رفتارهای انسانی در حیوانات؛ کلاغها هم مراسم تدفین برگزار میکنند!
ما توانمندیهایی داریم که ما را از دیگر حیوانات متمایز میسازند؛ اما هر چه دانشمندان به تحقیقات بیشتری دست میزنند به این نتیجه میرسند که جانوران دیگر نیز رفتارهایی شبیه انسان دارند و روز به روز از برتری مطلق انسان به آنها کاسته میشود.
وقتی که میفهمیم برخی از حیوانات نیز مراسم تدفین دارند، قاتل اجیر میکنند و به او دستمزد میدهند بیش از پیش گرفتن قیافه برتری مطلق نسبت به همتایان باله دار، خز دار و پر دارمان برای ما دشوار میشود. برخی جانوران، حتی آنهایی که بسیار مورد توجه نیستند نیز میتوانند رفتارهایی شبیه انسان از خود بروز دهند، چیزی که ما انسانها هنوز نتوانسته ایم آن را درک کنیم.
۱- سگهای چمنزار نیز میتوانند حرف بزنند
سگهای چمنزار (علفزار) در واقع شبیه موشها هستند، اما به دلیل این که روی دو پای عقب خود میایستند دوست داشتنیتر به نظر میرسند. خارق العاده بودن این حیوان به همین جا ختم نمیشود، زیرا سگهای چمنزار در واقع به خانواده سنجابها تعلق دارند و وقتی به حماقت و نادانی راسوها فکر میکنید که برای فرار از یک خودرو در حال حرکت به زیر چرخهای آن میروند شاید به این نتیجه برسید که سگهای علفزار نیز مانند پسرعموهایشان جوندگان احمقی هستند. اما واقعیت این است که سگهای چمنزار به شکل ترسناکی باهوش هستند، زیرا میتوانند حرف بزنند. آنها فارسی یا انگلیسی صحبت نمیکنند، اما یک زبان بسیار پیچیده دارند که شامل اسم و صفت نیز هست.
بر اساس مقالهای که در روزنامه نیویورک تایمز منتشر شده، این موجودات با اخطار دادن به دیگر اعضای گروه در مورد خطراتی که به آنها نزدیک میشود، از اجتماع خود محافظت میکنند. فریادهای آنها تنها نزدیک شدن یک شکارچی را مخابره نمیکند بلکه آنها دقیقاً نوع شکارچی که قصد شکارشان را دارد را به یکدیگر اطلاع میدهند. بدین ترتیب سگهای چمنزار دیگر میدانند که باید دنبال چه نوع شکارچی در چه جهتی باشند. اما زبان آنها به همین موضوع نیز ختم نمیشود، زیرا سگهای چمنزار از «کلمات» خاصی برای توصیف آن شکارچی استفاده میکنند؛ بنابراین به جای این که تنها به گفتن «انسان نزدیک میشود»، این سگها میتوانند بگویند «یک انسان بزرگ با سرعت زیاد و لباسهای آبی در حال نزدیک شدن است». تعجب برانگیزتر این که این سگها میتوانند از ترکیب صداها برای توصیف چیزهایی که قبلاً هرگز ندیده اند نیز استفاده نمایند.
کاملاً قابل درک و مشخص است که حیوانات نیز میتوانند احساس غم داشته باشند. سگها به خاطر مرگ صاحبان و یا دوستانشان غمگین میشوند و گربهها نیز به خاطر غذایی که از دست داده یا دریافت نکرده اند سوگواری میکنند. اما چیزی که فکر میکردیم حیوانات انجام نمیدهند برگزاری مراسم تدفین برای مردگانشان بود. جالب این که برخی از حیوانات این کار را انجام میدهند از جمله کلاغها یا بهتر بگوییم کلاغ زاغی ها. بر اساس گزارشی که در روزنامه تلگراف به چاپ رسیده، کلاغ زاغیها رفتارهایی انجام میدهند که نه تنها شبیه سوگواری است بلکه بیشتر شبیه یک مراسم یادبود و تدفین است. کلاغی که به جنازه بی جان یک کلاغ نزدیک میشود ممکن است به او سقلمه زده و بگوید: «هی فرانک، فرانک، بیدار شو».
اگر پاسخی دریافت نکند پرواز کرده و دقایقی بعد با چند رشته علف باز میگردد که آنها را در کنار جسد کلاغ مرده میگذارد. اما این تنها مختص یک کلاغ نبوده، زیرا باقی کلاغها نیز دست به رفتاری مشابه میزنند و به نوعی مراسم تدفین و یادبود انجام میدهند؛ درست مانند بردن گل ما انسانها بر سر مزار دوستان یا بستگان فوت کرده مان. جالبتر این که تمام کلاغها در کنار جنازه کلاغ مرده ایستاده و سپس پرواز میکنند. این رفتار در زاغها و کلاغ سیاهها نیز دیده شده است و بدین ترتیب نه تنها یک ناهنجاری در میان دستهای خاص از کلاغها نیست بلکه میتوان آن را یک فرهنگ جامع دانست.
بشر برای قرنها فکر میکرد که انسانها تنها موجوداتی هستند که میتوانند ابزار بسازند. اما رفته رفته مشخص شد اجداد نخستی ما نیز دست به ساخت ابزار میزدند و بعد از آن هم نوبت به ماهیها و حشراتی رسید که چنین قابلیتی دارند. در واقع رسیدن به این درک که میتوانید از اشیاء برای انجام کارهایتان استفاده کنید نیاز به یک مغز بزرگ و دو دست دارای انگشت شست نیاز ندارد. کلاغهای سیاه نیز نه تنها میتوانند ابزار بسازند بلکه برای نتایج بهتر، قادرند تغییراتی را در این ابزارها ایجاد کنند. کلاغ سیاه کالدونیای جدید، بر اساس گزارش روزنامه گاردین، پرنده بسیار باهوشی است که دیده شده برای انجام کارهای خاصی دست به درست کردن ابزارهای متفاوت میزند. برای مثال، آنها میتوانند یک شاخه کوچک را خم کرده و به یک قلاب تبدیل نمایند و در ادامه از آن برای بیرون کشیدن غذا از جاهایی که در دسترسشان قرار ندارد استفاده کنند.
اما مطالعات علمی نشان داد که این قضیه بسیار پیچیدهتر از آن است که در ظاهر به نظر میرسد. در دانشگاه آکلند به این پرندگان یاد داده شد که با قرار دادن یک تکه کاغذ با اندازهای خاص در درون یک دستگاه خودکار ارائه غذا، بتوانند به شکلاتهای درون آن دسترسی داشته باشند. برای این که دستگاه کار کند، کلاغها میبایست یک تکه کاغذ را برش داده و به اندازهای دقیق و مناسب درآورند. بدین ترتیب کلاغها بدون این که به آنها یاد داده شود با خود فکر کرده و پس از پیدا کردن مشکل، توانستند از سایز مناسب کاغذ برای حل مسئله استفاده کنند. آنها حتی یاد گرفتند که چگونه از کلیدهای کوچک برای باز کردن قفل استفاده کنند.
اگر داشتن زبان، مراسم تدفین و درست کردن ابزار ما را از دیگر جانوران متمایز نمیسازد شاید بگوییم مسلماً فرهنگ ما را از آنها متمایز خواهد ساخت. در واقع نمیتوان تصور کرد که هیچ گونه جانوری دیگری سنتها و رسوم خود را به نسلهای دیگر منتقل میکنند. اما ظاهراً این باور نیز صدق نداشته و نهنگهای اورکا (نهنگ سفید یا نهنگ قاتل) نیز فرهنگ بسیار پیچیدهای دارند. آنها نه تنها فرهنگ دارند بلکه این فرهنگ در روش بقا، تولید مثل و حتی خوشگذرانی آنها نیز تاثیر گذار است. هر نهنگ اورکا به یک قبیله و گروه خاص تعلق داشته و بین هر فرهنگ، گروههای کوچکتری وجود دارد. جالبتر این که بین این گروهها و قبایل تفاوتهای فرهنگی بسیار فاحشی دیده میشود. تلفظ صداها در هر قبیلهای از اورکاها متفاوت است به اندازهای که میتوان هر قبیله بزرگ را دارای یک زبان متفاوت دانست.
بین گروهها نیز تفاوتهایی در سبک ادای صداها وجود دارد که به لهجههای متفاوت در انسانها شبیه است. اما تفاوتهای فرهنگی به همین جا ختم نمیشود، زیرا گروههای متفاوت، غذاهای متفاوتی را ترجیح میدهند. برخی ماهی سالمون را ترجیح میدهند، برخی دیگر سیلها و گراز دریایی و گروهی دیگر نیز پنگوئن. رفتارها از گروهی به گروه دیگر متفاوت است. برخی از آنها شکم خود را روی صخرههای زیر سطح آب میکشند و برخی دیگر این کار را نمیکنند. برخی دیگر نیز مراسم خاصی مانند مهمانی دارند که پس از شکار انجام میدهند. این تفاوتهای فرهنگی چنان فاحش است که ازدواج بین گروهی میتواند باعث مرگ والها شود، زیرا دیده شده که برخی والها از این که با والهایی از گروههای دیگر دیده شوند واهمه دارند. به نظر میرسد که علاوه بر فرهنگ، نژاد پرستی نیز تنها به انسانها محدود نمیشود.
بسیاری از انسانها برای فراموش کردن غمهای خود، به خصوص شکستهای عشقی به مشروبات الکلی یا مواد مخدر روی میآورند، رفتاری که ظاهراً انسانها را از جانوران متمایز میسازد. اما ظاهراً این موضوع حتی برای جدا کردن انسانها از مگسهای میوه نیز کافی نبوده است. بله، بر اساس مقالهای که در مجله نشنال جئوگرافیک منتشر شده، مگس میوه نر که در پیدا کردن جفت موفق نبوده به دنبال غذاها و شهدهایی میرود که حاوی الکل باشند. ظاهراً نرهایی که نتوانند جفتگیری کنند خوشحالی و سرخوشی دریغ شده از خود را از طریق مصرف مشروبات الکلی در یک کافه بدست میآورند. اگر بخواهید بدانید که این مگسها کجا و چگونه الکل پیدا میکنند باید بدانید که هر میوه فاسد یا بقایای که در نزدیکی خانه ها، در سطل آشغال یا هر جایی باشد میخانه این مگسها خواهد بود و به همین دلیل است که مگسهای میوه همواره راهی به خانه شما پیدا میکنند.
در واقع دانشمندان بر این باورند که مگس میوه نر شکست خورده در پیدا کردن جفت با جستجوی میوهای که الکل بیشتری داشته باشد به دنبال جایزه و لذتی است که قاعدتاً باید در خوشگذرانی و جفت گیری با مگسهای ماده به او دست میداد. البته میوههای دارای الکل فواید دیگری برای مگسهای میوه نیز دارد، زیرا مگسهای میوه ماده تخم هایشان را در میوههای در حال فساد و تخمیر میگذارند تا آنها را از گزند زنبورهای شکارچی در امان نگه دارند، زنبورهایی که نه تنها الکل را دوست نداشته بلکه تماس با آن نیز برایشان مرگبار است.
شامپانزهها بسیار باهوش و گاهی اوقات نیز شیطان صفت هستند، اما موضوع به همین دو ویژگی ختم نمیشود. آنها نه تنها گاه انسانها را کشته و میخورند بلکه از ابزار برای شکستن دانهها استفاده کرده و برخی نیز از ابزارهایی شبیه نیزه برای شکار بهره میبرند. این رفتار در میان گروهی از شامپانزهها که در سنگال زندگی میکردند دیده شده است. مانند کلاغهای کالدونیای جدید، این گروه از شامپانزهها نیز نه تنها از ابزارهای دم دستی برای کشتن شکار خود استفاده میکنند بلکه سلاحهای خاصی را برای اهدافی خاص طراحی میکنند.
دیده شده که شامپانزهها شاخههای درختان را شکسته، برگهای آن را جدا کرده و سپس با دندان هایشان نوک شاخته را تیز کرده اند و سپس از آن برای کشتن گونههای کوچک میمونهای در حال خواب استفاده کرده اند. تاکنون این رفتار تنها در گروهی خاص از شامپانزهها دیده شده است، به همین دلیل شاید این رفتار در نتیجه تکامل و شبیه آنچه که برای نیاکان ما در ابتدای شروع به شکار با استفاده از ابزارهای دست ساز رخ داده باشد. بدین ترتیب میتوان گفته که به غیر انسان، شامپانزهها نیز توان تولید سلاح را دارند.
ما در مورد قبل ثابت کردیم که شامپانزهها میتوانند بسیار شیطان صفت باشند، اما در این مورد باید بگوییم که شیطان صفت بودن تنها به انسانها و شامپانزهها محدود نمیشود. اورانگوتانها نیز میتوانند رفتارهای شیطانی انجام داده و طبق نقشه قبلی دست به قتل بزنند. اما قتل با نقشه قبلی چیزی نیست که در میان جانوران عجیب باشد، زیرا یک دسته گرگ که برای کشتن یک گوزن به راه افتاده و نقشه میکشند نیز مرتکب قتل با برنامه ریزی قبلی میشوند. اما در مورد برخی دیگر از جانوران نه تنها این کار از قبل برنامه ریزی میشود بلکه مقدمات آن فراهم شده، به صورت مشارکتی انجام گردیده و قاتل دستمزد دریافت میکند. در سال ۲۰۱۶، محققان شاهد قتل یک اورانگوتان ماده توسط یک اورانگوتان ماده جوانتر و همدست نر او بودند.
نکته تکان دهنده در مورد این ماجرا این نبود که اورانگوتانها به ندرت دست به خشونت میزنند، بلکه این بود که اورانگوتان ماده جوان از اورانگوتان نر به عنوان یک قاتل اجیر شده استفاده کرده بود. ظاهراً دو اورانگوتان ماده رقیب یکدیگر بوده و ماده جوان، با اجازه عشقبازی ندادن به اورانگوتان نر او را ترغیب به کشتن اورانگوتان ماده مسنتر کرد. در نهایت این دو با همدستی هم اورانگوتان ماده مسن را به قتل رسانده و پس از آن بود که اورانگوتان نر اجازه یافت با اورانگوتان ماده عشقبازی و آمیزش نماید. اگر چه منابع مورد نیاز اروانگوتانها بسیار کم است و آنها مجبورند برای بدست آوردن این منابع با هم رقابت کنند، اما با توجه به این که خشونت اورانگوتان علیه اورانگوتان به ندرت رخ میدهد، چنین عملی از جانب اورانگوتان ماده باعث شگفتی محققان شده بود.
تمامی موجودات زنده دارای غریزه تلاش برای زنده ماندن هستند، از توانایی درک خطر تا تلاش برای خوردن غذای بیشتر برای چاق شدن و در امان ماندن از سرما. اما عجیبترین تلاش غریزی حیوانات برای زنده ماندن، تلاش آنها برای فرزند دار شدن است. از آن جا که زندگی ما موقتی است، مهمترین چیزی که میتوانیم انجام دهیم- دستکم تا جایی که طبیعت برایمان اهمیت داشته باشد- این است که ژن هایمان را به نسلهای بعدی منتقل کنیم. غریزه فرزند دار شدن در برخی از حیوانات چنان قوی است که آنها را به بزرگ کردن و مراقبت از نوزادان دیگران وا میدارد، تا جایی که گاهی اوقات این نوزادان مربوط به گونههای جانوری دیگر هستند. در واقع طبیعت طوری حیوانات را تکامل داده که میلی سیری ناپذیر برای مراقبت از نوزادهای دوست داشتنی و درمانده داشته باشند و این میل چنان قوی است که از ژنتیک واقعی نیز فراتر میرود.
سیلهای خرطوم دار شمالی، نوزادان خود را در سواحل شلوغ بزرگ میکنند و گاهی اوقات این نوزادان از پدر و مادر واقعی خود جدا میافتند. اما اغلب اوقات این نوزادان توسط سیلهای مادهای که فرزندان خود را از دست داده یا گم کرده اند به فرزندی پذیرفته میشوند، جالبتر این که برخی اوقات حتی سیلهایی که هیچ وقت بچه دار نشده و در واقع بدون جفت یا مجرد هستند نیز این نوزادان را به عنوان فرزند خود میپذیرند. فرزند خواندگی در گونههای جانوری دیگری مانند پرندگان و نخستیها نیز دیده میشود. به فرزند خواندگی پذیرفتن گونههای جانوری دیگر نیز دیده شده که اغلب در اسارت رخ میدهد، اما در سال ۲۰۰۴ محققان دریافتند که چنین اتفاقی در حیات وحش نیز رخ میدهد، جایی که گروهی از میمونهای کاپوچین یک نوزاد بسیار کوچکتر میمون مارموزت را به فرزند خواندگی پذیرفته بودند.
شامپانزهها بسیار شیطان و غیرقابل پیش بینی هستند، اما دستکم یک قابلیت دارند که انسانها نتوانسته اند در آن به مهارت دست یابند: توانایی خندیدن مودبانه به جوکهای بی مزه دیگران. اینکه شامپانزهها میتوانند بخندند چیز عجیب و غیرمنتظرهای نیست، زیرا بسیاری از جانوران این کار را انجام میدهند. مطالعات نشان داده که موشها وقتی که قلقلک داده شوند صدایی شبیه قهقهه و چهچهه از خود بروز میدهند. این بسیار حیرت انگیز است نه تنها به این دلیل که هیچ وقت فکر نمیکردید موشها هم بخندند بلکه به این دلیل که انسانها برای یافتن تحقیقات علمی تا قلقلک دادن موشها نیز پیش رفته اند.
مطالعاتی که در دانشگاه پورتسموث انجام شده نشان داده که شامپانزهها دو نوع متفاوت خندیدن دارند- خندیدن ناگهانی و خودانگیخته و خنده ناشی از اتفاقی در اطراف یا خنده تحریکی. این دو صداهای کاملاً متفاوتی دارند، درست مانند تفاوت خندهای که هنگام تماشای یک کمدی خنده دار میکنید و خندهای دروغین که هنگام شنیدن یک جوک بی مزه از خود نشان میدهید. محققان بر این باورند که خنده تحریکی شامپانزهها در نتیجه شنیدن صدای خنده دیگر شامپانزههای ایجاد شده و استراتژی است برای تعامل اجتماعی با دیگر شامپانزه ها.
۱۰- میمونهای برفی برای کاهش استرس خود حمام آب داغ میگیرند
بعد از یک روز کاری طولانی و خسته کننده در شرکت، چه چیزی خستگی شما را بدر میکند؟ اگر شما نیز میگویید «یک حمام داغ» باید بگوییم که میلیونها نفر در سراسر جهان نیز پاسخی مشابه به این سوال میدهند و البته گونهای نادر از میمونهای ژاپنی. میمونهای برفی در آب و هوای سرد زندگی میکنند و بخش زیادی از روز خود را در چشمههای آب گرم این منطقه میگذرانند. دلیل آن ساده است، هوای محل زندگی این میمونها بسیار سرد و برفی است و به دلیل لخت بودن بخشهایی از بدن، میمونهای برفی برای گرم کردن خود چارهای جز حمام کردن در این چشمهها ندارند.
اما مشخص شده که این کار یک کاربرد دیگر نیز برای این میمونها دارد و آن این است که حمام آب گرم استرس و اضطراب این میمونها را به میزان ۲۰ درصد کاهش میدهد. محققان دریافتند که سطح هورمون کورتیزول میمونهایی که مرتباً در این چشمهها حمام میکنند بسیار کمتر از میمونهایی است که این کار را نمیکنند. محققان از طریق بررسی مدفوع میمونهای برفی به این نتیجه شگفت انگیز دست پیدا کردند.
نظر کاربران
عالییییییی بود~.~
در آیه قرآن داریم که انسان دفن کردن مرده رو از کلاغ یاد گرفت.
زمانی که یکی از پسران حضرت آدم برادرش رو جسد اون رو به پشتش بست و با خودش حمل میکرد تا اینکه خداوند دوکلاغ رو فرستاد باهم دعوا کردند و یکی از اون کلاغ ها مرد،کلاغ دیگه جسد اونو زیر خاک کرد و اینطوری به پسر آدم یاد داد که باید جسد رو دفن کنه.
پاسخ ها
در قران نیست ببم جان این جزو تفاسیریه که از ایات شده در تورات هم کامل بهش اشاره شده
چرا رفتار انسانی؟
وای خداااااا
چقدر بامزن
به نظر من آدم ها از حیوانات یاد گرفتن تیتر رو بذارید: رفتارهای حیوانی(جانوری) در انسان ها
بچه ها یکی از دوستام گیر داده از زبون اون مطلب بزارم میگه چه غلطا من نمیگم اون میگه خخخخخ
پاسخ ها
غش غش غش ،خونــــــــــــــــــــــــــــــــوک
پس در واقعه ما ها حیوونیم و اونا انسانند
پاسخ ها
جمع نبند فقط خودت شاید
فقط پنجمی
فیلها هم در عروسیهاشون تیمپو و ترومپت میزنند و دسته جمعی میرقصن
شمایی که میگی در قرآن نیست
میتونی آیات ۲۷ تا ۳۱ سوره مائده رو بخونی
میبینی که مستقیما در مورد این موضوع صحبت شده
کامل ترین سخن قرآنه....
شوهرم تازه فوت کرده روز سیزدهم رفتم قبرستان دیدم بلای سر قبر شوهرم دور تا دور کلاغ نشسته حالم خیلی بد شد نمیدونم معنایش چیه لطفا راهنماییم کنید