عجیب ترین پیوندهای اعضای تاریخ +عکس

همشهری سرنخ: وقتی مصدوم را به بیمارستان رساندند هیچ کس امید نداشت که او بتواند دوباره راه برود. پاهایش به شدت آسیب دیده بود. در نگاه اول به نظر می رسید که چاره ای جز قطع کردن پاهایش وجود ندارد اما جسارت و مهارت پزشک، امید راه رفتن دوباره را به او برگرداند. بعضی از پیوندهای بدن که در ظاهر امری نشدنی به نظر می رسد، امروزه در دنیای پزشکی انجام شده و باعث شده اند که تحول شگرفی در این زمینه به وجود بیاید.

حادثه برج سوپرمن

دختر نوجوانی به نام «کلیتین لازیت » در سال 2007 پس از حادثه ای که در شهربازی کنتاکی برای او رخ داد خبرساز شد. او سوار وسیله بازی برج سوپرمن شده بود که یکی از کابل های وسیله بازی پاره شد، به دور داو پا کیتلین پیچید و هر دو پای او را به شدت مصدوم کرد. فشار پیچیده شدن کابل ها به دور پاهای کیتلین آنقدر زیاد بود که به نظر می رسید هر دو پای دختر از ناحیه زانو به پایین دچار پارکی شدید ماهیچ و عضلات شده است.

دختر نوجوان را فورا به بیمارستان منتقل کردند. هیچ کس امید نداشت که کلتلین بتوانددوباره راه برود اما پزشکان با سعی و تلاش فراوان، توانستند پای راست وی را دوباره پیوند بزنند ولی برای پای چپ او نتوانستند کاری انجام دهند و برای نجات جان کلتلین از ناحیه زانو به پایین، پای چپ او را قطع کردند.

ماشین صنعتی و ماجرای ماتیوس

سال 2005 «آرسنیو ماتیوس» در کارخانه «نورث بای شور» نیویورک مشغول به کار بود. ماتیاس روی دستگاه بسته بندی و پرس جعبه های پلاستیکی کار می کرد. او یک روز مثل همیشه در کنار دستگاه بود که ناگهان دستاه به درستی عمل نکرد ودست های ماتیوس از ناحیه مچ زیر ماشین صنعتی گیر کرد و دستانش از ناحیه مچ قطع شد.


کارگران دیگر فورا به کمک ماتیوس شتافتند، او را روی یک صندلی چرخدار نشاندند و به او گفتند که بهتر است دست هایش را بالا بگیرد و همچنین دور دست های کارگر زخمی کمربنده بستند تا از شدت خونریزی کاسته شود. چند نفر دیگر هم پاکت های یخ تهیه کردند و دست های ماتیوس را در آن قرار دادند تا از فاسدشدن آنها جلوگیری شود.

ماتیوس را با هلی کوپتر به بیمارستان منتقل کردند. او چهار هفته در بیمارستان بستری بود و پس از چندین عمل جراحی پیچیده بالاخره دست هایش با موفقیت پیوند زده شد. یک سال طول کشید تا او با انجام تمرینات ورزشی قدرت دست هایش را بازیافت و توانست دوباره از آنها استفاده کند.

طناب کشی دردسرساز

بسیاری تصور می کنند حادثه ای که سال ۱۹۹۷ در «کیلونگ ریور» در تایپه رخ داد یک افسانه است اما این ماجرا حقیقت دارد. در روز جشن استقلال چین جشنی در کیلونگ ریور برگزار شد که در جریان آن، یک مسابه طناب کشی اجرا می شد. بیش از ۱۶۰۰ نفر در این مسابقه شرکت کردند و قوی هیکل ترین مرد از هر گروه، در جلوی صف ایستاد و طناب را در دست گرفت و بقیه اعضای گروه، پست سر او طناب را گرفتند.

با اشاره داور، مساقه آغاز شد. از هر طرف ۸۰۰ نفر سعی می کردند با آخرین توان خود، طناب را به سمت گروه خود بکشند، غافل از اینکه مقاومت طناب کمتر از حدی است که انتظارش را دارند. ناگهان مرکز طناب پاره شد و نیروی وارده به آن آنقدر زیاد بود که دور دست های نفرات اول صف پیچیده شد. دست چپ هر دو نفر قطع شد و قربانیان را فورا به بیمارستان مک کای منتقل کردند. هر یک از مصدومان در اتاق عمل هفت ساعت تحت عمل جراحی قرار گرفتند تا اینکه بالاخره دست چپ آنها دوباره به بدنشان پیوند زده شد.

دست راست اوریت

سال ۱۹۶۲ «اوریت ناولز» ۱۲ ساله مثل همیشه تصمیم گرفت برای تفریح سوار واگن قطار باری شود که از سامرویل ماساچوست عبور می کرد اما آن روز انگار با روزهای قبل تفاوت داتشت چرا که همانطور که اوریت سعی می کرد سوار واگن شود ناگهان سرعت زیاد قطار، او را به سمت دیوار سنگی کنار ایستگاه پرتاب کرد.

بر اثر این حادثه، دست راست اوریت کاملا از ناحیه شانه آسیب دیده و جدا شد، در حالی که خون زیادی از دست راست اوریت جاری شده بود، او سعی می کرد با دست چپش جلوی خونریزی را بگیرد. شاهدان این حادثه، پسرک را خیلی زود به بیمارستان رسانداند. در آنجا پزشک جراح، دکتر رونالد مالت، فورا تیمی از متخصصان را دور هم جمع کرد و اوریت را به اتاق عمل بردند. پزشکان ساعت ها در اتاق عمل بودند، آنها سعی می کردند رگ های خونی دست جدا شده را دوباره به محل مناسب پیوند بزنند، استخوان های دست را درست در جای خود قرار دهند و ماهیچه ها و پوست را تا جایی که امکان دارد دقیقا مثل روز اول ترمیم کنند. خوشبختانه عمل پیوند موفقیت آمیز بود اما چهار سال طول کشید تا اوریت توانست از دست راست خود به خوبی دست چپ استفاده کند.

حمله سگ وحشی

سال ۲۰۰۴، «امیلی استینت» چهار ساله به همراه دختر بچه دیگری در حیاط پشتی خانه شان مشغول بازی بودند که ناگهان سگی از نژاد پیت بال که متعلق به همسایه بود زنجیر خود را پاره کرد و وحشیانه به امیلی حمله برد. سگ جمجمه امیلی را گاز گرفته و دخترک را دور تا دور حیاط می چرخاند. با رسیدن پلیس، ماموران چندین گلوله به سگ شلیک کردند تا امیلی را نجات بدهند، دخترک را به بیمارستان منتقل کردند و در آنجا پزشکان به کلانتر منطقه که در در بیمارستان حضور داشت گفتندکه اگر قسمتی از پوست سر امیلی را که جدا شده برای آنها ببرند، تیم پزشکی می تواند جان کودک را نجات دهند. به این ترتیب، جستجو در حیاط پشتی خانه آغاز شد اما پوست مورد نظر پیدا نشد تا اینکه پلیس متوجه شد سگ وحشی آن را بلعیده است. بعد از کشتن سگ، پوست را از شکم سگ خارج کردند و آن را فورا به بیمارستان بردند. اگرچه پزشکان موفق شدند بیشتر قسمت های پوست سر امیلی را پیوند بزنند اما برخی از نقاط پوست، چند ماه بعد از بین رفت. امیلی از مرگ نجات یافت اما اکنون از کشیدگی پوست سر، رنج می برد.


شست پا به جای شست دست

سال ۲۰۰۷ «گاریت لافیور» مرد نجار، انگشت شست دست راست خود را هنگام کار کردن از دست داد. پس از مداوای لافیور، از آنجا که مرد نجار به انگشتانش برای ادامه کارش احتیاج زیادی داشت، پزشکان به او گفتند که اگر مایل باشد می تواند انگشت شست راست خود را دوباره به دست آورد. تیم پزشکی این اطمینان را به او دادند که انگشت شست پای او را می توانند به جای انگشت شست دست راستش پیوند بزنند تا وی به راحتی بتواند دوباره به کار نجاری ادامه دهد. لافیور پس از فکر کردن روی این پیشنهاد آن را پذیرفت و راهی اتاق عمل شد. او شش ساعت در اتاق عمل مرکز سنت مری سانفرانسیسکو، تحت جراحی قرار گرفت. جراحان پلاستیک، ساعت ها وقت صرف کردند تا توانستند تاندوم های شست پای لافیور را به درستی به دست او پیوند بزند، اگرچه این عمل بسیار سخت و پیچیده بود اما لافیور در کمتر از دو ماه توانست با دست راست خود شروع به نوشتن کند و حتی دکمه های لباسش را نیز به راحتی ببندد.


پاهای نجاتبخش

سال ۲۰۰۴، «ایزی ساریو» ۲۵ ساله، در یک حادثه تصادف، دست راست خود را از ناحیه بازو به پایین از دست داد. پزشکان بیمارستان والنسیای اسپانیا، دست قطع شده را پیوند زدند اما عضو پیوندی دچار عفونت شد و آنها مجبور شدند دست را دوباره از بازوی ساریو جدا کنند. برای اینکه بافت های دست قطع شده زنده بماند، آن را به پای ساریو متصل کردند تا خون در آن جریان داشته باشد. پس از این کار، نوبت درمان عفونت دست مرد جوان بود. دست تا ۹ روز از رگ های خونی پای ساریلو تغذیه می کرد تا اینکه پس از بهبودی محل عفونت، عمل پیوند با موفقیت انجام شد.

گوش های پیوندی

سال ۲۰۰۸، «پل گیبز» ۲۶ ساله، دانشجوی لیدز انگلیس، همراه دوستان خود برای چادر زدن در اطراف شهر به پیک نیک رفته بود که در آنجا مورد حمله سه مرد قرار گرفت. ضرباتی که مردان مهاجم با کلاه کاسکت به گیبز وارد کرده بودند باعث شد نتا نه تنها مغز او به شدت آسیب ببیند بلکه گوش جپ مرد جوان نیز کنده شود.

وقتی گیبز را به بیمارستان منتقل کردندپ زشکان به دوستانش گفتند که اگر گوش چپ گیبز را پیدا کنند احتمال پیوند زدن آن زیاد است، به این ترتیب دوستان گیبز به محل حادثه رفتند و پس از ساعت ها جستجو، بالاخره گوش را پیدا کردند. بسیاری از بافت های گوش گیبز از بین رفته بود و برای ترمیمش، پزشکان آن را به شکم مصدوم پیوند زدند. پس از ترمیم بافت های از بین رفته، گوش چپ گیبز با موفقیت سر جایش پیوند زده شد.

ساعدی در دهان تمساح

سال ۲۰۰۷، «چانگ پویو» یکی از پرسنل باغ وحش شاوشان چین دچار حادیه وحشتناکی شد. او برای رسیدگی به یک تمساح که ماه ها غذا نخورده بود، به او داروی بیهوشی شلیک کرد، او لحظاتی بعد در حالی که تصور می کرد حیوان بیهوش شده است به آن نزدیک شد در حالی که تمساح هنوز کاملا بیهوش نشده بود. چانگ دست هایش را وارد قفس تمساح کرد و در این زمان جانور شکارچی، ناگهان دست چانگ را تا ساعد در دهانش فرو برد و گاز گرفت، با دیدن این صحنه دوستان و همکاران این مرد به کمک او شتافتند و وی را به بیمارستان منتقل کردند. ساعد او در دهان تمساح جا مانده بود و برای نجات جان چانگ، دیگر پرسنل باغ وحش مجبور شده بودند با شلیک گلوله، حیوان را از پا درآورند. ساعد چانگ را به بیمارستان فرستادند و پس از پنج ساعت عمل جراحی، پزشکان توانستند با موفقیت، ساعد را به بازوی چانگ پیوند بزنند.


یک صورت جدید

سال ۱۹۹۴، «ساندیپ کاور» کودک ۹ ساله اهل هندوستان، در حادثه مربوط به ماشین خرمن کوبی، بافت صورت و سر خود را از دست داد. جریان از این قرار بود که موهای بافته شده ساندیپ در ماشین خرمن کوبی گیر کرد و باعث این حادثه شد. وقتی ساندیپ را به بیمارستان منتقل کردند، پزشکی به نام «آبراهام توماس» که یکی از جراحان مشهور بود ساندیپ را معاینه کرد. ساندیپ بیهوش بود و به هیچ عنوان بافت صورت نداشت. پزشک جراح، با تلاش فراوان موفق شد صورت ساندیپ را دوباره به جمجمه و رگ های خونی اش پیوند بزند. صورت ساندیپ که اکنون ۱۹ ساله است، پس از این ماجرا تقریبا به حالت عادی برگشته و او اکنون یک پرستار است.