رویدادهای شگفت انگیزی که فقط یک بار اتفاق افتادند
وقتی از دقیقتر به دنیای اطرافتان نگاه میکنید، چیزهای جدید، جالب و گاهی اوقات شگفت انگیز زیادی در آن پیدا میکنید.
«تیموتی براون» ایدز را شکست داد
یک شهروند آمریکایی به نام تیموتی ری براون، اولین کسی بود که ایدز را شکست داد. براون در سال ۲۰۰۷ تحت عمل پیوند سلول بنیادی قرار گرفت. اهدا کننده جهش ژنتیکی نادری داشت که او را در برابر ویروس ایدز مقاوم میکرد. سه سال بعد از عمل، دیگر ویروسی در بافتها و سلولهای خون براون یافت نمیشد.
آبشار نیاگارا در سال ۱۹۶۹ خشک شد
در سال ۱۹۶۹ دولت آمریکا و کانادا اقداماتی در جهت جلوگیری از فرسایش آبشار نیاگارا انجام دادند. آنها در ژوئن ۱۹۶۹، آبشار نیاگارا را به یک کریدور مصنوعی هدایت کردند تا یک سد ساخته و دامنههای بالای آن را تقویت کنند. البته اتفاق اصلی خشک کردن آبشار بود. هزاران گردشگر آبشار نیاگارای خشک را با چشمان خود دیدند.
شیوع خنده در تانزانیا در سال ۱۹۶۲
در ۲۱ آگوست ۱۹۶۸ دریاچه نیوس به یک قاتل بزرگ تبدیل شد. مقدار زیادی کربن دی اکسید در هوا منتشر و مه مسمومی همه جا را گرفت. در نتیجه ۱۷۰۰ نفر به علاوه حیوانات و پرندگان جان خود را از دست دادند. این گاز تا فاصله ۲۷ کیلومتری گسترش یافت و هیچ موجود زندهای از آن جان سالم به در نبرد. دانشمندان دلیل این اتفاق را خروج مقدار زیادی گاز از کف دریاچه یا از آتشفشانهای زیر آب میدانستند. امروزه دریاچه و گازهایش به طور مرتب زهکشی میشوند.
ناپدید شدن هنگ نورفولک
در آگوست ۱۹۱۵ هنگ نورفولک به روستای آنافارتا در ترکیه حمله کرد. سربازان در مسیرشان وارد یک ابر مه آلود عجیب شدند و وقتی از آن خارج شدند ۲۶۷ نفر ناپدید شده بودند. در سال ۱۹۱۸ بعد از شکست ترکیه، دولت انگلستان خواستار آن شد که اعضای هنگ به خانه برگردند. اما این سربازان نه تنها آزاد نبودند بلکه در میدان جنگ هم دیده نشدند. کسانی که شاهد این پدیده بودند میگویند شکل این ابر عجیب با وجود باد، هیچ تغییری نکرده است. برخی از آنها هم تعدادی از این ابرها را بعد از ورود هنگ نورفولک به این منطقه عجیب دیدند.
رد پای شیطان در دوون
این حادثه در فوریه ۱۸۵۵ در دوون اتفاق افتاد. در این مکان بود که چند ردپای عجیب روی برف ظاهر شد. این ردپاها شبیه نعل اسب بودند، اما فقط روی دودکشها و بامهای خانههای اطراف دیده میشدند. شهروندان ادعا کردند که هیچ صدایی نشنیده اند از جمله صدای راه رفتن روی بام. با این حال، هیچ دانشمند ماهری فرصت دیدن این پدیده را نداشت، چون برف آب میشد و ردپاها از بین میرفت. برخی اعتقاد دارد این ردپاها متعلق به یک جانور جهنده است، چون گونه شناخته شدهای از موش وجود دارد که تا ارتفاع زیادی میپرد و ردپای نعلی دارد. اما برخی هم به داستان ترسناکی اعتقاد دارند و آنها را متعلق به شیطان میدانند.
دختری که گروه خونش عوض شد
دمی لی برنان، دختر استرالیایی ۹ سالهای است که گروه خونش عوض شد. این تغییر بعد از اهدای کبد از سوی یک اهداکننده مرد اتفاق افتاد. چند ماه بعد از این عمل پزشکان از تغییر Rh خون او از منفی به مثبت متعجب شدند. دلیل این تغییر احتمالا جایگزین شدن سلولهای بنیادی کبد اهدا کننده با سلولهای دختر بوده است و این به دلیل سیستم ایمنی ضعیف دختر بوده که تحت تاثیر ویروس خونش قرار گرفته است.
مورد ماسکهای سربی
این پدیده در ۲۰ آگوست ۱۹۶۶ اتفاق افتاد. مانوئل پرییرا داس کروز ۳۲ ساله و میگل خوزه ویانا ۳۴ ساله به طرز اسرارآمیزی در کنار تپه ویتنام مرده پیدا شدند. هر دو مرد لباس رسمی پوشیده و ماسکهای سربی بر چهره داشتند. هیچ نشانی از مرگ بر اثر خشونت هم وجود نداشت. همچنن یک بطری آب، یک دستمال و یک یادداشت کوتاه هم همراه آنها بود که روی آن کلمات «سرب، محافظت، منتظر سیگنال باش، ماسک» به چشم میخورد. تصور میشود کل عبارت این طور خوانده شود: «با ماسک سربی از صورتت محافظت کن و منتظر سیگنال باش.». در نتایج کالبدشکافی هیچ اثر از تابش، مسمومیت یا سایر عوامل کشنده پیدا نشد. بستگانشان ادعا کردند که هر دو مرد به عالم فراطبیعی و تحقیقات غیرعلمی علاقه داشتند. همچنین آنها عضو یک انجمن سری بودند. این انجمن سری سعی داشت با موجودات فضایی ارتباط برقرار کند، که احتمالا دقیقا چیزی است که دو دوست در لحظه مرگشان انجام میدادند.
یادداشتهای ریکی مک کورمیک
ریکی مک کورمیک مرد آمریکایی ۴۱ سالهای بود که جسدش در سال ۱۹۹۹ در یک مزرعه ذرت در ۲۵ متری خانه اش پیدا شد. این عجیب بود، چون ریکی اتومبیل نداشت و در مزرعه ذرت هم کاری نداشت. اگرچه علت مرگ او مشخص نشد، اما پلیس به یادداشتهایی که در جیب او بود علاقمند شد. این یادداشتها نامههای ناخوانایی بودند که به نظر نوعی کدنویسی میآمدند. این یادداشتها هنوز رمزگشایی نشدند بنابراین افبیآی از همه مردم دعوت میکند معنای آن را کشف کنند. قفط باید انگلیسی را خوب بلد باشید.
دن کوپر
دن کوپر یکی از مشهورترین مجرمان دنیاست. در سال ۱۹۷۱ او یک بوئینگ ۷۲۷ را دزدید و ۲۰۰ هزار دلار برای آن درخواست کرد. کوپر یادداشتی به مهماندار داد که گفته بود یک بمب دارد و آماده است آن را فعال کند. او تقاضای ۲۰۰ هزار دلار و دو جفت چتر نجات کرد. این عجیبترین درخواست بود، چون آنها نمیدانستند چرا چهار چتر نجات میخواهد. آیا همدست داشت؟ کوپر از هواپیما بیرون پرید و دیگر هرگز دیده نشد. افبیآی گمان میکند که پرش زمانی انجام شده که هواپیما در منطقه طوفانی بوده به همین دلیل هیچکس او را ندیده است. به هر حال کوپر ناپدید شد و هرگز پیدا نشد.
توستر اسرارآمیز ادگار آلن پو
«توستر پو» لقبی فرد اسرارآمیزی است که هر سال در روز تولد این نویسنده از سر قبرش میرفت. این مرد هر سال صبح زود، با لباس مشکی و عصا به دست، در حالی که صورتش را با شال گردن پوشانده بود، در قبرستان ظاهر میشد. این غریبه یک نان تست، سه شاخه گل رز و یک بطری نوشیدنی به همراه میآورد. این غریبه در سال ۲۰۱۰ بعد از ۵۰ سال برای اولین بار دیگر دیده نشد. یک فرضیه این است که او باید تا دویستمین سال تولد نویسنده این کار را میکرده است.
زندانی با ماسک آهنی
مردی با ماسک آهنی یک زندانی مرموز است که چند بار در قرن شانزدهم از یک زندان به زندان دیگر انتقال داده شد. دلیل مشهور شدن این ماجرا این است که ولتر در رمان «عصر لوئی چهاردهم» آن را نوشته است. یک فرضیه این بود که زندانی برادر دوقلوی شاه است. به همین دلیل مجبور بود ماسک مخملی روی چهره بگذارد. طی سالها شایعات او را مردی با ماسک آهنی نامیدند. فرضیه دیگر این است که پیتر کبیر زیر این ماسک بوده و به جای او فرد مشابهش به روسیه بازگشته و بر این کشور حکومت کرده است.
نظر کاربران
خیلی جذاب بود
شیوع رو نفعمیدمـ