلیسای سنت استفان ایستاده، شمار فراوانی از توریستها خواهان دست زدن به منبع بیپایانِ امید این مجسمه هستند. مجسمهی پلیس چاق در خیابان زرینی (Zrinyi) قرار دارد و خالق این اثر از پدربزرگ خود که یک پلیس بود و برای رژهها و جشنها لباس رسمی به تن میکرد، الهام گرفته است. مجسمه به سبب ایستادن در این خیابان، کلاه رسمی خود، یک کلاه آهنی زرین، را بهسر دارد.
ایشتوان سیچینی
مجسمهای که بر روی یکتکه سنگ سبزرنگ ایستاده، ایشتوان سیچینی (István Széchenyi) نام است. مردی که امروزه از وی بهعنوان «مجاری کبیر» یاد میشود و نام او در سراسر خیابانها، میدانها و ساختمانهای کشور به گوش میرسد. احتمالاً مهمترین میراث برجایمانده از سیچینی برای مجارستان، تلاش وی برای توسعهی حملونقل شهری بوده باشد. او یکی از حامیان سرسخت پیوند میان بودا و پِست از طریق پلی بود که امروزه به پل سیچینی معروف است. پلی که در نزدیکی مجسمهی وی قرار دارد.
شیرها
یک افسانه وجود دارد که میگوید طراح و خالق این شیرهای سنگی در دو طرف پل سیچینی بهقدری به کار خود اطمینان داشت که مدعی بود اگر فردی بتواند یک عیب در این شیرها بیابد، او خود را از بالای پل به درون رودخانه پرت خواهد کرد. گفته میشود که یک کودک متوجه شد که شیرها زبان ندارند؛ مارشالکو (Marschalkó)، خالق این شیرها، بلافاصله پس از فهمیدن این موضوع خود را از بالای پل به درون رودخانه پرتاب کرد و جان سپرد.
اگرچه ممکن است بسیاری از مجاریها همچنان این داستان را باور داشته باشند، اما حقیقت کاملاً متفاوت است؛ این ۴ شیر در حقیقت زبان دارند، اما نمیتوان زبان آنها را از نگاه یک عابر پیاده مشاهده کرد. مارشالکو نیز تا دههی ۱۸۷۰ و سالها پس از ساخت مجسمهها به حیات خود ادامه داد.
شاهزاده کوچک
این منطقه همراه با مجسمهی موجود در آن در میان توریستها و مردم محلی بسیار محبوب است، زیرا این ناحیهی مخصوص عابر پیاده یک پارک خلوت با نمایی عالی به رودخانهی دانوب و قلعهی بودا از فاصلهی دور محسوب میشود. هنرمندی که این مجسمه را ساخته، از دختر کوچک خود الهام گرفته است. دختری که ردای بلند پدر را به تن کرده و تظاهر میکند که یک شاهزاده است.
پسران خیابان پل
این اثر شگفتانگیز از چندین مجسمه در نزدیکی منطقهی خرید کوروین (Corvin) واقع شده و گروهی از پسرانِ در حال بازی با سنگهای مرمری در مسیر رفتن به مدرسه را به تصویر میکشد. مجسمهها بهاندازهی کافی مسحورکننده هستند، اما این سه تندیس درواقع داستان «پسران خیابان پل» را روایت میکنند؛ داستان گروهی از پسران که در کتابی مشهور به همین نام از فرانک مولنار، نویسندهی مجاری، آمده است. او در کتاب خود دو گروه از بچهها را بهتصویر میکشد که بر سر یک تکه زمین متروکه باهم به جنگ میپردازند. پسران خیابان پل یکی از مشهورترین داستانهای کلاسیک در ادبیات مجارستان است و در مدارس ابتدایی این کشور تدریس میشود. صحنهای که این مجسمهها روایت میکنند، یکی از بهیادماندنیترین لحظات در بخشهای اول کتاب است. جایی که پسران برای اولین بار متوجه تهدیدی برای زمینشان میشوند.
فرانک پوشکاش
اگر یک طرفدار ورزش فوتبال هستید، پس ممکن است از قبل با این مجسمه که در بیرون از شهر بوداپست در منطقهی موسوم به ابودا (Óbuda) واقع شده، دلبستگیهایی داشته باشید. قهرمانی که در حال ضربه زدن به توپ است، فرانک پوشکاش افسانهای نام دارد؛ فوتبالیست مشهور مجاری و یکی از شناختهشدهترین چهرههای این ورزش در سراسر دنیا. حتی در ورزش فوتبال یک جایزه به یاد پوشکاش وجود دارد که هرساله به زنندهی زیباترین گل سال اهدا میشود.
نظر کاربران
خیلی جالب بود اصلا نمیدونستم انقدر داستان دارن
عجیبه!! اونجا مجسمه های شهری رو نمیدزدن؟
اون کفشااااااا
خیلی جالب بود وعالی.